ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

نگاهى به ایده بزرگراه اطلاعاتى ال گور

| سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۱۱:۵۵ ق.ظ | ۰ نظر

على جعفرى - امروزه یکى از مفاهیم و واژه هاى پرکاربرد در عرصه هاى «فرهنگى»، «رسانه اى»، «مدیریتى» و «دانشگاهى» و نهایتاً «روشنفکرى» کشور «جامعه اطلاعاتى» است: «حرف اول را در جهان امروز اطلاعات مى زند و هر که اطلاعاتش بیش توفیقش بیشتر... ما وارد دوران انفجار اطلاعات شده ایم و دیگر نمى توان جلوى نفوذ و گسترش اطلاعات را سد کرد یا به کنترل درآورد... با جهانى شدن، همه مرزها در نوردیده شده و فاصله زمانى و مکانى از میان رفته است.... اگر اقتضائات شرایط جدید را نپذیریم از جهان عقب مى مانیم؛ نباید درها را بست... چه بخواهیم و چه نخواهیم ارتباطات جدید آمده است و نمى توان به بهانه برخى بدبینى ها از مزایاى آن بى بهره ماند ...»

کلیشه هاى فوق بخش عمده اى از گزاره هاى گفتمان خوش بینانه نسبت به جریان فکرى ـ عینى جامعه اطلاعاتى است. اما در مجموعه رویکرد ها به «جامعه اطلاعاتى» دیدگاه هایى هم وجود دارند که در مواجهه با آن رویه محتاطانه ترى اتخاذ کرده اند و از غلظت بدبینى بیشترى برخوردارند. دیدگاه هاى بدبینانه از زمان طرح ایده «بزرگراه هاى اطلاعاتى» توسط «ال گور» معاون وقت رئیس جمهورى آمریکا در سال ۱۹۹۳ اهمیت بیشترى پیدا کردند چرا که حرکت آمریکایى ها به سمت ساخت و به دست گیرى این بزرگراه ها که بستر اصلى تحقق جامعه اطلاعاتى است به بزرگترین شاهد بدبینى پیش گفته تبدیل شده بود. از این پس متفکران منتقد و صاحبنظران ارتباطى غیروابسته به اندیشه لیبرال ـ سرمایه دارى بویژه در کشورهاى جهان سوم این دو مفهوم را همزمان و در یک راستا ارزیابى مى کردند و معتقدند که هر نوع تلقى خوش بینانه از جامعه اطلاعاتى بدون لحاظ نسبت آن با بزرگراه هاى اطلاعاتى به دور از واقع بینى است. این صاحبنظران که تجربیات و مطالعات فراوانى درباب جریان ها و طرح هاى ارتباطى نوگرایى و مدرنیزاسیون غربى در کشورهاى متبوع خود داشته اند نمى خواهند این بار در دام تجربه تحمیلى جدیدترى گرفتار شوند. نباید با نادیده گرفتن این تجربیات آموزنده و گرانسنگ یکسره تسلیم جریان جدید شد. مقاله پیش رو با تأکید بر سوابق منفى سیاستگذارى و سیاستگذاران ارتباطى غرب در ایران پیش از انقلاب، برخى دیدگاه هاى انتقادى به «جامعه اطلاعاتى» را در نسبت آن با «بزرگراه هاى اطلاعاتى» مرور مى کند. نتیجه این مرور شکل گیرى نگرشى واقع بینانه و محتاطانه در قبال هجوم تکنولوژیک و جریان فرهنگى ـ ارتباطى جدید براى بهره گیرى حداکثرى از مزایا و آسیب پذیرى حداقلى از معایب آن است.

جامعه اطلاعاتى؛ پدیده اى تکنولوژى محور

جامعه اطلاعاتى نیز مانند بسیارى دیگر از مفاهیم علوم اجتماعى تعاریف متعددى به خود دیده است: «وبستر» (۱۳۸۳) در یک تقسیم بندى کلى پنج گونه از این تعاریف را بازمى نماید: ۱ـ تکنولوژیک ۲ـ اقتصادى ۳ـ شغلى ۴ ـ مکانى ۵ـ فرهنگى. از مهم ترین گونه هاى برشمرده «وبستر» تعریف تکنولوژى محور است که مجموعاً به تغییرات و تحولاتى در حوزه فناورى اشاره مى کند که در نهایت «اطلاعات» را به کانونى ترین متغیر اجتماعى تبدیل مى کند. یعنى پس از این که در جامعه اى مجموعه این نوآورى هاى تکنولوژیک استقرار یافت مى توان از «جامعه اطلاعاتى» سخن گفت. محصول نهایى تحولات تکنیکى فوق به طور عمده به پدیده چندرسانه اى ها (Multimedia) از یک طرف و متحد شدن ارتباطات مخابراتى، تکنولوژى هاى رایانه اى، شبکه هاى ماهواره اى و وسایل ارتباط جمعى در پدیده «اینترنت» است.

اینترنت شامل تمام ویژگى هایى است که براى تکنولوژى هاى نوین ارتباطى برشمرده اند: تعاملى بودن (Interactivity) تمرکززدایى (pecentralization) انعطاف پذیرى (flexibility) ناهمزمانى (Asynchvenous) (مهرداد، ،۱۳۸۰ ص۵). اینترنت روح شرایط اشباع رسانه اى است ... کلکسیون تکنولوژى هاى نوین ارتباطى و شاخص پرشتاب سرعت در واپسین دهه قرن بیستم و سال هاى فراروى هزاره سوم است؛ سال هایى است که در ادبیات خود، این بزرگترین دستاورد ارتباطى بشر را درصدر فهرست رسانه هاى پست مدرن به عنوان یک فضاى نامحدود اطلاعات ثبت خواهد کرد (شکرخواه، ،۱۳۷۹ ص ۴۴)

براین اساس دانشمندانى مانند «دانیل بل» آغاز ظهور جامعه فراصنعتى را از اواخر دهه ۷۰ همزمان با انفجار دگرگونى هاى تکنولوژیک دانسته اند. (وبستر، ،۱۳۸۰ ص۶۹) برخى نیز به طور مشخص از تولد اینترنت در اوایل دهه ۷۰ و سپس فراگیر شدن آن در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ به عنوان نقطه شروع جامعه اطلاعاتى یاد کرده اند اما شاید طرح «بزرگراه هاى اطلاعاتى» براى نخستین بار جدى ترین گزینه براى آغاز جامعه اطلاعاتى در سطوح ملى وفراملى به شمار آید. در سال ۱۹۹۳تیم ریاست جمهورى آمریکا مشتمل بر «کلینتون» و «ال گور» براى چشم اندازهاى اولیه سیاستگذارى درباره رایانه ها و شبکه ها، نقش تسهیل گرى ایفا کرد و این اندیشه را مطرح ساخت که باید یک بزرگراه اطلاعاتى و یک زیرساخت اطلاعات ملى پدید آید (کاتینات، به نقل از دایک، ،۱۳۸۳ ص۹۰)

حمید مولانا با بیان این که «بزرگراه هاى اطلاعاتى» حاصل تحقیقات و سرمایه گذارى دولت هاى بزرگ آمریکاى شمالى و اروپا در سه رشته کامپیوتر، ماهواره و صنایع فضایى و هوایى است در تعریف آن ها چنین مى گوید: «بزرگراه هاى اطلاعاتى» به وسایل ارتباطى، اطلاعاتى و تکنولوژى هایى گفته مى شود که توسط آنها هر نوع پیام از جمله اخبار، برنامه هاى رادیو تلویزیونى، ویدیو، فیلم و سینما، بازى هاى الکترونیکى تفریحى، صفحات موسیقى، مکالمه هاى معمولى تلفنى، عرضه و تقاضاهاى اجناس و قیمت ها در فروشگاه ها و بازارها، منابع و مجموعه هاى کتابخانه ها، آگهى هاى تجارى و سیاسى و اجتماعى، آمار و داده هاى اقتصادى، آموزشى، بهداشتى و انواع طراحى، نقشه تصویر و عکس مى توانند در آن واحد در یک خط مستقیم در حرکت باشند. به عبارت دیگر بزرگراه هاى اطلاعاتى مانند بزرگراه هاى حمل و نقل هستند که در آن واحد در یک جاى معین، دوچرخه، اتومبیل، اتوبوس، کامیون، درشکه و حتى راه آهن در حرکت رفت و آمد باشند، با این تفاوت که در بزرگراه هاى اطلاعاتى به جاى وسایل حمل و نقل، کالا و مردم، پیام هاى شفاهى، کتبى و آمار، راه هاى اطلاعاتى و تصویرها در حرکت هستند.» (مولانا، حمید، ،۱۳۷۳ ص۱۲).

جامعه اطلاعاتى؛ رویکردى توسعه محور

در مواجهه با جامعه اطلاعاتى نه تنها در نوع تعاریف (تکنولوژیک، اقتصادى، مکانى، زمانى و فرهنگى) چنانچه گذشت، بلکه در نوع نگاه (مثبت و منفى) به این مفهوم و پدیده تفاوت وجود دارد. در این باره نیز وبستر بین دو دسته از نظریه پردازان تفاوت گذاشته است: آنها که عقیده جامعه اطلاعاتى را تأیید مى کنند و آن ها که «اطلاعاتى سازى» را به عنوان استمرار مناسباتى که از دیرباز بنا نهاده شده اند، مورد ملاحظه قرار مى دهند (وبستر، ،۱۳۸۰ ص۱۷)

در حقیقت تمایز این دو دسته در پاسخ به این سؤال مشخص مى شود که «آیا جامعه اطلاعاتى یک پدیده کاملاً جدید است که مناسبات قبلى (قدرت، اقتصاد، فرهنگ، بین الملل و ...) را تغییر خواهد داد یا این که با وجود همه وسعت و اهمیت باز در چارچوب کلى نظام قدرت و اقتصاد جهانى عمل خواهد کرد؟» نظریه پردازان دسته اول آن را پدیده جدید و منقطع از گذشته مى دانند و سایرین جامعه اطلاعاتى را در چارچوب همان مناسبات پیشین ملاحظه کرده معتقدند که در این جامعه نیز روابط و ارتباطات قبلى باز تولید خواهد شد.

لازم به ذکر است که دو دیدگاه مذکور تبعات کاملاً مشخص سیاستگذارانه و عملى در اتخاذ نوع استراتژى توسعه اى کشورها دارد به نحوى که تعلقات نظرى و عملى آن دو به الگوهاى متفاوت توسعه کاملاً مشهود و ملموس است. لذا عمده مباحث نظرى درباره «جامعه اطلاعاتى» بویژه در کشورهاى در حال توسعه حول ادبیات «توسعه» شکل گرفته است. به عبارت دیگر تجربه نیم قرن اخیر بسیارى ازکشورهاى جهان سوم درخصوص به کارگیرى ابزارهاى ارتباطى براى رسیدن به توسعه یافتگى در مواجهه اولیه با وسایل ارتباط جمعى و سپس فناورى هاى ماهواره اى، بسیارى از اندیشمندان فرهنگى ـ ارتباطى جهان بویژه جهان سومى ها را برآن داشته است که مواجهه اخیر با شبکه هاى اطلاعاتى را نیز، در طول مواجهات قبل قلمداد کنند. بدین ترتیب به سه دوره زمانى تأکید مى شود و در هر یک دیدگاه هاى غالب (عمدتاً داراى نگرش مثبت به الگوهاى غربى) و دیدگاه هاى جایگزین (عمدتاً داراى نگرش منفى به الگوهاى غربى) که در اغلب کارهاى دانشگاهى و نیز سیاستگذارى هاى ملى مطرح بوده اند مشخص شده است: دوره اول (دهه ۵۰ تا ۷۰) با نظریه رسانه هاى جمعى و تغییرات اساسى در زندگى انسانها پدید مى آید. دوره دوم (۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰) با تأکید بر فناورى هاى ماهواره اى و ارتباطات دوربرد و بزرگ جلوه دادن ظرفیت تعاملى دوسویه آن. دوره سوم (از ۱۹۹۰ به بعد) که به تأثیرات شبکه هاى اطلاعاتى توجه دارد (سینک، ،۱۳۸۳ ص۱۹۸). بنابراین هر نوع مطالعه درباره نظریات جامعه اطلاعاتى بدون درنگ در ربط وثیق آنها با زمینه ادبیات و سیاستگذارى توسعه اى مطالعه اى سطحى خواهد بود، بویژه این که؛ در یک کشور در حال توسعه با تاریخچه اى از سیاستگذارى ها و تجربیات ارتباطى ملى به سر مى بریم.

وسایل ارتباط جمعى؛ کانون نخستین سیاستگذارى ارتباطى توسعه اى ایران؛

از نخستین نظریه پردازانى که به نقش وسایل ارتباط جمعى و به طور کلى ارتباطات در توسعه بخشى جهان سوم پرداخت «دانیل لرنر» بود. او در مطالعات چندساله خود در ۶ کشور خاورمیانه (ترکیه، مصر، اردن، ایران، سوریه و عراق) شاخص ها و مراحل اصلى نوسازى در این کشورها را چنین عنوان کرد: ۱ـ شهرنشینى ۲ ـ سوادآموزى ۳ ـ استفاده از وسایل ارتباط جمعى ۴ ـ مشارکت هاى سیاسى و اقتصادى (لرنر ۱۳۸۴). جان کلام لرنر این بود که مردم جهان سوم تحت تأثیر پیام هاى وسایل ارتباط جمعى که وظیفه انتقال آرمان ها و سبک زندگى مطلوب ـ از نوع غربى آن ـ را به عهده دارد موجد یک جهش فکرى خواهند شد و این جهش منجر به واکنش عینى و تحرک اجتماعى و در نهایت رسیدن به الگوى زندگى مطلوب خواهد شد. او معتقد بود راهى را که غربى ها در ۳۰۰ سال طى کرده اند با کمک وسایل ارتباطى براى عقب مانده ها به مراتب کوتاه تر و کوتاه تر خواهد گشت.

نظریه لرنر که به «الگوى حاکم» ارتباطات و توسعه تبدیل شد پس از ۱۰ سال به چالش شدیدى کشیده شد. مقاله انتقادى اورت، ام. راجرز از طرفداران اولیه لرنر با عنوان «گذر از الگوى حاکم» اعلام شکستى زودهنگام براى لرنر بود. دلایل اصلى افول نظریه لرنر را مى توان چنین برشمرد:(فرقانى، ،۱۳۸۲ ص۲۱)

۱ـ تأکید بر اعتبار جهانى این الگو

۲ـ توجه عمده به تغییرات رفتار فردى و غفلت از ضرورت تغییرات ساختارى در کشورهاى جهان سوم

۳ـ عدم توجه به تفاوت هاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و تاریخى این کشورها و یکدست دیدن آنها.

۴ـ اهمیت ندادن به حافظه تاریخى این کشورها در خصوص سوابق استعمارى غرب

۵ـ بى توجهى به اشکالات درونى الگو و فرافکنى مشکلات آن به سوء تدبیرهاى برخى رژیم هاى سیاسى

۶ـ خطى دیدن توسعه.

چالش هاى نظرى فوق با عکس العمل شدیدى نیز همراه شد و آن انقلاب اسلامى ایران بود که با اتکا به رسانه ها و ارتباطات سنتى، مدرنیسم ارتباطى تحمیلى بر ایران را به طور کامل پس زد و بنیان نظام جدیدى را بنا نهاد.
بخش دوم - امپریالیسم فرهنگى

در بخش نخست مقاله نویسنده در طرح این بحث کوشید که «آیا جامعه اطلاعاتى یک پدیده کاملاً جدید است که مناسبات قبلى قدرت، اقتصاد، فرهنگ، روابط بین الملل و ... را تغییر خواهد داد یا این که با وجود همه وسعت و اهمیت باز در چارچوب کلى نظام قدرت و اقتصاد جهانى عمل خواهد کرد؟» نظریه پردازان در پاسخ به این پرسش به دو دسته خوش بین و بدبین به جامعه اطلاعاتى تقسیم مى شوند که دیدگاه هاى بدبینانه از زمان طرح ایده «بزرگراه اطلاعاتى» توسط «ال گور» اهمیت بیشترى پیدا کردند. نویسنده در بخش نخست به طرح «چرایى» این امر پرداخت.
پیوند جامعه اطلاعاتى و بزرگراه هاى اطلاعاتى؛ طلیعه نگرش هاى بدبینانه

دیرى نپایید که با مطرح شدن ایده حرکت به سوى بزرگراه هاى اطلاعاتى از سوى ال گور معاون وقت رئیس جمهورى آمریکا یک حرکت همه جانبه با هدف تحقق لوازم این بزرگراه ها که «خصوصى سازى» و «مقررات زدایى» در عرصه ارتباطات و اطلاعات بودند، آغاز شد. قبلاً نیز از اوایل دهه ۱۹۸۰ با روى کار آمدن حکومت هاى محافظه کار «مارگارت تاچر» و «رونالد ریگان» در انگلستان و ایالات متحده فضاى سیاسى اقتصادى اروپاى غربى تغییر کرده بود و کشورهاى عضو «اتحادیه اروپایى» نیز به پیروى از سیاست هاى جدى آزادگرایى اقتصادى رهبران این دو کشور بزرگ به بازنگرى در سیاست اقتصادى مشترک خود و بازاندیشى در دیدگاه هاى مربوط به جامعه نوین پرداخته بودند؛ به گونه اى که با هوادارى آنها از استوار ساختن ارتباطات دور بر مقتضیات پیشبرد مالکیت خصوصى و بازار آزاد، دیدگاه هاى مبتنى بر نظریات «دانیل بل» و همفکرانش درباره جامعه اطلاعاتى جاى خود را به دیدگاه هاى جدید منطبق با آزادى اقتصادى داد. (معتمدنژاد، ،۱۳۸۴ ص ۱۰ و ۱۱) براى مطالعه بیشتر نگاه کنید به (ماتلار، ۱۳۸۵) و (شکرخواه، ۱۳۷۵).

بدین ترتیب، «جامعه اطلاعاتى» با وجود نام آن مقاصد خاص اقتصادى را دنبال مى کند، با فرآیند جهانى سازى نظام نو آزادى گرایى کنونى، ارتباط بسیار نزدیک دارد و از حیطه کنترل تولید بوسیله مالکیت عمومى و نظام دهى [حتى] ناتوان آن براى تأمین اهداف عمومى خارجى شده است. (معتمدنژاد، ،۱۳۸۴ ص ۱۶)

مجموعه این شواهد خیزش دوباره «امپریالیسم فرهنگى» را تداعى مى کند و عده اى از نظریه پردازان جامعه اطلاعاتى را بر آن مى دارد که از موضعى بدبینانه بدان بنگرند، چه این که تکنولوژى هاى نوین وجامعه اطلاعاتى نیز در ساختارهاى اقتصادى سیاسى سابق عمل مى کنند و نمى توان توقع زیادى از آنها جهت تحولات اجتماعى و ساختارى در جهان داشت.

جامعه اطلاعاتى؛ مرور برخى دیدگاه هاى بدبینانه

بنابر مقدمات فوق در ادامه فقط با تمرکز بر دیدگاه هاى انتقادى، اهم نظرات برخى از اندیشمندان منتقد را مرور مى کنیم. نکات برجسته نظریه انتقادى آرمان ماتلار و سز هاملینگ: (معتمدنژاد، ،۱۳۸۴ با اندکى تصرف و تلخیص)

آرمان ماتلار

ـ از دهه ۱۹۷۰ مفهوم «اطلاعات» به معناى «آگاهى و خبر» به مفهومى داراى همه نوع کاربرد و همه نوع پاسخ و به عبارت دیگر، «به جعبه سیاه رمزگشا» تبدیل شده است که در نهایت معادل «داده آمارى» تلقى شد و این یعنى قطع ارتباط با فرهنگ که در ساخت و مفهوم جامعه اطلاعاتى انحراف ایجاد مى کند و نتیجه اولیه آن یک نگاه ابزارگرایانه صرف بدان است.

ـ محور بزرگراه هاى اطلاعاتى «خصوصى سازى» است. بر این مبنا تجربه هاى تاریخى نشان مى دهند که در جریان ایجاد یک بازار بزرگ با ابعاد جهانى، شکل بندى هاى اجتماعى ناشى از آن، همیشه شکاف هاى اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى موجود در خط شاخص توسعه را عمیق تر کرده اند و در این زمینه نسل تکنیک شبکه شبکه ها، استثنایى بر قاعده کلى پدید نمى آورد.

فناورى هاى نوین و اینترنت متولد نشده اند. آنها ریشه هاى تاریخى، فرهنگى و اجتماعى خودشان را دارند؛ لذا اقدام آنها بر ضد جهانى سازى را نباید به نفع جامعه اطلاعاتى مصادره به مطلوب کرد.

ـ یک روى تأکید بیش از حد بعد «معرفتى» [اطلاعاتى] قدرت چنانکه مورد تأکید «ناى» در مفهوم «قدرت نرم» نیز هست و به تبع در جامعه شبکه اى و اطلاعاتى اهمیتى مضاف مى یابد، همان مفهوم «امپریالیسم فرهنگى» شیلر است و این نه تنها حسن یک جامعه ـ بخوانید اطلاعاتى ـ نیست بلکه باز تولید همان ساز و کارهاى سلطه گرایانه و فزون خواهانه گذشته در قالب شبکه هاى مبتنى بر فناورى هاى نوین است.

سز هاملینگ

ـ براى جامعه اطلاعاتى تعریف قابل قبولى وجود ندارد و معنایى که معمولاً براى این مفهوم عرضه مى شود، بطور جدى با چالش روبرو شده است (عدم هماهنگى میان مفهوم مذکور و واقعیت هاى اجتماعى، ارجح بودن «جوامع اطلاعاتى» به «جامعه اطلاعاتى»).

ـ تأکید مى شود که حرکت به سوى «جامعه ارتباطى» به جاى «جامعه اطلاعاتى» براى حل مشکلات خطیر جهانى به وجود آید: ما باید هنر گفت وگوى اجتماعى را یاد بگیریم.

ـ برخلاف کلیشه هاى پذیرفته شده در توصیف مزایاى جامعه اطلاعاتى، اطلاعات بیشتر لزوماً از اطلاعات کمتر بهتر نیست؛ اطلاعات بیشتر حتماً شناخت و تفاهم بیشترى پدید نمى آورد؛ جریان باز اطلاعات به شکل قهرى به پیشگیرى از منازعات کمک نمى کند و اطلاعات بیشتر به معناى قدرت بیشتر نیست.

ـ پژوهش هاى علوم اجتماعى به ما آموخته اند که فرآیند هاى اطلاعات، با شیوه تک خطى الگوهاى ساده «انگیزش ـ پاسخ» که میان درون داده هاى اطلاعاتى و برون داده هاى رفتارى روابط على ـ معلولى تک خطى قائلند، پدید نمى آید.

نتیجه گیرى؛ نگرش محتاطانه به جامعه اطلاعاتى با تأکید بر پرسش هاى بنیادین

براساس دیدگاه هاى انتقادى فوق بسیارى از دست اندرکاران ارتباطات و اطلاعات در کشورهاى جهان سوم (بویژه ایران) این بار با نگاهى احتیاط آمیز به «جامعه اطلاعاتى» مى نگرند. آنها از افتادن مجدد به دام نظریه هاى رسانه محور مبتنى بر الگوى خطى و انتقالى ارتباط نگرانند و به سیاستگذارى هاى بومى و متناسب با شرایط اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و حتى سیاسى کشورها دعوت مى کنند. دکتر على محمدى با مرور سابقه حکومت پهلوى در مدرنیزاسیون مى گوید: «ایران یک نمونه منحصر به فرد از کشورهاى جهان سوم است که از مدل توسعه و ارتباطات براى شتاب دادن به پروسه مدرنیزاسیون بهره گرفت و این مدل منجر به شکست شد. ارتباطات مى تواند به مردم جهت یافتن معیارهاى جدید و هماهنگ در یک مرحله از گذار کمک کند اما در ایران، تأثیر کاملاً معکوسى داشت» (محمدى، ،۱۳۸۴ ص ۱۷). على القاعده اگر مفهوم جامعه اطلاعاتى را از جنبه ارتباطى و بویژه مفهوم محلى و جماعتى آن (Community) در نظر بگیریم، سیاست سازان و تصمیم گیران در زمینه برنامه هاى ملى ابتدا باید دوران گذار جوامع رودررو نظیر محیط هاى خانواده، مدرسه و همسایگى را تبیین کرده، براساس آنها برنامه ریزى کنند، چرا که در همین محیط هاست که ارزش هاى مشترک و تعهدات متقابل در جامعه توسط افراد فراگرفته مى شود (مولانا، ،۱۳۷۹ ص ۱۰). در حقیقت جان کلام این دسته از اندیشمندان این است که: «من نمى خواهم لزوماً انتقاد کنم، بلکه مى خواهم بگویم که ما در حوزه ملى احتیاج داریم مفاهیم و سیاست ها را قبل از تجهیزات بومى سازى کنیم و مسائل خودمان را حل کنیم، نه این که مسائل دیگران را در اینجا تجربه کنیم (آشنا، ،۱۳۸۳ ص ۷).

براى رسیدن به یک سیاستگذارى ملى و همگرایى ارتباطى و اطلاعاتى تأمل در باره این سؤالات ضرورى است: (فرقانى، ،۱۳۸۴ ص ۲۱ و ۲۲)

ـ آیا الگوى جامعه اطلاعاتى همچون الگوى لرنر، داعیه اعتبار جهانى ندارد؟ و آیا به محو و کم رنگ شدن تفاوت ها، هویت ها و اصالت هاى محلى و منطقه اى کمک نمى کند؟

ـ شکل گیرى جامعه اطلاعاتى آیا به معناى بسترسازى عملى جهانى سازى نیست؟ و آیا جهانى سازى به معناى فراگیر ساختن ایدئولوژى سرمایه دارى و الگوى غربى توسعه نیست؟

ـ آیا جهانى سازى عملاً تنوع فرهنگى را تهدید نمى کند؟

ـ آیا سکاندار اصلى کشتى جامعه اطلاعاتى و جهانى سازى، غرب و در رأس آن آمریکا نیست؟

ـ تولید ساختار و محتواى اصلى در جامعه اطلاعاتى در دست چه کسانى است؟ بیشترین سهم تولید، و مصرف اطلاعات متعلق به چه کشورهایى است و تکنولوژى ها را چه کسانى صادر مى کنند؟

ـ درجامعه اطلاعاتى آیا فاصله میان فقیر و غنى کاهش یافته یا عملاً این شکاف عمیق تر شده است؟ و همینطور (مولانا، ۱۳۸۰): «اینگونه زیرساخت ها توسط چه کسانى و براى چه اهدافى و در چه شرایطى و زیرنظر و کنترل چه کسانى ساخته مى شوند؟ مالک این بزرگراه ها چه کسانى هستند و خواهند بود؟ دولت ها و شرکت هاى چندملیتى؟ چه کسانى از این بزرگراه ها استفاده خواهند کرد و براى چه اهدافى؟ چه کشورهایى و چه گروه هایى از این بزرگراه ها سود خواهند برد؟ قوانین عبور و مرور این بزرگراه هاى ملى و جهانى و منطقه اى را چه کسانى تعیین خواهد کرد؟ مدیریت و انتظامات این بزرگراه ها را چه سازمان هایى در دست خواهند داشت؟ دروازه بان و پلیس این راه ها چه کسانى خواهند بود؟!!

منبع : روزنامه ایران

  • ۸۶/۰۲/۲۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">