دانشآموز پژوهنده - سازمان یادگیرنده
تکفا - در حال حاضر، وزارت آموزش و پرورش سرگرم تهیهی سند راهبردی توسعه کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش است. در این راستا شعار تربیت دانشآموز پژوهنده و ایجاد سازمان یادگیرنده را به عنوان چشمانداز این توسعه انتخاب نموده است. گزینش این شعار، براساس تحلیل جایگاه نیروی انسانی در دوران جدید است که وزارت آموزش و پرورش به عنوان اصلیترین تأمینکنندهی نیروی انسانی مورد نیاز جامعه، میبایست از هماکنون دغدغه تربیت چنین انسانی را داشته باشد.
در این مقاله به تحلیل و تشریح چشمانداز توسعهی فناوری در آموزش پرداخته شده است.
ضرورت:
اگر این تعبیر را بپذیریم که هر یک از فناوریها در جهت گسترش یکی از توانمندیهای بشر به وجود آمده است (خودرو در جهت گسترش اندامهای حرکتی بشر، ابزار اپتیک در جهت گسترش دید و ...)، فناوری اطلاعات نیز در جهت گسترش توانمندیهای اندیشهی انسان تکوین یافته است. به تعبیری دیگر، فناوری اطلاعات، فن بهرهبرداری از اندیشه انسانی است. بهرهبرداری بهینه از اندیشه، سپردن امور شناخته شده، تکراری و غیرخلاق به ماشین (از طریق خودکارسازی عملیات) و آزادسازی اندیشه و مهارتهای انسانی جهت مکاشفه در ناشناختههاست. بدین لحاظ حوزه عمل فناوری اطلاعات و آموزش تقریباً یکی است. این انطباق موجب گردیده است تا تأثیرپذیری حوزهی آموزش از این فناوری نسبت به سایر حوزهها بنیادیتر باشد؛ به طوری که بسیاری از کشورها در توسعه کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش به بازآفرینی (Reinvention) نظام آموزشی و نه بازسازی آن میاندیشند. هماکنون تحول در نظامهای آموزشی آغاز شده است، ولی آنچه ما شاهد آنیم، هنوز از نتایج سحر است. دگرگونی بنیادی در راه است و این دگرگونی علیرغم میل ما اتفاق میافتد.
فناوری اطلاعات همانند سایر فناوریها، ابزار توانمندسازی است و فینفسه حامل ارزش نیست. اما میتواند به توسعهی ارزشها و یا ضدارزشها منجر گردد.
شاید کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش ناگزیر باشد، اما شیوه و هدف کاربرد آن، قطعاً انتخابی است. انتخاب هوشمندانه میتواند به خروج از دور باطل عقبماندگی بیانجامد و دنبالهروی کورکورانه، میتواند به تشدید اضمحلال ارزشها و بیهویتی منجر شود.
دانشآموز پژوهنده
بنا به تعریف، فناوری اطلاعات، روشها و امکانات پردازش و انتقال اطلاعات است که هدف از کاربرد هوشمندانهی آن افزایش نظم (در حوزه اجرا) و یا آگاهی (در حوزه اندیشه) است.
فناوری اطلاعات این توانایی را دارد که تضاد ظاهری نظم و آگاهی را به نفع توسعه حل نماید و همواره قالب نظم را متناسب با محتوای آگاهی سامان دهد و از این طریق نظم را بر بنیان آگاهی استوار سازد.
فناوری اطلاعات از یک سو با نظم بخشیدن به حوزهی اجرا، آن دسته از فعالیتهای اجرایی را که تکراری و فاقد خلاقیتاند، به سمت خودکارسازی و ماشینیشدن پیش میراند و از این طریق انسان را آزاد میکند تا به آنچه ویژه انسان است یعنی اندیشه بپردازد و از سوی دیگر با تغذیه اطلاعاتی حوزه اندیشه، بهرهوری را در این حوزه در جهت حقیقتیابی (پژوهش) و تولید دانش افزایش میدهد. پژوهش کاربردی، طراحی دقیقتر و اجرای روان تر را موجب میگردد و اجرای روان، زمینهی خودکارسازی هرچه بیشتر را فراهم میسازد و این چرخه ادامه مییابد و حاصل آن رها شدن هرچه بیشتر بشر از روزمرگی و جلوس در جایگاه رفیع حقیقتیابی (تحقیقات) است. بدین لحاظ دوران آینده، دوران پژوهش است.
مأموریت آموزش و پرورش، تربیت دانشآموزان برای ورود به دوران آینده - عصر اطلاعات - است و براساس تحلیل فوق، اصلیترین ویژگی نیروی انسانی دوران جدید پژوهندگی است. بدین لحاظ آموزش و پرورش از هماکنون میبایست تربیت دانشآموز پژوهنده را در دستور کار خود قرار دهد.
انسان فطرتاً حقیقتجوست و آموزش و پرورش میبایست مساعی خود را در تکوین مهارتهای حقیقتیابی (پژوهندگی) در دانشآموزان به کار بندد.
دانشآموز پژوهنده، انسانی است خلاق که مهارت لازم در آموختن، درست اندیشیدن و به کارگیری منابع در دسترس برای پویش هدف را کسب کرده است.
مهارتِ آموختن، بستر و زیرساخت آموختن سایر آموزههاست. در این بستر، امکان تلفیق آموختهها و خلق دانایی به وجود میآید و بدون این زیرساخت، آموختهها، جزایر جدا از هم و بدون زایشی خواهند بود که منجر به بصیرت و فرهیختگی نخواهند شد و شعار تعلیم و تربیت امروز یعنی آموختن را باید آموخت ناظر بر همین مطلب است.
درست اندیشیدن، متناسب است با درجه درستی مدلهای ذهنی (شناخت) که آن نیز محصل فرایند یادگیری است. انسان و به معنی اخص آن دانشآموز، از دریچهی این مدلها به جهان مینگرد (حوزه های عاطفی و شناختی) و به نسبت نهادینهشدگی این مدلها، ماهرانه زندگی میکند (حوزه روانی - حرکتی).
آموختن مهارت در به کارگیری منابع در دسترس، یعنی آموختن کار گروهی، یعنی آموختن ارتباط با معلم، یعنی آموختن ارتباط با اولیاء و جامعه، یعنی آموختن ناوبری در پایگاههای اطلاعاتی و اینترنت، یعنی آموختن استفاده از فناوریها از جمله فناوری اطلاعات، یعنی آموختن استفاده از کتاب و منابع کمکآموزشی، یعنی آموختن ... . خلاقیت دانشآموز ارتباط مستقیمی با مهارت وی در به کارگیری منابع در دسترس دارد و این مهارت خود قابل آموختن است.
خلاقیت، مهارتی است که خداوند اکسیر آن را در سرشت انسان دمیده است که شیوههای مختلف آموزش میتواند آن را شکوفا و یا پژمرده سازد.
عامل دیگری که در تسریع و تسهیل فراگیری نقش اساسی دارد. سامانیافتگی منابع در دسترس است. این سامانیافتگی خدمتی است که محیط آموزشی و جامعه به دانشآموز ارایه مینماید. این سامانیافتگی تمام منابع را از جمله سامانیافتگی معلم، آموزشگاه، دورههای آموزشی، محتویات دروس، شکل و ترتیب ارایهی مطالب کتاب، پایگاههای اطلاعاتی و ... شامل میگردد.
ترکیب سامانیافتگی منابع (خدمت ارایه شده توسط محیط آموزشی) و آموزش دانشآموزمحور شرایط ایدهآل را برای بروز خلاقیت فراهم میآورد. اگرچه خلاقیت دانشآموز میتواند بر بسیاری از ساماننیافتگیها و ناهنجاریها، پل زده و گذر کند. لیکن در این صورت اکسیر خلاقیت صرف مواردی گردیده است که نیاز به خلاقیت نداشته است و صرفاً این اکسیر به دلیل هرج و مرج در سطوح بالاتر، هزینه شده است.
سازمان یادگیرنده
وظیفه هدایت و تدارک دانشآموزان برای پیمودن مسیر و رسیدن به ویژگیدهندگی، بر عهدهی نظام آموزشی است. نظام آموزشی بستری است برای پرورش دانشآموزانی که چون انسان مختارند و چون توانایی آن را دارند که با انتخاب درست در جایگاهی برتر از فرشته قرار گیرند. اما به ضرورت سن هنوز مهارت لازم برای انتخاب بهینه را فرانگرفتهاند و لذا نیاز به هدایت و راهنمایی دارند.
بستری که شایستگی پرورش دانشآموز پژوهنده را دارد، خود میبایست از ویژگیهایی برخوردار باشد که تحت عنوان یادگیرندگی مطرح گردیده است.
سازمان یادگیرنده، با تحول نه به عنوان یک اتفاق و یا یک پروژه مقطعی، بلکه به عنوان فرایندی دایمی برخورد مینماید. سازمان یادگیرنده، توانایی ارتقاء دارد، میتواند بشناسد، براساس شناخت طراحی نموده و اهداف و ضوابط اجرایی را معین کند، براساس این ضوابط برنامهریزی و اجرا نماید، حاصل اجرای فعالیتها را به صورت دایمی و فراگیر مورد سنجش و ارزشیابی قرار دهد، انحرافات را تحلیل و از این طریق بازخورد لازم برای تکامل شناخت (یادگیری) را فراهم سازد، شناخت کاملتر، طراحی طبیعیتر و در نتیجه اجرای روانتر را در پی خواهد داشت. سازمان یادگیرنده صرفاً یک شعار نیست، بلکه اندامهایی دارد که در جهت وظایف فوق ساماندهی شدهاند. اطلاعات در این سازمان زینت نیست، بلکه ضرورت اجرای فعالیتها و تصمیمگیریهاست.
یادگیرندگی، وجه مشترک سازمان و دانشآموز است، لذا میتواند از مدل واحدی تبعیت نماید. طراحی مفهومی این مدل میتواند اولین گام در توسعه کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش تلقی گردد.
- ۸۴/۰۲/۱۵