نمیتوانیم یا نمیخواهیم؟
علی شمیرانی - بعضی از مسایل در کشور حکایت استخوان لای زخم شده و گویی قرار نیست به سرانجامی برسد. نمونهاش همین ماجرای سیمکارتهای بیهویت است که سالهاست در حال رسیدگی است و چندین و چند مدل سامانه برایش طراحی شده و البته همچنان نیز ادامه دارد.
نمیدانم در چند کشور دنیا برای مهار یکی از مسایل پر اهمیت از جنبه امنیتی، اقتصادی همچون ما عمل شده است؟
اما به موازاتی که برخی مسوولان رگولاتوری سرگرم شاخ و برگهای این پدیده هستند، همچنان ریشه مشکل پابرجاست و پلیس هم خبر از شناسایی مراکز عرضه سیمکارتهای فعال و بیهویت میدهد.
در نمونهای دیگر آمدند و گفتند ارسال پیامکهای انبوه و آزاردهنده تبلیغاتی از سوی اپراتورهای مربوطه ممنوع است. درست از فردای آن روز راهکار سادهای جایگزین شد و پیامکهای تبلیغاتی نه تنها کمتر نشد که بیشتر هم شد و حالا من نیز یکی از قربانیان پیامکهای تبلیغاتی شدهام.
در چند ماه اخیر از بالغ بر 180 شماره 180 پیامک برایم ارسال شده و به طور مرتب و روزانه پیامکهای تبلیغاتی در حال ارسال است.
روش دور زدن انبوه مصوبات و سامانهها و تهدیدهای احتمالی هم ساده است. مزاحمانی که قصد این کار را دارند هر روز یک سیمکارت چند هزارتومانی میخرند و بعد از ارسال هزاران پیامک آن را دور میاندازند و برای ارسال پیامک بعدی سیمکارت دیگری میخرند و این چرخه ادامه دارد.
اینگونه است که شاید فردی همچون من باید تا پایان عمر شماره ارسالکننده این پیامکها را بلاک کنم و فردای آن روز منتظر پیامکهای بیشتر و بیشتر با شمارههای جدیدتر باشم.
آیا من باید 180 شکایت طرح کنم و در آینده نیز به شکل روزانه وارد سامانه ثبت شکایات شوم؟ تمام قربانیان این معضل نیز باید چنین کنند؟ آیا رگولاتوری باید دهها و شاید صدها کارمند را مسوول پیگیری و رسیدگی به این شکایات کند؟ آیا رگولاتوری باید سامانههای بیشتر و بیشتر ایجاد کند و مزاحمان هم در دل بخندند و به کار خود مشغول باشند؟
واقعیت آن است که امروز ناکارآمدی سامانهها، مصوبهها، نظارتها و قاطعیت جدی کاملا مشهود است و نوشتن از چرایی ماجرا نیز آسان نیست. از این رو باید بنشینیم و ببینیم، روزی روزگاری کدام کانال تلگرامی و کدام صفحه بینام و نشان در اینترنت مطلبی منتشر می کند و آن وقت بنشینیم مصوبه و سامانه جدید طراحی کنیم و کار ثبتنام و ساماندهی بیهویتهای جدید را در دستور کار قرار دهیم!(منبع:عصرارتباط)