ماجرای زندگی رویایی اینستاگرامرها چیست؟
اینستاگرامرها و یا سلبریتیهای رنگیرنگی و خوشآب و رنگ این روزهای فضای مجازی سوژه تازهای نیستند. اما قصه اصلی آنقدرها هم خوش رنگ نیست.
«اینستاگرامر» به کسی گفته میشود که شهرتش را تنها از این شبکه اجتماعی دارد و خارج از دنیای این شبکه فرد شناخت شدهای نیست. اما به دلیل دنبال کنندگان زیادی که در این شبکه برای خودش دست و پا کرده تبدیل به یک ستاره یا سلبریتی برای مخاطبان خود شدهاست. حال آنکه ممکن است هیچ وجهه شناخته شده و قابل اعتنایی در دنیای واقعی نداشته باشد. اینستاگرامرها میان کاربران خود به شدت محبوب میشوند و روی آنها بسیار تاثیرگذار هستند به طوریکه مخاطب در زندگی حقیقی خود نیز پیرو و دنبال رو سلبریتی مجازی خود خواهد شد. داستان اینستاگرامرها اگر تنها به تعداد بالای مخاطبانشان منتهی بود چندان اهمیت نداشت. اما وقتی میفهمید که سبک زندگی خاص و جذاب این افراد چه میزان روی مخاطبانی که حسرت این نوع زندگی را میخورند؛ داستان جدیتر میشود تا این سوال را بپرسیم که اینستاگرامرها از جان زندگی مخاطبان خود چه میخواهند؟
من چقدر خوشبختم!
یک زندگی شاد و رنگیرنگی با دغدغههایی متعالی، آدمهای دائم السفر شاد با عکسهای حسرت برانگیزی از میزهای صبحانه و ناهار. آدمهایی که برای هر کفش و کیف لباس ست مجزایی دارند و این تصویر دلانگیز را به شما نشان میدهند. میزکارشان پر است از خوراکیها و ظرفها و گلدانهای هیجان انگیز که به طرز عجیبی حتی با مداد و دفترهایشان هم ست است و شما روزی چندین بار به خودتان یادآور میشوید که یک آدم تا چه میزان میتواند خوش سلیقه باشد و یا این زندگی رویایی چقدر به آرزوهای شما نزدیک است. به خصوص آنکه کاربر مورنظر تا این اندازه از لحاظ روحی و عاطفی شبیه به شماست.
من آدم با فرهنگی هستم!
اینستاگرامرها معمولا مهربان و دغدغهمند هم هستند. آنها هرازگاه به شما کتاب معرفی میکنند. شما را تشویق به دیدن یک فیلم یا رفتن به یک تئاتر و یا کنسرت میکنند. یا با خوشحالی از خرید تازهای که انجام دادهاند میگویند و از شما دعوت میکنند که به جمع آنها بپیوندید و به آنها اعتماد کنید و اینطور آرام و بی سروصدا پایشان به زندگی همراهانشان باز میشود. همراهانی که بی آنکه بدانند دوست دارند سبک و سیاق زندگیشان را شبیه آنها کنند. مثل آنها میز صبحانه بچینند. مثل آنها لباس بپوشند و کتابهای معرفی آنها را دنبال کنند و حتی گهگاه درددلهایشان را برایشان دایرکت کنند و از آنها بابت مهربانیهای بیچشم داشتشان تشکر کنند.
پول میگیرم پست خوشگل میگذارم
چند وقت پیش یکی از اکانتهای تازه وارد اینستاگرامی وجهه تازهای از اینستاگرامرها را در چند پست جنجالی منتشر کرد تا سلبریتیها را حسابی به حاشیه بکشد. این اکانت نشان داد اینستاگرامرها بابت بسیاری از پستها و تگهای مجازیشان حسابی پول به جیب میزنند. یعنی اگر آقا یا خانم اینستاگرامر با دوستانش عصرانه شاعرانه ای در یک کافه میخورد بابت تگ شدن صفحه کافه پول قلمبهای از کافه مربوط دریافت کرده تا شما را در راستای همین شبیه شدن به آنجا دعوت کند. یا به طور مثال معرفی کتابهای هفتهای اینستاگرامرها به این خوش آب و رنگی هم نیست و آنها بابت این کتابهای نخوانده از نشر مربوطه مبلغی برای تبلیغ دریافت میکنند. به گفته برخی از اظهارت این اکانت دردسرساز، ست شدن لوازم خانگی و رنگی رنگی بودن این صفحات همراه با عکسهای اتفاقی اینستاگرامرها اینقدرها هم اتفاقی نیست و پشت ماجرا درآمد نسبتا بالای آنها از تبلیغات است. تبلیغاتی که بسته به پست، تگ و استوری بودن آنها قیمتهای عجیبی دارد که به دومیلیون تومان هم میرسد.
من تبلیغ میکنم اما نمیگم
ماجرای لو رفتن تبلیغهای زیرپوستی اینستاگرامرها و درآمد آنها از این طریق واکنشهای تندی را هم از طرف کاربران به عهده داشت. تا برخی این احساس را پیدا کنند که از اعتمادشان سوء استفاده شده و با کامنتهای تندوتیزشان این موضوع را به اینستاگرامرها نشان دهند. محل چالش این درگیریها اینجاست که کاربران خیال نمیکردند سلبریتیهای موردعلاقهشان آنها را تنها به واسطه پولی که دریافت میکردند به کتاب موردنظر و یا کافه و رستوران خاصی دعوت میکنند. چون خیال میکردند سلبریتی موردنظر دارد لذت لحظات خوبش را با آنها از این طریق تقسیم میکند. همین موضوع بهانهای شد تا کاربران همدیگر را دعوت کنند پای پست اینستاگرامرها از هشتگهایی نظیر #تبلیغ، #ad، #Advertise استفاده کنند تا تبلیغی بودن پست برای کاربران مشخص باشد و همین برخورد کاربران چالش جدی را برای اینستاگرامرها به وجود آورد.
اینستاگرامرها را باور نکنید
روشن شدن چهره واقعی اینستاگرامرها به خوبی مشخص کرد که زندگیهای خوش آب و رنگ اینستاگرامی که شاید باعث اختلافات بسیار زیادی بین مخاطبان شدهاست غیرواقعی است و بسیاری از لبخندها و شادیهای تزریق شده به مخاطب از پیش طراحی شدهاست و این زندگی های غیر واقعی نباید آنها را نسبت به خوشی های واقعی زندگی خود دلسرد کند. پس بهتر استروی لبخندهای مجازی حساب ویژهای باز نکنند.
(عطیه همتی - مجله مهر)
- ۹۶/۰۵/۲۲