دکان رویافروشیِ پولدارشدن با رمزارز
ملیحه محمودخواه- نمیشود اهل اینستاگرام و شبکههای مجازی باشید، اما تبلیغات وسوسهانگیز تریدرهایی که ادعا دارند شما را یکشبه پولدار میکنند، ندیده باشید. بعضیهایشان بر خودروهای بنز و بیامو آخرین مدل نشستهاند
و در حالی که سنوسالی هم ندارند، از اینکه با چند روش ساده در بازار ارزهای دیجیتال یکشبه پولدار شدهاند، صحبت میکنند. بعضیهایشان نیز در اتاقهایی که آنقدر بزرگ است که طول و عرضش مشخص نیست، پشت دهها مانیتوری که کنار هم ردیف شدهاند، لم دادهاند و رو به دوربین از روشهایی صحبت میکنند که خیلی زود آنها را به پول هنگفت رسانده و با سرمایه کمی که داشتهاند فقط با چند ترفند در بازار ارزهای دیجیتال توانستهاند به خانه و ویلا و خودروهای میلیاردی و همه امکانات زندگی دست پیدا کنند.
تبلیغات فریب این روزها در اینستاگرام بسیاری از جوانان و نوجوانان را به سمت فعالیت در ارزهای دیجیتالی میکشاند، فریبی که سبب میشود بسیاری همان سرمایه اندک خود را نیز از دست بدهند. تجربه نشان داده کمتر از 10درصد افرادی که وارد بازار ارزهای دیجیتالی میشوند، میتوانند موفق شوند و بیش از 90درصد شکستخوردگان این بازارند.
هیچ نظر قطعی در مورد رمزارزها در جهان وجود ندارد و هنوز آیندهای برای آن متصور نیست، اما آنهایی که در این بازار کار کردهاند بر این باورند که تبلیغات در مورد یکشبه پولدارشدن در این بازار فریبی بیش نیست و اگر فردی از اقتصاد و روانشناسی بازار اطلاع نداشته باشد، نمیتواند در این بازار بماند.
«در یک هفته تقریبا نزدیک به ۱۰۰درصد روی رمزارزهایی که خریده بودم، سود کردم، اما ظرف یک روز همه آن چیزی را که سود کرده بودم، از دست دادم. اصلا مشخص نیست در این بازار چطور باید کار کرد.» این بخشی از صحبتهای احمد است که یک سالی است در این بازار وارد شده و حالا نیمی از سرمایه اولیهاش را هم از دست داده است. اما او امید دارد که سودش برگردد، زیرا معتقد است رمزارزها یک بازار بینالمللی است و تمام دنیا به سمت آن حرکت کرده و شرکتهای بزرگ در حال پذیرش این رمز ارزها هستند. تبلیغات شبکههای مجازی او را به سمت فعالیت در این بازار سوق داده است. سرمایه اولیهاش را از فروش موتورش در این بازار جور کرده و نمیخواهد این موضوع را بپذیرید که همه سرمایهاش به باد رفته است.
رمزارزها برای خود داستان متفاوتی دارند. صعود و نزول این ارزها به سختی شبکه و میزان استخراج، محدودیتهای بانکهای مرکز جهان و مقابله با آن، بالا رفتن ضریب نفوذ در بین مردم جهان، پلتفرم تجاری هر کدام از کوینها، میزان سرمایهگذاری و حمایت اشخاص حقیقی صاحبنام و موسسات حقوقی بستگی دارد. درک این شرایط برای افرادی که دانش آن را ندارند، بسیار دشوار است و سبب میشود کسانی که با تبلیغات زیاد و حتی گذراندن برخی دورههای آموزشی وارد این بازار میشوند بهشدت متضرر شوند. بسیاری از تحلیلگران این بازار دیدگاه مثبتی به کسانی که بدون دانش وارد این بازار شدند، ندارند.
ارزهای دیجیتال سواد میخواهد
ابوالفضل امینی، کارشناس حوزه بورس و ارزهای دیجیتال، به «شهروند» میگوید: «سودای یکشبه پولدار شدن، جوانها را به سمت بازارهای مختلف میکشاند که یک نمونه آن بازار ارزهای دیجیتالی است. تبلیغات در این بازارها سبب میشود آنها فعالیت در این عرصه را تحقق آرزوهای دستنیافتیشان و تریدکردن را نهایت رسیدن به آرزوهایشان بدانند. این در حالی است که ما کوهی از استخوانهای شکسته و ساعتها تلاش و فعالیت دیگران را نمیبینیم و تنها یک نفر را که پیروز شده و ادعای درآمدهای آنچنانی از این بازار را دارد، میبینیم. در بازار فارکس و ارزهای دیجیتالی بیش از 90درصد افراد شکست میخورند و تنها 10درصد جزو برندهها به شمار میروند.»
او بر این باور است که در این بازار جهانی، جنگ بین بانکها و دولتهاست و تریدرهای بزرگی هستند که برای بانکها و شرکتهای بزرگ کار کرده و در بسیاری از موارد رباتها نقش اصلی را در معامله ایفا میکنند. اینطور نیست که فرد با آموزشی سطحی و قدیمی بتواند پول دربیاورد و پولدار شود. این کارشناس در ادامه توضیح میدهد: «این یک طرف ماجراست، طرف مقابل یکسری شیاد قرار دارند که تعداد آنها هر روز بیشتر میشود و با پکیجفروشی و آموزش سطحی، با یک رنگ و لعاب خانه و زندگی که ممکن است حتی اجارهای هم باشد، با تبلیغات اینستاگرامی تلاش میکنند پکیجهایی را به جوانان خامی که دوست دارند مانند آنها زندگی کنند و به رویاهایشان برسند، بفروشند. این درحالی است که هیچ وقت با این شیوهها نمیتوانند به چنین رویایی دست پیدا کنند.»
او میافزاید: «ما وقتی با اقتصاد خرد و کلان آشنا نیستیم و اقتصاد کشورهای دیگر را نمیشناسیم، نمیتوانیم امیدوار باشیم که با یک دوره تحلیل یکماهه یا دو ماهه پولدار شویم. از سوی دیگر، ایران تحریم است و بروکرها و صرافیهای مجاز زیاد در کشور وارد نمیشوند. بسیاری از صرافیهای مجاز پولی را که مردم در آن سرمایهگذاری میکنند، پس نمیدهند که سبب ورشکستشدن افراد میشوند. ما در چند سال اخیر دیدیم که ارز لونا با کلاهبرداری یک صرافی در کرهجنوبی ورشکست شد و بسیاری از افرادی که در این ارز سرمایهگذاری کرده بودند، ورشکست شدند.»
امینی میگوید: «بیش از 13هزار ارز دیجیتال داریم که تقریبا هیچ کدام از آنها به جز 100 ارز اولیه لیست، پشتوانهای ندارند، از سوی دیگر تمام صرافیهای غیرمجاز به دلیل تحریمبودن به ایرانیها چراغ سبز نشان میدهند و صرافیهای مجاز این ریسک را نمیپذیرند که سرمایه ایرانیان را بپذیرند که سبب میشود افراد بیشتری بعد از ورود به این بازار، سرمایه خود را از دست بدهند.» به اعتقاد این کارشناس، اصولا افراد در این بازار احساسی و هیجانی وارد میشوند و از روانشناسی بازار اطلاعی ندارند. آنها تنها به دلیل تبلیغات و رویای یکشبه پولدارشدن وارد این بازار میشوند و تمام سرمایه خود را از دست میدهند.
او به این موضوع اشاره میکند که در حال حاضر آموزش ترید بیش از خود ترید در فضای مجازی تبلیغ میشود و این نوعی کلاهبرداری است. افراد شیاد در نبود موسسات مجاز فرصت جولان پیدا میکنند، برخی از آموزشها را از سایتهای خارجی دست و پا شکسته دوبله میکنند و در اختیار جوانان قرار میدهند، بدون آنکه خودشان تریدر باشند. درواقع بیشترین بخش درآمد این افراد از این پکیجفروشی به دست میآید.
دوی استقامت نه سرعت
این کارشناس بورس و ارزهای دیجیتال بر این باور است که قدیم شرکتهای هرمی میآمدند دیگران را تشویق میکردند. آنها قولها و وعدههایی میدانند که مغز جوان دوست دارد آن را بشنود و به رویاهایش نزدیک کند. حالا نیز همین اتفاق در بازار ارز دیجیتال در حال رخ دادن است. افرادی با خانه و ماشین و هزاران وسیله لوکس در فضای مجازی تبلیغ میکنند و مدام میگویند از طریق این بازار به این ثروت رسیدهاند و اقدام به پکیجفروشی میکنند. در واقع جوانی که در شرایط اقتصادی کشور احساس میکند هیچ شانسی برای رسیدن به رویاهایش ندارد، ترید و فعالیت در بازارهای ارزی را تنها راه رسیدن به آرزوهایش میداند. او فکر میکند یک کار دائم با پول زیاد نصیبش میشود که نه نیاز به وقت زیاد دارد و نه سرمایه اولیه آنچنانی. این در حالی است که این فریبی است که فضای مجازی وارد ذهن جوانان میکند و نمیتوان با دانش اندک با غولها و بانکهای جهانی در افتاد.
در واقع کسی که بخواهد در این بازار کار کند، باید آموزشهای مستمر را در سالهای متوالی ببیند، با اقتصاد خرد و کلان آشنا شود و وابستگی دلار و ارزهای دیگر را بشناسد تا در این بازار پر ریسک بتواند ماندگار باشد. کار در این بازار دو استقامت است، دو سرعت نیست که یکشبه فرد پولدارشود، سختی و ریسک خودش را دارد و میتواند به عنوان یک کار جانبی باشد، نه شغل اصلی. بازار رمزارزها هیچ قطعیتی ندارد و سرمایهگذار در مرحله سخت احتمالات سرمایهگذاری میکند، احتمال سود چند برابری و باخت یک ساعته تمام سرمایه.
ورود دولت ها برای آموزش ارزهای دیجیتال ضروری است
علیرضا چابکرو، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه، در گفتوگو با «شهروند» با بیان اینکه سالهاست روند ارزهای دیجیتالی را در دنیا رصد میکند، میگوید: «ارزهای دیجیتالی مانند شرکتهای هرمی نیست که بتوان جلوی آن را گرفت، در واقع این ارزها پدیدهای نوظهور در بستر دادوستد اینترنتی است که در سالهای اخیر روند رو به رشدی داشته است.
این ماجرا تاثیرگذاری زیادی نیز بر ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور دارد.» او بر این باور است که دادوستدهای اینترنتی در دنیای امروزی در حال گسترش است و راهی برای جلوگیری یا مسدودکردن آن وجود ندارد و هر روز نقش جدیتری نیز پیدا میکند. نکته اینجاست که در بسیاری از بازیها و شرطبندیها نیز در حال حاضر از ارزهای دیجیتالی استفاده میشود و در دنیای متاورس دادوستد با این ارزها حرف اول را میزند. این امر نشان میدهد که این ارزها و فعالیت در این حوزه جذابیت دارد و در هر پدیدهای که جذابیت وجود دارد میزان کلاهبرداری نیز زیاد است.
بیکاری عامل اصلی گرایش به سراب دیجیتال
چابکرو بر این موضوع تاکید میکند که تغییر در سبک زندگی افراد سبب شده روشها و خواستههای جوانان از زندگی تا حدود زیادی تغییر کند. در واقع جوان امروزی این انتظار را دارد که با کمترین کار، بیشترین درآمد را کسب کند. فضای تصویری و مجازی در این دنیا بهشدت اغواکننده است و وقتی جوانی که در یک محدوده دورافتاده این تصاویر را میبیند دوست دارد زندگیاش را براساس آن پایهریزی کند. کارگری که دریافتیاش 6 تا نهایتا 10-12میلیون تومان است، احساس میکند نمیتواند با این حقوق آرزوهایش را محقق کند. با تبلیغات اغواکنندهای هم که در فضای مجازی از دادوستد ارزهای دیجیتالی انجام میشود، تمایل برای ورود به این بازار افزایش پیدا میکند، البته این ماجرا تنها مربوط به کشور ما نیست و روندی جهانی است.
در واقع باید گفت سونامی اطلاعاتی که در دنیا ایجاد شده بر سر همه وارد میشود و ورود به این بازارها در همه جای دنیا چه در کشورهای پیشرفته و چه کشورهای کمتر توسعه یافته روند رو به رشدی داشته است. او توضیح میدهد: «ورود جوانان به این بازار در زمانی که اطلاعات کافی نیز برای آن وجود ندارد، میتواند سبب هرجومرج و بیکاری شود. ازبینرفتن سرمایه اندکی هم که افراد دارند، از عواقب دیگر این ماجراست.
با این اتفاق، دولتها نمیتوانند اقتصاد را جهت بدهند و در کشوری که بیشتر جوانان آن به این سمت حرکت میکنند، تمایل برای کارهایی با حقوق ثابت کاهش پیدا میکند و این ماجرا اقتصاد را به چالش میکشد.» این پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات معتقد است مسئولان باید نسبت به این مسأله هوشمندانه برخورد کنند، در واقع باید این جریان هدایت شود، نه اینکه محدود شود، زیرا محدودیت برای این حوزه منطقی نیست، بلکه باید فرهنگسازی و اطلاع کافی در اختیار جوان قرار بگیرد تا در این دام نیفتد.
چرا جوانان حرص پولدارشدن دارند
علی میرحسینی، جامعهشناس و عضو هیأتعلمی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران، بر این باور است که تحلیل اینکه چرا جوانان انتظار پیمودن ره صدساله در یک شب را دارند، تا اندازهای به موقعیت زیستی افراد و چرخه زندگی برمیگردد و اگر همه شرایط مساوی در نظر گرفته شود، این انتظار در میان بزرگسالان و سالمندان به صورتی که در میان جوانان وجود دارد، نیست، اما چون این افراد در مسیر زندگی در دوره جوانی قرار دارند، چنین میاندیشند و انتظار دارند. در این دوره فرد تعهدات سبکتری دارد و مسئولیتهای اجتماعی اندکی را احساس میکند، به علاوه محدودیتهای مالی بسیار بیشتر است و همین امر موجب شده وابستگی مالیاش بیشتر باشد.
آنها درعینحال دورهای را میگذرانند که هویت و کسب منزلت اجتماعی در آن شکل میگیرد، چون در این دوره است که افراد انگیزهها و مدلهای نقشآفرینی را از گروههای مرجع، همتایان و رسانههای جمعی جذب میکنند.
از سوی دیگر، در این دوره گذران وقت جوانان بیشتر به صورت همنشینی با همسالان و دوستان، مهمانی و کافهرفتن و مکالمات است و به نظر میرسد این آرزوها و انتظارات مشترک دائما در میان آنها ردوبدل شده و تعمیق مییابد. درحالیکه سایر گروههای سنی ممکن است انتظاراتی داشته باشند که در زندگی روزمره پالایش شود و روند منطقی پیدا کند، درباره جوانان چنین انتظاری بیمورد است. او توضیح میدهد: «بیکاری، طولانیبودن مدت تحصیل و مشکلات اقتصادی در حال حاضر دامان بسیاری از جوانان را گرفته است. این درحالی است که انتظارات آنها از داشتن یک زندگی ایدهآل و نیز تفکرات آرمانی همچنان وجود دارد. به علاوه، همین تفکرات آرمانی و انتظارات از زندگی که غیرواقعی به نظر میرسد عامل مهمی در به تاخیرانداختن ازدواج، نگرفتن مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی و طفرهرفتن از انجام و قبول کارهای سخت و مشاغل با درآمد کم است. او بر این باور است که نوع تفکر خانوادهها نیز در این موضوع تاثیرگذار است. مصرفیبودن، موضوعی است که در واقع از متن خانواده به فرد آموخته و دلیلی میشود که فرد بخواهد یکشبه پولدار شود.(منبع:شهروند)