زمان رویگردانی از صدقههای فناورانه

علی شمیرانی - کافیست که ارزش بازار موبایل، اقلام کامپیوتری، اقلام نرمافزاری، اقلام مخابراتی و ارتباطی و خدمات سایبری و سرگرمی در کشور را جمع کنیم تا متوجه شویم سالانه ایران چند میلیارد دلار روانه جیب برندهای عالم میکند.
در این خصوص آمارهای دقیقی در دست نیست اما در یک فقره، تنها 2 میلیارد دلار در سال صرف خرید گوشیهای موبایل در ایران میشود.
بدیهی است که جمع کل پولی که در بخش ICT در قالب نرمافزار، سختافزار و خدمات از کشور خارج میشود، قطعا عدد بسیار بزرگی است که همگان را به فکر فرو میبرد. نکته قابل توجه آنکه این روزها برخی برندهای خارجی فعال در ایران به شکل همزمان در چندین بخش از تولید تجهیزات مخابراتی و سختافزاری گرفته تا خدمات نرمافزاری، در حال فعالیت هستند.
ما اما در قبال باز گذاشتن مرزهای کشورمان به روی ایشان، چه خدمات متقابلی دریافت کرده و میکنیم؟ این موضوع وقتی تاسف برانگیز میشود که برخی از برندهایی که محصولاتشان در حجمی انبوه در کشور توزیع و عرضه میشود، حتی بدیهیترین و نخستین ملزومات ارایه خدمت، یعنی دفتر نمایندگی و خدمات پس از فروش هم ندارند!
آنها سالهاست که دولتها را دور زده و به جای دولت ایران طرف حسابشان قاچاقچیان هستند و با آنها وارد مذاکره میشوند. این بازی البته که برد-برد است و طرف خارجی از ارایه هر نوع تعهد و خدمات هزینهبر سرباز میزند و قاچاقچی هم فقط اسکناس را میفهمد.
اما دستهای دیگر از برندهای خارجی هم هستند که اگرچه در ظاهر به ایران آمدهاند، اما همچنان رابطهای یکسویه با ما دارند و به ایران به چشم یک بازار جذاب و بدون دغدغه نگاه میکنند که حداکثر سود را به ایشان باز میگرداند.
در این میان ما همچنان با گشادهدستی و خوشرویی به نصب شدن تابلویی در گوشهای از تهران، تحت عنوان نمایندگی بسنده کردهایم. اما آیا در دنیا به همین راحتی بازارهایشان را در اختیار خارجیها میگذارند؟
ما چه اقداماتی برای انتقال دانش، تجربه و فناوری برندهای خارجی در عرصههای مختلف کردهایم؟ اخیرا اما شاهد اقداماتی هستیم که بیشتر شبیه به "صدقه فناورانه" است. آیا اعطای حمایتهای خرد مالی، حمایت از برگزاری مسابقات، پرداخت هزینه سفر و تجهیز یک اتاق به چند کامپیوتر تحت عنوان "مرکز فناوری!" به معنای انتقال دانش و فناوری است؟ این اقدامات به قدری خرد هستند که گاه ارزش مالی آن از جوایز برخی شرکتهای پیامکی خودمان نیز کمتر است.
آیا زمان ایستادگی قاطع برای دریافت دانش، فناوری و تجربیات جهانی برندهای خارجی در عرصههای حقوقی، بازاریابی، تبلیغات و امثالهم و رویگردانی از "صدقههای فناورانه" فرا نرسیده است؟ باید توجه داشت که با وضع اقتصادی جهان، تنوع گسترده رقبا و رقابت سنگین برندهای دنیای فناوری، بازار کشورمان، بازاری ارزشمند و غیرقابل چشمپوشی است. همین موضوع دست ما را نیز برای انتخاب شرکتهایی که مجاز به ورود به کشور هستند باز کرده و امکان چانه زنی به ما میدهد. جالب آنکه در خصوص مسایلی که در کشور "حساس و امنیتی" نامیده میشود، پس از بینتیجه ماندن مذاکره برای دریافت خدمات لازم، بیکار نمانده و در اقدامی سلبی و برخی خدمات در دنیای سایبری فیلتر میشوند.
اما در خصوص اقدام برای انتقال تکنولوژی و دانش از سوی شرکتهای خارجی، اینگونه عمل نکرده و منفعل هستیم.
در این میان شاید برخی این موضوعات را از جمله اسرار کاری شرکتها بدانند و آن را غیرممکن اعلام کنند. در این خصوص نیز باید به رفتار کشورهایی مثل هند، چین و روسیه و حتی برخی کشورهای اروپایی توجه شود که به اشکال مختلف در صدد گرفتن حقوق کشورهایشان از برندهای بزرگ هستند و توفیقات زیادی نیز در این راه داشتهاند.
برخی نیز شاید تحریمها را مانعی بدانند. از نظر من اما تحریم بهانهای بیش نیست. به عنوان یک ایرانی معنای واقعی تحریم را در نفروختن هواپیما، تجهیزات پزشکی، هستهای، نظامی و خدمات مالی و بانکی یافتهام. چراکه انواع خدمات سختافزاری و نرمافزاری به راحتی و از کانالهای مختلف از جمله قاچاق در کشور به وفور یافت میشود.
از این رو زمان آن رسیده که متولیان امر، با توجه به بزرگی بازار کشورمان، به ارزیابی دقیق سهم شرکتهای خارجی از بازار ICT ایران و شناسایی رقبا و جایگزینهای احتمالی، اقدام کنند و پس از آن مذاکرات جدی و نه توصیهای را در دستور کار گذاشته و راهها و الزامات انتقال دانش و فناوری به کشور را فراهم آورند.
- ۹۶/۰۲/۱۱