پیدایش گسل دیجیتالی "سامانههای منتزع" در ایران
عباس پورخصالیان - گسل دیجیتالی (Digital Divide) را تاکنون، از ابعاد جنسیتی، سنی، نسلی، سنتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیاش مطالعه کردهاند؛ اما اکنون باید ابعاد دروندستگاهی، میاندستگاهی و بروندستگاهی گسل دیجیتالی را از منظر دولت الکترونیکی نیز مطالعه کرد تا شاید در آینده بتوان از ابعاد آن کاست و شاخص دولت الکترونیکی ایران را بالاتر از وضعیت خوب کنونیاش برد.
نمونهای از گسل دیجیتالی دروندستگاهی را میتوان در هر اداره دولتی که برخی از خدماتش را در دفاتر الکترونیکی اختصاصی عرضه میکند، مشاهده کرد. برای مثال، در شهرداری: خدمات بروندستگاهی شهرداری به مردم در دفاتر خدمات الکترونیکی شهرداری عرضه میشوند، اما اغلب واحدهای درون شهرداری هنوز به هم خدمات الکترونیکی دروندستگاهی نمیدهند.
یا در قوه قضاییه: خدمات بروندستگاهی قوه قضاییه به مردم، در دفاتر خدمات الکترونیکی قوه قضاییه ارایه میشوند، اما بیشتر سازمانهای درون قوه قضاییه، هنوز خدمات الکترونیکی به هم نمیدهند.
حال اگر گستره و پهنه گسل دیجیتالی را از ارتفاعی بلند بنگریم، مشاهده میکنیم که بیشتر نهادها در کنار واحدهای سازمانی خود، واحدی به نام «فناوری اطلاعات» دارند، برای اتوماسیون اداری، کلی سرمایهگذاری کردهاند، خدماتی را الکترونیکی کرده و سامانههای خدمات الکترونیکی مفیدی را راه انداختهاند، اما بیشتر آنها به گذرگاه خدمات دولت (Government Service Bus)و مرکز ملی تبادل اطلاعات: NIX (مستقر در سازمان فناوری اطلاعات ایران-وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات) متصل نیستند و لذا نمیتوانند خدمات الکترونیکی مفید خود را با سایر خدمات دولت الکترونیکی ایران، تعاملپذیر و قابل استفاده عموم کنند.
نمونههای ناکارآمدی دیجیتالیسازی انتزاعی
برای فک پلاک خودرویی که مدتی پیش فروخته بودم، ولی هنوز پلاکش به نام من بود، میشد راحت با لپتاپ به دولت الکترونیکی سازمان فناوری اطلاعات ایران متصل شوم و ظرف چند دقیقه به هدفم برسم، اگر شبکه خدمات الکترونیکی قوه قضاییه منتزع از دولت الکترونیکی ایران نبود.
اما اینجا تهران است! و سطح بهرهبرداری از فناوری به اندازه آدمهایی است که زمام فناوری را در دست دارند! بهناچار باید به یکی از دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی مراجعه میکردم (که کردم). این مراجعه چند ده هزار تومان برایم آب خورد و تقریبا یک روز کاریام را برای «فک پلاک» از دست دادم. دستاوردم این بود که یک شناسه یکتا و گذرواژه گرفتم تا بعدا بتوانم از طریق اینترنت نتیجه را رهگیری کنم؛ نتیجهای که قبلا کاغذی ابلاغ میشد و پستچی به دستم میداد، ولی حالا که پیشرفت کردهایم و دارای «شبکه عدالت» هستیم، ابلاغ تحقق فک پلاک را با اینترنت برایم میفرستند!
دفتر اسناد رسمی هم که خریدار برای خرید خودروی من پیشنهاد کرده بود و به آنجا رفتیم، به سامانههای خدمات الکترونیکی شبکه عدالت متصل بود. دفتردار میگفت: بابت این اتصال و اخذ خدمات الکترونیکی، سالانه نزدیک به 2 میلیون تومان به شرکتی میدهد که یکبار در گذشته آمده نرمافزاری را روی رایانههای دفتر نصب کرده و رفته. پاسخ استعلامهای لازم برای سند زدن را متصدی دفتر، الکترونیکی دریافت میکند. برای مثال، استعلام برای احراز هویت فروشنده و خریدار؛ و این استعلام که آیا خریدار ممنوعالمعامله است؟ یا خیر؟
وکلای دادگستری هم مانند قضات برای ارتقای خدمات الکترونیکی به امضای الکترونیکی مجهز شدهاند. با این وصف، وکلا میتوانند با امضای الکترونیکیشان، دادخواست را در دادگانی ثبت کنند؛ به طوری که برای سایر کاربران شبکه عدالت از پای رایانه یا با گوشی همراه قابل رهگیری باشد.
اما آیا سامانههای شبکه عدالت با شبکه دولت الکترونیکی ایران، یکپارچه و هماهنگ شده است؟ تا به مراجعه حضوری شهروند (دارای سواد و مهارت دیجیتالی کافی) در محل دفتر خدمات الکترونیکی قوه قضاییه، دیگر نیاز نباشد؟ و پولی بابت دریافت خدمات دستی از دفاتر مذکور، پرداخت نکند؟ پاسخ فعلا منفی است! اما امید است در آینده نزدیک، همه دستگاههای نظام کل، در درون شبکه دولت الکترونیکی ایران ادغام شوند، تا شبکه عدالت هم واقعا شبکه عدالت تلقی شود.
ضرورت انحصارزدایی از دادههای عمومی
پیشنیازهای دادهشناختی تشکیل دولت الکترونیکی کارآمد در کشورهایی که دارای دیوانسالاری کارآمدی هستند، «انحصارزدایی قانونی از دادههای عمومی» و «فرهنگ به جریان انداختن آزاد دادهها و اطلاعات» است [بدا به حال مسوولان شبکه دولت الکترونیکی ایران در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که با ناکارآمدترین دیوانسالاریها سروکار دارند!].
از میان آن دو پیشنیاز دادهشناختی برای تشکیل دولت الکترونیکی کارآمد، دومی [جریان آزاد دادهها و اطلاعات] در ایران قانونی شده؛ اما اولی [انحصارزدایی از دادههای عمومی] در کشور ما هنوز بهروشنی مطرح نشده، تا چه رسد به اینکه قانونی شده باشد!
**«انحصارزدایی از دادههای عمومی» یعنی دادهها، آمار و اطلاعات همگانی (و طبقهبندینشدهای) که در نهادهای عرصه عمومی تولید، ذخیرهسازی، پردازش، نگهداری و بهرهبرداری میشوند، مِلک طِلق این نهاد و آن نهاد نیستند؛ و نباید مایملک همان نهاد تولیدکننده دادهها تلقی شوند؛ بلکه دادهها، آمار و اطلاعات دستگاههای عمومی به ملت و عموم شهروندان کشور تعلق دارند.**
بوروکراسی ناکارآمد، مردم را «اتباع» یعنی کسانی که تابع دیوانسالاری هستند میفهمد، زیرا جابهجایی پاردایم از «تبعه» به «شهروند» را هنوز درک نکرده است. البته جابهجایی پاردایم از «تبعه» به «شهروند» را شاید هنوز خیلی از شهروندان نیز درک نکرده باشند تا بر حق خود، درخواست شفافیت و پاسخگویی از دیوانسالاری، پا بفشارند.
بوروکراسی ناکارآمد، مانع توسعه شاخص دولت الکترونیکی
بهتازگی دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس، در گزارشی با عنوان «چگونه بوروکراسی ناکارآمد مانع اجرای قانون میشود؟» آورده است: بوروکراسی در ایران فاقد ویژگیهای لازم و طبعا فاقد ظرفیت مناسب برای اجرای احکام قانونی ناظر بر اصلاح نهادی است. هدف از تصویب قوانین ناظر بر اصلاح نهادی [هرچه باشد]، قانونگذار به دلیل ناتوانی دستگاه بوروکراسی به هدفش نمیرسد. عدم برخورداری بوروکراسی از ویژگیهای ضروری، یکی از موانع اصلی عدم اجرای قانون و درنتیجه عدم استقرار حاکمیت قانون در ایران است. مهمترین ویژگیهای یک بوروکراسی توانمند برای اجرای قانون عبارتند از: یکپارچگی (انسجام)، هماهنگی و پاسخگویی.
42 درصد از مراجعات دولت الکترونیکی وابسته به پاسخ سامانههای قضایی
سازمانهای زیرمجموعه قوه قضاییه عبارتند از: سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، سازمان بازرسی کل کشور، سازمان قضایی نیروهای مسلح، سازمان پزشکی قانونی، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور (که از آغاز تاسیس تا سال 1368، سال «اصلاح قانون اساسی»، یکی از زیرمجموعههای وزارت دادگستری بود!)، دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری، و روزنامه رسمی.
ارایه خدمات الکترونیکی قضایی، از طرحهای بزرگ کشور است. اما بیتردید اجرای این طرح نباید تافتهای جدابافته از دولت الکترونیکی ایران باشد. با استفاده از شبکه عدالت، شهروندان میتوانند برای طرح دعوا، در دو گام اقدام کنند:
- مراجعه به درگاه خدمات الکترونیکی: در این گام، مراجعهکننده پس از ورود به درگاه خدمات الکترونیکی قضایی به نشانی (adliran.ir) برای ثبت دادخواست یا شکواییه اقدام میکند و پس از تکمیل اطلاعات مورد نظر، کد رهگیری دریافت و به نزدیکترین دفتر خدمات قضایی مراجعه و پس از احراز هویت، ارایه مدارک، منضمات و پرداخت مبلغی، دادخواست یا شکواییه خود را به کمک متصدی دفتر، به مرجع صالح ارسال میکند.
- راه دوم، مراجعه مستقیم به دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی است: در این روش نیز مراجعهکنندگان پس از انتخاب دفتر خدمات قضایی با ارایه اطلاعات و مدارک مورد نیاز، دادخواست یا شکواییه خود را طرح میکنند. متصدی دفتر، مدارک و اطلاعات مربوط را از شخص دریافت و برای مثال در بخش «ثبت دادخواست جدید»، اطلاعات مربوط به موضوع خواسته و بهای آن، مشخصات کامل خواهان، خوانده، وکیل یا نماینده (در صورت وجود)، متن دادخواست را ثبت میکند. وی پس از وارد کردن تمامی اطلاعات فوق و محاسبه هزینه دادرسی، از دادخواست نهاییشده چاپ تهیه کرده و به تایید مراجعهکننده میرساند و پس از دریافت هزینه دادرسی، دادخواست را به مرجع قضایی رسیدگیکننده، ارسال میکند.
برای مثال، اکنون خدمات الکترونیکی زیر ارایه میشوند (که به مرور زمان بر تعداد کنونی آنها، افزوده میشود):
•ارایه و پیگیری دادخواست، ارایه و پیگیری شکواییه، ارایه و پیگیری اظهارنامه، ارایه لایحه، ارایه مدارک و مستندات پرونده، اطلاعرسانی پرونده، اطلاع از آخرین وضعیت پرونده، رویت خلاصه موضوعات پرونده، مشاهده روندکار پرونده، مشاهده ردیفهای فرعی پرونده، رویت آخرین موضوع پرونده (عنوان خواسته یا اتهام)، محاسبه هزینه دادرسی، مطالبه وجه چک، طرح اتهام صدور چک بلامحل، اعسار از پرداخت محکومبه، اعسار از پرداخت مهریه، مطالبه وجه سفته، درخواست صدور اجراییه در مورد رای هیات حل اختلاف کارگر و کارفرما + حدود 140 خدمت الکترونیکی دیگر [که به دلیل پرهیز از طولانی شدن گزارش، نمیخواهم همه آنها را اینجا بیاورم].
از نمونه عناوین خدمات الکترونیکی مذکور میتوان درک کرد که همه آنها خدماتی مردمیاند و ادغام خدمات الکترونیکی مذکور در فهرست خدمات دولت الکترونیکی، اصل تفکیک قوا را خدشهبردار نمیکند چون همه خدمات دولت الکترونیکی مذکور از جنس امور اجراییاند.
**نتیجه اینکه: توجیه نابجای اصل درست تفکیک قوای سهگانه برای تفکیک خدمات الکترونیکی شبکه عدالت از خدمات دولت الکترونیکی، آنهم در یک شبکه واحد (شبکه ملی اطلاعات ایران) با عقل جور در نمیآید.
داشتن و به جریان انداختن آزاد دادهها و اطلاعات عمومی، قدرت عمومی است و این قدرت، در خدمت و از آنِ آحاد شهروندان!**