سال سیلی سیل؛ فرصت تامل در قانون طبیعت

عباس پورخصالیان - فاجعه، آخرین فرصت درسآموزی برای شاگردان تنبل مدرسه زندگی است. شیطان اگر میخواست مدال افتخار شیطنت را به انسانهایی تقدیم کند، چه کسانی را پیدا میکرد، لایقتر از فرافنسالاران خودخواه و دیوانداران حریص؟ هشدار طبیعت را باید جدی گرفت: قانون طبیعت، بازیچه دست احدی نیست!
قانون طبیعت، نسبتهایی معین میان پدیدهها و امور است که محال است، باطل و نقض شوند. این خیال باطل ما است که از عصر نوزایی تاکنون فکر میکنیم با مقرراتگذاری اقتضایی برخلاف قانون طبیعت میتوانیم طبیعت را تصرف و قوانینش را به میل خود نقض کنیم و با به هم بافتن ملغمهای از علم و تخیل و کوشش بعدی برای تحقق آنها به یاری فرافن، بهشت برین را روی زمین بیافرینیم!
مدتها است که وضعیت انسانی (Human Condition) روی کره زمین، جایش را به وضعیت تراانسانی (Trans-human Condition ) داده است. نیروی محرکه این گذار و ترادیسی (Transformation) از انسان به تراانسان، فناوری است. امروزه اما نیروی محرکه فناوری،"ترمزبریده" است.
به این "ترمزبریدگیِ" فناوری، فخرفروشانه میگویند: تکینگی! (Singularity) معنی این اصطلاح فاخر همان "ترمزبریدگی" است. نمودار قابل رویت تکینگی را فرهنگنامهنویسان با یک منحنی نمایی(شبیه منحنی معادله Y برابر e به توان x) نشان میدهند: در این معادله، Y مساوی روند رشد و پیشرفت فناوری و x در آن، متغیر زمان است (e هم نمادِ "ثابت اویلر" است که حدودا برابر با 2.71 است). تکینگی فناوری، در مجموع یعنی بازگشتناپذیری روند رشد فناوری! بازگشتناپذیری تا کی؟ - تا فاجعه نهایی و آشوب آخر زمانی! فاجعهای که رومیان ترجمهکننده عهد عتیق از عبری یا از سُریانی به رومی، آن را آپُکالیپس (Apocalypse) نام نهادند. این تکینگی، امروزه دارای دانشگاه است: Singularity University. کجا؟ - در ایالات متحده آمریکا: Building 20 S Akron Rd MS 20-1, Moffett Field, CA 94035 ! با کدام سرمایه؟ - با سرمایه عظیم مادی و دانشی گوگل و ناسا!
فناوری تکین، موسسه پژوهشی هم دارد! به نام Trans-technology Research ! در بندر پلیموث انگلستان!
کنیسه، کلیسا و مذهب هم دارد: ساینتولوژی!
فیلسوف تراانسانگرا، اوف! تا دلت بخواهد دارد: تعدادی از مشهورترین نظریهپردازان «تکینگی فناوری» عبارتند از: دامییِن فرانیسس برودِریک (نویسنده آثار علمی/تخیلی - استرالیایی)، هانس موراوِک (ریاضیدان- استرالیایی/کانادایی اتریشیتبار)، جان سمارت (فیلسوف استرالیایی/بریتانیایی)، ماروین مینسکی (ریاضیدان و پژوهشگر هوش مصنوعی در ایالات متحده)، نیک بوستروم (فیلسوف سوئدی شاغل در دانشگاه اکسفورد)، ریموند کِرزوایل (کارشناس انفورماتیک در ایالات متحده) و وِرنور وینجی (ریاضیدان، کارشناس انفورماتیک و نویسنده آثار علمی/تخیلی در ایالات متحده).
بر این مجموعه، اضافه کنید، دانشجویان مقطع دکترا در جمهوری اسلامی را که برای اخذ مدرک دکترا، پایاننامههای خود را محل تبلیغ برای «تکینگی فناوری» و ترانساومانیسم کردهاند و خواهند کرد.
برگردیم به نشانههای غمبار بهار سال 1398: ابراز خوشحالی نسبت به ترسالیهای آینده را به سیاستمداران حرفهای واگذارید! نفهمیدن نشانههای مرگبار سال سیلی سیل، مرگبار است و خوشخیالی نسبت به فاجعه نهایی که زمان حدوث آن، مدام نزدیک و نزدیکتر میشود. برای مهندسان و مصلحان جامعه واجب است در این نشانهها تامل کنند؛ آخر، ما مهندسان هستیم که پیش از مصرفکنندگان و فایدهبران فکرآورد و دستاوردهایمان، از کیکاووس، ایکاروس، پرمتهئوس و لوسیفر (این مهندسان اسطورهای فاجعهآفرین) پیروی میکنیم.
جامعه در وضعیت تراانسانی
از الواح به دست آمده از جوامع باستانی و از اسطورهها و ادبیات به جا مانده از گذشتههای دور، چنین برمیآید که کوشش نظری برای ترادیسیِ صوری انسان به فراانسان (hyperanthropos)، درخواستی اخلاقی از دیرباز بوده است. گذار نوع انسان به تراانسان (transumanar یا transhuman)، پساانسان (post-human) و اَبَرانسان (homo superior)، آرزوی بزرگ بشر بهویژه نجیبزادگان یا کسانی از تبار قدرتمندان جامعه بوده است: گیلگمش یکی از نخستین شخصیتهای تاریخی/اسطورهای گذار از انسانیت به تراانسانیت است (گیلگمش: کهنترین شخصیت حماسی جهان که از راز گیاه اعجازآمیز دریایی برای بیمرگی باخبر میشود ولی درنهایت به آن نمیرسد) یا ذوالقرنین، اسفندیار، سیاوش، کیخسرو، اسکندر و خضر (همه در جستوجوی چشمه آب حیات اما جز خضر، کس دیگری به بیمرگی نمیرسد) ، آشیل (در ادبیات یونان)، بالدِر (شخصیت اساطیری اسکاندیناوی) و زیگفرید (رویینتن ژرمنی) نیز از رسیدن به بیمرگی محروم و مغلوب ملکالموت میشوند.
اما بهرغم این همه تلاش و شکست انسان فانی در راه رسیدن به تراانسان بیمرگ، آرمان رسیدن به بیمرگی رها نمیشود: تراانسان موفق میشود، فلسفه زوال را پیریزی کند، عوامل و دلایل زوال را درک کند و از طریق مقابله با عوامل زوال، گرچه نمیتواند خود را بیمرگ کند، میکوشد خاندان و خانوادههایی بیمرگ یا دارای بقای طولانیتر از عمر چندین نسل را بسازد، تلاش میکند نهادهایی عظیم (دولتهای بزرگ و امپراتوریهای جهانگستر) و شرکتهایی مانا بهوجود آورد که سالیان سال زنده و پویا بمانند اگرچه بنیانگذاران و بسیاری از کارکنان آنها، سالها پیش مردهاند.
اکنون (در قرن چهاردهم خورشیدی و قرن بیستیکم میلادی) دیگر به ندرت میتوان انسانی را یافت که در وضعیت طبیعیِ اولیهاش، به سر میبرد.
انسان در وضعیت فرهنگی ثانویهاش، نیز کموبیش به تاریخ پیوسته است. اینک "فرهنگسازی" وِرد زبان ما شده است: ترکیبی عجیب از مادی کردن معنویتی غیر مادی، از طریق انکار طبیعت و دستکاری در دادههای الهی و ایجاد "طبیعتِ ثانویه"! صنعت روز و ارمغانهای همگرایی چهار حوزه علمی/فنیِ "نانو"، "بیو" و "اینفو" مزید بر علت شدهاند.
موجودی که در عصر صنعتی، حیوان کارگر (animal laborans) یا انسان خالق (Homo faber) نامیده میشد، اکنون در عصر ترانساومانیسم، به کارگر دیجیتالی (Digital Labor) ارتقا یافته است. آنچه امروز به وفور یافت میشود و اکثریت مطلق جوامع را پر کرده، توده فعلا 7 میلیارد نفری کارگران دیجیتالی است.
اگر در گذشته، تصور وجود دیو و دد در میان جامعه انسانی وادارمان میکرد، "انسانم آرزوست" و "شیر خدا و رستم دستانم آرزوست" را ندا دردهیم، امروز به دلیل کثرت 7 میلیاردی تراانسانها، باید "انسانم آرزوست" را فریاد زنیم و برای بازپروری جامعه انسانی جدا و قویا برنامهریزی کنیم. ذره و خرده انسانیتی که امروز در جامعه تراانسانها هنوز باقی مانده و علیه تبدیل به پساانسان شدن (حیوانی در قالب انسان) مقاومت میکند و هنوز قادر نیست سردمداران تراانسانگراها را از خر شیطان پیاده کند، به امید آیندهای بهتر، ادبیات علمی/تخیلی میآفریند و هشدار میدهد: بیمرگی را جستوجو نکنید. در مرگ، حکمتها است، در سختی و درد و رنج، رازها است. رفاهطلبی زمامگسیخته، بیمرگی و بیدردی حتی اگر امکانپذیر هم باشند، پایاندهنده مشکلات انسان نیستند، زیرا مشکلات بزرگتری را پیش میآورند که اوضاع عمومی کره زمین را غیر قابل کنترل میکنند! از مرگ نهراسید! «بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید، چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید!» - به شرط آنکه بفهمید که هستید و چه میکنید.
تامل بیشتر در نشانههای سال 1398 و اینکه چه میکنیم؟ چه باید کرد؟ و چهها باید بشود؟ بماند برای شمارهها و هفتههای آینده.
...
سال 1398 را همه جور تصویر و تصور کرده بودیم الا این جور که شروع شد: سال سیلی سنگین سیل!
با عرض تسلیت به بازماندگان و خسارتدیدگان سیل خانمانبرانداز بهار 1398 و با درود به یاریرسانان مردمی و نهادی، از داخل و خارجِ کشور که به مناطق سیلزده اعزام شدهاند؛ و با سلام و عرض خداقوت به همه خدمتگذاران مردم در داخل و بیرون از مناطق حادثهدیده.
روی سخنم در این تاملات، همه وزرا، مدیران و کارشناسان مسوول بازسازی اماکن و زیرساختهای خدمات شهری و روستایی در مناطق آسیبدیده، و بهخصوص همکارانم در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. بیاییم از این فرصت، به نحو احسن برای بقای خود و نظام استفاده کنیم، و درسهای مهندسی و مدیریت تابآورسازی را جدی بگیریم، همه جا اعمال کنیم و اشاعهدهندگان تجربیاتمان از مهندسی و مدیریت تابآورسازی در جهان شویم! (منبع:عصرارتباط)
- ۹۸/۰۱/۲۷