رسالت آموزش در عصر اطلاعات
تکفا - برای همهی ما صحنهی دانشآموز روستایی در پای تخته سیاه احساس خاصی برمیانگیزد. حسی آمیخته از پاکی و صداقت و عشق. بوی گچ و تخته ناخودآگاه ما را به منزلگاه آرامشبخش زمانها و زبان های کودکانه میبرد و برای لحظهای در حرم امن این خانهی زیبا که روزی در آن قسم خوردیم فرزندان خوبی برای ایران باشیم، میتوانیم دوباره با اشکهای شوق و حسرت بیم و امید لحظهای که مادر برای اولین بار دستان ما را به دستان گرم معلم پیوند زد به یاد آوریم.
امروز در این نقطه از زمان در جایی ایستادهایم که قادریم قطعههای زمان را در کنار هم قرار دهیم و تصویری واضح از آنچه بر ما گذشته و آنچه به دست آوردهایم را نظارهگر باشیم. انشاهایی که زمانی در تفسیر توانا بود هر که دانا بود مینوشتیم، لاجرم در اکوسیستم محیطی تبدیل به ذراتی شده که باید برای تداوم بقا آن را استنشاق کنیم. جملههای زیبایی که در مقایسه ثروت و علم مینوشتیم دیگر خاطرهای عجیبتر از اثبات گردی زمین است، چراکه در جایی قرار داریم که علم برابر ثروت است.
هماکنون پس از پشت سرگذاشتن صخرههای پرپیچ و خم عمر در پایین صخرهای ایستادهایم که اگر از آن بالا نرویم، گرمای خورشید علم و آگاهی را هرگز لمس نخواهیم کرد و ماندن هم مساوی مرگ است.
در این بحران اگر لحظهای چشمها را ببندیم، دیگر هرگز باز نخواهیم کرد. مجسمههای یخزدهای خواهیم بود از جهل. جهل در مقابل دانشی که پشتکوهیها مدتهاست در حال فراگیری آنند و ما در سرمای این جهل حتی قدرت بیان دردهایمان را هم نخواهیم داشت.
چگونه میتوان این صخرهی صاف را در چنین شرایط دشواری پیمود. اولین رمز آن نخوابیدن است، نترسیدن، جسارت و امید به موفقیت و وقوف به این نکته که قرار نیست طنابی از بالا برای نجات بیاندازند و پی بردن به این امر که ما تنهاییم و قطعاً اگر با طنابی که از بالا میآید خودمان را نجات دهیم، طنابی است که عمری برای زنده ماندن به گردن خواهیم داشت. در این بحران تعقل، تفکر و تلاش تنها راه رهایی است.
بلی در عصر اطلاعات، دانایی رمز بقاست. در عصر اطلاعات و جامعهی اطلاعاتی، تکتک عناصر جامعه باید مجهز به دانش روز باشند و شاید مقدمتر از هر گروه دیگری. هنگام آن است که کسانی که در آموزش ابتدایی، متوسطه و عالی مشغولند، آستینها را بالا زده و به مدد چراغ جادویی دانش روز، طلسم دیو جهل را بشکنند. این رسالت تکتک ما است. هرچند چشمها به سیستم آموزشی کشور دوخته شده و همه منتظر دمیدن تحول از آن افق میباشند، راه سختی به نظر میآید و موانع اصلی ما در این راه سیستمهای پوسیدة اداری و آموزشی است. از طرفی باید به سرعت حرکت کرد تا از خطر شکاف دیجیتالی که همانند زلزلهای هولناک کشورهای در حال توسعه را هر چه عمیقتر در لایههای تاریک زمان فرو میبرد مصون بمانیم و از طرف دیگر قبل از پیروی محض از الگوهای آماده کشورهای توسعه یافته، باید فکری برای پایههای پوسیده سیستم آموزشی که حتی جوابگوی عصر صنعتی نیز نبوده باشیم.
پیدایش نگرشهای نوین در سیستم آموزشی کشور و ارائه راهحلهای مناسب برای اجرای سیستمی در گستردگی کشوری که به تعداد کل جمعیت برخی از کشورهای جهان دانشآموز و جمعیت جوان دارد کار سادهای نیست و نیاز به طرح راهبردی محکم و متقنی دارد که بتواند جوابگوی نیازهای اطلاعات باشد.
با آگاهی از این امر که فناوری اطلاعات و ارتباطات ضعفها را سریعتر به ضف و قوتها را سریعتر رشد میدهد، لذا نگرش نوین سیستم آموزشی که هماکنون در نظام آموزشی کشور در حال نقد و بررسی است و قرار است محصول دانشآموز پژوهنده و سازمان یادگیرنده را برای جامعه اطلاعاتی ایران به ارمغان آورد از ضرورتها و پیشنیازهای بلامنازع و حیاتی بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش به نظر میرسد.
همچنین تولید محتوا پیشنیاز دیگر بکارگیری این فناوری در آموزش و پرورش میباشد. چه ورود رایانه در مدارس بدون محتوای کافی ابزاری برای ترویج فرهنگ غربی در سنینی است که به شدت به بنیانهای فرهنگی کشور لطمه خواهد زد.
مسلم است پس از پشت سر گذاشتن پیشنیازهای اصلی، آموزش مربیان و معلمان، خانوادهها و نهایتاً سختافزار و شبکه دسترسی از دغدغههای بعدی بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش خواهد بود.
در عصری که فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان ابزار توانمندساز اندیشه و در امتداد فکر انسانها، هر لحظه در حال تولید و توزیع اطلاعات است، به نظر میرسد رسالت اصلی نظام آموزشی تعلیم و تربیت انسانی است که بتواند با توجه به اطلاعاتی که در هر لحظه در دست دارد بهترین انتخاب را انجام دهد و در هجوم حجم حیران کننده اطلاعات بر هویت خود حاکم بماند.
- ۸۴/۰۲/۱۵