پول داریم اما نه برای شما

علی شمیرانی - هفته قبل با مدیر عامل یکی از شرکتهای قدیمی در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات حرف میزدم. او از پرداخت نشدن مطالبات بسیاری از شرکتهای خصوصی از سوی نهادهای دولتی و حاکمیتی گلهمند بود. میگفت رقم برخی از این طلبها بالاست و توان شرکتهای این حوزه را برای حفظ نیروهایشان دچار مشکل کرده و حتی احتمال تغییر شغل و یا خروج از این بازار نیز وجود دارد.
مدیری که با او صحبت میکردم اما شرکتی باسابقه و بزرگ داشت. خود او نیز از بزرگان صنفی و فردی کاملا شناخته شده در این حوزه است. اگرچه شخصا پیشبینی کرده بودم که موجی که از سالهای قبل تقریبا نیمی از شرکتهای کوچک و متوسط را به کام تعطیلی کشانده، دیر یا زود گریبان بزرگترها را نیز خواهد گرفت.
اما وقتی صدای گله و شکایت مدیر چنین شرکتی هم بلند شده، علامت خوبی برای بقایای حوزه ICT نیست.
نخستین سوالی که از او داشتم این بود که پس چرا کسی صدایش در نمیآید؟ در پاسخ گفت بسیاری جرات حرف زدن ندارند و میدانند اعتراض اول به منزله اعتراض آخر و قطع همیشگی کارشان با فلان نهاد است.
پرسیدم چرا شکایت نمیکنند؟ پاسخ داد که شکایات گاه تا سالها زمان میبرد و این مسیر هم در حکم قطع همیشگی همکاری است. لذا تلاش بسیار میکنند تا به هر ترتیب شده به شکلی دوستانه مشکلاتشان را حل کنند.
پرسیدم شاید برای پرداخت مطالبات رشوه میخواهند. مکث کرد و گفت، نه. من نمیدانم.
سعی کردم نگاه خوشبینانه داشته باشم، گفتم خب در جریان اوضاع ایران و جهان که هستید، ما تحریم که بودیم و حالا کرونا هم به آن اضافه شده، شاید به این دلیل در تنگنای مالی هستند. پاسخ داد نه و در توضیح بیشتر گفت: شما بروید شرکتهای خارجی حاضر در پروژهها را ببینید، اول اینکه نرخ کارشان چندین برابر ما است و دوم اینکه تعرفههایشان دلاری است، اما گاها حتی به روز مطالباتشان پرداخت میشود.
دوباره نگاهم بدبینانه شد و گفتم خب آنجا پای دلار و سفر و پورسانتهای بزرگ در میان است، برای نمونه در جریان حقوق ویلموتس مربی خارجی تیم ملی فوتبال که هستید؛ روزی 500 میلیون تومان حقوقش بود و حالا انبوهی از اتهامات و حواشی پیرامون قراردادش وجود دارد. سکوت کرد.
پرسیدم حال شرکتهای اقماری که همچون سیارهها و بعضا در حکم حیات خلوت اطراف برخی بانکها و اپراتورها و هولدینگهای بزرگ میچرخند چطور است؟ مطالبات آنها هم عقب است؟ پاسخ داد تا آنجا که میدانم این قبیل شرکتها مشکلات ما را ندارند و حالشان خوب است.
صورت مساله تقریبا روشن بود، ظاهرا پول بود اما نه برای همه.
یکی از سیاستهای مهم دولت چین، اصلاح و کارآمدسازی بنگاههای دولتی در قالب حمایت از بنگاههای بزرگ دولتی بود؛ بدین نحو که دولت مرکزی بر اساس سیاستِ "بزرگ را بگیر و کوچک را رها کن"، کنترل بنگاههای بزرگ مهم دولتی را در اختیار گرفت و بازسازی بنگاههای کوچک را نیز به دولتهای محلی واگذار کرد.
ظاهرا شبیه این سیاست در کشور ما نیز در حال اجراست، البته با این تفاوت که برخی از این بنگاههای بزرگ دولتی و شرکتهای اقماری آنها فاقد دانش، خروجی کافی و دارای انبوهی نیروی سربار با حقوقهای سنگین هستند و برخی از آنها که در حکم دلال پروژهها عمل میکنند، همچنان با تزریق بودجه و پروژه، سرپا نگه داشته میشوند و کوچکها و خصوصیهایی که بار اصلی به دوش آنهاست به حال خود ول شدهاند.
اتفاقا دستپخت برخی از این بنگاههای بزرگ دولتی و زیرمجموعههایشان امروز پیش روی ماست. سامانههایی که همواره اختلال دارند، سامانههایی که همچون آبکش، انبوهی از مشکلات امنیتی را دارند و روزی نیست که خبر هک اطلاعات مردم منتشر نشود و سامانهها و اپلیکیشنهایی که از حجم مشکلات و نقایصی که دارند اشک کاربران و مردم را درآوردهاند نیز از آن جمله هستند.
اینها تازه بخش کوچکی از دستاوردهای این قبیل شرکتهاست که مردم با آن سروکار دارند و لاجرم اخبارش رسانهای میشود و خدا میداند سامانههای درونسازمانی چه عمقی از مشکلات را دارند.
خلاصه آنکه به قول معروف که میگوید «جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری منفعت است»، ای کاش هر چه زودتر فکری برای این رویه و رقابت ناسالم کرد تا زمین سوخته باقی نمانده و فرصت برای اصلاح باقی باشد. (منبع:فناوران)
- ۹۹/۰۳/۲۴