وزیر آتی کیست؟
امیر حسین سعیدی نایینی - چندی پیش بدون اطلاع قبلی عده ای از دوستان صنفی بر سر ما شبیخون زده و پس از سلام و علیک و احوالپرسیهای متعارف به دو دسته تقسیم شده و روبروی هم نشستند.
ابتدا با آب و تاب گفتند: ما باید در سرنوشت حرفه ای خود نقش داشته باشیم. ما نباید اجازه دهیم که دیگرانی که نه تخصصشان و نه تعهداشان اندازه ما هست اداره امور حرفهای ما را بدست گیرند و عمر ما را تلف کنند.
تا کی میخواهیم اینچنین بیتفاوت از کنار ظلم و ستمی که بر ما روا میرود بگذریم؟
حرفه ما نقشی کلیدی در راستای تحقق اهداف نظام داشته و باید به ان توجه کنند تا رفاه و عزت دولت و ملت حاصل شود.
خلاصه داد سخن از اهمیت حرفه خود داده و با شور و هیجان خواستار عزمی جزم برای احقاق حقوق خود بودند.
چون دو طرف را در حال ارایه سخنرانیهای پر هیچان دیدم یاد انتخابات افتادم و گفتم:
میدانید که مدت مدیدی است که انتخابات تمام شده است و جهت اطلاع شما باید بگویم اقای دکتر روحانی نیز به بعنوان ریاست محترم جمهور انتخاب شدند.
گفتند: ولی وزیر مربوطه ما در کابینه هنوز انتخاب نشده است و ما باید در انتخاب ایشان نظرات خود را اعلام کنیم و اقای رییس جمهور هم به نظرات ما اهمیت بدهد. یا فرد معرفی شده از طرف مارا انتخاب کند یا کسی را که بتواند مشکلات مارا رفع کند به این پست حساس بگمارد.
پرسیدم: خب فرد مورد نظر شما کیست؟
گفتند: خود شمایی.
با تعجب پرسیدم چرا من؟
گفتند: برای اینکه به هر کسی پیشنهاد کردیم قبول نکرده است.
پرسیدم چرا قبول نمیکنند؟
گفتند: به دلایل متفاوت مثلا یکی میگوید کدام رییس دولتی به حرف بخش خصوصی اعتنا کرده که این دومیش باشد و چرا باید خودرا سبک کنیم؟
دیگری میگوید نه حقوقی دارد که صرفه و صلاح دنیوی در آن باشد و نه اختیاری که بتوان مشکلی را حل کرد و ثوابی اخروی برد.
عدهای را نظر بر این است که هرکه وزیر شد در ریلی افتاده است که باید تا پایان راه را برود و در آن راه کمتر صرفه و صلاح بخش خصوصی دیده شده است و چه بسا در بعضی جاها باید آنهارا نادیده گرفت و اگر حواسشان نبود باید از روی آنها رد شد.
پس اگر قبول کنیم نه تنها عمرمان تلف شده است بلکه همین چندتا دوست هم که داریم تبدیل به دشمن میشوند.
نفراتی هم هستند که میگویند بخش خصوصی را انتخاب کردهایم که آقا و نوکر خودمان باشیم چرا باید شغلی را قبول کنیم که همه مسولیتهایش با ما باشد ولی اختیارش با دیگران.
عدهای دیگر میگویند بدون تغییر ساختار پیچیده دولتی کاری از پیش نمیرود و تحول در آن که بدنهای بعضا فاسد دارد و طناب بوروکراسی دست و پای انهارا بسته است کار ما نیست.
خلاصه هر کسی بهانه ای میآورد. پرسیدم با این تفاصیل پس چرا سراغ من آمدهاید؟
گفتند تو که عمرت تلف شده بیا این چهار سال هم روش!
گفتم: واقعا با داشتن دوستانی چون شما نیاز به دشمن نیست و پرسیدم ایا اینهمه تقبل زحمت کردهاید که اتلاف عمر ما را به رخ بکشید؟
گفتند نه و ادامه دادند که قصد دارند همگی با هم در این جلسه انتظارات خودرا از ریاست محترم جمهور نیز بیان و طی نامهای به ایشان اعلام کنند.
چون بحث و اظهار نظر شروع شد عدهای سخت نا امید که حتی این نامهها و این حرکتهای صنفی را بیفایده میدانستند و عدهای دیگر بر خلاف آن تصور داشتند که با اتحاد و انسجام صنفی چنین و چنان خواهند کرد.
عدهای دیگر فهرستی که وزارت فاوا طبق وظیفه باید عمل میکرده است و انجام نداده است بیان کردند و بسیاری به نقش و اهمیت وزارتخانه پرداختند و عدم ارتباط منسجم با صنف را ضعف بزرگی برای آن قلمداد مینمودند.
عدهای نیز مشکلات صنفی خود چون مالیات وبیمه و عدم پرداخت مطالبات و کسادی بازار و فساد در بدنه دولتی و عدم رعایت قانون توسط بعضی دستگاهها و رفتار بعضی خصوصیها و دولتیها و خصولتیها و عقد قراردادهای ظالمانه و بیکسی و بیکاری و... را بیان نموده وتوقع داشتند وزیر آتی همه آنها را رفع نماید.
در همین بحبوحه یکی با صدای بلند گفت: خسته نشدید از تکرار این حرفهایی که عمریست میگویید وکسی اعتنایی نمیکند؟
گفتند: بازهم میگوییم زیرا امید داریم که روزی این موانع بر طرف شود.
گفت: کاش از دیگران نا امید میشدید و بر خود تمرکز میکردید و ادامه داد، من جای شما بودم فقط دو نکته را برای رییس جمهور مینوشتم.
اول انکه قسمش دهید: تو را جان بیست و چهار ملیون رای دهندهات از همینها که وزیر و دبیر بودهاند بودهاند یکی را بر این مهم بگمار مثل همین آقای واعظی که وزیر بوده یا همین آقای فیروزآبادی که دبیر بوده زیرا هر چه سخنرانی و وعده و عید و قول و قرار بوده ارایه کردهاند و هر دو مهرشان چون خویشاوندانی نزدیک در دل اهل حرفه فرو رفته و بیرون کشیدن این مهر خسارتی است بر بخش خصوصی که عادت به مهر ورزیدن پیدا کرده است.
اگر کسی از بیرون آید هر چقدر هم دانا باشد فرجی حاصل نمیشود و باز چهار سال ما اهل حرفه باید شعارها و وعدههای تکراری را گوش کنیم و بدانیم و آگاه شویم که چقدر این بزرگان دولتی به بخش خصوصی عشق میورزند و چه کارها و طرحهایی که برای حمایت بخش خصوصی در سر نمیپرورانند و خلاصه چهار سال دیگر چون چهارسالههای دیگر سپری شده و فقط خویشاوندی دیگر بر خیل خویشاوندان بخش خصوصی اضافه میشود.
دوم آنکه به ریاست محترم جمهور اطلاعرسانی کنید که مدت مدیدی است وزارت پست و تلگراف و تلفن به وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات تغییر نام یافته و گرچه هنوز تغییرات ساختاری آنچنانی در راستای فناوری اطلاعات رخ نداده و بیشتر گرفتار سیم و سیمکشی و سیمبانی است ولی دلیلی نمیشود که جناب ایشان کارهای پستی خود را به وزیر محترم مربوطه ما حواله کند و هر از چند گاهی ایشان را بعنوان پستچی خود برای رساندن نامه از این کشور و به آن کشور بفرستد و کارهای مهم و حساس مربوطه تحت الشعاع کار پست قرار گیرد.
چون بحث به اینجا کشید عدهای خواستار ادامه آن در جلسات بعدی شدند که موافقت شد. (منبع:فناوران)
- ۹۶/۰۴/۲۵