پدافند غیرعامل در حاشیه، تهدید در متن

کیا مقدم - پس از 12 روز نبرد نفسگیر میان ایران و اسرائیل که در نهایت با آتشبسی شکننده به پایان رسید؛ واقعیت میدانی و سایبری، از به جا ماندن زخمهای عمیقی بر پیکر زیرساختها و امنیت روانی جامعه حکایت دارد.
این جنگ، بیش از هر زمان دیگری، ضرورت بازنگری جدی در عملکرد پدافند غیرعامل کشور، شفافیت در اطلاعرسانی و لزوم پاسخگویی مسئولان مربوطه را آشکار ساخت؛ بهویژه در برابر موج بیسابقهای از نفوذها و حملات سایبری که شریانهای حیاتی کشور را هدف گرفت و نشان داد اسرائیل به دنبال ضربه زدن به زیرساختها و ایجاد جنگ روانی برای برهم زدن آرامش مردم بودند.
پرسشهای بیپاسخ از پدافند غیرعامل
در بحبوحه این نبرد، سوالات تلخی در اذهان عمومی شکل گرفت: آیا پدافند غیرعامل کشور، آنگونه که باید، آماده مواجهه با تهدیدات نوین و نامتقارن بود؟ افکار عمومی، بهویژه پس از پایان درگیریها، خواستار ارزیابی دقیق نقش و فعالیتهای سازمان پدافند غیرعامل، سازمان تحت مدیریت سردار جلالی، شده است. حضور ریزپرندهها، پیگیریها برای حضور اتباع غیرقانونی که متهم به همکاری با دشمن متخاصم هستند و به طور کلی مسئله نفوذ، فارغ از نتایج تحقیقات آینده، زنگ خطری جدی را در مورد آسیبپذیری مرزهای کشور به صدا درآورد و ضرورت اقدامات تأمینی درخصوص امنیت سایبری و پروژههای زیرساختی و دولتی را بیش از پیش گوشزد کرد.
شاید برجستهترین وجه تمایز این جنگ 12 روزه از نبردهای پیشین، حجم و شدت بیسابقه حملات سایبری بود. حملاتی که نه تنها زیرساختهای حیاتی، بلکه آرامش روانی جامعه را هدف قرار داد. از همان ساعات اولیه نبرد، اختلالات گسترده در اینترنت آغاز شد. فاطمه مهاجرانی، سخنگوی هیأت دولت، در توضیح این وضعیت اعلام کرد: «با توجه به حملات سایبری که دشمن به مراکز زیرساختی در حوزه فناوری اطلاعات دارد برای پایداری شبکه مجبور هستیم سرعت شبکه را پایین بیاوریم.» این کاهش سرعت، که در نهایت به قطعی گسترده و سراسری اینترنت بینالملل برای بیش از سه روز انجامید، نشانهای از عمق آسیبپذیری سایبری کشور بود. وزارت ارتباطات این محدودیتها را موقتی و بهدلیل سوءاستفاده اسرائیل از شبکههای ارتباطی برای اهداف نظامی اعلام کرد و حتی یک منبع آگاه مدعی شد که «قطع اینترنت کشور ریزپرندهها را زمینگیر کرد.» اما این ادعاها، سوالات جدیتری را در مورد وابستگی سامانههای دفاعی دشمن به اینترنت عمومی و نبود راهکارهای جایگزین برای مقابله با این تهدیدات مطرح میکند.
بانکها، شریانهای حیاتی اقتصاد کشور، نیز از این حملات در امان نماندند. گروه هکری «گنجشک درنده» مسئولیت حملات سنگین به بانک سپه و صرافی رمزارز نوبیتکس را بر عهده گرفت. هرچند ادعای از بین بردن دادههای بانک سپه تایید نشد، اما خسارت ۴۸ میلیون دلاری (و به گفته وال استریت ژورنال، ۸۱ میلیون دلاری) به نوبیتکس و همچنین حمله به بانک پاسارگاد، نشان از نفوذ عمیق دشمن داشت. وال استریت ژورنال حتی از قصد اسرائیل برای توقیف ۱۵۰ میلیون دلار دیگر از داراییهای نوبیتکس خبر داد. حتی پخش ماهوارهای تلویزیون ایران نیز هدف حمله سایبری قرار گرفت و محتوای دیگری از آن پخش شد که روابط عمومی صداوسیما آن را تلاش دشمن صهیونیستی برای ایجاد اختلال خواند. وزیر کشور، اسکندر مومنی، نیز در پیامی به رئیس رسانه ملی، این حمله را مصداق تلاش برای خاموش کردن صدای حقیقت دانست. این حملات به رسانهها و جریان مالی کشور، زنگ خطری جدی برای امنیت سایبری سیستم بانکی و رسانهای کشور بود.
بهزاد اکبری، معاون وزیر ارتباطات و مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت، اذعان داشت که در روزهای جنگ، خانواده ارتباطات و اکوسیستم دیجیتال کشور، علاوه بر نگرانیهای جنگ، زیر فشار مضاعف پایداری خدمات در برابر محدودیتها و تهدیدات سایبری بودند. این وضعیت، نارضایتی گسترده کاربران را به دنبال داشت و سوالات جدی درباره آمادگی پدافند سایبری کشور مطرح کرد. محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهور نیز، بر لزوم کاری جدی و ماندگار در حوزه امنیت سایبری تاکید کرد، هرچند اذعان داشت که بخش غالب حملات سایبری پاسخ داده شد.
در مقابل، ایران نیز بیکار ننشست. گزارشها حاکی از هک سامانههای پدافندی رژیم اسرائیل، خودانهدامی آنها و ناتوانی در رهگیری موشکهای ایرانی بود. شبکههای مخابراتی اسرائیل نیز هدف حملات هکری قرار گرفتند و عملیات روانی با ارسال پیامکهای تهدیدآمیز یا جعلی به شهروندان اسرائیلی انجام شد. نامهای «گنجشک درنده» (که گفته میشود وابسته به واحد ۸۲۰۰ ارتش اسرائیل است) و در مقابل «عصای موسی»، «حنظله» و «سایه سیاه» (گروههای هکری ایرانی) در این جنگ سایبری بیش از پیش بر سر زبانها افتادند. این تقابل سایبری نشان داد که جنگهای مدرن، تنها در میدان فیزیکی رخ نمیدهند و جبهه سایبری، به همان اندازه حیاتی و سرنوشتساز است.
از ریزپرندهها تا قلب سیستم
شاید نگرانکنندهترین بعد این جنگ، مسئله نفوذ باشد. علی لاریجانی، رئیس سه دوره مجلس و مشاور رهبر انقلاب، در آبان 1403 تاکید کرده بود مساله نفوذ در ایران جدی است. این سخنان، ابعاد پنهان و عمیقتری از آسیبپذیری امنیتی کشور را آشکار میسازد که یک سال قبل از شروع جنگ هشدارهایی برای مقابله با این تهدیدات مطرح شده بود. نورنیوز از دستگیری بیش از ۷۰۰ مزدور رژیم صهیونیستی در ۱۲ روز خبر داد. این گزارش همچنین از کشف ۱۰ هزار ریزپرنده تنها در پایتخت حکایت دارد. این آمارها، عمق نفوذ و گستردگی فعالیتهای خرابکارانه را نشان میدهد. اسکندر مومنی، وزیر کشور، نیز با اشاره به بیش از ۱۵۰ شهید از نیروهای پلیس، حملات با کینه به مراکز پلیس را نشانهای از نقشهای عمیق برای ایجاد آشوب داخلی دانست.
آتشسوزی در فضای سبز محوطه برج میلاد و همچنین ترور فرماندهان ارشد، همگی نشانههایی از فعالیت سلولهای خفته هستند که به گفته کارشناسان، دیگر خواب نیستند، بیدار شدهاند و گام به گام نظم امنیتی کشور را به گروگان گرفتهاند. روزنامه اعتماد نیز در تحلیلی هشدار داد که خطرناکترین خائنها، با ظاهری آشنا و لحنی خودی وارد میشوند و ماموریتشان را پیش میبرند و برای نفوذ مؤثر، باید در ظاهر کاملا با ساختار همسو باشند. این وضعیت، ضرورت خانهتکانی جدی را بیش از پیش گوشزد میکند. احسان کیانخواه، پژوهشگر فضای مجازی، نیز هشدار داد که اینترنت ماهوارهای استارلینک میتواند به ضرر امنیت کشور تمام شود و به تقویت شبکه نفوذ دشمن کمک کند. فیلترینگ و محدودیتها در فضای مجازی باعث شده است برخی از افراد به دلیل نیاز به اینترنت پرسرعت رو به ابزارهایی همچون استارلینک بیاورند که البته به گفته این کارشناس امنیت کشور را تهدید میکند.
درسهای نیاموخته و چالشهای پیش رو
تجربه هشت سال دفاع مقدس درسهای گرانبهایی در زمینه پدافند غیرعامل به ایران آموخت؛ درسهایی چون مقاومت مردمی، پراکندگی و استتار مراکز حیاتی و خودکفایی در بحران. اما آیا این درسها به درستی در جنگ 12 روزه به کار گرفته شدند؟ اسکندر مومنی، وزیر کشور با اشاره به حادثه بندر شهید رجایی، تاکید کرد که عدم رعایت پدافند غیرعامل مشکلات را تشدید میکند. او افزود: «پدافند غیرعامل یعنی پراکندگی منابع و جلوگیری از تمرکز همه داشتهها در یک نقطه و اذعان داشت که پس از دوران دفاع مقدس توجه به پدافند غیرعامل کاهش یافته بود اما اکنون زمان بازنگری است.» این سخنان، مهر تاییدی بر ضعفهای موجود در این حوزه است. البته نباید نادیده گرفت که در برخی بخشها مانند حفاظت از نیروگاهها و مراکز هستهای این تدابیر اتخاذ شد اما واقعه انبار نفت شهران و لزوم خروج چنین مراکزی از شهر از اقدامات مراقبتی است که باید پیش از وقوع اتفاقات غیر قابل پیشبینی چون جنگ موردتوجه قرار میگرفت.
موضوع پناهگاهها در تهران، پایتخت پرجمعیت کشور، نیز به چالشی بزرگ تبدیل شده است. مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران، گفت: «متاسفانه در تهران و دیگر شهرها به صورت کامل پناهگاهی نداریم. سخنگوی شهرداری تهران نیز اذعان داشت که همه ایستگاههای متروی ما مناسب برای پناهگاه نیست. این وضعیت، در مقایسه با شهرهایی مانند تلآویو که با وجود بمباران شدید، تعداد کشتهشدگان به دلیل وجود پناهگاهها کم است، نگرانیهایی جدی را برمیانگیزد. آمار ۶۱۰ نفر تلفات در جنگ 12 روزه، که بیشتر آنها در مجتمعهای مسکونی و نقاط شهری مورد هجوم دشمن بودند، گواهی بر این مدعاست. زینب نصیری، مددکار اجتماعی به ضعفهای اساسی در حوزه اجتماعی در زمان وقوع بحران اشاره کرد و تقویت سیستمهای پدافند غیرعامل کشور با تاکید بر بازتعریف پدافند غیرعامل در شرایط نبرد ترکیبی، پایداری زیرساختهای حیاتی کشور، بازنگری در اولویتهای بودجهای پدافند غیرعامل با تاکید بر سرمایهگذاری در حوزههای امنیت اطلاعات، سلامت روان جامعه، اعتماد و انسجام اجتماعی را ضروری دانست.
سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، در کانال شخصی خود نوشت که: از ساعت اولیه حمله، قرارگاه عملیاتی سازمان را فعال کردیم و دوشادوش نیروهای مسلح در مسیر ارتقای تابآوری ملی و تسهیل مدیریت بحران میکوشیم. او همچنین مدعی شد که برخلاف تصور اولیه رژیم، مردم نیز نه تنها پس از حملات از نظام فاصله نگرفته است بلکه یک موج همدلی ملی علیه دشمن ایجاد شده است. با این حال، پرسشهای بیپاسخ بسیاری در اذهان عمومی درباره عملکرد این سازمان و شخص ایشان وجود دارد.
زمان پاسخگویی فرا نرسیده است؟
اولین گام، ارزیابی بیتعارف و شفاف عملکرد سازمان پدافند غیرعامل و مسئولان آن است. این ارزیابی باید منجر به تغییرات ساختاری و عملیاتی شود تا نقاط ضعف شناسایی شده، به ویژه در برابر تهدیدات سایبری و نفوذ، برطرف شوند. این تغییرات شامل بازنگری در شهرسازی، مقاومسازی زیرساختها و توسعه پناهگاههای استاندارد است. همچنین، تقویت بنیه دفاعی کشور، نه تنها در بعد نظامی، بلکه در ابعاد سایبری، زیستی و روانی نیز حیاتی است. رئیسجمهور نیز در سخنرانی اخیر خود به حملات تروریستی اسرائیل به زیرساختها، بیمارستانها و مراکز درمانی اشاره و بر لزوم تقویت زیرساختهای حمل و نقل، انرژی و دیجیتال تاکید کرد.
در شرایطی که امنیت دیگر نه سرزمینی است، نه صرفا نظامی بلکه ترکیبی است از حافظه اطلاعاتی، اعتماد سیاسی و مشارکت منطقهای، ایران باید به جای فقط مقاومت، ابتکار طراحی امنیتی را نیز در دستور کار قرار دهد. زمان آن رسیده است که مسئولان، به جای توجیه و پنهانکاری، با شفافیت و قاطعیت به پرسشها پاسخ دهند و با اصلاحات عمیق، امنیت ملی را در برابر تهدیدات پیچیده و چندوجهی آینده تضمین کنند. سکوت در برابر این پرسشها، تنها به بیاعتمادی بیشتر دامن خواهد زد و راه را برای ضربات مهلکتر در آینده هموار خواهد کرد.