ورود «ساترا» به چالشهای کودکان
از زمانی که اینترنت و فناوری پایش را به زندگی انسان باز کرد شیوه استفاده کودکان از این فضا به عنوان چالش مطرح بود.
چالشی که هنوز هم حل نشده است. گرچه در ۲۰ سال اخیر کشورها و نهادهای بینالمللی قوانینی را وضع کردهاند، اما این حوزه آنقدر راه فرار دارد که حل شدن کامل این معضل فعلاً غیرممکن به نظر میآید و همه کشورها تلاش میکنند تا از شدت این مشکل بکاهند. در کشور ما هم این مسئله همیشه مطرح بوده، به ویژه در روزهای گذشته که خبر انتشار ویدئوی خواننده خارجنشین با بازیگر فیلمهای مستهجن خبرساز شده بود، بیشتر از قبل این موضوع مطرح شد که در این مطلب به وضعیت قانونگذاری در این حوزه میپردازیم.
چالشهای یک قانون جدید
روز پانزدهم اسفند، ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی) دستورالعمل صیانت از حقوق کودکان را ابلاغ کرد. قانونی که هنوز چالشهای فراوانی دارد که برای پرداختن به آن بهتر است ابتدا موارد ابلاغشده را مرور کنیم. طبق این قانون همه رسانهها و بسترهایی که اقدام به انتشار محتوا میکنند، باید به شکل مشخصی بخش مربوط به کودکان را متمایز کنند. همچنین برای محتوا ردهبندی سنی در گروههای پنجگانه را تعریف کنند و به والدین امکان نظارت و کنترل بر محتوای تماشاشده توسط کودکان را بدهند.
بخش مربوط به گزارشدهی محتوای نامناسب هم باید فراهم شود و در مدت ۲۴ ساعت بررسی شود. نمایش تبلیغات و جمعآوری اطلاعات مربوط به کودکان برای تبلیغات به طور کلی ممنوع است مگر در موارد خاص که با رضایت والدین انجام میشود. محتوای ممنوعه را هم به طور کلی میتوان در دستههای محتوای شبههآفرین و در ضدیت با دین اسلام، محتوای غیراخلاقی، محتوای مربوط به حیوانآزاری یا دلخراش و حرکات خطرناک مثل استفاده از مواد منفجره تقسیمبندی کرد.
از قلمافتادهها
ورود ساترا به مسئله حفظ حریم کودکان ارزشمند و قابل توجه است، اما نباید از چالشهایی که این قانون دارد، چشمپوشی کنیم. مهمترین مسئله هم مجازات مربوط به تخطی از این قانون است. سختترین مجازات رعایت نکردن این دستورالعمل، تعلیق و لغو مجوز فعالیت رسانه است، در صورتی که بیشتر موارد غیراخلاقی مربوط به پلتفرمهایی هستند که مجوزی از ساترا یا سایر نهادهای قانونگذار جمهوری اسلامی ندارند.
در مورد این مسئله هم تصمیمی باید گرفته شود. شاید نشود به شکل قانونی به این موضوع پرداخت، اما حتماً به شکل برنامه آموزشی برای والدین و کودکان مؤثر خواهد بود. مسئله مهم دیگری که در این قوانین به آن پرداخته نشده، جداکردن کودکان و نوجوانان از یکدیگر است. در حال حاضر بسیاری از پلتفرمهای انتشار محتوا مثل آپارات و نماوا بخش مربوط به کودکان دارند، اما بخش نوجوانان در جایی دیده نشده است.
برخورد یکسان با دو گروه کاملاً متفاوت کودک و نوجوان میتواند سبب از دست رفتن تربیت مناسب بخش نوجوان جامعه شود.
به ویژه که ورودی همه پلتفرمها هم یکسان است. شاید بهتر بود ساترا تأکید یا توصیهای مبنی بر جدا کردن دامنه وبسایتها و رسانهها در دو بخش کودک و بزرگسال برای ورود به رسانه میکرد.
چالههایی که هنوز پر نشدهاند
علاوه بر چالشهایی که در قانون جدید و اجرای آن دیده می شود، مسائلی هم هستند که فقط به قانون و حوزه کودکان مربوط نمیشوند. مسئله استفاده از اطلاعات کاربران برای پیشنهاد برنامههای جدید و نگهداشتن مخاطب در پلتفرم هم از مسائلی است که در همه جای دنیا مسئله مهمی است. بعضیها میگویند هر برنامه و اپلکیشنی مربوط به مدیرانش است و تصمیمگیری بر عهده همانهاست، اما عده دیگری هم معتقدند که در مورد میزان اطلاعاتی که از هر کاربر ذخیره و استفاده میشود، باید محدود شود. معضلی که برای همه افراد جامعه، چه کودک و چه بزرگسال وجود دارد و صرفاً خطرات احتمالی آن برای کودکان بیشتر است. در این مورد لازم است که قوانینی فراتر از دستورالعمل صیانت از حقوق کودکان وضع شود.
معضل مهم دیگر هم رویکرد سلبی به جای رویکرد تربیتی نسبت به نابهنجاریهای فضای مجازی است. شاید به جای تنظیم قانون و مجازات سنگین، بهتر باشد با رویکرد آموزش و فرهنگسازی پیش رفت. به ویژه که در فضای دیجیتال، مواردی که نهادهای قضایی نمیتوانند با آن برخورد کنند، بسیار است. حسابهای مختلف اینستاگرامی و توییتری، کانالهای تلگرام و سایتهایی که سرور خارجی دارند را تنها میتوان فیلتر کرد که با وجود این همه فیلترشکن راهحل مناسبی به نظر نمیآید.
در کنار این موارد هنوز بسیاری از والدین متوجه عمق چالش مسئله حضور کودکان در فضای مجازی نیستند. اگر شما با والدین صحبت کنید، ممکن است در کلام بگویند که این مسئله مهم است، اما وقتی رفتار آزاد کودکان و به ویژه نوجوانان در فضای مجازی و دسترسی همیشگی به گوشی و تبلت را میبینیم، به نظر میآید چندان اهمیتی به این موضوع داده نمیشود. از آن بدتر پدیده بلاگرهای کودک است. مادرانی که پا را فراتر گذاشته و از کودکان به عنوان ابزاری برای جلب توجه و افزایش فالوئر استفاده میکنند. این مادران معمولاً پس از مدتی شروع به تبلیغ گذاشتن و درآمدزایی با بارگذاری عکس از کودکانشان و حتی استفاده از آنها به عنوان مدل فروش لباس نوزاد میکنند. کودکی این بچهها کامل با اینستاگرام و فضای مجازی ترکیب میشود و بعید است که این مادران مسئله مهمی در این زمینه داشته باشند.
در پایان باید گفت به نظر میآید جای بعضی مطالعات و پژوهشها، قبل از قانونگذاری در این حوزه خالی است. به ویژه که مسئله فضای مجازی به نسبت سایر معضلات اجتماعی موضوع جدیدتری است. به عنوان مثال میتوان چند مورد از محتوای نامناسب که در معرض دید کودکان قرار گرفته، مانند موسیقیها و موزیک ویدئوهای اخیر خواننده مذکور، مورد مطالعه و بررسی قرار داد. به لطف هوش مصنوعی میتوان مسیر حرکت یک محتوای مشخص در فضای مجازی را کامل بررسی کرد و رسانهها و مجراهای اصلی را به طور ویژه و مستقیم کنترل کرد. تغییر رویکرد ساترا یا سایر نهادهای مسئول از قانونگذاری به فرهنگسازی هم احتمالاً مؤثرتر از قانونگذاری خواهد بود. (روزنامه قدس)