حبابهایی که ترکیدند

علی شمیرانی - سالها پیش که تازه پا به عرصه کار روزنامهنگاری گذاشتم، چند روزنامه و یک خبرگزاری بیشتر در فضای رسانهای کشور مشغول به کار نبودند.
لذا روزنامهنگاری هیچ شباهتی به این روزها نداشت و روزنامهنگاران در عین محدودیتهایی که داشتند، اما اصول و قواعدی نیز بر کارشان حاکم بود که کوچکترین انحرافی از آنها به سرعت به چشم میآمد.
رفتهرفته اما سر و کله افراد جدیدی در نشستهای خبری پیدا شد که روزنامهنگاران آنها را نمیشناختند، اما دیگر خبری از صندلیهای خالی در کنفرانسهای خبری نبود. این افراد جدید بلاگرها بودند. وبلاگ نویسی به یکباره در ایران اوج گرفته بود و هر کس با هر سن و تحصیلاتی پا به این عرصه گذاشته بود و از آنجا که هیچ دوره و تجربه خاصی هم نداشتند، با هر ادبیاتی مطالب را به رشته تحریر در میآوردند.
کمی بعد اما در عرصه رسانه افراد بیشتری نیز اضافه شدند. خبرگزاریها که رشد کردند، حالا هر کس به فکر راهانداختن یک سایت خبری برای خود بود. سایتهایی یک یا چند نفره که بسیاری از آنها نیز بدون توجه به اصول حرفهای صرفا ایجاد شده بودند تا عدهای سرگرمی جدیدی به اسم “خبرنگاری” برای خود پیدا کنند. تعداد سایتها آنقدر زیاد شد که گاه به شوخی میگفتیم، تعداد سردبیران در ایران بیشتر از خبرنگاران شده است!
برخی از این سایتهای خبری اما به قدری تنزل پیدا کردند که رسما با بکارگیری ترفندهای فنی، مطالب زرد و روشهای مختلف افزایش مخاطب، تبدیل به بولتنها و کاتالوگهای تبلیغاتی شده و رسما ابزاری در اختیار روابط عمومی نهادهای دولتی و شرکتهای خصوصی برای معرفی خدمات و محصولاتشان شدند.
حالا اما بهار و تب وبلاگنویسی و بلاگرها خوابیده بود و سایتهای خبری جای آنها را گرفته بودند.
اما در حالیکه کارکرد غیر موثر بسیاری از سایتهای خبری (بخوانید تبلیغاتی) در حال هویدا شدن بود، این سایتها حالا شاهد ورود رقبای جدیدی هستند که به شکلی اساسی در حال تنگ کردن جای آنها و ربودن گوی سبقت در درج اخبار تبلیغاتی، جهتدار و عموما نادرست هستند. یعنی شبکههای اجتماعی و برخی صفحات با صدها و بلکه میلیونها مخاطب.
حالا نشستهای خبری برخی شرکتهای خصوصی در کنار خبرنگاران رسانهها و رپورتاژنویسان برخی سایتها، پر شده از افرادی که هیچ قلم و کاغذی جلوی دستشان نیست و نه چیزی مینویسند و نه سوالی میکنند، بلکه مثل پادشاهان به صندلیهای خود تکیه زده و با موبایل خود سرگرم هستند تا جلسه تمام شود و بعد از دریافت هدیه یا پول، لطف کرده و اگر غلط املایی نداشتند، چند کلمهای در صفحات اجتماعی خود تبلیغ کنند تا عدهای آن محصول را بخرند یا لایک کنند!
این روزها اما تب پدیدهای به نام اینفلوئنسرها نیز در حال خوابیدن است و کم نیستند شرکتهایی که نقرهداغ شدهاند و بعد از هدر دادن پولهای سنگین، دریافتهاند که جامعه هدف و روش انتقال پیام، یک کار تخصصی است که نیازمند تجربه و ساز وکار خاص خود است.
در میان تمام این امواجی که آمدهاند و رفتهاند، رسانههای سنتی و رسمی در دنیا اما همچنان قدرت خود را حفظ کرده و توانستهاند بخش زیادی از مخاطبانی که با این موجها جابجا شده بودند را به سمت خود بازگردانند.
چراکه مخاطبان نیز دریافتهاند که خروجی کار رسانهها و روزنامهنگارانی که در قالب یک شغل تماموقت، تیمی و حرفهای سالها مشغول به کار هستند، به مراتب قابل اعتمادتر از خروجی افرادی است که از سر تفنن و پولسازی پا در این مسیر گذاشتهاند.
(منبع:عصرارتباط)
- ۹۶/۰۵/۲۸