عملکرد ساترا نیازمند شفافسازی
مهدی موسویتبار - ساترا برای تداوم کارش نیاز به شفافیت و اقناع افکار عمومی دارد و این برایش واجبتر از ساختمان تازه یا بودجههای بیشتر است و چنین اتفاقی نمیافتد، مگر با استقلال و قاطعیت بیشتر.
از شهریور 1394 که در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی و نظریه تفسیری شورای نگهبان از این اصل و با دستور محمد سرافراز، ریاست وقت سازمان صداوسیما، سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوتوتصویر فراگیر در فضای مجازی با عنوان «ساترا» تشکیل شد تا سال ۹۶ که ساختمان سروش سیما بازسازی شد و تابلوی «سازمان تنظیم مقررات صوت وتصویر فراگیر در فضای مجازی» بر سردر آن دیده شد و بعدش در بهار سال ۹۷ که مجلس با تصویب لایحهای، حیطه قدرت و اختیار این سازمان را بهطور شفاف معین ساخت، کسی با اسم ساترا چندان آشنا نبود.
پس از آن و در دیماه 98 ابراهیم رئیسی، رئیس قوهقضائیه در نامهای، مراجع قضایی و ستادی قوهقضائیه را موظف میکند در حوزه مقررات صوتوتصویر فراگیر در فضای مجازی ملاک را ساترا بدانند؛ تصمیمی که با موضعگیری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روبهرو میشود و آنها میگویند طبق ماده یک قانون مطبوعات مصوب ۱۳۸۸ مجلس شورای اسلامی، انتشار صدا و تصاویر رسانه تعریف شده بود و مسئولیت نظارتش نیز به وزارت ارشاد سپرده شده بود.
این فقط وزیر ارشاد نبود که مخالفت کرد و آذری جهرمی، وزیر ارتباطات هم در توئیتی نوشت: «تصویب قانون اختیارات صوتوتصویر فراگیر برای صداوسیما بدون ذکر تعریف دقیقی از مصادیق صوتوتصویر فراگیر، مانع بزرگی در تحقق لایههای خدمات و محتوای شبکه ملی اطلاعات خواهد بود.» درنهایت اما ساترا قدرتمندتر از قبل به کارش ادامه داد.
البته در سال ۹۴ دستور جدیدی ازطرف رهبر انقلاب صادر شد که گشایش زیادی در عرصه رسانه ایجاد کرد. دستور ایشان صراحتا میگفت که تنظیم مقررات، صدور مجوز صوتوتصویر فراگیر و نظارت بر آن منحصرا دراختیار سازمان صداوسیما است.
ساترا آنطور که در سایتش آمده، بهدنبال آن است که با تحقق مأموریت خود موجب ارتقای سلامت و کیفیت خدمات رسانهاى صوتوتصویر فراگیر در فضاى مجازى، تقویت و ارتقای جایگاه صنعت رسانهاى صوتى-تصویرى جمهورى اسلامى ایران در رقابتهاى سنگین جهانى، حفاظت از مرزهاى رسانهاى کشور و کاهش آسیبپذیرى جامعه درمقابل هجمههاى فرهنگى بیگانگان، جلوگیرى از انحصار و تضمین رقابت سالم و درنهایت زمینهسازى تحقق الگوى رسانهاى در تمدن نوین اسلامى شود.
البته کسانی هستند که معتقدند این وظایف، برعهده سازمان صداوسیما بهطور کلی و وزارت فرهنگ و ارشاد و همچنین ارتباطات است و همین اهداف هم درحال پیگیری است. گروهی دیگر اما میگویند ساترا بهدلیل روی زمین ماندن همین وظایف تشکیل شده و اگر سازمانها و نهادهای مربوطه به وظایفشان عمل کرده بودند، ساترایی بهوجود نمیآمد.
آنطور که مدیرانش میگویند، ساترا پس از تاسیس خود راهبرد اصلی خود را بر توسعه صنعت رسانهای بومی و ملی قرار داده و بر همین اساس تلاش کرده با ابزارهای مختلف موجبات توسعه این صنعت را فراهم آورد و درکنار آن زمینهساز ارتقای کیفی فعالیت رسانهای صوتی و تصویری فراهم باشد، بر همین مبنا و بهمنظور طراحی یک نظام تنظیمگری پویا و کارآمد ساترا کوشیده تا با وضع قواعد در میان تمام اجزای زنجیره ارزش گامهای موثری در راستای تحقق راهبرد خود بردارد.
اگرچه ساترا تمرکز اصلی خود را در وضع قواعد بر بسترهای انتشار قرار داده است، اما براساس تجربیات بینالمللی یک نظام تنظیمگری کارآمد و پویا که منجربه توسعه صنعت میشود، بدون تعیین نسبت با سایر اجزای زنجیره ارزش کارآیی نداشته و ساترا از نگاهی یکپارچه در تنظیم مقررات بهره میبرد.
حوزه فعالیت این سازمان همانند تمام رگولاتورهای رسانههای صوتوتصویر فراگیر در دنیا از انتشار شروع میشود. بهعبارت بهتر، ساترا مسیر تنظیمگری محتوا را از دریچه انتشار، طراحی و اجراییسازی کرده است.
مسائل مرتبط با حوزه مالکیت فکری، حریم خصوصی، قوانین محتوایی برای انتشار، انحصار در بازار و... که همه آنها در رسانه و پس از انتشار رخ میدهد، در حوزه فعالیتهای سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوتوتصویر فراگیر در فضای مجازی قرار میگیرد و این سازمان قصد ورود پیشینی به مجوزهای تولید سریال ندارد، زیرا این تولیدات عمدتا توسط تولیدکنندگان مستقل از رسانه به انجام میرسد.
در یکیدو سال اخیر و بهطور خاص این روزها احتمالا اسم این سازمان را بیشتر شنیدهاید؛ سازمانی که مخالفانی جدی مانند دولت و مشخصا وزیر فرهنگ و ارشاد و وزیر ارتباطاتش از یکسو دارد و ازسوی دیگر گروهی که ازلحاظ قانونی و حرفهای منتقد این سازمان نوپا هستند. اگر سریالهای شبکه نمایش خانگی را دنبال میکنید، باید خبر توقیف یکی از قسمتهای سریال «میخواهم زنده بمانم» و همچنین شکایت سازمان سینمایی از ساترا بابت محتوای «زخم کاری» به گوشتان خورده باشد. حالا میخواهیم بدانیم ساترا در این دوسال اخیر چه کرده است و اساسا چه جایگاه و وظایفی دارد؟ آنطور که خودشان میگویند، یک تنظیمکننده صرف هستند یا قرار است کار قانونگذاری یا اعمال قانون را هم انجام بدهند؟
ماجرای شبنم مقدمی، علی کریمی و احمدینژاد!
اگر در گوگل کلمه ساترا را همراه با «حذف» یا «تذکر» سرچ کنید به صفحات و اخبار متعددی دست پیدا میکنید. تذکر به برخی برنامهها و سایتها و همچنین حذف برنامه یا قسمتهایی از یک برنامه در این دوسال توسط ساترا انجام شده است. اجازه بدهید از جدیدترین مورد شروع کنیم، جایی که نه خبری از حذف بود و نه تذکر. سازمان سینمایی از ساترا بابت محتوای سریال «زخمکاری» (مانند صحنههای مربوط به سیگار کشیدن مالک، نمایش استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکی) شکایت کرده و خواستار توقف پخش این سریال است.
خبری که ابتدا توسط نزدیکان رئیس سازمان سینمایی تکذیب شد، اما بعد از چندساعت توسط سازمان سینمایی تلویحا تایید شد و علی سعد، معاون ساترا در توئیتی خطاب به سازمان سینمایی اینطور نوشت: «ساترا تمایلی به مطرح کردن سنگاندازیها در مسیر حمایتی خود از رسانههای صوت و تصویر را ندارد، ولی لازم است شفاف اعلام کنم در روزهای گذشته وزارت ارشاد نسبت به پخش سریال «زخمکاری» به دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت کرده.
دوستان درصورتیکه با مردم صادقند، با تکذیبیه رسمی افکار عمومی را آگاه کنند! کاش دوستان وزارت ارشاد در آخرین روزهای مسئولیت خود با مردم صادق بودند.»
ساترا پشت زخمکاری درآمد و وزارت ارشاد احتمالا بهخاطر اینکه حس میکرد مرجعیتش در دادن مجوز از دست رفته، زیر میز زده بود و برایش مهم نبود که برخلاف شعارهایش عمل میکند و انتهای دولت است و زمان این مانورها نیست.
اما همیشه وضع ساترا اینطور نبوده است؛ بیتوجهی به اقناع افکار عمومی و اتخاذ تصمیمات ضربتی یا گاه دوگانه و مبهم باعث شد در برخی موارد علامتهای سوال بزرگی در ذهن مردم ایجاد شود که حتی توئیتهای چندخطی و بیانیههای کوتاه هم نتواند پاسخشان را بدهد. مورد دیگری که توسط ساترا درست مدیریت نشد، ماجرای حضور علی کریمی در یک برنامه اینترنتی بود.
او کاندیدای انتخابات فدراسیون فوتبال شده بود و بهجای حضور در یک برنامه ضبطشده تلویزیونی میخواست در برنامهای که توسط فیلیمو ساخته شده بود، شرکت کند. برنامه ضبط و پخش نشد و در مطلب ارسالی از سوی روابط عمومی ساترا و به نقل از علی سعد، معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا اینگونه آمده بود: «ضمن تکذیب خبر منتشره مبنی بر عدم صدور مجوز در برخی از رسانهها، اعلام میشود یکشنبه ۳ اسفندماه درخواستی از سوی فیلیمو برای پخش برنامه یکی از کاندیداهای فدراسیون فوتبال به دبیرخانه ساترا وصول شد که در مسیر معمول برای این برنامهها قرار دارد.»
این برنامه بهدلیل ساختار حرفهای و نمایشی در دستورکار دبیرخانه قرار گرفته است. فرآیند درنظر گرفتهشده برای همه محتواهای نمایشی حرفهای یکسان است که درخصوص برنامه «همرفیق» و سریالهای «قورباغه»، «خوب بد جلف» و... طیشده و رسانههای صوت و تصویر برنامههای خود را طی این فرآیند منتشر کردهاند.
درصورتیکه برنامه در دستهبندی نمایشی حرفهای قرار نمیگرفت، امکان پخش از صفحات شخصی افراد در رسانههای کاربرمحور را داشت و به فرآیند فوقالذکر نیاز نداشت.» باز هم پاسخی که دردی از کسی دوا نکرد و کمتر مخاطب آشنا به مناسبات ورزش و صداوسیما را قانع کرد.
یکی از مواردی که هنوز چندماهی از آن نگذشته، ماجرای حضور شبنم مقدمی در برنامه همرفیق است. در بخشی از این برنامه، او پشت میکروفون رفت و با گروه موسیقی حاضر در سالن همخوانی کرد.
این برنامه با وجود پخش گسترده در فضای مجازی، پس از چند روز از پلتفرم نماوا حذف شد و پاسخ قانعکنندهای هم برای آن داده نشد. شاید تعدد مراکز تصمیمگیری و عدم قاطعیت دلیل چنین خطاهایی میشود. حال آنکه گروهی از اهالی رسانه و همچنین متدینان معتقدند مقدمی در آن برنامه همخوانی کرد و چیزی نبود که بخواهد حذف شود.
جدیدتر از ماجرای مقدمی، حذف گفتوگوی محمود احمدینژاد و علی علیزاده پیش از انتخابات ریاستجمهوری بود؛ مصاحبهای که بر بستر آپارات و در قالب تلویزیون اینترنتی جدال منتشر شد و تقریبا بهسرعت حذف شد. حذف این گفتوگو واکنشهای منفی بسیاری را از گروههای مختلف سیاسی و فرهنگی برانگیخت. علی سعد، معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی در این خصوص گفت که ساترا به آپارات گفته محتوا را حذف یا اصلاح کنند و آپارات تصمیم به حذف این ویدئو گرفته است.
بهنظر میرسد با توجه به توضیح آپارات، این پلتفرم تصمیم گرفته که محتوا را حذف کند تا اینکه زیرتیغ سانسور برود. سعد همچنین توضیح داده که کل محتوای منتشرشده مشمول منع انتشار تشخیص داده نشده و از همین رو بخشهایی از این ویدئو بهصورت تقطیعی همچنان در آپارات موجود است.
علی سعد تاکید داشته که «اصل اساسی ساترا التزام به اصول فنی و پرهیز از مواجهه سیاسی است که وجود تعداد قابل توجهی مصاحبههای چالشی در رسانهها آن را اثبات میکند.»
او همچنین گفته که «در ایام انتخابات تنها خط قرمز ساترا و رسانههای کشور اصل انتخابات و زیر سوال بردن امید مردم به اصلاح از مسیر صندوقهای رای است.» بهنظر میرسد بخشهایی از سخنان احمدینژاد در این مصاحبه با سیاستهای ساترا همخوانی نداشته و این سازمان خواستار سانسور این صحبتها شده است.
این پاسخ هم نتوانست ابهامات را برطرف کند و بهاندازه اصل اتفاق دیده نشد. گروهی معتقد بودند جای چنین مصاحبههایی در شبکههای تلویزیونی خالی است و جالب اینکه در فضای مجازی هم جلوی آن گرفته میشود.
یکی دیگر از مواردی که ساترا ورود خوبی داشت و توانست مخاطبان را همراه خودش کند، داستان حذف یکی از قسمتهای «شام ایرانی» بود. بهاره رهنما در دیالوگی عنوان میکرد که «ماشاءالله دخترهای امروزی سر و وضعشان نیکول کیدمنه و طرز فکرشون لر.» این جمله نسنجیده، بهسرعت با واکنشهای بسیاری از سوی مخاطبان همراه شد.
در نهایت ساترا در اطلاعیهای اعلام کرد: «پیرو انتشار قسمت جدید سریال «شام ایرانی» در رسانههای صوت و تصویر که در آن به یکی از اقوام اصیل ایرانی توهین شده بود، ساترا بهمحض دریافت گزارش مردمی از سوی کاربران نسبت به بررسی مورد مذکور اقدام کرد. با بررسی صورتگرفته، مشخص شد مورد ذکرشده در تضاد آشکار با فصل «احترام به فرهنگ و اقوام کشور» در ضوابط محتوایی است، به همین جهت با دستور ساترا، این بخش از همه رسانههای رسمی منتشرکننده حذف شد.»
یک اقدام بهموقع و صحیح که اقناع مخاطبان را بههمراه داشت و کمتر کسی مخالف این تصمیم بود. ساترا برای تداوم کارش نیاز به شفافیت و اقناع افکار عمومی دارد و این برایش واجبتر از ساختمان تازه یا بودجههای بیشتر است و چنین اتفاقی نمیافتد، مگر با استقلال و قاطعیت بیشتر.
ساترای ناظر یا عامل؟
اگر در دهه 80 نهایتا سه،چهار سریال مطرح مانند «قلب یخی» یا «قهوه تلخ» در شبکه نمایش خانگی داشتیم، اما در وضعیت کنونی، سالی چهار یا پنج اثر قابلاعتنا تولید و در پلتفرمها پخش میشوند. یکی از دلایل مهم لزوم وجود یک سازمان یا دستگاه نظارتی بر فعالیت این پلتفرمها و سریالها همین نکته است. ازمنظر قانونی در سطور قبل، درباره لزوم وجود ساترا گفتیم. اما از نگاه حرفهای هم، وجود یک نهاد ناظر بر محتوای تولیدات صوتی و تصویری فضای مجازی شدیدا حس میشود. وزارت ارشاد باتوجه به تغییر دولتها و به دلایل حزبی یا صنفی ممکن است تغییرات گستردهای در قوانین و مقررات خود داشته باشند یا اصلا نخواهند توجه ویژهای به فضای مجازی داشته باشند.
ممکن است عدهای وزارت ارشاد را برای نظارت پیشنهاد دهند یا گروهی دیگر وزارت ارتباطات را، اما اینها ممکن است عدم اشراف یا تعارض منافع داشته باشند. البته که این فرضیات درباره صداوسیما هم صدق میکند و شاید بهخاطر همین، وجود یک دستگاه مستقل و قدرتمند از نان شب هم برای فضای مجازی واجبتر باشد.
برخی از تصمیمات پلتفرمها پیش و پس از نوروز 1400 در افزایش هزینه اشتراکات، نیاز نظارت بر اینها در مواردی بهجز محتوا را هم علنی کرد. سریالهای متعدد و افزایش چشمگیر مخاطبان این پلتفرمها نشان میدهد که احتمال اشتباه و خطای انسانی هم به همین اندازه بالا میرود.
طبق قانون برای ساترا وظایفی مصوب شده است؛ ساماندهی حوزه صوتوتصویر فراگیر در راستای حمایت از خدماتدهندگان و تامین حقوق کاربران، تسریع، تسهیل و شفافسازی روند و فرآیند اعطای مجوز به ارائهکنندگان خدمات صوتوتصویر فراگیر در فضای مجازی، افزایش کسبوکار و زمینهسازی تسهیلگری برای فعالان حوزه صوتوتصویر فراگیر، رسیدگی به شکایات و تخلفات گزارششده ازسوی مردم در فضای مجازی، تهیه، تنظیم و تصویب نظامنامهها، روشهای اجرایی، دستورالعملهای کاربردی، حمایت و تحرکبخشی به حوزه تولید محتوا و خدمات و ایجاد نشاط اجتماعی برای افزایش تبادل اطلاعات ترافیک داخلی و کاهش ترافیک بینالمللی، افزایش مراجعه کاربران بینالمللی و استفاده هرچه بیشتر کاربران ایرانی از برترین محتواهای جهان، ازجمله این وظایف است.
تاکید شده که رویکرد ساترا بر حمایت کامل از فعالان رسانههای صوتوتصویر بهعنوان خط مقدم نبرد و دفاع از «حاکمیت رسانهای» کشور درمقابل غولهای بینالمللی بنا شده است، لذا رویکرد تنظیمگری تسهیلگرانه و مشارکتی بهعنوان شعار این سازمان و مبتنیبر مشارکت حداکثری خود رسانهها شکل گرفته است.
ساترا برای ارتقای استانداردهای محتوایی در فضای مجازی 6فرایند نظارتی برایش تعریف شده است که شامل مقررات و دستورالعملهای محتوایی، سازوکارهای احراز صلاحیت محتوایی رسانهها، رسیدگی به شکایات و تخلفات محتوایی، صدور موافقتنامه کلی انتشار محتوا، اصلاح انباره محتوایی و نظارت بر رسانههای کاربرمحور میشود.
احمد امامیان، رئیس ساترا دوسال پیش بود که درباره شیوه نظارت ساترا گفت: «ما هیچ سانسور و ممیزی روی محتوا انجام نمیدهیم و مسئولیت محتوای منتشرشده برعهده سایتهای منتشرکننده صوتوتصویر و مدیران آنها است. ما با معاونت فضای مجازی دادستانی تفاهمنامهای را امضا کردهایم که براساس آن نهادهای قضایی ممیزی بر محتوا انجام نداده و ما بهعنوان سازمان تنظیمگر قبل از نهادهای قضایی به مشکلات احتمالی رسیدگی کنیم. درواقع محتوای فضای مجازی اصلا قابلکنترل نیست.»
حالا و با تمام این حرفها شاید وجود ساترا دیگر ویترینی بهنظر نیاید، اما یک نهال نوپا حتما اشتباهات و اشکالاتی دارد؛ اشکالاتی که ممکن است بهمراتب بیشتر از کارهای خوبشان دیده و منتشر شوند.
ساترا چه کرده است؟ چه میکند؟
با رشد و توسعه زیرساخت پهنای باند و گسترش دسترسی عمومی به اینترنت، پدیدهای بهعنوان محتوای چندرسانهای آنلاین در جهان مطرح شد. این محتوا عملا محصولی را تولید میکند که پیش از این در انحصار تلویزیون بهصورت امواج فرکانسی بود. از حدود 10 سال پیش پلتفرمهایی اختصاصی وارد بازار محتوا شدند که صرفا به تولید محصولات چندرسانهای بهصورت فیلم و سریال پرداختند و امروز آنها را سرویسهای صوتی و تصویری(Audiovisual services) مینامند.
همین مساله موجب تغییرات اساسی در نظام حکمرانی رسانهای در جهان شده است و دولت های مختلف بر اساس نوع نگاهشان به این مساله رویکردهای متفاوتی را دربرابر این پدیده نوظهور لحاظ کردند.
اگرچه از اوایل دهه 80 اقداماتی برای تنظیمگری اینترنت در کشور شروع شد و ابتدا صرفا فیلترینگ تنها راه مواجهه با آن درنظر گرفته میشد، ولی بعدها با تشکیل شورایعالی فضای مجازی نگاهها بهصورت تخصصیتر و با رویکرد میانبخشی پیگیری شد.
درخصوص مساله صوت و تصویر فراگیر نیز از حدود 6 سال پیش با ابلاغیهای به شورایعالی فضای مجازی این مساله بهصورت جدی مورد توجه قرار گرفت و از همان زمان زمزمههای شکلگیری سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر ساترا مطرح شد تا اینکه در سال 97 با انجام مقدمات قانونی، ایران نیز مانند بیشتر کشورها سازمان تنظیمگر رسانههای صوت و تصویر فراگیر خود را وارد عرصه حکمرانی رسانهای کرد. بهدلیل تاخیر زمانی که تاسیس ساترا نسبت به رشد و توسعه پلتفرمهای صوت و تصویر بهوجود آمده بود، کار در مراحل ابتدایی بسیار دشوار میکرد.
بیش از 100 پلتفرم صوت و تصویر فراگیر در سال 97 در بازار مشغول به فعالیت بودند، بدون اینکه حاکمیت نسبت به فعالیت آنها اشرافی داشته یا حتی چارچوبی را معین کرده باشد. تنها ابزار این حوزه مانند قبل فیلترینگ بود که بهمحض عبور از خطوط قرمز که چندان هم شفاف نبود، نسبت به حذف یا سانسور آثار اقدام میکرد.
لذا ساترا در ابتدا با شناسایی فعالان این صنعت و ذینفعان مختلف توانست با اعطای مجوز موقت فعالیت هم نسبت به ترسیم نمای کلی از صنعت صوت و تصویر اقدام و هم خطوط و چارچوب فعالیت را برای پلتفرمها مشخص کند، ولی این همه مسیر نبود؛ راهاندازی سیستم نظارت درونی در پلتفرمها، احیای حقوق کاربران در حوزههای حریم خصوصی و مالکیت فکری، ایجاد تسهیلات تشویقی برای ریلگذاری انتشار محتوا و... از سایر اقدامات ساترا در دوسال اول فعالیتش بود.
اما دوگانه مجوزدهی به محتوا که بخشی از آن طبق سنت قدیمی برعهده وزارت ارشاد قرار داده شده بود و استانداردهای محتوایی که ساترا برای رسانهها تعیین کرده بود، منجر به ایجاد چالشهایی شد.
مطابق قانون مسئولیت تنظیمگری این حوزه با ساترا بود و به همین دلیل از مردادماه 99 این سازمان اعلام کرد که محتوای حرفهای نمایشی در پلتفرمها نیاز به موافتنامه کلی انتشار از ساترا دارد تا تطبیق محتوا با استانداردهای تعیینشده ضمانت اجرایی پیدا کند.
برنامه اینترنتی همرفیق اولین برنامه در این چارچوب جدید بود که تجربه اجرای آن نشان داد تا چه حد این سازوکار جدید توانسته منجر به حفظ خطوط کلی و ارزشهای فرهنگی کشور شود.
مساله امروز درحوزه تنظیمگری رسانههای صوت و تصویر فراگیر دوگانگی مراجع صدور مجوز محتوا در این پلتفرمها است. عملکرد قابل نقد وزارت ارشاد درحوزه «مجوز ساخت» سریالها و برنامههای ترکیبی صدای منتقدان را بلند کرده است.
آنها معتقدند انتشار اینگونه محتواها میتوانند آسیبهای زیادی از لحاظ فرهنگی به جامعه تحمیل کنند و از سوی دیگر ساترا نیز بهعنوان متولی حوزه رسانههای صوت و تصویر فراگیر تنها مجوز انتشار محتوا را در دست داشت که منجر به شکلگیری سردرگمی درمیان تولیدکنندگان شده است، لذا بهنظر میرسد راهکار برونرفت از این دوگانگی، تجمیع مرجع صدور مجوز «تولید» و «انتشار» محتوا در پلتفرمهای صوت و تصویر فراگیر است که امید است مسئولان ذیربط نسبت به این مساله توجه کافی داشته باشند.
ساترا الگو میشود؟
براساس اعلام ساترا، 178 رسانه دارای مجوز زیرنظر این سازمان فعالیت میکنند که از این تعداد 109 رسانه ویاودیها هستند و 99 رسانه هم مخاطب بزرگسال دارد. 93 رسانه، یعنی حدود نیمی از مجموع رسانهها کارکرد سرگرمی دارند و 47 رسانه هم قالب فیلم و سریال دارند. این تعداد زیرمجموعه برای سازمانی که عمرش هنوز دورقمی نشده، تعداد قابلتوجهی است.
مهمتر از حفظ یا افزایش این تعداد رسانه، نحوه تعامل با آنها و حفظ جایگاه نظارتی است. اگر ساترا عملکرد مناسب و همینطور اطلاعرسانی شفاف و جامعی درباره کارهایی داشته باشد که میکند، میتواند شیوه سنتی اعطای مجوزها و نظارتها را اصلاح کند. شیوهای که سالهاست محل انتقاد مدیران و اهالی فرهنگ و رسانه است.
هرقدر رفتار ساترا عقلانی و اصولی باشد، اعتماد جامعه هنرمندان و سازندگان سریالها و مدیران پلتفرمها به این سازمان بیشتر میشود و هرجومرج در فضای مجازی هم کاهش پیدا میکند. شاید برای برخی مهم نباشد اما حضور یک گروه موسیقی زنده در تاکشوها اقدامی قابلتوجه است.
ساترا نه قرار است نقش پلیس خوب را بازی کند، نه پلیس بد را. ساترا کافی است نقشهای خودش را بهدرستی ایفا کند. درواقع پل یا همراهی شود بین بخش خصوصی و مخاطبی که دلش میخواهد سریالهای ماندگار و باکیفیت تماشا کند. اگر زمانی آرزوی تصمیمگیران فرهنگی کشور این بود که مخاطب ایرانی، سریال قدرتمند ایرانی ببیند، حالا بحث این است که کدام سریال را ببیند و چه سریالهایی خواهند آمد.
این یک قدم رو به جلو است که البته فعلا ساترا نقشی در آن نداشته و باید از این موقعیت و فضا محافظت کند و اسیر حاشیههای گروههای مختلف سیاسی کشور نشود. سازمان صداوسیما وظایف فوقالعاده زیادی دارد که بسیاری از آنها روی زمین مانده است.
وزارت فرهنگ و ارشاد هم شاید ترجیحش این باشد که برای خودش مسئولیت و گاهی هزینههای بیشتری نتراشد.
در این بین ساترا میتواند با رعایت انصاف و استفاده از نظرات همه گروهها جایگاه خاصی برای خودش بهوجود بیاورد. مساله مهم دیگر این است که یادمان نرود اگر سختگیریهای بیمورد و بدون منطق در مدیریت بخش خصوصی و تولیداتشان صورت گیرد، مخاطبانی که از دست میروند حتما و قطعا سراغ شبکههای تلویزیونی خودمان نخواهند رفت، زیرا آنها بهواسطه خلأهای بزرگ و عمیق سریالسازی در تلویزیون سراغ شبکه نمایش خانگی آمدهاند.
این مخاطب سراغ سریالهای خارجی میرود که چهبسا ارزانتر و سادهتر به دستشان میآورد و تماشا میکند و در نهایت برمیگردیم به سالهای قبل. نکته بعدی امکان نظارت ساترا بر سایر محتواها مانند پادکستها و موسیقیهاست.
خلق، ثبت و تداوم یک موفقیت در عرصه سریالها و شبکههای نمایش خانگی باعث میشود این اعتماد در محتواهای دیگر هم بهوجود بیاید.
بارها از وضعیت رها و آشفته موسیقی در شمارههای پیشین گفتیم و یکی از راههای اصلاح وضعیت فعلی، نظارت درست بر تولیدات موسیقی است. تولیداتی که البته در دوسال اخیر و بهواسطه کرونا افزایش هم یافته است.
نظارت بر موسیقی و پادکستها البته تفاوتهایی با هم دارند و این تفاوتها باید لحاظ شوند. محتوا و مخاطب این دو محتوا را باید جداگانه بررسی کرد و براساس آن بررسیها تصمیمات لازم گرفته شود.
بخش عمدهای از اینکه ساترا با همین ساختار و سروشکل به کارش ادامه دهد، به عملکرد خودش مربوط است، اما عدم دخالت برخی نهادها و همچنین چشم طمع ندوختن بعضی سازمانها که در انجام وظایف ساده خودشان ماندهاند، میتواند به کیفیت بهتر عملکرد این سازمان نوپا کمک شایانی کند. بخش خصوصی را باید پذیرفت و آن را نباید رقیب تلویزیون فرض کرد. این دو میتوانند درکنار هم سرگرمی مخاطبان ایرانی را که مساله بسیار مهمی است، تامین کنند.(منبع:فرهیختگان)