12 دلیل بازاندیشی رابطه شاخص اقتصاد مقاومتی با فاوا
عباس پورخصالیان - فاوا و اقتصاد مقاومتی، نوشداروهای بقا و در مرکز توجه مدیریت تداوم کسبوکارها هستند. رسانهها و کسبوکارهای فاوا، به چند دلیل میتوانند امسال از فرصتی که شعار سال
("اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال") به دست میدهد، استفاده کنند و ضمن عمل کردن به رسالت خود در گفتمانسازی در همه ابعاد «اقتصاد مقاومتی» رساتر از گذشته، هم اقدام به تولیدِ اشتغال کنند و هم در تقویت یا ایجاد مدیریتهای مورد نیاز برای تابآورسازی خود و نظام بکوشند.
خوشبختانه، امسال هم، به شعار «اقتصاد مقاومتی» مزین و فرصت رویکرد ملی به آن، تمدید شد تا این بار کارشناسان مدیریت تغییر و مدیران زنجیره تأمین، بهعلاوه متخصصان مدیریت تدام کسبوکار بتوانند بیش از سالهای پیش، چنین فرصتی را غنیمت شمرده و فعالانه تر از گذشته در تبیین معادلهای مضمونی اقتصاد مقاومتی روشنگری و به آنها عمل کنند.
آنچه ضروری است در این یادداشت، مجدداً ذکر کنم تا شما خوانندگان محترم، به روشنگری در این مقوله و برنامهریزی برای رویکرد شرکتی یا ملی به «اقتصاد مقاومتی» تشویق شوید، به طور خلاصه، این 12 دلیل است:
- اصل بیستویکم سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی» (ابلاغ شده به تاریخ 29 بهمن 1392) "تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی و گفتمانسازی آن بهویژه در محیطهای علمی( فنی)، آموزشی و رسانهای و تبدیل آن به گفتمان فراگیر و رایج ملی" را از همگان درخواست میکند. این گفتمانسازی باید امسال هرچه زودتر با کوششی هماهنگ در چاچوب سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و بلکه فراتر از آن (!) صورت گیرد. با اندکی تأمل پذیرفتنی است که همه کارکنان دستگاهها نیاز به آموزش هماهنگ در مورد فناوریها و شگردهای تدبیر تابآورسازی، مدیریت تغییر، مدیریت ریسک، مدیریت زنجیره تأمین و مدیریت تدام کسبوکار دارند که خود، حوزهای اشتغالزا (نه تنها) در بخش فاوا است. تازه پس از برگزاری دورههای آموزشی، عرصه گستردهای برای اشتغال و فعالیت کارشناسان و مهندسان تابآوری باز میشود. از این دو منظر (فعالیت آموزشی و مهندسی تابآوری سامانهها) به باور من، میتوان هزاران اشتغال آفرید و در خدمت ایمنی و امنیت نظام قرار داد!
- برای اندازهگیری آسیبپذیری و تابآوری سامانهها در برابر شوک و ضربههای ناگهانی، شاخصهای متعددی تعریف شده اند که از آن میان، دو شاخص مهم برای اندازهگیری اقتصاد مقاومتی شهرت جهانی دارند: یکی شاخص منسوب به لینو بریگوگلیو (Lino Briguglio) و دیگری «شاخص اقتصاد مقاومتی» (Resilient Economy Index) است که این دومی مهمتر از اولی است زیرا در 130 کشور جهان (منجمله ایران) همه ساله توسط مؤسسه گلوبال اف.ام پایش، اندازهگیری و گزارش میشود و بر اساس نتایج به دست آمده، کشورهای پایش شده در فهرست «شاخص اقتصاد مقاومتی» جهان رتبهبندی میشوند (در این زمینه میتوانید به شمارههای پیشین عصر ارتباط، بخصوص به شماره 19/ 01/96[درباره "رتبه اقتصاد مقاومتی ایران"]؛ به شماره 26/01/96 [درباره "پلاسکو را فراموش نکنید"]، 02/02/96 [درباره "کارکردهای تدبیر اقتصاد مقاومتی در فاوا"] و سایر یادداشتهایم در شمارههای دیگر که در سال جاری منتشر شدهاند، مراجعه کنید). این درحالی است که دوسوم عوامل شاخص اقتصاد مقاومتی، از جمله مفاهیم و مقولههای فاوا هستند.
- در گزارش «شاخص اقتصاد مقاومتیِ» مؤسسه گلوبال اف.ام در سال 2016، رتبه ایران ناباورانه پایین بود: یعنی رتبه 120 در میان 130 کشور جهان! و البته دلیل پایین بودن رتبه شاخص اقتصاد مقاومتی ایران، چیزی نبوده و نیست جز عدم درک مفهوم تدبیر اقتصاد مقاومتی توسط اکثر مدیریتها و غفلت اغلب کارشناسان از اندازهگیری شاخص اقتصاد مقاومتی در دستگاههای دولتی و کسبوکارهای خصوصی ایران.
- «شاخص اقتصاد مقاومتیِ» مؤسسه گلوبال اف.ام، مقیاسی ترکیبی است. این شاخص ترکیبی از سه عامل (factor) و هر عامل متشکل است از سه پیشران (driver). عاملها عبارتند از: 1. رونق اقتصاد ملی (رتبه ایران: 129 از 130)، 2. کیفیت مخاطره (رتبه ایران: 24 از 130) و 3. زنجیره تأمین (رتبه ایران: 97 از 130). پیشرانهای سه گانه تشکیلدهنده هر عامل نیز، به ترتیب عبارتند از: 1. سرانه تولید ناخالص داخلی، مخاطره سیاسی و شدت وابستگی به نفت؛ 2. میزان در معرض خطرات طبیعی بودن، کیفیت مدیریت مخاطرات طبیعی و کیفیت مدیریت مخاطره ناشی از حریق؛ 3. مهار فساد، زیرساخت و کیفیت لجستیک محلی. (رجوع شود به عصر ارتباطِ شماره 19/ 01/96 مقاله "رتبه اقتصاد مقاومتی ایران")
- بدیهی است که در عصر انقلاب ارتباطات، توسعه موزون فناوریهای اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در کشور، کارکرد و نقشی اساسی در توسعه و ارتقاء هر سه عاملِ شاخصِ اقتصاد مقاومتی یعنی رونق اقتصاد ملی، ارتقاء کیفیت مدیریت مخاطره و مدیریت زنجیره تأمین و در نتیجه: بهینهسازی عوامل و پیشرانهای تشکیل دهنده «شاخص اقتصاد مقاومتی» دارد. اما مهم تر از این تأثیرگذاریِ کارکردهایِ فاوا بر اقتصاد مقاومتی، تأثیرگذاریِ کارکردهایِ تدبیرِ اقتصاد مقاومتی بر توسعه موزون فاوا است!
- اولویت و برتری تدبیر اقتصاد مقاومتی نسبت به توسعه فاوا، از آنجا ناشی میشود که صنعت فاوا، گسستآفرین و بدتر از گسستآفرین بودن، گسلآفرین است. و این خود، بزرگترین شوک برای مدیریت تداوم کسبوکارهای فاوا (ICT Business Continuity Management) و هر کسبوکار دیگر در جامعه اطلاعات فراگیر است. [در زمینه مدیریت تداوم کسبوکارها و رابطه آن با فاوا، نیز رجوع شود به کتابِ زیر:
The Relationship of Business Continuity Management, Supply Chain Risk Management and ICT within the Supply Network از هاسیندا موسلا، سال 2011]
- با تدابیر اقتصاد مقاومتی و به عبارت سادهتر: با «راهبردهای گذار» (transition strategies) است که در دوران مواجهه با گسست و گسل ناشی از نوآوریهای فاوا میتوان بر شکافهای "کاربُردبراندازها" (Killer Apps) پُل زد، از بُنبستها پرهیز کرد، زیر بار فشار دگرگونیها خم نشد، به سرعت به وضعیت مطلوب بازگشت و به چرخه حیات قدرت و حاکمیت مدیریتها تدام بخشید.
- بدون نیاز به توضیح بیشتر در مورد مفاهیم مذکور، از همین مختصر میتوان نتیجه گرفت که: برداشت اکثر نظریه پردازان و مدیران کشور از مقوله «اقتصاد مقاومتی» "همه چیز" و "هر مضمونی" است جز آنچه در متون مرجعِ «اقتصاد مقاومتی» مطرح میشود؛ و از برداشتهای غلط، شعارگون و سطحی در مورد (بهراستی) «نوشداروی اقتصاد مقاومتی» باید ترسید.
- برخی از مضامین "مترادف انگاشته شده" با «اقتصاد مقاومتی» که تاکنون گمراهکننده مدیران و نظریهپردازان ما بوده و هستند، عبارتند از: اقتصاد خودکفا، اقتصاد درونزا، اقتصاد کارآفرین، اقتصاد دفاع، اقتصاد مردممحور، اقتصاد ضد رکود، اقتصاد ضد تحریم، اقتصاد اسلامی، اقتصاد دانشبنیان، اقتصاد بدون نفت، اقتصاد جهادی، اقتصاد پایدار و از این قبیل مفاهیم، بیش! اما همه اینها، اهدافی متعالی و به نوبه خود قابل قبول و ضروری برای مقاومسازی اقتصاد کلان کشور هستند که تعدادی از آنها در متن سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی» آمده اند، ولی هیچ یک از آنها، مترادف با «اقتصاد مقاومتی» نیست، بلکه برعکس: هریک و همه آنها نیازمند اِعمال تدبیر اقتصاد مقاومتیاند.
- آن مضمون و مدلولی که تحت عنوان اقتصاد مقاومتی یا «اقتصادِ رزیلینت» مورد نظر مؤسسه گلوبال اف.ام است، ماهیت و وضعیتی است برتر از مضامینِ اقتصاد خودکفا، اقتصاد درونزا، اقتصاد کارآفرین، اقتصاد دفاع، اقتصاد مردم محور و ...، زیرا «اقتصاد مقاومتی»، اجتنابپذیری و تحملپذیری همه اینها را در مواجهه با شوک و در شرایط نابهنجار، هدفگیری میکند و بازیافتپذیری آنها را از وضعیت بحرانی به حالت مطلوب، «بیمه» مینماید. به این معنی، تمام رویکردهای مذکور (اقتصاد خودکفا، اقتصاد درونزا، اقتصاد کارآفرین و غیر ...)، نیازمند تدبیر «اقتصاد مقاومتی» اند.
- وابستگی و نیازمندی اقتصاد خودکفا، اقتصاد درونزا، اقتصاد کارآفرین و سایر رویکردهای اقتصادی به «اقتصاد مقاومتی»، وابستگی یک سویه است، به این معنی که هدفگیری اقتصاد خودکفا، اقتصاد درونزا، اقتصاد کارآفرین و هر رویکرد اقتصادی دیگر خودبخود به اقتصاد مقاومتی منجر نمی شود!
- از اوان آغاز مشروطیت تاکنون، چگونگی رویکرد ما به امور جدید و بدیع، تعیینکننده چونی توسعه امور در ایران بوده است: هر بار که رویکردمان غلط بوده، توسعه امور نیز کُند، پیشرفته یا به بیراهه کشانده شده است. پس مهمترین دلیل برای بسیار پایین بودن رتبه ایران در فهرست جهانی «شاخص اقتصاد مقاومتیِ» مؤسسه "اف.ام گلوبال" را باید در درست درک نشدن «اقتصاد مقاومتی» توسط مدیران، کارگزاران و اربابان رسانههایمان و درنتیجه در رویکرد نادرست به امر تابآورسازیِ سازهها، ساختارها، سازمانها و سامانههایمان دانست.
بنا بر 12 دلیل مذکور، Resiliency و Resilience Management به علاوه Resilience Engineering (یعنی به ترتیب: تابآورسازی، مدیریت و مهندسی تابآوری) و اِعمال آنها در سازهها، ساختارها، سازمانها و سامانههایمان، از اهم مهماتی است که بیش از 3 سال است (از 29 بهمن 1392 تاکنون) رسماً "از بالا به پایین" ابلاغ و درخواست شده و چنین به نظر میرسد که ایمنی هستی همه ما و تمام نظامات کشور وابسته به پاسخی است که ما به این درخواست میدهیم.
امیدوارم توانسته باشم بار دیگر برای شما خوانده محترم روشن کرده باشم که بازاندیشی در مورد مقوله و مضامین اقتصاد مقاومتی با اهمیت و ضروری است و پس از این بازاندیشی است که میتوان به اقدام و عمل برای تولید و اشتغال، در تمام ابعاد، از آنجمله در پروژههای توسعه فاوا روی آورد.
- ۹۶/۰۴/۰۲