علی شمیرانی - عجایب برخی رویدادهای حوزه فاوای کشور به ویژه آنها که از سوی برخی ظاهرا خصوصیها برگزار میشود تمامی ندارد.
این رویدادها که بیشتر جنبه مارکتینگ و تبلیغاتی دارند، تمرکز زیادی به اغراقهای افراطی، رنگ و لعاب و کپیبرداری از طراحیهای دکور و صحنههای بزرگ و حتی تقلید از پوشش لباسهایی به سبک هالیوودی مدیران اپل و گوگل دارند.
از قضا این برنامههای تبلیغاتی که عموما با چهرههای تکراری که گویی همچون میز و صندلی، به بخشی از اکسسوار صحنهها تبدیل شدهاند، برگزار میشود، به طور کلی، نه تنها برای فعالان قدیمی حوزه فاوا هیچ خروجی، حرف نو و محتوایی نه از جهت بار علمی و نه از جهت صحت دادههای پراکنده شده ندارد، بلکه بیشتر نوعی ضد تبلیغ از طریق بزرگنماییهای مصنوعی هم به شمار میرود.
با تمام این تفاسیر اما منعی هم برای برگزاری این رویدادها وجود ندارد و شرکتها میتوانند از این مدل تبلیغاتی و خرید برخی رسانهها و فعالان مجازی برای پوشش، همچنان استفاده کنند.
روی سخن اما اینجا با مخاطبان برخی از این رویدادهاست. اگرچه از حجم مخاطبانِ جوگیر و کمتجربه سالهای قبل که با پرداخت پول و حضور در این رویدادها به دنبال یافتن رازهایی برای استفاده در رویاها و کسب و کارشان بودند، به حد زیادی کاسته شده است.
چراکه وقتی پا در دنیای واقعی کسب و کار گذاشتند، دریافتهاند که آنچه در رویافروشیها و رویدادهای عرضه دستاوردها و بستههای موفقیت! میگذرد به مراتب متفاوتتر از دنیای واقعی است و راز و رمز موفقیت برخی شرکتها، اصولا ارتباطی به خلاقیت، نوآوری، نبوغ، ایدههای نو و حرفها و ژستهای روی صحنهها ندارد و منشا پیشرفت به جاهای دیگری وصل است.
با این وجود اما همچنان رویاخرانی هستند که به شکل حضوری یا مجازی با ولع محو این گونه تئاترها میشوند.
به هر حال این نیز بخشی از رسم روزگار است و نسل گرگها تا زمانیکه گوسفندانی برای خوردن وجود داشته باشند، منقرض نخواهد شد و افزایش و استمرار آگاهیبخشی، تنها نسخه برای حل این قبیل مسایل است.
مخلص کلام اینکه بعد از موفقیت پدیده تریبونخرها و جایزهخرها در ایران، که در سالهای قبل از هر رویدادی جایزه و نوبت سخنرانی میخردیدند، اکنون چند سالی میشود که شاهد رشد صنعت جدید رویافروشها و رویاخرها هستیم که با طراحیها و ایدههای نوین به دنبال مارکتینگ و جذب اسپانسر، سرمایهگذار و درآمدزایی هستند. (منبع:فناوران)
- ۰۲/۰۳/۲۷