قضاوت با شما

علی شمیرانی - چند روز قبل پشت چراغ قرمز دیالوگ کوتاه و پندآموزی با یک موتور سوار داشتم. موتور سوار در واقع با یک کاور مشخص، پیک موتوری یکی از چندین و چند اپلیکیشن ارایه خدمات پستی بود که جدیدا و به سرعت در حال رشد هستند.
به او گفتم، شرکتی که برای آن کار میکنی، ظاهرا در حوزههای دیگر از جمله تاکسی اینترنتی هم فعال است، اما روزی نیست که خبر از شکایتی از این شرکت در سراسر کشور منتشر نشود.
لبخندی زد و جوابی داد که سکوت کردم. او گفت: شکایتها به جایی هم رسیده داداش!؟
گفتم جدیدا دو شرکت (تیپاکس و پیک بادپا) رفتهاند و با پرداخت میلیاردها تومان، پروانه اپراتور خصوصی پست گرفتهاند، پس یعنی آنها بیکار بودند که مجوز گرفتند.
او گفت: داداش! من کاری به این کارها ندارم، پول من را که مرتب و سروقت به حسابم واریز میکنند. بعد هم چشمهایش را نازک کرد و ادامه داد، اینجایی که من دارم کار میکنم وابسته به ... است، مجوز نیازی ندارد داداش!
چراغ سبز شد، از اطلاعات ذیقیمتی که به من داده بود، تشکر کردم و او به راه خود رفت و من هم به راه خود.
در ادامه راه با خود فکر میکردم یعنی واقعا شرکت مذکور وابسته به ... است؟ یا این صرفا شایعه و پوششی برای دور نگه داشتن رسانهها و رقباست؟ آیا نام بردن از نهاد مذکور یعنی مساوی بودن با بینیازی از اخذ هرگونه مجوز قانونی؟ اگر این موضوع شایعه و دروغ باشد چه؟ آنوقت نام بردن از نهاد مذکور نوعی تخریب غیرمستقیم آن نهاد محسوب نمیشود؟
بعد کمی بیشتر به سطح شهر و فضای مجازی و کسبوکارهایی که شبانه روز در حال پیدایش هستند فکر کردم و گفتم یعنی تمام آنها وابسته به ... هستند؟ میدانستم که قطعا اینطور نیست، اما در عین حال جواب قاطعی برای این وضعیت بلبشو هم نداشتم.
لذا بیآنکه قصد کنکاش در احتمالات را داشته باشم، میدانستم یک چیز قطعیست. حالا فضای سایبری یک اتوبان چهاربانده برای تخلف شده است و هر کس قصد راهاندازی کسبوکاری (چه قانونی و چه غیرقانونی) داشته باشد، بینیاز به هر مجوز، بساط خود را پهن میکند.
اگر کسبوکارش نگرفت و اصطلاحا زمین خورد که هیچ، اگر هم کسبوکارش گرفت و روبهراه شد که رفتهرفته راهش را از میان انبوه نهادها و مقررات دستوپاگیر باز میکند، چگونگیاش باشد به قضاوت شما. (منبع:عصرارتباط)
- ۹۶/۰۷/۰۹