شبکهسازی هولکی زورکی نمیشود!

عباس پورخصالیان - کاربران شبکههای اجتماعی در قلمرو حکمرانی فضای سایبری کشور، دیگر آنقدر درمانده نیستند تا زورکی و از ناچاری هر شرایطی را تحمل کنند و با هر اوضاع و احوالی بسازند.
در این فضا، رقابت میان اُپراتورها و امکان آزادی عمل کاربران بهقدری بالا ست و بالاتر خواهد رفت که کاربران، آزادانه به گزینه مطلوب رو آورند یا از گزینه بد، رو بگردانند. اُپراتورها، مجبور به پیروی از خواست کاربران هستند. در این میان، سامانههای مدیریت روابط مشتری (اگر جدی گرفته شوند) به اُپراتورها کمک میکنند تا از درخواستهای آتی مشتریان، پیشاپیش باخبر و آماده ارائه خدمات مطلوب شوند.
مهندسان و مدیران رسانههای مدرن نیز، اصل آزادی روآوری و روگردانی کاربران را باید ارج نهند و لذا باید بکوشند تابآوری سامانههای تحت سرپرستی خود را در برابر لگامگسیختگی اراده کاربران، بالا ببرند و در صورت بروز شرایط آشوبناکِ روآوری و روگردانی سریع کاربران، سامانههای مدیریتی خود را با نرمافزارها و سختافزارهای churn management تجهیز کنند.
مدیریت روآوری و روگردانی مشتریان
برای آن که ببینید churn management چه کارکرد و چه ضرورتی برای بقای حیات رسانههای اجتماعی بزرگ دارد، در نظر بگیرید کهchurn از فعل "مَشک زدن" به قصد کره گرفتن، مشتق شده است، آنوقت منظور از churn management هم تاحدود زیادی روشن میشود: مدیریت مَشکزنی به معنی اداره بهینه شرایط آشوبناکِ روآوری و روگردانی کاربران.
در اصطلاحِ churn management:
• مَشک، تمثیلی ست از جامعه کاربران؛
• مَشک زدن (churn)، تمثیلی ست از جابجایی ناگهانی میلیونها مشتری و بروز بحران روآوری و روگردانی سریع کاربران، از اُپراتور نامطلوب به اُپراتور برگزیده.
• حاصل مَشک زدن، کره گرفتن است و "کره" نیز، تمثیل سود و بهره مشتریمداری دقیق و دیوانداری درست است؛ سود و بهرهای که نه فقط به اُپراتور برگزیده میرسد، بلکه در اصل به جامعه باز و (بیش از هر کس در جامعه باز) به کاربر میرسد.
هدف از سرمایهگذاری و تأسیس مرکز churn management این است که به یاری تجهیزات فنی و بهکمک مهارتهای مدیریتی کارکنان مرکز churn management، بُرهه کوتاهمدت جابجایی آشوبناک میلیونها کاربر، چنان سریع و دقیق مدیریت و سپری شود که هم اُپراتور برتر و هم کاربران جدید و قدیم زیان نبرند بلکه همه سود ببرند.
درسهای آخرین کوچ مجازی ایرانیان
آخرین پدیده جابجایی آشوبناک میلیونها کاربر ایرانی از رسانهای به رسانه دیگر را سه سال پیش تجربه کردیم، هنگامی که بزرگترین هجرت مجازی 20 میلیون ایرانی کاربر رسانههای اجتماعی ناگهان کلید خورد، و باعث شد تا تیم مدیریت نگهداری و بهرهبرداری سامانههای تلگرام، مجبور به استفاده از تسهیلات churn management شود.
همان پدیده کوچ جمعی، اما اینبار، دوبرابرِ آن تعداد، انتظار میرفت به حول و قوه صداوسیما در نیمه نخست بهار سال 1397 تکرار شود، ولی تکرار نشد!
بخاطر امکان روآوری سریع و روگردانی شتابزده میلیونها کاربر از اُپراتوری به اُپراتور دیگر، سازندگان و سرمایهگذاران رسانههای اجتماعی خواب راحت ندارند. زور که نیست! کاربران مختارند و با اراده کاربران، اُپراتور مطلوب پیروز میشود و اپراتورهای نامطلوب، بازار، کاربران و مایملک مادی و معنوی شان را یکشبه از کف میدهند و در قمار رقابت به رقیب میبازند.
مشکل درک قانونمندیهای ارتباطات مدرن
فهم رفتار کاربر و درک چیستی شرایط کنونی رسانههای اجتماعی فقط برای دبیر محترم شورای عالی مجازی و مدیران صداوسیما مشکل نیست، کلاً مشکل است.
در نظر بیاوریم که در نیمه سده نوزدهم، انسان به درکی ابزاری از ارتباطات رسید و به توصیفی ابزاری-مادی از آن پرداخت؛ در سده بیستم اما اندیشمندانی چون ننسی کای ریونبورگ و جیمز اِف لارسن (Nancy Kay Rivenburgh and James F. Larson, in “Television in the Olympics”, 1995 ) به درک ابزاری از ارتباطات خـُرده گرفتند و گفتند: در توصیف ارتباطات میتوان به توصیف اولیه از عالم هستی دست یافت. همین جامعنگری را میتوان در مورد کارکرد فناوری اطلاعات و شبکههای اجتماعی اِعمال نمود. سپهر اطلاعات و شبکههای اجتماعی به معنای اعم آن، لایههای زیرین، شالوده و بنیاد جهاناند (Der Kreative Kosmos, Thomas Görnitz / Brigitte Görnitz , 2002, page no. 5).
به همین دلیل، درک عینی چیستی ارتباطات، اطلاعات و شبکههای اجتماعی، در سطح میانفردی و جمعی مشکل است: فرد یا کاربری که در درون شبکههای اجتماعی در یک کـُنش ارتباطی-اطلاعاتی شرکت میکند، جزئی از کلیت فرایند ارتباطات و تبادل اطلاعات است و جزء بهآسانی نمیتواند بیرون از کلیت این فرایند قرار گیرد و نظری عینی بر هستی و رفتار خود و چیستی شبکه اجتماعی بیافکند. به این لحاظ، درک عینی چیستی ارتباطات، اطلاعات و شبکه اجتماعی مشکل است. رسیدن به این درک، حقیقتاً نیاز به تفکر فلسفی، تعقل علمی و تبحر مدیریتی دارد و مبحث فلسفه اطلاعات، تازه در دانشگاههای خارج از کشور وارد شده است (در این مورد رجوع کنید به:
Perspective on “Philosophy of communication”, Pat Arneson, Purdue University Press – 2007-
و
“Philosophy of Information”, Pieter Adriaans, Johan F.A.K. van Benthem, Elsevier Science - 2008).
دولتمردان و بخصوص دانشگاهیان ما، بخصوص در دانشکدههای مدیریت IT، باید قبول کنند که برای درک علمی رفتار کاربران شبکههای اجتماعی کمکوشی کردهاند، و هنوز قادر نیستند، نخست بر عینیت رفتار خود در شبکههای اجتماعی و ماهیت رسانههای اجتماعی وقوف یابند و سپس بیایند برای رسانههای اجتماعیِ آزاد، سیاستگذاری کنند و همگان را از نتیجه کوشش خود، آگاه سازند.
چرا راه دور برویم! من ندیده و نشنیدهام که ایجادکنندگان "کانال" یا عضوی از اعضای شبکههای اجتماعیِ نخبگان کشور بیایند قانونمندیهای شبکهوندی، رفتارپژوهی و موضوعشناسی فعالیت اعضا در رسانه اجتماعی خود، میزان تأثیرگذاری و کیفیت تولید محتوا، سرعت تسهیم محتوا، و از این قبیل مقولات جامعهشناسی شبکههای اجتماعی خودشان را شاخصگذاری و اندازهگیری کنند تا حداقل بر شبکهای که خود ایجاد کرده اند یا در آن حضور دارند، اِشراف علمی پیدا کنند؛ و رسانهای را که در آن به گپ وگفت و گشتوگذار مشغولند، کارشناسانه ارزیابی نمایند تا سپس به ارتقاء و بهینهسازی رسانههای بومی در سطح ملی همت گمارند.
این شاخصهها و مقولات، مُبیِّن بزرگترینِ جاذبههای رسانه اجتماعی هستند و اگر بخواهیم بفهمیم چرا اینقدر محکم به شبکه اجتماعی "سنجاق" شدهایم و در شبکه چه میکنیم، چه نقش و کارکردی داریم تا بعداً شاید فعالیت خود را بهبود ببخشیم و فضای فعالیت مان را بهتر درک کنیم، راهش این نیست که با جوّسازی و جوّزدگی، تنش و تشویش در عموم کاربران ایجاد کنیم، کورانه فیلترهای فنی کار گذاریم و میلیونها کاربر را زابهراه و سرگردان کنیم؛ بلکه راه درستش آن است که با مطالعه و تحلیل رفتارمان در شبکه و پی بردن به قانونمندیهای رسانه دریابیم، از فرصتها چگونه میتوانیم به بهترین نحو ممکن برای ارتقاء امنیت و رفاه مردم استفاده کنیم.
اعضا، محتوا و فرامحتوای رسانه اجتماعی، میدان جاذبهای را میسازند، با معنا برای مدت حضورمان در شبکه، برای ماندگاری و فراوانی مراجعه اعضا به رسانه و به یکدیگر. حالا اگر بخواهیم این شاخصها را در یک شبکه اجتماعی بسنجیم باید اول به تعریف شاخصها، شیوه سنجش و به چیستی هدف یا اهدافِ پایش فکر کنیم. آیا فکر کرده ایم؟ آیا وقتی که تبلیغ برای کوچ مجازی اخیر را دامن زدیم، درک روشنی از مبداء و مقصد و مسیر داشتیم؟
به امید پیروزی روشنبینان هدفمند بر آکسیونیستهای جوّساز
من نمیخواهم از خبر هفته پیش، مربوط به طرح ماده واحده ساماندهی بگیروببند فعالان عرصه شبکههای اجتماعی یا از گزارش شکست کوچ مجازی اخیر، بُل بگیرم (و فرضاً خبر بازگشت مجدد کانال یک مرجع تقلید به تلگرام را مشت نمونه خروار و غنیمت شِمُرم) تا آکسیونیسم جوّسازان و جوّزدگان وبگاههای مهم نظام را محکوم کنم، بلکه مایلم شاهد حال و روز بهتری باشم که در آن، "همهمجرمپنداری-مگر خلاف آن ثابت شود" اصل و سرلوحه قانون نشود، و سودجویی سوداگران نتواند فضای نیمهباز کنونی را ببندد، بلکه برعکس!
به امید آن روز که شبکهسازی و شبکهداری، حداقل هولکی و زورکی تبلیغ و تجویز نشود! بلکه با درایت و دوراندیشی، همه پیشنیازهای موفقیت آتی اش عالمانه دیده و با مهندسی درست برآورده شود!
- ۹۷/۰۲/۲۱