نتیجه گردنکلفتی

علی شمیرانی - کشور در سالهای اخیر شاهد ظهور و بروز چندین کسبوکار اینترنتی بوده است که برخی از آنها به گفته خودشان حالا غولهای بزرگی شدهاند که از کنار نام و شهرت آنها هم برخی میتوانند پول دربیاورند.
اکنون اما برخی از این شرکتها با بیتجربگی و دلایلی دیگر به جای بازکردن جای خود در دل مردم و مشتریانشان، هر روز شاهد باز شدن پرونده اتهامی جدید نه در دادگاهها که در افکار عمومی هستند که در نتیجه آن با ارزشترین دارایی یک شرکت یعنی "اعتماد مشتریان" را از دست داده و حالا به راحتی باید شاهد چالشهای بزرگ و فروریختن برجهای عاج خود باشند. هرچند که نخواهند این موضوع را بپذیرند و با اتکا به هیاهو و بزرگنمایی کاذب در همان مسیر قبلی گام بردارند.
اما چرا این کسبوکارها با چنین سرنوشتی مواجه میشوند؟
دروغ: هر شرکت و کسبوکاری برای خود رازهایی دارد که به دلایل متعدد از بیان آن خودداری میکند. اما دروغ بزرگترین آفت یک کسبوکار نوپا محسوب میشود. آن هم دروغهایی که به هیچ شکل باورپذیر نیست و از واقعیت فرسنگها فاصله دارد. برخی از این کسبوکارها بنیان خود را روی دروغ گذاشتند. دروغ درباره سرمایهگذارانشان، دروغ درباره حجم بازارشان، دروغ درباره پیشرفتهایشان، دروغ درباره ارزش واقعی شرکتهایشان و چندین و چند دروغ دیگر که یک به یک در میان رسانهها و افکار عمومی به اشکال مختلف به چالش کشیده و دچار خدشه شد.
ارتباط یکسویه: اما در نتیجه نبود شفافیت و صداقت، مشکل دیگری لاجرم پدیدار میشود و آن دوری از افکار عمومی و ارتباط یکسویه و هدایت شده با جامعه هدف و مشتریان است. برای تحقق این منظور رسانهها و شبهرسانههایی ساخته و اجیر شدند تا صرفا اخبار دروغ، تحریف شده و هدایت شده را به جامعه مخاطب مخابره کنند. برای این منظور البته هزینههای قابل توجهی شد و اخبار جهتدار با پرداخت پول در برخی رسانهها و بیلبوردهای بیجان منتشر شد. در نتیجه پرسشها یک به یک بیپاسخ گذاشته شد و درهای این شرکتها به روی انتقادات و ابهامات بسته ماند، تا همه چیز به زعم خودشان آنطور که تمایل داشتند در جامعه شکل بگیرد.
حال آنکه یک کسبوکار شفاف و نوپا اصولا لزومی به پنهانکاری و گریز از پاسخگویی نداشته و اتفاقا میتواند روی ظرفیت رسانهها و افکار عمومی برای طرح مسایل و مشکلات خود نیز حساب کند.
تکیه به رانت: این یک واقعیت است که شاید پول و رانت بتواند قدرت و شهرت نصیب یک فرد یا یک کسبوکار کند، اما محبوبیت و اعتماد نه. برخی از این کسبوکارها به تصور اتکا به رانت و سرمایههای خود بر این باور غلط بودند که با پول میتوان همه چیز از جمله اعتماد مردم را خرید. این نگرش و نگاه از بالا به پایین، امروز به بار نشسته و حالا آنها را با انبوهی از مشکلات، انتقادات، ابهامات و بیاعتمادی تنها گذاشته است. حالا امواجی از اتهامات گسترده از گوشه و کنار رسانهها، کانالها و شبکههای اجتماعی نسبت به این کسبوکارها به راه افتاده که هیچ رانت و پول و بیلبوردی نمیتواند پاسخ آنها را بدهد.
اگرچه برخی از این کسبوکارها همچنان یکهتاز حوزه کاری خود هستند و سهم غالب بازار را در دست دارند، اما این موقعیت کاملا شکننده و سست بوده و ناشی از خالی بودن جای رقبای بزرگ است.
حالا اما شنیدهها حکایت از آن دارد که وضعیت برخی از این شرکتها که با حمایت، زور، رانت و پول پا روی رقبا، مشتریها و افکار عمومی گذاشتهاند، چندان مساعد نیست و این سرنوشت محتوم قلدری و گردنکلفتی است، خواه شخص باشد، خواه شرکت، خواه یک تفکر و خواه یک امپراتوری.
(منبع:عصرارتباط)
- ۹۶/۰۹/۱۳