کشور مرکز دادهشناسی زلزله میخواهد
عباس پورخصالیان - با عرض تسلیت به بازماندگان و سلام به مدیران بحران زلزله اخیر، پیام این یادداشتم کوتاه و قابل توجه برای کسانی است که مایلند با مرکز دادهشناسی و تخصص CDO (chief data officer) بهطور کلی و بهویژه مرکز دادهشناسی زلزله آشنا شوند.
از تهدیدها باید بتوان فرصت ساخت! نیازمندی همه امدادگران، حادثهدیدگان و بازماندگان زلزله، پژوهشگران زلزلهشناسی، مهندسان تابآورسازی زیرساختها و اماکن در برابر زلزله و کارشناسان ژئوفیزیک و لازمه موفقیت مدیران مخاطره برای آمادهسازی منابع و نیروها و کاستن از آلام روحی و خسارات جانی و مادی مردم در هنگام مواجهه با انواع چالشهای دوران پسازلزله، یکی است و «آن یک» نیز چیزی نیست جز دادهشناسی به منظور امکان رسیدن به دانش مدیریت مخاطره و ارتقای توانایی پیشگیری و آمادهسازی منابع برای مقابله با بحرانهای آتی! از تهدید زلزله میتوان فرصت ایجاد کرد: فرصت ایجاد مرکز دادهشناسی و رشته مدیر ارشد دادهها یا CDO در دانشکدههای مدیریت فاوای کشور!
بقیه عرایضم، در مورد چیستی مرکز دادهشناسی، مشکلات احداث آن و گردآوری تجربهها و توصیهها از بلایای گذشته و جاری در مرکز دادهشناسی است:
مرکز دادهشناسی و دستاورد آن: علم الکترونیکی
براساس یادداشتهای گذشتهام: دادهشناسی، جدیدترین حوزه مطالعات علمی در رشته انفورماتیک و رایانش است که بهطور متمرکز روی دادهها کار میکند و با واکاوی دادهها، به استخراج اطلاعات، دانش و علوم کاربردی از درون پایگاه دادهها میپردازد. به این فعالیت علمی جدید، دادهشناسی میگویند. چنانچه دادهشناسی توسط تیمی از اعضای شبکهای اجتماعی انجام گیرد و دستاوری این تیم بهاشتراک گذاشته شده و بازخوردی برخط و زمانواقعی داشته باشد، به فرایند و نتیجه این فعالیت تیمیe-Science میگویند. برخی از علوم کاربردی مشتقشده از e-Science عبارتند از مهندسی الکترونیکی، پزشکی الکترونیکی، رفتارشناسی الکترونیکی و انساندوستی الکترونیکی.
اکنون دانشگاهها و مراکز پژوهشی بزرگ در اروپا و آمریکا، به ایجاد مرکز دادهشناسی روی آورده و در پی رسیدن به دانشهایی کاربردی برای عموم هستند. دو نمونه این نوع مراکز، مراکز دادهشناسی ETH در زوریخ (datascience.ch) و در لوزان سوییس هستند. موسسههای پژوهشی Frauenhofer و ماکس پلانک در آلمان نیز در ایجاد چنین مرکزی کوشیدهاند.
اگر مفهوم اقتصاد مقاومتی را میفهمیدیم...
دو سال است که مقالات و پاورپوینتهایی در زمینه چیستی و چگونگی تحقق اقتصاد مقاومتی در پروژههای فاوا منتشر میکنم، ولی هنوز دیوانسالاری حاکم بیتوجه به آنها، تکالیف روزمره خود را عین عمل به اصول اقتصاد مقاومتی معرفی میکند.
حدود 10 سال پیش اصطلاح اقتصاد مقاومتی وارد گفتمان فارسیزبانان شد. دو سال پیدرپی است که شعار سال کشور، اقتصاد مقاومتی است. اگر سیاستمداران، دانشگاهیان، مدیران، مهندسان و دبیران خبرگزاریهای ما با پرسشگری از چیستی اندیشه اقتصاد مقاومتی، به مفهوم آن پی میبردند، امروزه دستکم خُرددادهها (Small Data) یا بزرگدادهها (Big Data) یعنی مجموعهای گرانبها حاوی آمار، اطلاعات، تجربهها و توصیههای مدیریتی درمورد راهحلهای مدیریت بحران زلزله در اختیار میداشتیم و با واکاوی آن مجموعه به کمک تحلیلگران و ابزارهای دادهکاوی و یادگیری ماشینی (منابعی که هنوز نداریم و در ایجاد و توسعه آنها کم میکوشیم!)، از پیش میتوانستیم بدانیم: مدیریت بحران زلزله را چگونه باید با کمترین خسارت و در کوتاهترین مدت پشت سر گذاشت!
اکنون ما، عِده و عُده کافی کم نداریم، یعنی:
*محققان علوم زلزله دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترا در دو حوزه پژوهشی، یعنی در پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، (www.iiees.ac.ir) و موسسه ژئوفیزیک (geophysics.ut.ac.ir) به قدر کافی، و
*ارتباطات سراسری نسبتا خوب؛
... ولی هنوز بههنگام مواجهه با چالشهای مدیریت بحران، انگار هیچ دانشی و تجربهای نداریم. مدیریت بحران، هم به داشتن دانش کاربردی زلزلهشناسی و مهندسی ضدزلزله نیاز دارد و هم محتاج تسلط بر دانشهای عملی در سایر رشتههای وابسته به علوم انسانی است. اینها گمشده نظاماند. گمشدههای دیگر، پیش از هر چیز، درک درست داشتن از مفاهیم و چگونگی فرایند اجماعسازی آنهاست. بهعبارت دیگر:
*
**اینکه وزیر ارتباطات، وزیر مسکن، وزیر علوم، وزیر کشور و ... هریک جداگانه توییتی منتشر کند، پاسخی شفاهی به پرسش خبرنگاری بدهد، از عملکرد خود و مسوولان تحت امر، رفع تکلیف یا دفاع کند و حل جامع مشکلات را به آیندهای نامعلوم موکول کند، دردی را درمان نمیکند؛ بلکه بر مشکلات میافزاید.**
*سالها است از بحران مینویسیم و مراکز مدیریت بحران تاسیس میکنیم، بیآنکه توجه کنیم: **مدیریت بحران، پس از سالها مدیریت مخاطره، امکانپذیر است و بدون مدیریت مخاطره، مدیریت بحران، محال است. بحران، رویدادی اقتضایی، حادث و زودگذر است و پیش از رویداد یا پس از آن، وجود ندارد! مشکل اصلی ما، درک نکردن مفاهیم است.**
از مفهوم بحران (که ایستا و مانا نیست ولی ما ایستا و مانا درکش میکنیم) اندکی بغرنجتر، مقوله «اقتصاد مقاومتی» است.
**ایران، کشوری بلاخیز نیست و نسبت به آمریکا یا شمال اروپا، از شاخص عامل مخاطره (risk factor) بهتری برخوردار است، اما بهدلیل درک نکردن مفاهیم ایمنی و عدم اقدام به تابآورسازی سازمانها و زیرساختهای حیاتی نظام، شاخص عامل مخاطره کشور، روز به روز بدتر از پیش میشود.**
از تراکم حوادث جادهای گرفته تا وقوع بلایای طبیعی، روشهای تاکنونی و سنتی ارزیابی مخاطره و مدیریت ایمنی در ایران، دیگر پاسخگوی امنیت سازمانها، سامانهها، مردم و کل نظام نیستند؛ یکی از خطاهای رایج سازندگان و طراحان سامانهها و مدیران سازمانهای ما، این است که آنها موردی و با فرض ایستابودن امور، اقدام به تحلیل مخاطرات میکنند و **به غلط هر وضعیت نامطلوب را بحران مینامند، در صورتی که چهبسا مخاطره، مساله یا ایراد باشد و نه بحران.**
باید در نظر داشت که سازمانها و سامانههای فنی-اجتماعی دارای پویایی ذاتیاند و میان عوامل انسانی، سازمانی و فنی ایجادکننده مخاطره، برهمکنش و تشدید تاثیر عوامل سوء برقرار است، ولی به این وضع نمیتوان نام ایستای «بحران» را داد.
اقتصاد مقاومتی و مفهوم پویای آن: تابآورسازی سامانه، به معنی ایمنسازی و تضمین عملکرد سامانه بهرغم حضور هر نقص، یا هر نوع خرابی در آینده است. بدیهی است که تحقق صددرصدی این مفهوم، محال است، اما رویکرد اقتصاد مقاومتی آن چنان مهم است که در صورت اقدام به راهحلها، دستاوردهایی رضایتبخش حاصل شود.
مهندسی تابآوریِ یک سامانه رایانهای یا حتی یک سازمان اداری، رویکرد نوینی است به ایمنسازی بهتر سامانههای فنی-اجتماعی؛ زیرا همچون نظریه دومینو، سِیری خطی را در ایجاد حوادث دنبال نمیکند.
مهندسی تابآوری، به ایمنی همچون کالایی قابل ردهبندی کمّی نمینگرد، بلکه ایمنی را ارزشی کیفی برای نظام میداند که در هر حال باید همواره تضمین شود و هیچگاه از دست نرود.
مرحلهای مهم برای تابآورسازی نظام، ایجاد دوراندیشی برای پیشبینی دگرگونیهای شکل مخاطره، پیش از وقوع بحران و آسیبهای احتمالی است.
تابآورسازی نظام به پایش، اندازهگیری و تحلیل مستمر مخاطرات و بهسازی تابآوری نظام در محیط عملیاتیاش نیازمند است.
برای تابآورسازی، پژوهش درمورد دلایل و علل بلایا و حوادث قبلا رخداده لازم است، اما کافی نیست. مهمتر از آن، تحقیق پیرامون بلایا و حوادثی است که هنوز رخ ندادهاند و پیبردن به دلایل رخ ندادن آنها. به این منظور نیز باید به ایجاد مرکز دادهشناسی زلزله اقدام کرد و به آن اکتفا نکرد: فعالیت نهایی، دادهکاوی و رسیدن به دانش مدیریت مخاطره، پیش از دانش مدیریت بحران است.
ایجاد مرکز دادهشناسی زلزله، کجا؟
با ایجاد مرکز دادهشناسی درون دستگاههای حکومتی، به شرط قانونمندی، مخالف نیستم اما موافق هم نیستم؛ زیرا بهتنهایی نه کارایی دارند و نه اثربخشی. این گونه مراکز معمولا در سازمانهای غیردولتی به وجود میآیند، با بخش غیردولتی پیوند برقرار میکنند و از طرف بخش خصوصی و کاربران پشتیبانی میشوند.
یکی از نهادهایی که در ایران قادر است به ایجاد مرکز دادهشناسی روی آورد، کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد (تهران) است. اکنون ماهها است که این کتابخانه اقدام به برگزاری نشستهای عمومی پیرامون دو حوزه مطالعاتی نزدیک بههم میکند:
ü نشستهای مهندسی تابآوری، جامعهشناسی حوادث ناگوار و مدیریت مخاطره،
ü سلسله نشستهای دادهشناسی، علم و فلسفه اطلاعات.
**اما آنچه تاکنون مغفول مانده، برقراری پیوند و ایجاد وحدت سازمانی میان این دو نشست در قالب ایجاد یک مرکز دادهشناسی است. **
در جامعه مدنی کشور نیز فعالیتهایی در همین راستا میشود. برای مثال، کتاب «اولویت اشتغالزایی در کمکرسانی پس از حادثه» کتابی است که چند ماه پیش درباره مدیریت بحران زلزله منتشر شده است. نویسنده این کتاب (محمد ایرانمنش) خود یکی از فعالان مدنی است که در بیشتر زلزلههای دهههای اخیر ایران شخصا حضور داشته (و دارد) و آنچه در این کتاب آورده، حاصل تجربه و توصیههای او در زمینه مدیریت بحران است. وی همچنین تدوین کتاب جامع مدیریت زلزله را در دست دارد، و برای تدوین آن، به مشارکت مردم و نهادها نیازمند است، لذا آگاهان و علاقهمندان، خاطرات و تجارب خود را به نشانی زیر بفرستند تا نسخه دیجیتالی این اثر، بخشی از دادههای مرکز ملی دادهشناسی کشور شود: zelzeleh.ir@gmail.com
- ۹۶/۰۹/۰۷