کارآفرینی به سبک «عصر ارتباط»
علی شمیرانی _ گاهی اوقات حرفهایی در دل داریم که گفتنش سخت است و نگفتنش سختتر. لذا قبل از نوشتن این تیپ حرفها باید با خود کلنجار رفت و گاه مشورت کرد.
این مطلب نیز از آن جمله است. برای ورود به اصل حرف باید مقدمهای کوتاه از رسانه و کارکرد آن ذکر کنم. در تعریف رسانه نقل قول زیاد است اما به زبان ساده، همانطور که از واژه رسانه هم مشخص است، ماموریت رسانه، رساندن است؛ رساندن حرفها و پیامها و دیدگاههای من و شما به فرد یا افراد دیگر.
البته متخصصان رسانه تاکید دارند که میان رسانه (به عنوان بستر ارتباط) و ابزارهای رسانهای (برای مثال، میکروفون، موبایل، رادیو و تلویزیون) باید تمایز قایل شویم.
اگرچه یورگن هابرماس، نظریهپرداز آلمانی و وارث مکتب موسوم به فرانکفورت، سالها پیش نظریه معروفی را مطرح کرد که به «مرگ رسانهها» تعبیر شد. او معتقد بود رسانهها کارکرد عمومی خود یعنی انتقال خواست مردم به حاکمان و فشار برای اصلاح مشکلات را از دست دادهاند و از اواخر قرن نوزدهم عمدتا به ابزاری در خدمت قدرتهای تجاری و سیاسی و سودگرایی تبدیل شدهاند.
تلخ یا شیرین، واقعیت این است که نظر او تا حد زیادی درست است و رسانهها کارکرد خود را از بستری مستقل، هوشمند و دارای قوه تحلیل برای انتقال پیام از دست دادهاند و صرفا به ابزاری همچون میکروفن برای انتقال محض پیام، فارغ از صحت و سقم آن تبدیل شدهاند.
طبعا بخش قابل ملاحظهای از رسانههای کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیستند و در همین حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات اگر به اطراف خود نگاه کنید، اگرچه در ظاهر با گسترهای عظیم از رسانهها در اشکال مختلف مواجه هستیم، اما آنچه در این رسانهها یافت میشود، چیزی بیش از بازنشر و گاه نشخوار خواست و اظهارات صاحبان قدرت و ثروت نیست.
تلاش برای تغییر و اصلاح صاحبان و گردانندگان این رسانهها به اندازه کوبیدن آب در هاون، کاری عبث و بیهوده است و بهسان بیدار کردن کسی است که خود را به خواب زده. به عبارت دیگر، آنها ناگزیر در این راه نرفتهاند، بلکه متولد و متعلق به شرایط موجود هستند. ولو اینکه در توجیه این کجروی و انحراف از ماموریتهای خود، وضعیت اقتصادی و توجیهاتی از این دست را سرهم کنند.
در نتیجه چنین فضایی است که اندک انتقاد و تحلیلی با برچسبهایی از جنس سیاهنمایی همراه شده و برخی هم میگویند باید مراقب بود، مردم را ناامید نکرد و به آنها باید امید داد.
برای پاسخ به این نگاه باید گفت، آیا زمانی که پلیس یا نهادهای امنیتی بهکرات خبر از دستگیری سارقان، تروریستها و متخلفان میدهند، باید آنها را نیز زیر سوال برد که چرا باعث ایجاد نگرانی و تشویش اذهان عمومی میشوید و شبانهروز اخبار منفی میدهید، یا آنکه بر عکس باید از آنها برای انجام درست وظایفشان و ایجاد امنیت و جلوگیری از فسادها تقدیر و تشکر کرد؟
رسانهها نیز باید همین نقش را ایفا کنند و از مشکلات، کجرویها، بلاتکلیفیها، نقصها و فسادها بگویند و بنویسند.
شاید برخی بگویند این بخشی از کارکرد رسانهها است و یک رسانه باید خدمات و پیشرفتها را هم گزارش کنند. پاسخ این موضوع هم روشن است. به شکر خدا چیزی که کم نداریم رسانههایی هستند که مستقیم و غیرمستقیم از منابع عمومی و مالکان قدرت و ثروت بهرهمندند و شبانهروز چیزی جز آمارها و سخنرانیهای پیرامون پیشرفتها و دستاوردها منتشر نمیکنند؛ کمااینکه اتفاقا این قبیل رسانهها امروز در اکثریت کاملا مطلق قرار دارند.
وانگهی به قول یکی از اساتید روزنامهنگاری، روزانه هزاران هواپیما در اقصانقاط جهان به سلامت پرواز میکنند، اما هیچ رسانهای در دنیا هر روز به انتشار خبر تعداد پروازهای سالم و تشکر از خلبانان نمیپردازد، بلکه این نقص، تاخیر یا سقوط هواپیماهاست که خبر محسوب میشود!
بگذارید برسیم به اصل حرف و تیتر این مطلب.
واقعیت آن است که در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشورمان با انبوهی از رسانهها مواجه هستیم که شاید قابل شمارش هم نباشند. اما اگر کسی دست به یک تحقیق در این حوزه خبری بزند و به انتخاب خود به تحلیل محتوای 20 رسانه حوزه فاوا بپردازد، شاید بهجز بازنشر اخبار ترجمهای، تبلیغاتی، سخنرانیها، همایشها، نمایشها و کپی توییتهای مسوولان، حتی یک مطلب انتقادی یا حتی تحلیلی هم پیدا نکند؛ آنهم در شرایطی که حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور با انبوهی از مشکلات، کاستیها، ابهامات، فسادها، بلاتکلیفیها و نگرانیها مواجه است.
ما در هفتهنامه عصر ارتباط تلاش کردهایم تا در حد توان و بضاعت خود و تا زمانی که امکان بقا داریم، توجه خود را روی همین موضوعات متمرکز کرده و پیگیر حل آنها باشیم. برای اینکار به شکل مستقیم چند فرد و نانآور خانواده را مشغول بهکار کردهایم و البته چوب این نوع نگاه و مسیر حرکتی را هم خورده و میخوریم.
لیکن ما به شکل غیرمستقیم نیز ایجاد شغل کردهایم. واقعیت آن است که گزارشها، اخبار، انتقادها و تحلیلهای منتشرشده در هفتهنامه عصر ارتباط باعث شده تا تعداد غیرقابل محاسبهای از رسانهها و شاغلان در آنها به درآمدزایی بپردازند. روش کار این رسانهها نیز به این شکل است که پس از مواجهه با هر نقد و انتقادی در هفتهنامه عصر ارتباط و دیگر رسانههای انگشتشماری که رویکرد انتقادی و تحلیلی به مسایل، موضوعات و فعالان حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات دارند، اقدام به تهیه پاسخ در قالب مصاحبه، گزارش و خبر میکنند.
بدیهی است که برای این خدمات رسانهای مبالغی نیز بابت حقالزحمه دریافت میکنند و در کنار انتشار دیگر اخبار تبلیغاتی خود، فلسفه وجودی آنها نیز معنی پیدا میکند. به عبارت دیگر آنها نقش سپر دفاعی صاحبان قدرت و ثروت را بازی میکنند.
ما البته مساله و مخالفتی با چنین رویکرد و رویهای نداریم. این حقیقتی است که به هر حال هر کس به طریقی به کسب درآمد و گذران زندگی میپردازد و این موضوع از انتخاب شغل معلمی یا پلیس گرفته تا دزدی و اختلاس را شامل میشود.
هدف صرفا بیان آن حرف سخت بود که گفتنش سخت و نگفتنش سختتر بود، یعنی، ایجاد اشتغال به سبک «عصر ارتباط»!
- ۹۸/۰۱/۰۷