روغن ریخته، نذر امامزاده شد
علی شمیرانی - ماجرای پیامرسانها در کشور ما از آن ماجراهای عجیب است. زمانی ایرانیها به وایبر هجوم بردند و بر اساس یک قاعده نانوشته، زمانیکه مشتریهایش زیاد شد،
همزمان هم وایبر و هم یکی دیگر از رقبای شناختهشدهاش یعنی واتساپ و چند پیامرسان دیگر هم فیلتر شدند و در اتفاقی عجیب، به قولی بزرگترین کوچ مجازی شکل گرفت و ایرانیها به سمت پیامرسان تازهکار و ناآشنایی به نام تلگرام هدایت شدند که از قضا از فیلترینگ هم مستثنا شده بود.
تلگرام هم رفتهرفته رشد کرد و طبق آمار میزان مشترکان ایرانیاش از دستگاههای دولتی و غیردولتی گرفته تا مردم عادی به 40 میلیون مشترک رسید و کسبوکارهایی نیز بر این بستر شکل گرفت.
طبق همان قاعده نانوشته که هرگاه مشتریهای یک بستر زیاد میشود، موعد مرگ و فیلترینگش نیز فرا میرسد، نوبت به مسدودسازی تلگرام رسید. قبل از آن اما دو طرح پیدا و پنهان نیز ظاهرا در دستور کار بود. «طرحِ پیدا»، راهاندازی پیامرسانهای بومی بود که سر و صدا و توجهات زیادی را به خود جلب کرد. «طرحِ پنهان»، اما راهاندازی پیامرسانهای واسطهای همچون تلگرام طلایی بود که بعدها از آنها با نام فیلترشکن نیز یاد شد. چون کاربران این پیامرسانها همچنان ارتباطشان با تلگرام و اهالی باقیمانده در تلگرام برقرار بود. واتساپ هم رفع فیلتر شد تا شاید برخی راهی آنجا شوند.
پیامرسانهای بومی که «طرحِ پیدا» بودند اما توفیقی پیدا نکردند در عوض پوستههای واسط تلگرام، (تلگرام طلایی و برادرش هاتگرام) توانستند در میان تعجب و اعتراض پیامرسانهای بومی و برخی مقامات رسمی، به راه خود ادامه دهند و میلیون میلیون مشترک جذب کنند.
در نتیجه عملا پیامرسانهای بومی از گردونه رقابت خارج شدند و نسخههای واسط تلگرام، که برخی منتقدان به کنایه به آنها نام تلگرامِ دولتی هم دادند، به حیات خود ادامه دادند. این دوگانگی و شایعاتی مبنی بر حمایتهای مالی و غیرمالی از پوستههای تلگرامی، صدای منتقدان را اما خاموش نکرد. در نتیجه هر چند ماه یکبار برای آرام کردن منتقدان، ضربالاجلی برای قطع ارتباط فرزندان ایرانی تلگرام، داده میشد و ضربالاجل هم که به پایان میرسید و صداها بلند میشد، چند ماه دیگر مهلتشان تمدید و تمدید و تمدید شد.
ناگهان اما خبر رسید که اینبار شرکت گوگل به واسطه آنچه ناامنی این اپلیکیشنها میدانست، از طریق سیستمعامل اندروید کار حذف این واسطها را از روی گوشی ایرانیها آغاز کرد و ریزش میلیونی کاربران این پوستهها آغاز شد.
حالا دیگر تمدید همیشگی ضربالاجلها نیز به کار نمیآمد و این پایان کار بود که ناگهان مسوولان تلگرامطلایی و هاتگرام اعلام کردند: برای تمکین به قانون و راهاندازی پیامرسانهای بومی، از ابتدای تیرماه اپلیکیشنهای خود را از کار انداختند!
اگرچه مشخص نیست تمکین به کدام قانون مد نظر بوده است اما در واقع، مصداق این ضربالمثل شد که «روغن ریخته، نذر امامزاده شد.»
حالا و در شرایطی که تعداد زیادی از ایرانیها از ابتدا و با نصب فیلترشکن، دیگر حاضر به کوچ اجباری به پیامرسانهای دیگر نشدند، شاهد افزایش مراجعه مشترکان سابق پوستههای تلگرامی به جمع کاربران فیلترشکنها برای دسترسی به تلگرام هستیم.
از سوی دیگر و با اطمینان از خاموشی قطعی این رقبای رانتی و در سایه، چند روزی میشود که مدیران پیامرسانهای بومی بار دیگر به تکاپو افتادهاند تا شاید با حمایتهای مالی و قانونی بتوانند موفق به جذب کاربران ایرانی شوند. موفقیتی که حسب تجربه، تنها به یک شرط میسر میشود؛ «توقف کامل فیلترشکنها». (منبع:عصرارتباط)
- ۹۸/۰۴/۱۰