
علی شمیرانی - اگر شغلتان به گونهای باشد که سالهای طولانی مشغول ثبت و ضبط اظهارات مقامات و مسوولان و خواندن و نوشتن درباره اقدامات ایشان باشد، به مرور به نوعی تیپشناسی و رفتارشناسی میرسید.
به نحوی که حتی با یکبار گوش دادن به روش پاسخ هر مدیرِ ولو ناشناخته و تازهکار نیز میتوانید تا روز آخر کار او را پیشبینی کرده و در هر برهه و بحرانی، خود را به شکل فرضی جای او گذاشته و پاسخها و دروغهایی که در راه است را جلوتر از بقیه بدانید.
بعد از سالها کار روزنامهنگاری، در واقع همه چیز برایتان تکراری میشود و از این که یک مقام مسوول پیش خود احساس زرنگی و سیاس بودن کرده و مثلا فکر میکند جامعه مخاطب خود را به خوبی و بینقص فریب میدهد، عذاب میکشی.
این فشار آنقدر زیاد است که گاه حتی دیگر نای نقد ایشان را نداری، چون میدانی نه تنها نمیتوان فردی که خود را به خواب زده بیدار کرد، بلکه بلافاصله به واسطه پول و امکاناتی که در اختیار آن مدیر است باید خود را آماده مواجهه با انبوهی دادزن، مالهکش و کسانی کنی که پول میگیرند تا خود را به نفهمی بزنند تا امورات شخصی و شرکتیشان را بگذرانند.
اما با تمام این تفاسیر و سختیِ مواجهه با خیل مگسانِ گردِ چرکها و فسادها، باز هم چاره در نشستن و سکوت نیست. چون سکوت و انفعال، سرعت پیشرفت فساد و مفسدان را بیشتر میکند و افراد نالایق روز به روز بیشتر ریشه دوانده و تیم بزرگتری از افراد نالایق را دور خود جمع کرده و کار سختتر میشود.
با این مقدمه باید گفت، دوره مدیریت بسیاری از مدیران را میتوان از جنبههای مختلفی پیشبینی و ردهبندی کرد. حسب تجربه، یکی از این ردهبندیها اما به شرح زیر است:
مرحله افشاگری یا نالهدرمانی: در این مرحله مدیری که تازه سر کار آمده به زعم خود شروع به بدگویی و مثلا افشاگری از مشکلات و ناکارآمدیهای مدیران قبل از خود میکند. در این مقطع رسانهها پر میشود از نالههای مدیران و وا اسفا گفتنهای ایشان. به این ترتیب برخی امیدوار شده و تصور میکنند که مدیران کاربلد و دلسوزی بر سر کار آمدهاند که گرههای بزرگی را خواهند گشود.
مرحله وعدهدرمانی: اما دوره افشاگری نمیتواند طولانی باشد و باید وارد مرحله کار و به اصطلاح ارایه راهحلها برای بهبود امور شد. نام این مرحله، وعده یا شعار درمانی است. در واقع این مرحله سالهای میانی دوره مدیریت یک مسوول را به خود اختصاص میدهد و میتوان همه را همچنان امیدوار و سر کار نگه داشت که برنامههای ایشان آغاز شده و لاجرم مدتی باید صبر کرد تا نتایج و خروجی عاید شود.
از این جا به بعد که معمولا به سالها یا سال پایانی کار مدیران منتهی میشود، اما حسب تاکتیک و ذات ایشان شاهد اتخاذ رویکردهای متفاوت به شرح زیر هستیم:
دروغ و انکاردرمانی: در این مرحله که همه چشمانتظار خروجی هستند، برخی از مدیران تلاش میکنند با دروغدرمانی و آمارسازی خود را موفق نشان دهند. برای مثال به دروغ میگویند، قرار بود به موجب طرحی پلید، تمام اموالتان را گرفته و حتی مردم را ابتر کنند، ولی ما شجاعانه ایستادیم و نگذاشتیم.
خلاصه آنکه اگر روزی شنیدید مدیری گفت همین که زنده هستید حاصل کار ماست و ما برنامه خطرناکی را خنثی کردیم، تعجب نکنید. به هر حال تئوری معروفی است که میگوید: دروغ هر قدر بزرگتر باشد، باور آن برای تودههای مردم راحتتر است.
البته گاها آمارهایی هم از پیشرفتهای عظیم و آنچنانی نیز به سبک همان تئوری اعلام میشود که مثلا کسی جرات زیرسوال بردن آن را نداشته باشد.
پاسکاریدرمانی: اما برخی دیگر از مدیران در مرحله پایانی دوره مسوولیت خود، تاکتیک دیگری را در پیش میگیرند. برخی از آنها برای پوشاندن ناکارآمدی و فسادشان، خود را یک مدیر آگاه و توانمند معرفی میکنند که همه مسوولیتهای محوله را انجام دادند، اما چون بقیه بد بودند، حالا آنها باید جوابگو باشند و اصطلاحا به پاسکاری و حواله مشکلات به ساختارها، قوانین، نهادها و غیره رو میآورند و حرفهایی از این دست که عدهای نگذاشتند کار کنیم و ...
اپوزوسیوننمایی: برخی هم یک دفعه و در حالیکه همچنان دو دستی صندلی مسوولیتشان را چسبیدهاند، به یکباره به میان مردم آمده و هر روز در یک رسانه و در کسوت یک فرد بیمسوولیت، یک اپوزوسیون یا یک روزنامهنگار، به سخنرانی، مصاحبه و نوشتن مقاله مشغول شده و از مشکلات میگویند و مثلا میخواهند بگویند من هم مثل شما از وضع موجود راضی نیستم و بیایید همفکری کنیم تا ببینیم چطور میتوانم همچنان به عنوان یک چهره مردمی، سوار مسوولیت بمانم!
و تو گویی روزی که برای او حکم مدیریت میزدند، ایشان در کره مریخ بوده و از همه جا بیخبر. تو گویی ایشان در واپسین روزهای مسوولیتش خوابنما شده که مشکلاتی وجود دارد. البته تمام این ادا و اطوارها در حالی ادامه دارد که مدیران اپوزوسیوننما، تا ثانیه آخر روی صندلیهایشان لمیدهاند و از خودشان تئوری در میکنند.
آری! حالا شاید بیشتر پی به این عذاب برده باشید که اگر شغلتان روزنامهنگاری باشد، دایما باید این چرخه نحس را ببینی و ببینی و ببینی. (منبع:فناوران)
- ۹۹/۰۵/۰۴