تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران |
کیم سه رون، بازیگر معروف اهل کره جنوبی هم یکی از آن بازیگرانی بود که خیلی زود به اوج رسید، خیلی زود یعنی از ۹ سالگی درخشید، اما با بیرحمی فضای مجازی و رسانهها، چند روز پیش به مرگ خودخواسته به زندگیاش پایان داد.
به گزارش هم میهن کرهجنوبی به سختگیری به سلبریتیها بهخصوص به زنان شهره است. خصلت دنیای هنر همین است، سریع یکی را به عرش میرساند و سریع هم به فرش میرساند. کیم سه رون، بازیگر معروف اهل کره جنوبی هم یکی از آن بازیگرانی بود که خیلی زود به اوج رسید، خیلی زود یعنی از 9 سالگی درخشید، اما با بیرحمی فضای مجازی و رسانهها، چند روز پیش به مرگ خودخواسته به زندگیاش پایان داد.
کیم سه رون با فیلمهای «یک زندگی جدید» و «مردی از هیچکجا» به شهرت رسید و همینطور بر شهرتش افزوده شد. او با اولین فیلمش یعنی «یک زندگی جدید» در سال 2009 در جشنواره کن حضور پیدا کرد و به یکی از کمسنوسالترین بازیگرانی تبدیل شد که در این رویداد حضور یافت. او وقتی بزرگتر شد در شخصیتهای پیچیدهتری ایفای نقش کرد.
او در فیلم «دختری جلوی در خانهام»، نقش دختری را بازی کرد که قربانی قلدری و خشونت خانگی است. کیم با این فیلم برای دومینبار به جشنوارهی فیلم کن رفت و در بخش نوعی نگاه به نمایش درآمد و بازی او مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گرفت، اما با وجود درخشش در حرفهاش او تصمیم گرفت که به زندگیاش پایان دهد.
گرچه که دلایل خودکشی این بازیگر معلوم نیست اما یکی از اتفاقاتی که او را به سمت ناامیدی سوق داد بهخاطر حادثهی رانندگی در 2022 در حالت مستی بود که باعث ناکامی شخصی و حرفهایاش شد. در این تصادف او با یک ترانسفورماتور برق برخورد کرد، باعث قطعی برق در منطقه و خسارت به اموال عمومی شد و کیم مجبور به پرداخت 20 میلیون وون شد و این نقطهی سقوط این بازیگر معروف بود که حرفهی بازیگریاش را بهشدت تحتتأثیر قرار داد.
او در این روند نزولی مجبور شد از مجموعهی «ترولی» که اوایل همان سال برای بازی در آن انتخاب شده بود کنار بکشد، حتی قرار بود که در سال 2024 در یک تئاتر به روی صحنه برود اما مسئولان این نمایش اعلام کردند که کیم سه رون بهخاطر مشکلات سلامتی از پروژه کنار کشیده است. درواقع کیم بعد از این تصادف در انزوای محض بود و رسانهها و فضای مجازی به فرو رفتن بیشتر او در این انزوا دامن زدند. او بعد از این تصادف بهشدت مورد تمسخر قرار گرفت و تحت فشار نگاه خیره رسانههایی بود که مترصد فرصتی بودند تا پایش را کج بگذارد.
مرگ کیم سه رون، باعث انتقادات بسیاری در مورد فشار رسانهها و فضای عمومی در مورد سلبریتیها شده است که به گفته منتقدان، میتواند فرهنگ آزار و اذیت را تقویت کند. به باور بسیاری، فضای مجازی در کرهجنوبی نسبت به خطای سلبریتیها، بسیار بیرحم هستند و عموماً پستهای ظالمانه و خشنی علیه چهرههای مشهوری بهخصوص زنان که اشتباهی مرتکب میشوند، منتشر میکنند و کیم سه رون یکی از آن سلبریتیهایی بود که با پوشش منفی مداوم از سوی آژانسهای خبری مواجه میشد که روی احساسات مردم موجسواری میکنند.
روزنامهها و وبسایتها هروقت او را میدیدند که با دوستانش به مهمانی رفته، یا دربارهی کمکاریاش یا حتی دربارهی کامنتهای زننده در فضای مجازیاش او را انتقاد میکردند. او سال گذشته حتی برای لبخند زدن هنگام فیلمبرداری یک فیلم مستقل، مورد انتقاد قرار گرفت. پس از مرگ کیم، چند روزنامه مهم کره سرمقالهها و نظراتی را منتشر کردند که در آنها کامنتهای رسمی آنلاین درباره این بازیگر را محکوم کردند. برخی به مرگ خودکشی سال 2019 خوانندگان کی پاپ، سولی و گو هارا و مرگ بازیگر فیلم «انگل» لی سون-کیون در سال 2023 استناد کردند و در عین حال خواستار تغییر فرهنگ «خشن و عدم تحمل» نسبت به افراد مشهور شدند.
شبکههای اجتماعی به بخش جداییناپذیر اززندگی روزمره تبدیل شدهاند و بلاگرها و اینفلوئنسرها نقش قابلتوجهی در شیوه زندگی انتخابی و شکلدهی به دیدگاهها و رفتارهای افراد دارند، بهویژه زوج بلاگرهایی که در لباسهای گرانقیمت و اتومبیلهای لاکچری، یک زندگی آرمانی را به تصویر میکشند. مخاطبانشان ناخودآگاه زندگی و رفتار همسران خود را با زندگی و رفتار آنها مقایسه میکنند؛ بلاگرهایی که تظاهر میکنند، زندگی بیعیب و نقصی دارند، عاشقانه یکدیگر را دوست دارند، کوچکترین مناسبتها را جشن میگیرند و قربان صدقه هم میروند، گویی در زندگی مشترک آنها خبری از قهر و کدورت نیست…
اما سنجش زندگی خود با تصاویر لوکس و بیمشکل در شبکههای اجتماعی، به یک الگوی بیمارگونه تبدیل و با تقویت احساس ناکافی بودن، روابط عاطفی میان زوجین را خدشهدار میکند. این مقایسهها که اغلب بدون شناخت از واقعیت زندگی بلاگرها انجام میشود، توجه افراد را تنها بر جنبههای منفی زندگی خود معطوف میسازد.
دکتر نسیم نوری، متخصص روانشناسی در تحلیل این موضوع به خبرگزاری ایرنا میگوید: «انسانها یک شخصیت واقعی و یک شخصیت آرمانی دارند و در بسیاری از افراد، فاصله زیادی بین این دو شخصیت وجود دارد. در فضاهای ارائهشده توسط بلاگرها، افراد ناهوشیارانه بهدنبال تجربه لحظات نزیسته در زندگی آرمانی خود هستند. وقتی فرد وارد فضای مجازی میشود و سبک زندگی بلاگرها را مشاهده میکند، انگار زندگی نزیسته خودش را با آن بلاگر زیست میکند و بخشی از زندگی واقعی خودش را که مطلوبش نیست، در دنیای مجازی فراموش میکند. فرد با دیدن زندگیهای بیدغدغه در فضاهای مجازی، لحظاتی خود را بهجای نقش اولهای این نمایش بینقص و زیبا میگذارد و لذت را تجربه میکند.همچنین نمادهای بصری و شنوایی جذاب و لوکسی که در عکسها و فیلمهای بلاگرها به نمایش گذاشته میشود، ریشههای هیجانی در فرد را بیدار میکند و اینجاست که سیستم هیجانی فعالتر از سیستم شناختی، بر تفکر منطقی غلبه میکند. این نمادها روان فرد را فریب میدهند و لذت و حال خوب را بدون اینکه فرد در دنیای واقعی کاری انجام داده باشد به او میدهند.
از طرفی تداوم ارتباط با این فضاهای مجازی، در درازمدت باعث حسرت و تمایل به داشتن زندگیهای مشابه در فرد میشود و سیستم الگوگیری بهصورت تقلید ناهوشیار و اصطلاحاکورکورانه در فرد فعال میشود.» برهمین اساس پژوهشگران عرصه رسانه بر ارتقاء سواد جامعه در این بخش تأکید میکنند. این پژوهشگران زندگی زوجین بلاگر را ایدهآل، غیرواقعی و نمایشی توصیف میکنند و از آنجایی که اغلب مخاطبان بلاگرها فاقد سواد رسانهای هستند، باید جنبههای مثبت و منفی فضای مجازی را آموزش داد و به آنها در تشخیص اطلاعات درست ازغلط کمک کرد.
نسیم نوری، متخصص روانشناسی ابراز تأسف میکند از اینکه دنبال کنندههای فضاهای مجازی، دچار عدم دانش کافی برای فهم واقعیت از توهم هستند: «فکر میکنم افزایش سواد رسانهای باید در دستور کار قرار گیرد و ما باید یاد بگیریم هر چیزی که دیده میشود الزامامنطبق بر واقعیت نیست. افراد باید به این باور برسند که دنیای واقعی جایی متفاوت از دنیای مجازی است و برای پیشگیری از آسیبهای احتمالی باید ارتباطات در دنیای واقعی را افزایش داد تا فقط بیننده روابط وزندگیها در فضای بینقص مجازی نبود.»
کمتر از ۵ درصد جمعیت کشور سواد رسانه دارند
علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی نیز بر اهمیت ارتقاء سواد رسانهای بهعنوان یک مهارت تأکید و دراینباره به «رسالت» میگوید: «چنین مهارتی به افراد کمک میکند تا محتوای شبکههای اجتماعی را آگاهانه تحلیل کرده و از اثرات منفی آن پیشگیری کنند. سواد رسانه، مهارت تمایز میان واقعیت و مجاز را به افراد آموزش میدهد. مخاطبان باید آگاه باشند که بسیاری از تصاویر و ویدئوهایی که در فضای مجازی توسط زوجین بلاگر منتشرشده، واقعیت زندگی آنها نیست و سراسر اغراقآمیز است. مطالعات ما
در پژوهشکده خانواده نشان میدهد که فضای مجازی مهمترین و اصلیترین عامل جدایی نیست ولی بهعنوان یکی از پنج عامل مهم در پدیده طلاق مطرح است و از این منظر باید جامعه را آگاه کرد که یکی از اثرات منفی فعالیت بلاگرها، افزایش میزان تأثیریپذیری در مخاطب و شکلگیری انگارههای غیرواقعی است و زوجین را در اغلب موارد به سمت مقایسههای غلط سوق میدهند. اساسا کار بلاگرها نمایش است. آنها یکسری نقاط را عامدانه به شکل اغراقآمیز و اگزجره برجسته میکنند تا مخاطب بیشتری جذب کنند. اگر فردی دارای سواد رسانه باشد بهراحتی میتواند بین رخدادهای واقعی زندگی با تصنعی و غیرواقعی بودن محتوای بلاگرها تمایز قائل شود. نتایج مطالعات نشان میدهد، کمتر از ۵ درصد جمعیت کشور سواد رسانه دارند و بالغبر نود و اندی درصد، آموزشی در این زمینه ندیدهاند، بنابراین تفکیک قائل شدن میان محتوای ارائهشده از سوی بلاگرها با زندگی واقعی برای اغلب افراد جامعه دشوار است. این موضوع توقعات را از زندگی مشترک بالا میبرد؛ توقعاتی که هم غیرواقعبینانه و هم غیرعقلانی است، ولی به دلیل اینکه جداسازی میان زندگی واقعی و مجازی برای افراد امکانپذیر نیست، این موضوع، مسئلهساز شده و روی رابطه زوجین اثرمنفی میگذارد.»
فضای مجازی، جهانی ایدهآل اما بهشدت فیک را نمایش میدهد
شریفی یزدی در ادامه، مخاطب شبکههای اجتماعی و رسانههای نوپدید را به دو دسته تقسیم کرده و توضیح میدهد: «یک گروه از مخاطبان را ساکنین فضای مجازی و گروه بعدی را مهاجرین به این فضا تشکیل میدهند. معمولا متولدین دهه ۶۰ و نیمهاول دهه هفتاد، مهاجرین به فضای دیجیتال و نیمهدوم دهه هفتاد به همراه دهه هشتادیها، ساکنین این فضا هستند به این معنا که از روزی که چشم گشودهاند در این فضا رشد کردهاند. طبیعتا برخورد این دو گروه با فضای دیجیتال یا رسانههای نوپدید یکسان نیست، چون دهه شصتیها فضای دیگری را هم تجربه کردهاند و بعد وارد شبکههای اجتماعی شدهاند، بنابراین وقتی میزان تأثیرپذیری زوجین از فضای مجازی را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهیم، عمده منظورمان متولدین دهه شصت و اوایل دهه هفتاد است؛ گروهی که ابزارهای ورود به رسانههای نوپدید را در اختیارشان قرار ندادهایم. مهمترین ابزاری که برای ورود به فضای دیجیتال باید در اختیار داشت، سوادرسانه است. اگر کسی فاقد این مهارت باشد، همانند کسی خواهد بود که نقشه راه ندارد. تصور کنید فردی سوار اتومبیل شده و در جادهای رانندگی میکند و هرچند کیلومتر به یک دو راهی میرسد وبعد بهصورت شانسی یکی از این دو مسیر را انتخاب میکند. در چنین شرایطی احتمال اینکه فرد به مقصد نرسد و یا از دره سقوط کند بسیار بالاست چون تابلو و علامتی ندارد. ما این تابلو و علامتها را در هیچ حوزهای آموزش ندادهایم و در بحث فضای دیجیتال وضعیت فاجعهبارتر است. بنابراین عمده جوانان ما سواد رسانه ندارند و قادر به تشخیص درست از غلط و تشخیص محتوای تبلیغی و نمایشی از یک امر واقعی نیستند. بنابراین ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی در بین مردم ما بالاست و دلیل آن هم سرانه مصرف روزانه استفاده از تلفن همراه است. برخی از افراد گاهی تا ۱۲ ساعت در شبکههای اجتماعی میچرخند، با یک چنین ضریب نفوذی، این شبکهها خواهناخواه، تأثیرگذاری مثبت و منفی خود را بر روی فرد و بعدهم بر روی رابطه زوجی خواهند داشت.»
این روانشناس اجتماعی تأکید میکند: «فضای مجازی، جهانی ایدهآل و آرمانی اما بهشدت فیک، دروغ و آلوده به جلوههای ویژه را نمایش میدهد، بااینحال به دلیل عدم آگاهی، ذهنیت غلطی در میان گروهی از مخاطبان شکل گرفته است، آنها فکر میکنند زندگی واقعی در همان تصاویری خلاصه میشود که توسط اینفلوئنسرها و بلاگرها نمایش داده میشود. در ذهن آنان، این باور اشتباه نقش بسته که داشتههای خودشان با نقطه مطلوب بسیار فاصله دارد و این خیال را در سر میپرورانند که اغلب زوجها لاکچری و شیک زندگی میکنند و فقط او و همسرش از این قافله عقبماندهاند، از اینرو سعی میکنند خود را به این قافله نزدیک کنند. همین مسئله به تشدید اختلاف، درگیری و نارضایتی از زندگی مشترک منجر میشود و گاه از راهحلهای میانبر ولی غلط استفاده میکنند تا به آن مطلوبات موردنظر برسند.
این میتواند یکی از عوامل و زمینههای مهم جدایی چه در معنای طلاق عاطفی و چه در معنای طلاق رسمی باشد.
از سوی دیگر چون ارتباط با دیگران از طریق فضای مجازی تسهیل شده، ممکن است به برقراری ارتباطات غیرعقلانی، نامتعارف و نامشروع منتهی شود که شاید در نگاه نخست با تصور اینکه این ارتباطات مجازی است و خیلی نباید آنرا جدی بگیریم از آن عبور کنیم اما این ارتباطات میتواند رفتهرفته بر زندگی زناشویی تأثیر بگذارد. مبتنی بر مشاهدات ما در اتاق درمان و نتایج مطالعات اکتشافی، این مسئله هم در شکلگیری اختلافات زناشویی اثرگذار است.»
گروهی از کارشناسان و زوج درمانگران بر این باورند که شبکههای اجتماعی عامل مستقلی برای شکلگیری اختلاف میان زوجین نیست و عمده زندگیهای مشترک در بخشهای دیگری با مشکلات و موانعی مواجه است و فضای مجازی صرفا این مشکلات را تشدید میکند.
شریفی یزدی دراینباره میگوید: «ما در هیچ زمینهای آموزش مناسبی به زوجین ارائه نکردهایم؛ اینکه چگونه زندگی مشترک خود را آغاز و در ادامه آن را به شکل درست خودش پیش ببرند و یا چالشهای زناشویی را چگونه مدیریت کرده و برای حل آن برنامهریزی کنند. از اینرو تصور میکنم فضای مجازی بهعنوان علت تشدید کننده مشکلات زناشویی قابلفهم است اما بهعنوان علت ایجاد کننده آن خیلی واقعبینانه نیست. یعنی عمدتا زوجهایی دچار مشکل میشوند و تحتتأثیر بلاگرها قرار میگیرند که خودشان مشکلات عمیقی دارند و مهارتهای زندگیزناشویی آنها ضعیف است و از روبهرو شدن با چالشها ناتواناند، بنابراین فضای مجازی و آنچه بلاگرها نمایش میدهند، مسائل زندگی مشترک این دسته از زوجها را تشدید میکند، نه اینکه الزاما مشکلی را بهخودیخود پدید آورد
. متأسفانه در مورد میزان تأثیرات تماشای زندگی بلاگرها بر شکلگیری پندارهای غلط در زندگی مشترک، پژوهش عمیق ملی صورت نپذیرفته ولی مطالعات اکتشافی انجام گرفته است و مبتنی براین مطالعات، به دلیل ضریب نفوذ بالایی که شبکههای اجتماعی و رسانههای نوپدید روی زوجهای جوان دارند، میزان اثرگذاری بالاست.
ویژگی بارز مطالعات اکتشافی عدم قابلیت تعمیم است ولی به طور نسبی میتوان گفت که زوجهای جوان بهویژه دهه شصتیها و متولدین اوایل دهه هفتاد وقتی مشکلات زیادی دارند بیشتر به فضای مجازی پناه میبرند و این فضا برای آنها جهانی تصنعی و آرزومندانه ایجاد میکند و سپس رفتار همسر خود را با زندگی و رفتار همسر بلاگرها مقایسه میکنند و این میتواند مشکلزا باشد.»
نمایش بیشتر، اختلاف بیشتر
اینروانشناس اجتماعی معتقد است که زنان بیشتر تحتتأثیر این فضا قرار میگیرند، به این دلیل که میزان ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی در میان خانمها بالاتر است و مردان به علت مشغلههای روزمره و شکلهای مختلفی از تفریح و سرگرمی که مختص آنهاست، کمتر در این فضا حضور دارند. اینروانشناس تأکید میکند که زنان نهفقط در این فضا که در دورهمیهای دوستانه هم از زندگی مشترک دیگران الگو گرفته و درواقع تحتتأثیر قرار میگیرند. متأسفانه این موضوع رواج یافته که پستوی زندگی خود را با ویترین زندگی دیگران مقایسه میکنند و این در مورد مردان هم شایع است. اما در مورد زنان به یکشکل و در مورد مردان به شکل دیگری قابل مشاهده است. در مردان این مقایسه به شکل نوع اتومبیل و میزان درآمد و در زنان به شکل چیدمان منزل، لوازم آرایش و زینت آلات خود را نشان میدهد. بنابراین جنس تأثیرگذاری دورهمیها و مقایسههایی که صورت میگیرد مثل جنس تأثیرگذاری بلاگرهاست و تفاوت چندانی ندارد. الگوگیری از بلاگرها در فضای دیجیتال و تأثیرپذیری از جمعهای دوستانه و دورهمیها در فضای واقعی اتفاق میافتد و هردو این موارد آسیبهای خاص خودش را به همراه دارد. طبیعتا هرکسی در فضای شخصی و خصوصی زندگی خودش مشکلاتی دارد و نتایج مطالعات نشان میدهد کسانی که بیشتر ظاهرسازی میکنند و زندگیشان را در معرض نمایش دیگران میگذارند، در روابط زناشویی دچار تنشها و مشکلات عدیدهای هستند. مبتنی بر مطالعات اکتشافی و تحقیقی که انجمن روانشناسی آمریکا انجام داده، هر فردی که از رابطه زوجی خود عکس بیشتری در فضای مجازی منتشر و با جملات عاشقانهتری از پارتنر و یا همسرش یاد کند، مشکلات بیشتری در زندگی زناشویی دارد. عمده زوجینی که معضل و مشکل کمتری دارند یا ندارند معمولا کمتر در فضای مجازی به شکل نمایشی عمل میکنند.»
نمایش خصوصیترین لحظات زندگی برای جذب فالور ولایک بیشتر!
زندگی روزمره ما آنقدر تحت تأثیر ابزارهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی قرار گرفته و فضاهای عمومی و خصوصی آنچنان به هم آمیخته شدهاند که مرزهای آن محو شده است. در این میان، آنهایی که هویت خود را از فضای مجازی میگیرند، حاضرند برای جذب فالور و لایک بیشتر، خصوصیترین لحظات زندگیشان را نمایش دهند. تجربه شخصی علیرضا شریفی یزدی از بلاگرهایی که با هدف دریافت خدمات زوج درمانی به او مراجعه میکنند، نشان میدهد که اغلب بلاگرها بخشی از زندگی خصوصی خود را به نمایش میگذارند تا درآمد بیشتری کسب کنند. به عبارت بهتر در اینجا رابطه زوجی مطرح نیست، مهم آن میزان درآمدی است که از این طریق حاصل میشود.»
بیشترین اختلافات در زندگی مشترک مربوط به زوج بلاگرهاست
اینروانشناس اجتماعی توضیح میدهد: «برخی از مراجعینم جزو ۱۰ بلاگر برتر ایران با درآمدهای بسیار بالا هستند، اما در بسیاری از مواقع با مشکلات عمیقی در رابطه زوجی خود مواجهاند و برخلاف تصور رایج، بیشترین خدمات زوج درمانی را دریافت میکنند. عمده مشکلات اینها به چند دسته تقسیم میشود، اول اینکه یکدیگر را به خوبی درک نمیکنند. دوم اینکه پس از شهرت و دیده شدن در فضای مجازی، دیگرانی به اینها چشم طمع دارند و ممکن است کار به خیانت بکشد و یا ترس از خیانت داشته باشند. سوم اینکه بحث تعادل درآمدی مطرح است و هرکدام از زوج بلاگرها میخواهند میزان مشخصی از درآمدی که کسب میکنند را در اختیار بگیرند و مردها بهصورت سنتی تمایل دارند بر این درآمد اشراف داشته باشند اما خانمها زیربار نمیروند. چهارم اینکه نوع تفریحات اینها متفاوت است و بعضا اختلاف سنگینی میان این افراد ایجاد میشود. بهعنوان مثال خانم تمایل دارد با گروهی از دخترها و پسرها در مکانی برای تفریح جمع شوند اما مرد ممکن است با این موضوع موافق نباشد، از طرفی اقبالی که به هر دو طرف از سوی جنس مخالف وجود دارد، مشکلاتی را برای این افراد ایجاد میکند. بنابراین اگرچه زوج بلاگرها در جلوی دوربین خوشحال و خوشبخت به نظر میرسند و همیشه به هم لبخند میزنند و نگاهشان به یکددیگر عاشقانه است ولی مشاهدات ما نشان میدهد که بیشترین اختلافات و دعواهای زناشویی مربوط به زوج بلاگرهاست.»
زوجین بلاگر ۸۰ درصد زندگی خود را جلوی دوربین نمیآورند
شریفی یزدی تصریح میکند: «اگر اینها بلاگر نبودند یا زندگی شخصی خود را به نمایش نمیگذاشتند، مشکلاتشان بسیار کمتر بود، بنابراین زوجین معمولی که به شکل نمایشی زندگی نمیکنند خیلی سریع میتوانند به نقطهای از تعادل برسند. این حجم از درآمدی که از طریق نمایش زندگی خصوصی به تصویر کشیده میشود، وقتی قرار است به پاشنه آشیل زندگی مشترک تبدیل شده و به همسران آسایش بدهد ولی آرامش ندهد، طبیعتا ارزشمند نخواهد بود. اصولا زندگی زناشویی و نهاد خانواده باید دارای حریم و چارچوب باشد و به غیر از زوجین، کسی یارای ورود به این عرصه را نداشته باشد، اما وقتی خصوصیترین لحظات زندگی مشترک در فضای عمومی عرضه میشود، طبیعتا رابطه را دچار مشکل میکند و این توهم در دیگران پدید میآید که باید در یک خانه شیشهای زندگی کرد و همه ببینند و بدانند در زندگی ما چه خبر است؛ غافل از اینکه زوجین بلاگر ۸۰ درصد زندگی خود را جلوی دوربین نمیآورند، چون در این صورت ذهنیت مردم نسبت به آنها مخدوش شده و آن اقبال سابق را به آنها نخواهند داشت. در این زمینه اولین کاری که باید انجام بدهیم، افزایش سواد رسانه است تا مخاطبان بتوانند هر پیام و محتوایی را در شبکههای اجتماعی دروازهبانی کنند. عمده اختلافات زناشویی معمولا ازاحساس ناکافی بودن، ناشی ازمقایسههای غلط سرچشمه میگیرد و روابط عاطفی را خدشهدار میکند، لذا آگاهی از تأثیرات فضای مجازی از ضرورتهای زندگی مدرن به شمار میرود.»
مسئله نظارت، ابتر است
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی توانستهاند تعاملات ما را تسهیل کنند اما در برخی موارد روی روابط خانوادگی و بهخصوص روابط زوجین با یکدیگر تأثیرات منفی زیادی داشته و آنطور که علیرضا شریفی یزدی در جمعبندی اظهاراتش مطرح میکند، با اعمال قوانین و اقدامات نظارتی نمیتوان آسیبهای این حوزه را کاهش داد. اینروانشناس اجتماعی خاطرنشان میکند: «مسئله نظارت، ابتر است و به نتیجه نمیرسد، البته تا حدی میتوان با کارهای نظارتی، فعالیت در فضای مجازی را قاعدهمند کرد، اما چندان نتیجهبخش نخواهد بود. ضمن آنکه بسیاری از بلاگرها خارج از ایران فعالیت میکنند و اقدامات آنها قابل کنترل و رصد نیست. بنابراین باید از دوران مهدکودک و از زمان ورود به مدرسه روی بحث سواد رسانه کار کرد. اگر میزان سواد رسانه ارتقاء پیدا کند، بازار بلاگرها داغ نخواهد بود و مردم قدرت تشخیص پیدا میکنند. در حال حاضر هم نسبت به گذشته شرایط تا حدودی تعدیل شده و برخی از مردم ترفندها را یاد گرفتهاند و متوجه شدهاند آنچه در این فضا به تصویر کشیده میشود واقعی نیست.»
شبکههای اجتماعی محلی برای تبلیغ کالاها یا فروش و ارائه خدمات تبدیل شدهاند که بلاگرها برنده آن هستند و پولهای هنگفتی را از این طریق به جیب میزنند.
استفاده از موبایل طی 3 دهه اخیر انقلابی را در زندگی مردم ایجاد کرده است بهطوری که موبایل اکنون دیگر صرفا یک تلفن همراه نیست بلکه استفاده از این دستگاه با کاربردهای فراوان با زندگی تک تک افراد جامعه عجین شده است؛ دستگاهی که تاثیرات بسیار عمیقی بر جامعه و فرهنگ تمام کشورها از جمله ایران بر جا گذاشته است. این تکنولوژی که به نوعی بر فرهنگ انسان و جوامع مختلف تاثیر مستقیم دارد، به افراد این امکان را میدهد تا در هر زمان و مکانی بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و یا به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند و به تفریح و سرگرمی بپردازند. امروز استفاده از تلفنهای همراه به قدری گسترش یافته است که شرکتهای مختلف ناچارند روزبهروز به تکنولوژیهای این دستگاه بیفزایند تا کاربران رضایت کافی را داشته باشند. در موبایلهای هوشمند، افراد میتوانند به راحتی به اینترنت متصل شوند، شبکههای گسترده اجتماعی را ببینند و به هرگونه اخبار، اطلاعات علمی، موسیقی، فیلم و منابع دیگر دسترسی پیدا کنند.
حال که روز به روز بر تعداد شبکههای اجتماعی اضافه میشود، استفاده غیرضرور، نادرست یا کنترلنشده از آن میتواند تبعات نامطلوب و چه بسا مشکلآفرینی را در پی داشته باشد، زیرا به دلیل جذابیت اغلب شبکههای اجتماعی که گردانندگان آن به دنبال افزایش تعداد مخاطب و بعضا کاسبی از این طریق هستند، نهتنها باعث تضییع وقت میشود بلکه امکان دارد تماشای چنین شبکههایی و اثرات آن با محتوایی که دارند بر زندگی شخص و خانواده تاثیر منفی بر جا گذارد. به طور مثال بلاگرها این روزها در حال رقابت با هم هستند و با انتشار عکس، فیلم یا برنامههای بیمحتوا به صورت زنده به اصطلاح گرفتن لایو با مردم ارتباط قوی میگیرند. محتوای چنین برنامههایی اغلب بیمفهوم بوده و از الفاظ رکیک یا تصاویر نامتعارفی استفاده میشود؛ پدیدهای که بیتردید بر جامعه مخاطب بویژه جوانان و نوجوانان تاثیر منفی میگذارد. علاوه بر این شبکههای اجتماعی محلی برای تبلیغ کالاها یا فروش و ارائه خدمات تبدیل شدهاند که بلاگرها برنده آن هستند و پولهای هنگفتی را از این طریق به جیب میزنند.
دکتر مجید ابهری، رفتارشناس اجتماعی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: دام بلاگرها برای مخاطبان پهن است، چرا که آنها افکار و نکاتی را به جامعه تحمیل میکنند که آسیبهای گستردهای را در پی دارد. وی با بیان اینکه فضای مجازی به همراه خود سبک نوینی از روابط اجتماعی و خانواده را وارد جامعه کرده است، افزود: هجوم بدون نظارت و کنترل فضای مجازی بلاگرها جامعه بر مسیری حرکت میکند که دیگر والدین و آموزشوپرورش و نمادهای رفتاری تاثیری در اصلاح رفتارهای فرزندان ندارد. این رفتارشناس در ادامه افزود: وبلاگران و بلاگران به عنوان مروجان رفتارها در جامعه به جایی رسیدهاند که هر گونه حرکت و اشاره آنها تاثیر فوری و با دوام روی مخاطبان بویژه نوجوانان را در پی دارد. متاسفانه نفوذ بلاگرها در جوانان و نوجوانان تا اندازهای است که درآمد کلانی برای آنها به دلیل جذب مخاطب است و همین درآمدها موجب شده است تا گوی رقابت را در بلاگری از هم بربایند. ابهری افزود: در دنیای مد لباس، آرایش و پیرایش، بلاگرها تجسم انتقال رفتارهای مختلف شده و خانوادهها و مربیان نگران تاثیرات عمیق این رفتارها از سوی آنها بر روی جامعه بویژه افزاد کمسن و سال هستند. نمونه آن انواع بازیهای رایانهای که منجر به برد و باختهای سنگین میشود، چرا که از کنترل خارج شدهاند.
وی اضافه کرد: گسترش این نوع فعالیتها تنها و تنها به دلیل عدم نظارت و کنترل نهادهای متولی است.
وی افزود: به نظر میرسد باید رفتارشناسان، روانشناسان و مربیان تربیتی به سرعت و با دستان پر و اندیشههای پرتر وارد میدان شوند و اجازه ندهند سرمایههای ملی به این شکل به تاراج برود.
سالهاست زندگی خانوادههای ایرانی دستخوش آموزش بلاگرها شده است؛ آموزشهایی که در ورای رونق اقتصادی برای بلاگرها تغییراتی را در سبک زندگی خانوار شهری و روستایی ایران ایجاد کرده است. به عبارتی فضای مجازی پنجرههای جدیدی را به روی خانوادههای ایرانی باز کرده است، پنجرهای که به نوعی تصاویر متعددی را مقابل دیدگان اعضای خانواده به تصویر میکشد، هر چند کارشناسان برای استفاده از فضای مجازی به خانوادهها توصیههایی ارائه میکنند و محدودیتهایی را در نظر میگیرند اما مادران به عنوان رکن اصلی ترسیمکننده سبک زندگی و به عنوان یکی از مخاطبان اصلی فضای مجازی بویژه اینستاگرام، گاهی در قالب این محدودیتها نمیگنجند و بدون توجه به عوارض تغییر سبک زندگی بر اساس آموزههای اینستاگرام، تغییرات زیادی را در خانه و خانواده ایجاد میکنند.
تغییراتی که تنها به سبک تهیه غذا و سرو آن محدود نمیشود، بلکه شامل خریدهای جدید لوازم خانه تا خرید مواد غذایی با برندهایی معرفیشده توسط بلاگرها، خرید لباس کودک و سایر اقلام میشود؛ موضوعی که در برخی موارد مسیری سخت، گران و بیمحتوا را به خانواده تحمیل میکند.
طبق گزارشهای رسانهها روند استفاده ایرانیان از فضای مجازی نشان میدهد 33.5 درصد درصد زن، 33.1 درصد مرد از واتس اپ؛ 50.7 درصد زن و 50.6 درصد مرد از اینستاگرام؛ 41.4 درصد زن و 37.1 درصد مرد از تلگرام، 11.6 درصد زن و 7.8 درصد مرد از بله، 34.1 درصد زن و 24 درصد مرد از ایتا؛ 30.3 درصد زن و 26.9 درصد مرد از روبیکا استفاده میکنند.
دکتر منصوره حجاری، پژوهشگر خانواده و رسانه در این باره و درباره این موضوع که بلاگرها چگونه زندگی را برای خانوادهها بازنمایی میکنند، اظهار داشت: در حال حاضر با رشد صفحات متعدد بلاگرهای خانواده در پلتفرمهای تصویر محور ایرانی و خارجی روبهرو هستیم؛ هم در اینستاگرام و هم در روبیکا صفحههای متعددی را میبینیم که بلاگرها در آنها در حال بازنمایی زندگی خانوادگی خودشان هستند و دنبالکنندگان نیز به تدریج رشد چشمگیری داشتهاند، حتی اکنون صفحاتی داریم که دنبالکنندگان میلیونی دارند.
وی در پاسخ به این پرسش که چطور بلاگرهای خانواده، سبک زندگی را بازتعریف میکنند، گفت: این موضوع در 2 محور ساختارهای ارتباطی خانواده و فرآیندهای ارتباطی خانواده توصیف میشود؛ ساختارهای ارتباطی بر اساس مدلهای نظری به 3 محور تغییرات در مرزهای خانواده، تغییرات در نقشهای خانوادگی و تغییرات در قوانین خانواده تقسیم میشود.
حجاری ادامه داد: فرآیندهای ارتباطی هم شامل تغییرات در بازتعریف آغاز رابطه، ازدواج و تغییراتی که در مرحله نگهداری رابطه و صمیمیت وجود دارد، تعریف میشود.
وی با بیان اینکه در بازتعریف مرزها میتوانیم به بازتعریف مرزهای حریم خصوصی خانواده اشاره کنیم، به ایرنا گفت: در صفحات خانوادگی ما با مرزهای بسطیافته نمایش خانواده مواجه هستیم؛ مرزهای حوزه خصوصی خانه کمرنگ و مبهم شده و در تصاویر مشاهده میکنیم بلاگرها تصاویری از خصوصیترین حوزههای خانه را به نمایش میگذارند؛ تصاویر اتاق خواب، تصاویری از اتاق کودک، تصاویری از آشپزخانه، تصاویری از پذیرایی و سالن و همه اجزای خانه در معرض دید کاربران و دنبالکنندگان قرار میگیرد.
سالهاست زندگی خانوادههای ایرانی دستخوش آموزش بلاگرها شده است؛ آموزشهایی که در ورای رونق اقتصادی برای بلاگرها تغییراتی را در سبک زندگی خانوار شهری و روستایی ایران ایجاد کرده است.
به گزارش ایرنا فضای مجازی پنجرههای جدیدی را به روی خانوادههای ایرانی باز کرده است، پنجرهای که به تعبیری، تصاویر متعددی را مقابل دیدگان اعضای خانواده به تصویر میکشد؛ هرچند کارشناسان برای استفاده از فضای مجازی به خانوادهها توصیههایی ارائه میکنند و محدودیتهایی را در نظر میگیرند، اما مادران به عنوان رکن اصلی ترسیم کننده سبک زندگی و به عنوان یکی از مخاطبان اصلی فضای مجازی به ویژه اینستاگرام، گاهی در قالب این محدودیتها نمیگنجند و بدون توجه به عوارض تغییر سبک زندگی بر اساس آموزههای اینستاگرام، تغییرات زیادی را در خانه و خانواده ایجاد میکنند.
تغییراتی که تنها به سبک تهیه غذا و سرو آن محدود نمیشود، بلکه شامل خریدهای جدید لوازم خانه تا خرید مواد غذایی با برندهایی معرفی شده توسط بلاگرها، خرید لباس کودک و سایر اقلام می شود؛ موضوعی که در برخی موارد برای ادامه مسیر، مسیری سخت، گران و بی محتوا را به خانواده تحمیل می کند.
طبق گزارش منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد، امروزه در سراسر جهان حدود ۶۳ درصد از زنان به محیط دیجیتال (اینترنت) دسترسی دارند، در حالی که این رقم در مردان ۶۹ درصد است؛ در کشور ما نیز بر اساس نتایج جدیدترین نظرسنجی ملی ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) در خصوص میزان استفاده ایرانیان بالای ۱۸ سال ساکن در مناطق روستایی و شهری کشور از پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، که شهریورماه امسال به شیوه مصاحبه حضوری تهیه شد، مشخص شد که ۸۲.۲ درصد ایرانیان دستکم از یکی از پیامرسانها و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند.
روند استفاده ایرانیان از فضای مجازی نشان میدهد که ۳۳.۵ درصد زن، ۳۳.۱ مرد از واتس آپ؛ ۵۰.۷ درصد زن و ۵۰.۶ مرد از اینستاگرام؛ ۴۱.۴ زن و ۳۷.۱ مرد از تلگرام، ۱۱.۶ زن و ۷.۸ مرد از بله، ۳۴.۱ زن و ۲۴ درصد مرد از ایتا؛ ۳۰.۳ زن و ۲۶.۹ مرد از روبیکا استفاده می کنند.
تنوع فضای مجازی و تفاوت سبک زندگی امروز با دیروز
درباره اینکه این تغییرات چه میزان بوده است و سبک زندگی امروز با وجود تنوع فضای مجازی با سبک زندگی مادران دیروز چه تفاوت هایی کرده است با دکتر منصوره حجاری؛ پژوهشگر خانواده و رسانه گفت و گو کرده ایم؛ او در این خصوص و درباره این موضوع که بلاگرها چگونه زندگی را برای خانواده ها بازنمایی میکنند، اظهار داشت: در حال حاضر با رشد صفحات متعدد بلاگرهای خانواده در پلتفرمهای تصویر محور ایرانی و خارجی روبرو هستیم؛ هم در اینستاگرام و هم در روبیکا صفحههای متعددی را میبینیم که بلاگرها در آنها در حال بازنمایی زندگی خانوادگی خودشان هستند و دنبال کنندگان نیز به تدریج رشد چشمگیری داشتهاند حتی اکنون صفحاتی داریم که دنبال کنندگان میلیونی دارند.
وی در پاسخ به این پرسش که چطور بلاگرهای خانواده، سبک زندگی را باز تعریف میکنند، گفت: این موضوع در دو محور ساختارهای ارتباطی خانواده و فرایندهای ارتباطی خانواده توصیف میشود؛ که ساختارهای ارتباطی بر اساس مدلهای نظری به سه محور تغییرات در مرزهای خانواده، تغییرات در نقشهای خانوادگی و تغییرات در قوانین خانواده تقسیم می شود.
حجاری ادامه داد: فرایندهای ارتباطی هم شامل تغییرات در بازتعریف آغاز رابطه، ازدواج و تغییراتی که در مرحله نگهداری رابطه و صمیمیت وجود دارد، تعریف می شود.
وی با بیان اینکه در باز تعریف مرزها میتوانیم به بازتعریف مرزهای حریم خصوصی خانواده اشاره کنیم، تاکید کرد: در صفحات خانوادگی ما با مرزهای بسط یافته نمایش خانواده مواجه هستیم؛ مرزهای حوزه خصوصی خانه کمرنگ و مبهم شده و در تصاویر مشاهده میکنیم که بلاگرها تصاویری از خصوصیترین حوزههای خانه را به نمایش میگذارند؛ تصاویر اتاق خواب، تصاویری از اتاق کودک، تصاویری از آشپزخانه، تصاویری از پذیرایی و سالن و همه اجزای خانه در معرض دید کاربران و دنبال کنندگان قرار میگیرد.
این پژوهشگر حوزه خانواده و رسانه خاطر نشان کرد: در بازتعریف مرزهای حریم خصوصی در پلتفرم ها، مرزهای حریم خصوصی هم بین زوجها و هم در ارتباط زوج با دیگران حالت سیالی پیدا کرده است؛ به عنوان مثال در حال حاضر زوجها بر سر اینکه چه تصاویری را در اکانتهای حساب شخصی خودشان منتشر کنند از زندگی خانوادگی و تا کجا حریم خصوصی فرد حساب میشود و تا کجا حریم خصوصی خانواده محسوب میشود با یکدیگر چالش دارند.
حجاری با بیان اینکه می توان تاکید کرد که تغییرات ساختاری و تغییرات فرایندی باعث تغییراتی در زیست بوم ارتباطی خانواده جدید شده است؛ اظهار داشت: بازنمایی که از خانه انجام می شود؛ برای دنبال کنندگان به این صورت است که خانه دارای یک فضای وسیعِ طراحی شده و دارای تنوع فضایی به نمایش گذاشته میشود و جزئیات جدیدی به خانهها اضافه میشود.
به گفته وی؛ برای بلاگرها مهم است که به دنبال کنندگان بگویند که جزئیاتِ خاص در خانه آنها رعایت میشود، به عنوان مثال: کافی بار، کلوزت روم، لاندری، به عنوان اجزاء جدید خانههای ایرانی در حال حاضر در صفحات اینستاگرام و در نمایشی که آنها از خانه خود میدهند، دیده میشود؛ موضوعی که در خانههای سنتی به این شکل وجود نداشت.
ارتباط همسرانگی به حوزه عمومی راه یافته است
این پژوهشگر خانواده و رسانه با بیان اینکه در پلتفرمهای تصویری و فعالیت بلاگرهای خانگی ارتباط همسرانگی به حوزه عمومی راه یافته است؛ از نمایش به آغوش کشیدن و هر نوع ارتباطی که قبلاً در حوزه خصوصی همسران جای میگرفت در فضای مجازی سخن گفت و افزود: این تصاویر اکنون با دنبال کنندگان و سایر کاربران به اشتراک گذاشته میشود.
وی با بیان اینکه در حال حاضر با «آشنایی پلتفرمی شده» مواجه هستیم، اظهار داشت: در آشنایی پلتفرمی شده، با سه عنصر گمنامی، خودافشایی، آشنایی اینستاگرامی مواجه هستیم؛ برای برخی کاربران دوره آشنایی ازدواج به صورت کاملاً مجازی طی میشود و حتی در برخی موارد خانم و آقا اساساً اصلاً به صورت حضوری یکدیگر را نمیبینند و مدت زیادی حتی در دوره یک ساله به صورت گمنام در فضای مجازی و پلتفرم ها آشنا می شوند؛ کاربران هویت واقعی خود را در چت مشخص و شفاف نشان نمیدهند و با پدیده گمنامی مواجه هستیم.
حجاری افزود: در حقیقت اکانتهای کاربری در قالب شخص دیگری با تصویر و هویت شخص دیگری خود را بازنمایی میکنند و کاربران رابطه را کاملاً به صورت مجازی طی میکنند.
تغییر سلیقه ازدواج با بازنمایی ازدواج بلاگرها
این پژوهشگر خانواده و رسانه با بیان اینکه بازنمایی ازدواج بلاگرها در صفحات مجازی سلیقه ازدواج را نیز تغییر داده است، خاطر نشان کرد: بازنمایی ازدواج بلاگرها و عشق نمایش داده شده بین آنها، تمایل به واسطه گری در ازدواج را کاهش داده و جوانان با داستان عاشقانه بلاگرها تصمیم به ازدواجی دارند که با واقعیت همخوانی ندارد و به راحتی آنان را به ناامیدی می کشاند.
وی افزود: درباره نگهداری رابطه و صمیمیت نیز تغییرات مرزها و نمایش مرزهای خصوصی ارتباط همسری توانسته فرایندهای صمیمیت و نگهداری ازدواج را دچار باز تعریف کند.
بازآفرینی مناسک و تعاملات خانوادگی
این پژوهشگر خانواده و رسانه با بیان اینکه در صفحات بلاگرها مناسک جدیدی باز تولید و به نمایش گذاشته می شود، افزود: یکی از این مناسک، عکاسی در موقعیتهای مختلف هدیه دادن یا سوپرایزهای متنوع و روایتهای بریده و کوتاه از زندگی خانوادگی است، این موارد ابزارهای رسانهای شدن و نمایشی شدن خانواده هستند؛ عنصر مرکزی که در این نمایش وجود دارد موقتی بودن و در لحظه بودن در برابر جریان دائم زندگی است.
حجاری ادامه داد: در زندگی نمایشی امروز و چیزی که در گذشته وجود داشته تفاوتی وجود دارد و آن اینکه درگذشته جریان مستمر و دائمی زندگی در زندگی مشترک محوریت داشت اما چیزی که اکنون در این فضا به نمایش گذاشته میشود اکنون زدگی و موقتی بودن و در لحظه بودن است.
وی، از اشتراک سفرشخصی شده و یا تفریحات فردی زنانه به عنوان یکی دیگر از بازتعریف نقشها یاد کرد و افزود: با بازنمایی از زنانی که سوپرمام یا ابر مادر هستند، مواجه هستیم، مادرانی که به راحتی میتوانند سفر شخصی و مستقل داشته باشند و یا برنامهشان را به گونه ای تنظیم کنند که فرزند پروری دچار مشکل نشود؛ از طرفی نقشهایی که در خانه دارند را به خوبی بازنمایی میکنند که در حال انجام آن هستند.
به گفته این پژوهشگر خانواده و رسانه؛ والدگری مشارکتی، نکته دیگری است که در این صفحات دیده می شود، موضوعی که در زندگی خانوادگی سنتی کمتر دیده میشد؛ در تصاویر دیده میشود که هم پدر و هم مادر در کنار یکدیگر با فرزند بازی میکنند به فرزند غذا میدهند و با یک والدگری مشارکتی به عنوان بازتعریف نقشهای سنتی مواجه هستیم.
فضای مجازی تیغ دولبه
این پژوهشگر خانواده و رسانه با تاکید براینکه حضور رسانههای اجتماعی و شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای مختلف و کاربری اعضای خانواده در این پلتفرمها، هم چالشهایی و هم ظرفیتهایی را ایجاد کرده است، گفت: در مواردی که مورد مطالعه قرار دادیم، مواردی بودند که توانستند از این ظرفیت شبکه اجتماعی استفاده کنند و اقتصاد خانواده را تامین کنند؛ هم خانمها و هم آقایانی که در این صفحات کار میکنند کار اقتصادی انجام میدهند و به درآمد خانواده کمک میکنند این چیزی است که در گذشته وجود نداشت.
حجاری افزود: آنچه در زندگی خانوادگی در گذشته وجود داشته این بود که یک خانم در خانه، کار اقتصادی انجام دهد اما اینکه بتواند در مسافتهای طولانی کالایی را تولید و در معرض نمایش بگذارد و خرید و فروش انجام دهد پدیده جدیدی است؛ این موضوع را میتوان جزو ظرفیتهای این فضا محسوب کرد یا حتی درباره فرایندهای صمیمیتی که در خانواده اتفاق میافتد خانوادههایی که در شبکههای مجازی صفحه دارند و یا در پیامرسانها تصاویر خود را به اشتراک میگذارند اما برای دنبال کنندههای خود چهارچوب دارند و صفحات آنها عمومی نیست و تعریف کردهاند که چه کسانی فضای زندگی خانوادگی آنان را دنبال کند هم مثال دیگری است از ظرفیت های ایجاد شده.
به گفته وی، هر چقدر خانوادهها به این ایده نزدیکتر شوند که فعالیت آنها در شبکههای اجتماعی و نحوه کاربری آنها در شبکه اجتماعی به ارتقاء ارتباط خانوادگیشان کمک میکند و در واقع اصالت با خانواده است، ظرفیت فضای مجازی میتواند به خانوادهها کمک کند؛ اما هر چقدر کالایی شدن و نمایشی شدن مد نظر اعضای خانواده باشد متأسفانه فردگرایی تشدید میشود و خانواده ها از اصالت خانوادگی و روابط خانوادگی مناسب دور می شوند.
بلاگرها به خود اجازه دادهاند از کرمهای پوستی گرفته تا تخصصیترین محصولات پزشکی را برای مردم تبلیغ کنند و به تمام سوالات مردم به صورت تخصصی پاسخ دهند اما آیا این پاسخها صحیح است؟
روزنامه «ایران» درباره تبلیغات بلاگرها نوشت: در زیر پست خانم بلاگر، کامنتهای مختلفی دیده میشود. خیلیها نحوه سفارش را پیگیری میکنند و برخی هم سؤالهایی درباره محصولات میپرسند. نکته جالب اینکه او به همه سوالات تخصصی پاسخ میدهد و سعی میکند خودش را در قامت یک پزشک متخصص پوست نشان بدهد. یکی از دنبالکنندهها درباره اثر یک کرم بر جوش و لک و عوارض آن میپرسد. هانیه نیز نحوه سفارش و قیمت را پیگیری میکند، اما بیشتر افراد کلمه قیمت را کامنت میکنند تا هزینه محصول برای آنها دایرکت شود.
تبلیغات محصولات آرایشی و بهداشتی بویژه محصولاتی که به پوست مربوط میشود در حالی هر روز در فضای مجازی و حتی کانالهای خبری گسترش پیدا میکند که به گفته برخی از کسانی که قربانی این تبلیغات شدهاند بعضی از محصولات تقلبی یا تاریخ مصرف گذشتهاند. این نوع تبلیغات بدون مجوز به بسیاری از کسانی که اطلاعی در این زمینه ندارند و فقط به جهت اطمینان به بلاگرها محصولات را تهیه میکنند آسیب میرساند.
المیرا یکی از کسانی است که به دلیل استفاده از کرم فاسد، زیبایی پوست صورتش را از دست داده است. او میگوید: «نباید ناآگاهانه از هر کرمی برای پوست استفاده کنیم؛ هر پوستی، نیاز به درمان خاص خود دارد. یکبار در چنین دامی افتادم و با دیدن پوست صاف و براق کسی که این محصول را تبلیغ میکرد آن را سفارش دادم اما این کرم فاسد بود و بعد از چندبار استفاده پوست صورتم آسیب دید. اگر پزشک متخصص در فضای مجازی محصولی را معرفی کند میتوان به آن اعتماد کرد، زیرا او اعتبارش را از بلاگری و تبلیغات به دست نیاورده است.
زهره یکی دیگر از قربانیهای تبلیغات محصولات آرایشی در فضای مجازی میگوید: «هر ارزانی بیحکمت نیست. قطعاً یا تاریخ مصرف گذشته است یا از مواد تقلبی و غیراستاندارد تشکیل شده است. یک بار تجربه خرید کرم در اینستاگرام داشتم و چیزی جز پشیمانی برای من نداشت. یک سال است که به دلیل استفاده از شوینده غیرمجاز پوست سر و صورتم آسیب دیده و هماکنون نیز مشغول درمان هستم.»
سوداگری به قیمت سلامت
امروزه فراگیر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی از یک سو و خلأ قانونی برای تبلیغات در این شبکههای ارتباطی از سوی دیگر منجر به این شده تا بازاریابی و تبلیغ دارو جای خودش را در فضای مجازی باز کند. حالا این بستر، به جولانگاه اقدامات سوداگرانه افرادی بدل شده که با مخفی کردن هویت واقعی خود، سعی در کلاهبرداری و عرضه اقلام غیرمجاز دارند. کسانی که تنها به پر شدن جیبهایشان و کسب سودهای کلان و چندصدمیلیونی میاندیشند و شاید سلامت و جان مردم برایشان کوچکترین اهمیتی ندارد.
کتایون عمانیان، جراح عمومی و متخصص پوست و مو که خود یکی از قربانیان تبلیغات دروغین داروی لاغری در فضای مجازی است به «ایران» میگوید: «متأسفانه شاهد رشد صفحات زیادی در خصوص محصولات آرایشی و بهداشتی در فضای مجازی بخصوص اینستاگرام هستیم؛ صفحاتی که محصولات زیبایی و لاغری را معرفی میکنند. در حالی که این افراد پزشک نیستند و هیچگونه اطلاعات درستی درباره ساختار و آناتومی پوست ندارند. آنها هیچ اطلاعاتی در مورد کرمها و مواد سازنده و تشکیلدهنده داروها هم ندارند.»
این پزشک زیبایی با بیان اینکه هر پوستی، کرم و محصول بهداشتی خاص خود را نیاز دارد، میگوید: «پوست دارای انواع مختلفی است و به سه نوع پوست خشک، چرب و مختلط تقسیم میشود. بنابراین هر فردی با توجه به آگاهی از پوست صورت خود باید از کرمهای لایهبردار، آبرسان، ضدچروک، مرطوب کننده، افتادگی صورت، مواد شوینده و… که پزشک تشخیص میدهد، استفاده کند. متأسفانه در سوشال مدیا و فضای مجازی، افرادی که اقدام به معرفی محصولات پزشکی و بهداشتی میکنند، هیچ شناختی در این زمینه ندارند و صرف تبلیغات و کسب درآمد خود صحبت میکنند. هرگز امکان ندارد که یک کرم، برای درمان انواع مشکلات رایج پوست کاربرد داشته و انواع پوست را پوشش دهد. این موضوع نشاندهنده این است که این ادعا، غلط است و پیشنهاد درستی نیست.»
عمانیان با بیان اینکه محصولات غیراستاندارد و فیک با اطلاعات نادرست بلاگرها تبلیغ میشود، توضیح میدهد: «به عنوان مثال، کرمی که درصد رطوبت بالایی دارد، برای پوستهای چرب تجویز نمیشود چون موجب عوارضی مثل منافذ باز، جوش، آکنه و حتی بحران پوستی میشود. در پوستهای چرب تلاش میکنیم که پوست را از شر چربی اضافی نجات دهیم اما با استفاده از این کرم چربی روی چربی انباشته میشود. در مقابل برای پوست خشک و خیلی خشک هم لایهبردارهای ناشیانه و غیرحرفهای استفاده میشود که افراد را دچار سوختگی پوست میکند.»
فرهنگسازی غلط
فرهنگسازی درست در این زمینه جلوی اتفاقات و آسیبهای بیشتر را میگیرد. به همین جهت است که عمانیان میگوید: «مردم باید این آگاهی را داشته باشند که اگر میخواهند برای پوست صورتشان از محصولات دارویی و زیبایی استفاده کنند، باید با مشورت پزشک و مشاور باشد. پزشک سالها در این زمینه تلاش کرده و تجربیات خود را کسب کرده است اما فردی که با گذراندن یک دوره کوتاهمدت، قدم در این راه گذاشته هرگز نمیتواند دانایی و تخصص و اطلاعات دقیق سلامت پوست و بدن را بداند.»
عمانیان در خصوص آسیبهای پوستی به همکار پزشک خود اشاره میکند و میگوید: «ویزیتور دارو به مطب یکی از همکاران مراجعه و کرم پوستی ضدلک را معرفی میکند. از خانم دکتر میخواهد در صورت رضایت به بیماران خود معرفی کند. همکارم بلافاصله پس از مصرف، دچار عوارض بسیار خطرناک پرکاری تیروئید، بیرون زدگی حدقه چشم و نارسایی حاد ریوی شد. او ۱۰ روز در سیسییو بستری و پس از سهبار عمل جراحی توانست تا حدودی چشم خود را معالجه کند، زیرا عفونت کل بدن را درگیر و دچار شوک کرده بود. پس از بررسی مشخص شد اجزای این کرم، تاریخ مصرف گذشته بوده و فاقد مجوز بهداشت بود.»
او به یک نمونه دیگر اشاره میکند که خود دچار آن شده است: «سه ماه قبل، یک داروی لاغری را از صفحه مجازی خریداری و مصرف کردم. نیمه شب از درد شدید مچ پا بیدار شدم. دردی که شدیدتر میشد. با مراجعه به بیمارستان و ۱۲ روز بستری در آیسییو و انجام آزمایش مشخص شد که دچار بیماری التهابی شدهام که از عوارض آن دارو بوده است.»
عمانیان توصیه میکند: «باید در این زمینه فرهنگسازی صورت بگیرد و سطح آگاهی مردم بالا برود، زیرا کرمها و محصولات آرایشی و بهداشتی که روی پوست قرار میگیرد فقط پوست صورت را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه جذب بدن میشود و کل سیستم بدن را درگیر میکند. افراد از استفاده خودسرانه و بدون کسب نظر از پزشک متخصص از انواع محصولات پوستی خودداری کنند. بدون شک، هیچ کس از راه دور نمیتواند برای بهبود مشکلات پوستی ما دارویی تجویز کند، بنابراین اگر کسی مشکلی در پوست خود احساس کرد باید به پزشک مراجعه و درمانهای تخصصی دریافت کند.»
زینب مرزوقی - «اگر بدندرد داری، منیزیم بخور! اگر خستهای، کلسیم بخور! اگر....» در بالا و پایین کردن اکسپلورر اینستاگرام کم دیده نشده است که خانم یا آقایی با روپوش سفید و جلوی قفسههای داروی داروخانه ایستاده باشد و همینطور نسخه نانوشته بپیچد. در چند وقت اخیر در میان بلاگرهای حوزههای مختلف، بلاگرهایی در حوزه دارو نیز رشد کردهاند که مردم را به مصرف خودسرانه دارو و عموما مکملهای دارویی تشویق میکنند. رئیس سابق سازمان غذا و دارو اردیبهشتماه درباره مصرف خودسرانه دارو در میان ایرانیان گفته بود: «مصرف خودسرانه دارو در کشور بالاست و بیماران یا همراهانشان با اصرار فراوان خواهان نوشتن دارو در نسخه یا خرید بدون نسخه از داروخانه دارند و داروهای آنتیبیوتیک و بین آنها آموکسیسیلین، دومین دارو از نظر مصرف عددی در کشور است که منطقی نیست و باعث مقاومت میکروبی بدن میشود.» همچنین در رابطه با میزان مصرف اقلام دارویی نیز عنوان کرده بود: «میانگین تجویز اقلام دارویی در نسخهها بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی حدود ۲ تا ۲.۵ قلم دارو باید باشد، در کشور ما این تعداد بعد از شیوع بیماری کرونا به سه و ۶ دهم قلم دارو رسیده است.»
پرمصرفترین مکملها کدامند؟
طبق آماری که سازمان غذا و دارو در اختیار «فرهیختگان» قرار داده؛ پرمصرفترین مکملهای دارویی در سالهای اخیر عبارتند از ویتامین دی، امگا3، مولتیویتامینها، آهن و اسید فولیک و پروبیوتیکهاست. روند مصرف مکملهای دارویی در کشور بررسیهای سازمان غذا و دارو نشان میدهد که میزان مصرف مکملهای دارویی در سالهای اخیر بهصورت مداوم در حال افزایش بوده است. مهمترین عوامل تأثیرگذار بر این روند عبارتند از افزایش آگاهی عمومی نسبت به فواید مصرف مکملها از طریق برنامههای آموزشی و اطلاعرسانی. تغییرات سبک زندگی که منجر به کمبود مواد مغذی در رژیمهای غذایی روزانه شده و همچنین شیوع بیماریهای مزمن نظیر کمخونی و پوکی استخوان که موجب تشویق مصرف مکملها شده است. همهگیری کرونا که تقاضا برای مکملهای تقویتکننده سیستم ایمنی مانند ویتامین C و زینک را بهطور قابل توجهی افزایش داد. همچنین طبق بررسی سازمان غذا و دارو درباره چالشهای افزایش مصرف مکملهای دارویی در چندسال اخیر؛ بیشتر شدن تداخلات دارویی و تحمیل هزینه و بار اقتصادی جدید بر دوش خانوادهها بود.
در ترویج مصرف خودسرانه مکملهای دارویی، بلاگرهای دارو اما بیتاثیر نبودهاند. دکتر پوریا عابدی معتقد است که فضای مجازی امروزه به یک فرصت و همزمان به یک معضل برای تمامی حرفهها تبدیل شده است. این داروساز بر این باور است که فضای مجازی استفاده درست و استفاده منفی دارد و طبیعتا نیز مشکلات عدیدهای خصوصا در حوزههای تخصصی پدید آورده و باعث شده که افراد غیرمتخصص نیز به این حوزهها وارد شوند.
مصرف خودسرانه مکملها عوارض ثانویه دارند
عابدی در گفتوگو با «فرهیختگان» گفت: «ماجرای حوزه دارو نیز از همین دسته است. حوزه دارو یک حوزه تخصصی است و هرکسی در فضای واقعی نیز امکان عرضاندام و فعالیت و نظر تخصصی ندارد. اما در فضای مجازی، افراد فیک و غیرمتخصص نیز قوانین را زیرپا میگذارند.»
او افزود: «به نظر من بلاگرها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد. عدهای از این افراد خودشان داروسازند و فعال در حوزه متخصص خودشان به شمار میآیند. یک دسته دیگر نیز افراد غیرمتخصصیاند که اساسا تحصیلات مرتبط با حوزه دارو هم ندارند. مشخص است افرادی که هیچگونه تخصصی ندارند، نباید در این حوزهها فعالیتی داشته باشد و قانونگذار نیز باید قانونی مصوب کند که مانند فضای حقیقی، تنها افراد متخصص در این حوزه فعالیت داشته باشند. برای همین دسته غیرمتخصص را یک معضل بزرگ برای این حوزه میدانم. اما افراد متخصص میتوانند تجربه متناسب را به مخاطبان ارائه دهند و عکس این ماجرا، افراد غیرمتخصص نیز میتوانند تجربیاتی را در اختیار مخاطبان قرار دهند که امکان دارد برای مخاطبان خطرناک باشد.»
عابدی ادامه داد: «در میان اغلب افراد جامعه این تصور وجود دارد که مکملهای دارویی را میتوان به راحتی استفاده کرد و این تفکر، تفکر درستی نیست. مباحث تخصصی در ساخت مکملها مطرح است. من مثال مکمل کلسیم را مطرح میکنم. ما یک میزان مشخص از مکمل کلسیم را یک نیاز روزانه میدانیم. اما این میزان مشخص یعنی هزار میلیگرم کلسیم، کلسیمی است که از طریق مواد غذایی جذب بدن میشود. استانداردهای جهانی تا هزار میلیگرم کلسیم را نیاز روزانه میدانند. اما اگر این هزار میلیگرم به 2 هزار میلیگرم برسد، دو مشکل به وجود میآید. اول اینکه این میزان دیگر مکمل به شمار نمیآید و طبق استانداردهای جهانی، دارو به حساب میآید؛ چراکه میزان مشخص مکمل بودن را گذرانده و دیگر مکمل شناخته نمیشود. این امر نیز بدیهی است که دارو باید توسط پزشک متخصص تجویز داده شود. همچنین خوردن دارو عوارض دارد. یعنی ممکن است در صورت مصرف خودسرانه مکمل کلسیم دچار سنگکلیه شوید. برای همین در استانداردها در مکمل کلسیم قید شده که تا چه میزانی باید مصرف شود. فرد مصرفکننده شاید نداند که چرا میزان مصرف روزانه آن دارو قید شده و شاید خیال کند که درصورت مصرف بیشتر، میزان غیرضروری دفع شود. درصورتیکه مصرف بالای مکملها و ویتامینها ممکن است همراه با مسمومیت باشد. حتی مکملی مانند ویتامین دی که ممکن است برای اکثر افراد نیاز باشد، با این وجود خطر مسمومیت آن باز هم وجود دارد.»
دید اقتصادی به حوزه سلامت آسیبزاست
این داروساز ادامه داد: «بررسی بعدی ما مختص افرادی است که تحصیلات مرتبط دارند و در کنار آن، فعالیت بلاگری نیز انجام میدهند. فضای مجازی مشکلات و همزمان منافع تجاری خاص خود را دارد. افراد فعال در این حوزه نیز در راه خدا فعالیت نمیکنند و امکان دارد که این بلاگرها، منافع اقتصادیشان توسط مراکز و شرکتهای تولیدکننده و توزیعکننده تامین شود. حوزه خدمات درمانی حوزه بسیار حساسی است. اگر قرار است کسی با دید کسب منافع تجاری به آن نگاه کند، امکان دارد سلامت عمومی جامعه را به خطر بیندازد. البته در جایگاه خود، فضای مجازی را بهعنوان منبعی از اطلاعات میبینم. اما باید در حوزه اطلاعات تخصصی بسیار محتاطانه و با حساسیت بالا برخورد کرد. اینکه ما تصوری درباره این حوزه داشته باشیم که مثلا کسی فلان دارو را تجویز کرده یا کسی استفاده کرده و اثر مثبت دیده؛ این اشتباه تصور اشتباه است و مکمل در حوزه دارو شناخته میشود و اجازه عرضه مکملها تنها در اختیار داروخانههاست.»
با تبلیغ یک مکمل گاهی در بازار عرضه اختلال ایجاد میشود
عابدی تصریح کرد: «اثر فضای مجازی در زیست مردم گسترده است. این ماجرا در داروخانه نیز برای ما کاملا مشهود است. وقتی مکمل یا دارویی در فضای مجازی تبلیغ میشود، شاید یک هفته پس از آن تبلیغات آن دارو یا مکمل نایاب یا کمبود آن بهوضوح مشاهده میشود. تبلیغات و فضای مجازی چنین تاثیری در زنجیره تامین دارد و میتواند زنجیره تامین را حتی دچار مشکل کند.»
این داروساز تاکید کرد که مکملها براساس آیتمهای خاصی پیشنهاد و تجویز میشوند. شخصی که هیچ عارضهای ندارد، وقتی به پیشنهاد بلاگرها از دارو یا مکمل استفاده میکند؛ امکان دارد که مسمومیت در او به وجود بیاید؛ چراکه امکان دارد آن فرد هیچ نیازی برای استفاده از آن مکمل نداشته باشد.
نیازسازی دارو در جامعه تاثیر روانی دارد
این داروساز همچنین گفت: «نیازسازی برای بعضی از مکملها در فضای مجازی، تاثیرات روانی بر جامعه به جا میگذارد. ممکن است کسی که اصلا از مکملی استفاده نمیکند اما در فضای مجازی میبیند که مثلا برای خستگی، مصرف فلان مکمل را تجویز داده باشند. اصلا شاید خستگی آن فرد ارتباطی با کمبود ویتامینها ندارد اما در او نیاز کاذبی برای استفاده از مکمل ایجاد میشود. ممکن است اصلا نتواند آن مکمل را تهیه کند یا به آن دسترسی ندارد. این ماجرا یک خوره ذهنی و دغدغهای برای او ایجاد کند که او مکمل را نیاز داشته و نتوانسته تهیه کند. همچنین به هر حال امکان دارد موجب هدررفت درآمد یک فرد شود؛ چراکه افراد بسیاری را در جامعه با درآمد محدود داریم. از سوی دیگر آن فرد اصلا نیازی به آن مکمل نداشته و در او نیازی ایجاد کردند. درصورتیکه اساسا امکان دارد مشکل آن فرد با آن مکمل حل نشود.»
نمیتوان یک نسخه را برای همه پیچید
عابدی عنوان کرد: «واقعیت ماجرای تجویز مکملها این است که مردم باید بدانند نمیتوان یک نسخه را برای همه نوشت. اگر اینگونه بود که ما اصلا نیازی به پزشک و داروساز نداشتیم. در سایت ثبت میکردیم که خستهایم و به چه دارویی نیاز داریم؟ سایت نیز نام آن دارو را درج میکرد و همه ما از آن دارو استفاده میکردیم. اگر این حوزه را تخصصی میدانیم، دقیقا به همین علت است که باید شخص به شخص افراد بررسی شوند و مورد مطالعه قرار بگیرند. گاهی نیز آزمایشهایی را انجام دهند. باید بدانیم که مشکل هر فرد با فرد دیگری متفاوت است. از این رو ایجاد نیازی که اتفاق میافتد، ایجاد نیاز الزاما صحیح و درستی نیست و میتواند موجب دغدغه فکری و هدر دادن منابع درآمدی افراد و حتی کمبودهایی در بازار دارو شود. گاهی برخی مکملهایی که ارزش خاصی نیز ندارند، به دلیل همین تبلیغات گسترده، دچار کمبود میشوند. ما نیز در این سوی ماجرا و در عرضه دچار مشکل میشویم. فرد معترض میشود و خیال میکند اگر دارو را استفاده نکند، برای سلامتی او مشکلی ایجاد میشود. در صورتی که همین احساس نیاز، سلامت عمومی و ذهنی جامعه را دچار کمبود میکند.»
امکان دارد یک بلاگر دارو با تبلیغ منافع اقتصادی خاص خودش را داشته باشد
او همچنین تصریح کرد باید طرز نگاهمان به بلاگرها را تغییر دهیم و تبیین کنیم که اساسا بلاگری چیست و به دنبال چه چیزی است. عابدی تصریح کرد: «امکان دارد که یک داروخانه بههرحال درحال همکاری با یک بلاگر باشد. ما باید بدانیم که آن بلاگر در جهت منافع داروخانه کار میکند. البته امکان دارد که برعکس این ماجرا هم باشد. ما بلاگری را باید بهعنوان یک تبلیغات بدانیم و نه بهعنوان یک مشاوره دارویی. بلاگر به ما مشاوره نمیدهد. مشاور میخواهد که در یک راستا تبلیغاتی انجام دهد تا ما به آن خدمت و کالا علاقه پیدا کنیم و آن خدمت را دریافت کنیم. بههرحال این واقعیت وجود دارد که بلاگرها علاقه دارند به اینکه خودشان را افرادی دلسوز و متخصص نشان دهند. این موارد شگرد بلاگرهاست و این تصور نادرستی است که بلاگرها با تبلیغات، قصد کمک به ما را دارند.»
براساس نظرسنجی مرکز پژوهشهای مجلس، ۴۰.۵ درصد از مردم بیان کردهاند اگر یک سلبریتی در مواقع بحرانی مانند سیل یا زلزله اقدام به جمعآوری پول از مردم کند، اعتمادی به اقدام آن سلبریتی نخواهند کرد.
براساس نظرسنجی مرکز پژوهشهای مجلس حدوداً دوسوم از پاسخگویان (۶۵.۳ درصد) واژه سلبریتی را شنیدهاند و در مقابل ۳۴.۴ درصد از این جامعه آماری تاکنون این واژه حتی به گوششان نخورده است.
۶۲.۱ درصد از مردم اذعان کردهاند که اگر یک سلبریتی کالایی را تبلیغ کند، تبلیغ او تأثیری بر میزان اعتماد آنها ندارد. همچنین، ۲۰.۵ درصد گفتهاند درصورت مشهور بودن آن سلبریتی در جامعه و ۱۵.۳ درصد درصورت محبوب بودن آن سلبریتی برای خود فرد، به کیفیت آن کالا اعتماد میکنند.
همچنین در نتایج این پژوهش آمده است که ۴۶.۶ درصد مردم فقط سلبریتیهای ساکن ایران را دنبال کرده و ۲۶.۴ درصد اصلاً سلبریتیها را دنبال نمیکنند. بر همین اساس ۴.۳ درصد فقط سلبریتیهای ایرانی ساکن در خارج از کشور را دنبال میکنند و همچنین، ۲۰.۱ درصد بیان کردهاند که هر دودسته را به یک اندازه دنبال میکنند.
در دنیای مدرن، زیبایی دیگر تنها به ویژگیهای ظاهری محدود نمیشود. بلاگرها به عنوان تأثیرگذاران اصلی در فضای مجازی، نقش مهمی در تعریف و بازتعریف مفهوم زیبایی ایفا میکنند.
در دنیای پرشتاب دیجیتال، جایی که هر کلیک میتواند به یک تغییر بزرگ منجر شود بلاگرها دیگر تنها به اشتراکگذاری تجربیات شخصی و لحظات روزمره بسنده نمیکنند؛ این روزها آنها در قامت مشاوران زیبایی و سلامت ظاهرشده و بهجرئت میتوان گفت نبض این حوزه را به دست گرفتهاند، بدیهی است سؤالات زیادی در مورد اعتبار و تأثیر این تبلیغات بر انتخاب مصرفکنندگان و حتی نگرش جامعه نسبت به زیبایی مطرح شود؛ اما سؤال اساسی اینجاست که آیا این بلاگرها واقعاً میتوانند راهنماییهای مؤثری ارائه دهند؛ یا تنها به دنبال منافع مالی خود هستند؟
کسب درآمد میلیاردی با فالوور
شاید بپرسید چطور میتوان فقط با چهرههای عمل کرده یا با زندگیهای لاکچری در فضای مجازی کسب درآمد کرد؟ در جواب باید گفت کافی است فقط به تعداد قابل توجهای فالوور داشته باشید! آنوقت صاحبان برندهای آرایشی یا مراکز جراحی زیبایی خودشان به سراغتان میآیند و در ازای تبلیغات پولهای کلان میدهند؛ اما معلوم نیست کالا یا خدمات تبلیغ شده واقعاً خوب باشد یا خیر!
البته برخی بلاگرها هرچقدر طرف قرارداد پول بیشتری بدهد، برایشان بیشتر سنگ تمام میگذارند. در این میان بعضی بلاگرها از آب گلآلودی که خودشان به وجود آوردهاند ماهیهای درشتی میگیرند و با برندها یا پزشکان معروف برای تبلیغ محصولات یا مرکز خاصی قرارداد میبندند و بهصورت اسپانسرشیپ با آنها همکاری میکنند و آنوقت است که درآمدهای میلیاردی کسب میکنند.
راه پزشکی از بلاگری جداست
با نگاهی به لیست پردرآمدترین شغلهای جهان میتوان بلاگری را در میان این مشاغل دید، امروزه بلاگرها در دنیای مجازی درآمد بسیار بالایی دارند، اما بلاگرهای ایرانی بیشتر در اینستاگرام مشغول به فعالیت هستند چراکه این شبکهی اجتماعی در کشور ایران طرفداران بسیار زیادی دارد و طبق اعلام فیس بوک، مردم ایران جز ۷ کشور پراستفادهی اینستاگرام هستند.
مشکل آنجایی شروع میشود که بلاگرها خودشان را همه فن حریف میدانند از مشاوره دادن گرفته تا پا در کفش پزشکان کردن! اما بهتر است بگوییم بجشکی (پزشکی) تعریف خاص خود را دارد، که در اصلیترین تعاریف، پزشکی را دانشی کاربردی در راستای حفظ و ارتقای تندرستی، پیشگیری و درمان بیماریها و بازتوانی آسیبدیدگان عنوان میکنند. این تعاریف نشان میدهد، علم پزشکی و درمان با شغل بلاگری و حرفه اینفلوئنسرها هیچ سنخیتی ندارد و همچنین وارد شدن پزشکان به فضای مجازی برای تبلیغات یا تشویق و ترویج عملهای زیبایی توسط بلاگرها باعث سردرگمی مردم شده است.
تعریف زیبایی از قاب دوربین بلاگرها
در چند سال اخیر، فضای مجازی استانداردهای جدیدی زیبایی را به نمایش گذاشته است. عجیب نیست که بسیاری از کاربران با مشاهده چهرههای زیبا و بعضاً منحصربهفرد اینفلوئسرهای بزک کرده، اعتمادبهنفس خود را از دست بدهند. کافی است سری به اینستاگرام بزنید افرادی را میبینید که در واقعیت زیبایی آنها آنقدر محصورکننده نیست که در فضای مجازی نمایش داده میشود. زیبایی در فضای مجازی تعریف خاص خودش را دارد و مردم عادی هیچکدام از چنین زیبایی منحصربهفردی برخوردار نیستند.
بدیهی است بعضی از افراد هم میخواهند خودشان را به استانداردهای زیبایی که در شبکههای اجتماعی نشان داده میشود نزدیک کنند. اما برای رسیدن به زیبایی که فضای مجازی نشان میدهد باید راه درازی رفت یا به عبارتی «کوبید و از نو ساخت» البته جدای از اینکه توجه به این استانداردهای تعریفشده میتواند باعث مشکلات روحی و روانی بزرگی در افراد شود؛ هزینههای هنگفتی را نیز برای خرید محصولات زیبایی و آرایشی تبلیغشده، به همراه دارد، اما این در حالی است که شاید نیازی به آن نداشته باشند.
زیبایی استاندارد یا فیلتر شده
شبکههای اجتماعی تأثیرات عمیقی بر درک ما از زیبایی دارند. تا همین دهه ۸۰ یا ۷۰ تعداد کسانی که جراحی زیبایی بینی میکردند بسیار کم بود. در این سالها جراحی زیبایی تنها برای کسانی بود که مشکلی مثل پلیپ یا انحراف بینی داشتند در غیر این صورت تعداد انگشتشماری از افراد برای زیبایی بیشتر، خودشان را به تیغهای جراحی میسپردند. اما حالا سن این عملهای زیبایی حتی به کمتر از ۱۵ سال رسیده است..
ازار مکاره سلامت در شبکههای اجتماعی/ قوانین بازدارنده نیست
شبکههای مجازی را میتوان مهمترین عامل گسترش جراحیهای زیبایی دانست. فضای مجازی است که زیبایی استاندارد را مشخص میکنند. البته نه خود اینفلوئنسرها بهتنهایی! آنها با فیلترهای عجیبوغریبی که روی چهرههایشان میاندازند جادو میکنند.
فیلترهای اینستاگرامی معمولاً ویژگیهای خاصی دارند. پوست صاف میکند، چشمها را بزرگ میکند و اگر بخواهی رنگ آن را برایتان عوض میکند. حتی تغییرات جزئیتر هم میشود مثلاً لبها تغییر شکل میدهند و به عبارتی انگار تزریق ژل انجام دادهاید و همه اینها یک استاندارد از زیبایی به نمایش میگذارد.
استانداردی که در آن پوست شفاف و صاف است. بینی عمل کرده و انواع ژل و بوتاکس بهصورت تزریقشده البته برای زیبا بودن حتماً باید اندام کشیده و تراشخورده داشته باشی! زیبایی یعنی آنچه فضای مجازی به نمایش میگذارد.
مردها هم به چالش زیبایی واردشدهاند
زیباییهای فیلتر شده تنها در دنیای بانوان نیست بلکه گریبان آقایان را هم گرفته است چراکه استانداردهای زیبایی در مردها همتغییر کرده است و برای جذاب بودن باید اندام شما فرم خاصی داشته باشد، زاویه فک داشته باشی، موها هم شبیه مدلهای اینستاگرامی باشد. طبیعی است بعد از نشان دادن اینهمه زیبایی غیرواقعی، بیننده احساس کند که باید به این استانداردها برسد، روان شناسان ادعا میکنند این فشار میتواند منجر به نارضایتی از ظاهر واقعی خود و حتی مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی شود.
بسیاری از عملهای جراحی ضرورت ندارند
نجات حسینی عضو هیئتمدیره جامعه جراحان و عضو هیئتمدیره انجمن جراحان پلاستیک ایران بابیان اینکه جراحیهای پلاستیک شامل چند زیرشاخه ازجمله جراحی فک و صورت، جمجمه، جراحی دست و میکروسکوپی، جراحی بازسازی سوختگی، جراحی ترمیمی و جراحی زیبایی است، گفت: جراحی زیبایی در قسمتهای مختلف بدن مثل صورت، بینی، گوش، جمجمه، شکم، پهلو، پا و ... انجام میشود.
عضو هیئتمدیره انجمن جراحان پلاستیک ایران بابیان اینکه اگر بینی فردی کمی قوز دارد نباید به دنبال جراحی باشد؛ چراکه خود این موضوع عامل زیبایی است، تشریح کرد: متأسفانه فضای مجازی ازجمله اینستاگرام باعث فریب مردم شده است، چراکه افراد حاضر در این شبکه اجتماعی مثل دلالها، بلاگرها، تکنسینها و آرایشگرها تخصص ندارند یا فوق تخصص نیستند، اما این عملها را تبلیغ میکنند و باعث تشویق مردم برای عملهای غیرضروری میشوند.
حسینی ادامه داد: بهعنوانمثال فردی که ۷۰ کیلو وزن دارد و از قد مناسبی هم برخوردار است، اگر هم چاقی ملایمی داشته باشد باید ورزش کند تا بهتناسب اندام برسد.
وی در خصوص لیپوساکشن که درواقع کشیدن چربیهای نامطلوب توسط دستگاه مکنده از طریق سوراخهای کوچک و بدون برش جراحی است، گفت: این عمل صرفاً برای افرادی که بهصورت موضعی یعنی یک قسمتی از بدن چربی اضافه و خیلی زیاد داشته باشد، ارزشمند است.
عضو هیئتمدیره انجمن جراحان پلاستیک ایران گفت: خیلی از عملهایی که در ایران با اسم عمل جراحی انجام میشود ضروری نیست و فقط باعث میشود با مصرف بیشتر، داروها، نخهای جراحی، پروتزها، فشار بیشتری به کشور وارد شود به همین دلیل باید افراد فوق تخصص جراحی پلاستیک برای لزوم این عملها نظر دهند.
پروانه طبابت پزشک را بررسی کنید
وی با اشاره به وجود تشخیصهای نادرست از افراد غیرمتخصص در خصوص نیاز افراد به عملهای جراحی در فضای مجازی گفت: افرادی که فکر میکنند نیاز به جراحی پلاستیک دارند، حتماً مشخصات پزشک مشاور را چک کنند و حتماً صحت تخصص و پروانه طبابت وی را بررسی کنند.
حسینی با اشاره به اینکه علت بیشتر عملهای زیبایی، تجسم چهره فرد از خو بعد از عمل زیبایی است، افراد فکر میکنند با این عملها چهره زیباتری پیدا میکنند، ادامه داد: فضای مجازی، بلاگرها، سلبریتیها، تلویزیون و ماهوارهها در تصمیم افراد برای عملهای جراحی تأثیرگذار هستند.
آقاخانی روانشناس بالینی با اشاره به اینکه همه افراد در ضمیر ناخودآگاه خود نیاز به تائید اجتماعی دارند، گفت: ما وقتی میبینیم فردی که بهعنوان یک بلاگر در فضای مجازی در حال فعالیت است و تعداد زیادی از افراد جامعه او را تحسین و لایک میکنند؛ پس فکرمیکنیم فعالیتهایی که این افراد انجام دادهاند درست است و میخواهیم که با آنها همانندسازی کنیم.
وی ادامه داد: یکی دیگر از دلایلی که برخی افراد به دنبال تقلید از بلاگرها هستند اثر هالهای نام دارد، در این موقعیت افراد موفقیت یک نفر در رشتهای خاص که سبب شهرت در بین جامعه شده را به تمام زندگی او تعمیم میدهند که این موضوع باعث اعتماد اشتباه و بیشازحد به تبلیغات او میشود.
آقاخانی ایجاد صمیمیت از سوی بلاگر را علت دیگری برای اعتماد مردم به تبلیغات دانست و گفت: بعضی از بلاگرها با ایجاد ارتباط صمیمانه و مستمر با دنبال کنندههای خود باعث ایجاد حس اعتماد برای مخاطبین خود میشوند.
منبع: آنا
زهرا حامدی - اینجا صحنه یک نمایش آنلاین است؛ جایی که همهچیز گلوبلبل بهنظر میرسد؛ نه خبری از کسلی و بیحوصلگیهای روزمره است، نه از بیپولی، نه از بحثها و دعواهای زن و شوهری و نه هیچچیز دیگر! این دست موارد برای آدممعمولیهاست نه برای بازیگران صحنه اینستاگرام که فقط نمایانگر یک زندگی لوکس و عاشقانه با یک برنامهریزی و نظم عالی هستند و همه چیزشان با آدمهای معمولی جامعه فرق دارد!
دنیای اقتصاد : بر اساس قوانین مالیاتی در دنیا و ایران هر یک از شهروندان متناسب با درآمد خود ملزم به پرداخت مالیات هستند که طبیعتا درآمد اینفلوئنسرها از تبلیغات در شبکههای اجتماعی نیز مستثنی نیست. جدیدترین گزارشها، درآمد اینفلوئنسرهای ایرانی از محل تبلیغات را با افزایش نسبت به سالهای قبل حدود ۶هزار میلیارد تومان در سال گذشته برآورده کردهاند. با این حال تاکنون گزارشی از وضعیت پرداخت مالیات ۶۲۸ بلاگر و اینفلوئنسر شناسایی شده، منتشر نشده است.
همچنین طبق اعلام این سازمان اکثر این افراد از پرداخت مالیات درآمد سال ۱۴۰۰ امتناع کردهاند. علت این موضوع را میتوان در روش نامناسب و غیرکارشناسی سازمان امور مالیاتی در شناسایی این افراد و اخذ مالیات از آنها دید. این در حالی است که سایر کشورها سازوکار مشخص را برای درآمدزایی کاربران در شبکههای اجتماعی و در عین حال اخذ مالیات از آنها در نظر گرفتهاند، اما در ایران نه تنها با فیلترینگ شبکههای اجتماعی امکان درآمدزایی برای کاربران محدود و سخت شده، بلکه دولت نیز با اجرای سیاستهای نادرست و متناقض از دریافت مالیات و کسب درآمد محروم شده است.
موضوع مالیات بر درآمد اینفلوئنسرها در زمان بررسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ وارد نظام مالیاتی ایران شد. طبق این مصوبه، درآمدهای کاربران دارای بیش از ۵۰۰ هزار دنبال کننده در رسانههای کاربر محور از محل تبلیغات مشمول مالیات بر درآمد شدند. بر این اساس، مقرر شد تا رصد اینفلوئنسرها و بلاگرها در دستور کار قرار بگیرد و با این اوصاف انتظار میرفت که سازمان امور مالیاتی فهرستی از مؤدیان مشمول تهیه و در سایت خود منتشر کند تا در ادامه مؤدیان مالیاتی اظهارنامه مالیاتی مربوطه را تکمیل و مبلغ مورد نظر را پرداخت کنند. آخرین گزارش این سازمان درباره وضعیت اخذ مالیات از اینفلوئنسرها بیانگر این است که در سال گذشته ۶۲۸ بلاگر و اینفلوئنسر شناسایی شدند که برای حدود ۳۰۰ نفر از این افراد اظهارنامه برآوردی تنظیم شده است. همچنین از ۵۵۱ کاربر و فعال مجازی با بیش از نیممیلیون دنبالکننده، ۱۲۳ اینفلوئنسر که درآمد ۲.۳ هزار میلیارد تومانی در سال ۱۴۰۰ داشتند، شناسایی شدند. از این تعداد که برای آنها در مجموع ۱۷ میلیارد تومان سهم مالیات تشخیص داده شد، فقط ۲۳ نفر از آنها پرداخت این مالیات را پذیرفتند و بقیه شانه خالی کردهاند. با این حال، در این مدت مشخص نشده است که سازمان مالیاتی موفق به دریافت مالیات از اینفلوئنسرها شده یا خیر. پیگیریهای خبرنگار «دنیای اقتصاد» از این سازمان نیز تاکنون بیپاسخ مانده است. این وضعیت در شرایطی رخ داده است که از آن زمان تاکنون همواره کارشناسان انتقاداتی به روش مالیاتستانی این سازمان از اینفلوئنسرها مطرح کردهاند؛ از جمله اینکه تعداد فالوور ملاک مناسبی برای ارزیابی درآمدزایی صفحات شبکههای اجتماعی نیست و اساسا مالیاتستانی از تولیدکنندگان محتوای فعال در یک شبکه اجتماعی فیلتر شده تناقضی آشکار با موفقیت فیلترینگ اینستاگرام است. حتی محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات دولت دوازدهم هم در آن زمان از این موضوع انتقاد و این سوال را مطرح کرد که چگونه یک دولت از فعالیت در یک شبکه اجتماعی که خودش آن را بدون طی شدن رویه معمول قانونی مسدود کرده است، مالیاتستانی میکند؟
البته مسوولان سازمان امور مالیاتی در سال ۱۴۰۰ توضیحاتی نسبت به این انتقادات مطرح کردند و به گفته آنها بر اساس قانون مالیاتهای مستقیم معافیتها و هزینههای قابل قبول مالیاتی نیز در فرآیند اخذ مالیات از اینفلوئنسرها در نظر گرفته شده است. محمد مسیحی، معاون وقت درآمدهای مالیاتی سازمان امور مالیاتی در گفتوگو با «ایسنا» در آن سال مطرح کرده بود که رسیدگی به مالیات اینفلوئنسرها آستانه خاصی ندارد و رسیدگی مالیاتی برای کاربران دارای کمتر از ۵۰۰ هزار دنبالکننده هم که از محل تبلیغات درآمد داشته باشند، اعمال میشود. همین اظهارنظر نشان میدهد که حتی مبنای داشتن ۵۰۰ هزار دنبالکننده برای مالیاتستانی از اینفلوئنسرها که در مصوبه لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ ذکر شده بود هم زیر سوال است و کاربران دارای کمتر از ۵۰۰ هزار دنبالکننده هم هدف سازمان امور مالیاتی قرار میگیرند؛ آن هم در شرایطی که امروزه به خوبی برای همه آشکار است که خرید و فروش دنبالکننده غیرواقعی در شبکههای اجتماعی به روشی رایج تبدیل شده است.
در مجموع، اینکه تاکنون سازمان امور مالیاتی گزارش شفاف و دقیقی از چگونگی شناسایی اینفلوئنسرها و میزان مالیات پرداختی این افراد منتشر نکرده است، درستی انتقادات به این موضوع و عدم تمکین اینفلوئنسرها را تایید میکند. در حالیکه آخرین وضعیت مالیاتستانی از اینفلوئنسرها و صفحات مجازی پرکاربر مبهم است، گزارشها بیانگر رشد درآمدزایی این صفحات در یک سال اخیر است. بر اساس جدیدترین گزارش یکی از پلتفرمهای فعال در حوزه تبلیغات آنلاین، درآمد تقریبی صفحات پرمخاطب و اینفلوئنسرهای ایرانی شبکههای اجتماعی از طریق تبلیغات در سال ۱۴۰۲ حدود ۶هزار میلیارد تومان اعلام شده است. این در حالی است که این رقم در سال ۱۴۰۱ کمتر از ۲ هزار میلیارد تومان بوده است. یافتههای این گزارش نشان میدهد که بیشترین درآمد صفحات و اینفلوئنسرهای ایرانی شبکههای اجتماعی از انتشار محتوا در موضوعات مرتبط با «خانواده و سبک زندگی»، «اخبار» و «سرگرمی و اوقات فراغت» بوده است. توزیع درآمد این صفحات بیانگر صدرنشینی اینفلوئنسرهای حوزه خانوده و سبک زندگی با سهم ۲۰.۹ درصد و حوزههای مالی، اقتصادی و اخبار، سرگرمی و اوقات فراغت و عمومی به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند که سهم هر یک از این صفحات ۱۸.۱، ۱۱.۵ و ۸.۵ درصد درآمد از محل تبلیغات است.
اینفلوئنسرها در سایر کشورها مانند سایر افراد شاغل متناسب با درآمدشان ملزم به پرداخت مالیات هستند و هر یک از کشورها متناسب با قوانین مالیاتی خود سازوکار مشخصی برای اخذ مالیات از اینفلوئنسرها مبتنی بر درآمد آنها تعیین کردهاند. دولت اندونزی یکی از کشورهای بررسی شده در گزارش سایت captureaccounting که در زمینه فعالیت اینفلوئنسرها و تولیدکنندگان محتوا پژوهش میکند، است. اینفلوئنسرها در این کشور بدون در نظرگرفتن موقعیت شغلی آنها، ملزم به ارسال اظهارنامه مالیاتی هستند. این افراد باید با نرخ ۵ درصد مالیات بر درآمد بپردازند. این در حالی است که اینفلوئنسرها در آمریکا بر اساس موقعیت مکانی مالیات میپردازند. اگر آنها در ایالتی از آمریکا زندگی میکنند که نرخ مالیات در آن بالاست؛ باید مالیات بر درآمد بالایی بپردازند. مالیات این افراد در کانادا نیز به این صورت است که اگر اینفلوئنسری شهروند کانادا باشد و در آن زندگی کند، باید به دولت کانادا مالیات بدهد. البته این افراد اگر شهروند کانادا باشند و در ایالاتمتحده زندگی کنند، فقط باید مالیات مرتبط با آمریکا را بپردازند. استرالیاییها نیز فقط باید بر درآمد استرالیایی خود مالیات بپردازند؛ به این معنی که اگر یک اینفلوئنسر در کشورهای دیگر فالوور داشته باشد، از آن درآمد، مالیاتی نخواهد پرداخت. اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی در بریتانیا نیز بر اساس وضعیت اقامت خود مالیات میپردازند؛ اگر یک اینفلوئنسر مقیم بریتانیا باشد، از درآمد جهانی خود مالیات میپردازد. اگر اینفلوئنسر نیز غیرمقیم باشد، فقط بر درآمد خود از منابع داخل بریتانیا مشمول مالیات میشود. بررسیهای وضعیت سایر شرکتها در مالیاتستانی از اینفلوئنسرها نشان میدهد که درآمد این افراد ملاک اخذ مالیات از آنهاست بدون اینکه تعداد فالوور صفحاتشان را در شبکههای اجتماعی ملاک قرار بدهند.
با این همه اما این وضعیت در ایران به دلیل عدم شفافیت در نظام مالیاتی تاکنون واضح نیست و محل انتقاد است. حتی به نظر میرسد که اینفلوئنسرها برای اعتراض نسبت به این وضعیت از پرداخت مالیات امتناع میکنند. از سوی دیگر، در تمام دنیا تولیدکنندگان محتوای پر بازدید درآمد بالایی کسب میکنند و هر پلتفرم سبک خاصی برای کسب درآمد کاربرانشان دارد. این در حالی است که در ایران با فیلترینگ شبکههای اجتماعی بینالمللی امکان درآمدزایی کاربران ایرانی در آنها محدود یا سخت شده است. علاوه بر این، در شرایطی که سیاستگذاران، شهروندان را به مهاجرت و فعالیت در پیامرسانهای داخلی تشویق میکنند، نه حجم ترافیک مصرفی مشخصی برای اقتصاد محتوا مشخص شده و نه به آمارهای اعلام شده میتوان اتکا کرد. در مقابل آمار جهانی نشان میدهد که وضعیت درآمدزایی تولیدکنندگان محتوا از اپلیکیشنهای غیربازی در سال ۲۰۲۳ به میزان ۱۱ در رشد کرده و پیشبینی میشود در سال جاری میلادی درآمدزایی از کاربران در اپلیکیشنهای اجتماعی ۱۵۰درصد رشد کند و به ۱.۳میلیارد دلار برسد.
اینفلوئنسرهای ایرانی که اکثراً در حوزههای خانواده و سبک زندگی، اخبار و سرگرمی و اوقات فراغت فعالیت داشتند در سال ۱۴۰۲ بیش از ۶ هزار میلیارد تومان درآمد کسب کردند.
به گزارش همشهری آنلاین، این آمار و ارقام نشان میدهد که علیرغم محدودیتهای بسیاری که بر اینترنت کاربران ایرانی حاکم است، شبکههای اجتماعی فیلتر شده به بخش جداییناپذیر زندگی ایرانیان تبدیلشده است.
بر اساس آنچه یکتانت از بازاریابی دیجیتال ایران در سال ۱۴۰۲ روایت کرده است، شبکههای اجتماعی به بخش جداییناپذیر زندگی ایرانیان تبدیل شدهاند.
گویا تلگرام با ۵۰ میلیون کاربر ایرانی، همچنان یکی از محبوبترین پیامرسانها برای ایرانیان است؛ علاوه بر این گفتهشده است که بیش از نیمی از ایرانیان، در اینستاگرام فعال هستند و باوجود محدودیتها، یوتیوب نیز همچنان پرکاربردترین پلتفرم برای مشاهده ویدئو است.
به نظر میرسد نقطه مشترک همه این پلتفرمها در محبوبیت، فرصتهای ارزشمندی است که در اختیار کسبوکارها و کاربران قرار دادهاند. این پلتفرمها فضایی برای کاربران فراهم کردهاند که با راهاندازی فروشگاههای آنلاین و بهرهگیری از روشهای خلاقانه بتوانند کالا و خدمات خود را برای سایر کاربران به نمایش بگذارند. این روند باعث شده است که اکنون تعداد فروشگاههایی که در شبکههای اجتماعی، فعال هستند به بیش از ۱٫۲ میلیون فروشگاه برسد و دراینبین، اینستاگرام با بیش از ۹۶۰ هزار فروشگاه، بالاترین رتبه را از آن خودکرده است.
با توجه به این گزارش، تعداد کاربران ایرانی فعال در اینستاگرام در سال ۱۴۰۱، ۴۱میلیون کاربر بوده و در سال ۱۴۰۲ به ۴۵میلیون کاربر رسیده است. متوسط تعداد صفحات عمومی که کاربران اینستاگرام دنبال میکنند نیز، ۳۲۷ صفحه است که در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۴۰۱، رشد ۱۹درصدی داشته است.
علیرغم محدودیتهایی که برای ایرانیان در استفاده از پلتفرمهای خارجی و بهطور مشخص، اینستاگرام وجود دارد، در سال ۱۴۰۲بیش از ۵۷۰ میلیون پست با رشد ۲۹٫۵ درصدی، بیش از ۷٫۲ میلیون صفحه عمومی با رشد ۱۴٫۰درصدی، بیش از ۵۴۱ میلیارد لایک با رشد ۸۶ درصدی و درنهایت بیش از ۴۵ میلیون صفحه خصوصی با رشد ۹٫۸ درصدی نسبت به سال ۱۴۰۱ در کارنامه اینستاگرام فارسی ایرانیان به چشم میخورد.
در گزارش یکتانت از سال گذشته، بهوضوح مشخص است که میزان تعامل کاربران در سال ۱۴۰۲ رو به افزایش بوده و روند متفاوتی نسبت به سال ۱۴۰۱ که پاییز و زمستانی پر اختلال داشت، در پیشگرفته است. اکنون هر ایرانی بهطور متوسط در سال ۱۲ هزار پست لایک میکند که این آمار۷۱درصد بیشتر از سال ۱۴۰۱ است.
پنج حوزه اول فعالیت صفحات عمومی در اینستاگرام فارسی به مد و پوشاک، سبک زندگی، اشخاص و افراد تأثیرگذار، اخبار، زیبایی و مراقبت از پوست تعلق دارد و برندها و کسبوکارها نیز در رتبه دهم قرارگرفتهاند. این دادهها که با بررسی بیش از ۱۱هزار کسبوکار فعال در اصناف و اتحادیههای مختلف بهدستآمده، نشان میدهد که متوسط دنبال کنندگان هر صفحه از کسبوکارها حدود ۱۴۶۰۰ کاربر است.
این آمار همچنین نشان میدهد که کمتر از یکسوم کسبوکارهای فعال در اینستاگرام، فروشگاه فیزیکی هم دارند و ۷۱٫۱ صفحات کسبوکارها، تنها از طریق اینستاگرام کسب درآمد دارند.
در سال ۱۴۰۲درآمد تقریبی صفحات پرمخاطب و اینفلوئنسرهای ایرانی در شبکههای اجتماعی از طریق تبلیغات بیش از ۶هزار میلیارد تومان بود، این در حالی است که در سال ۱۴۰۱ این درآمد کمتر از ۲ هزار میلیارد تومان بود. پردرآمدترین اینفلوئنسرها، آنهایی بودند که در مورد موضوعات خانواده و سبک زندگی، اخبار و سرگرمی و اوقات فراقت تولید محتوا میکردند. جالب است بدانید، تعرفه تبلیغات هم نسبت به سال ۱۴۰۱ افزایش داشته است و این افزایش قیمت در اینستاگرام، بیشتر از تلگرام بوده است.
همانطور که در ابتدای گزارش گفته شد، اینستاگرام با ۹۶۰هزار فروشگاه، با اختلاف بیشترین سهم فروشگاههای آنلاین ایرانی را از آن خودکرده است، این در حالی است که این پلتفرم همچون بسیاری از پلتفرمهای بینالمللی با اختلالات شدید و فیلترینگ روبهرو بوده است. تلگرام نیز با بیش از ۱۱۰هزار فروشگاه در رتبه دوم قرار دارد و پسازآن روبیکا با حدود ۱۰۰ هزار فروشگاه، روبینو با ۸۰ هزار فروشگاه، سروش پلاس با ۲۰ هزار فروشگاه و بله با ۱۵ هزار فروشگاه، به ترتیب در جایگاه های بعدی قرار گرفتند.
با توجه به این گزارش، آنچه بهوضوح مشخص است، این است که اختلالات اینترنت و فیلترینگ، بااینکه آسیب بسیار زیادی به کسبوکارها وارد کردند، نتوانستند مانع رشد آنها شوند. بسیاری از کاربران با استفاده از محیطی که در فضای مجازی فراهم شد، برای خود ایجاد درآمد کردند. درآمدی که اگر درگرو محدودیتها نبود، روند رشد چشمگیرتری طی میکرد. حتی شاید این امکان به وجود میآمد که آمار و ارقام دقیق این درآمدهای مجازی بهعنوان بخشی از اقتصاد دیجیتال به شمار رود.
این روزها حتی اگر نخواهید به خیل عظیم بلاگرهایی که روزمرگیها را منتشر میکنند بپیوندید، باز هم برای موفقیت در مشاغل مختلف، بهخصوص اگر فروشنده کالا یا خدماتی باشید، نیاز به تولید محتوای استاندارد در فضای مجازی دارید.
چند وقتی است دید کاربران فضای مجازی به بلاگرها منفی شده است؛ چون خیلی از آنها که در زمینه بیان روزمرگیها، آشپزی، چیدمان، سینما، کتاب و رستورانگردی فعال هستند نه تنها حرف تازهای ندارند، بلکه با کمی تغییر، فقط در حال تولید و انتشار محتوا براساس آثار دیگران هستند. کافی است یک سناریو با قلاب ابتدایی موفق و پایانبندی جذاب یا بامزه بگیرد؛ ناگهان اکسپلور اینستاگرام پر میشود از کلیپهای مشابه که فقط لوکیشن و آدمهایشان متفاوت هستند. با این حال اگر شما میخواهید بهجای یک بلاگر معمولی که مدام منتظر است از روی ایدههای دیگران تولید محتوا کند، با ایدههای اختصاصی و جالب، کسبوکار، خدمات یا دنیای خودتان را معرفی کنید؛ در کنار تکنیک کار شامل تسلط به نرمافزارهای ساده تدوین، خلاقیتهای ساده گرافیکی، استفاده از موزیک روی کلیپها و ... به جنبههای سختافزاری کار نیاز دارید که در این مطلب ضمن معرفی آنها، محدوده قیمتیشان را هم توضیح خواهیم داد.
رینگ لایت از ۴۰۰ هزار تا ۶ میلیون تومان
رینگ لایتها چراغهای حلقهای بزرگی هستند که با اتصال چند چراغ الایدی کوچک به وجود آمدهاند و برای ضبط ویدئو نور مناسب و متمرکزی تولید میکنند. بههرحال اگر بخواهید کاری استاندارد را که خیلی هم حرفهای نباشد، تولید کنید به جای رفتن به استودیو و کمک گرفتن از یک متخصص، به چنین ابزاری که کمک کند تصویر خوبی از محیط ارائه کنید، نیاز دارید. البته رینگلایتها چندان قابلیت آنکه با آنها طراحی نور دینامیک انجام داد و در چند لوکیشن به کار بیایند را ندارند. اما قطعاً برای یک کار ساده که جلوی دوربین بنشینید و صحبت کنید، کار راهانداز هستند. رینگ لایتها انواع مختلفی دارند و با تنظیم دمای رنگ و کم یا زیاد شدن روشنایی در تولید عکس و ویدئو بسیار تاثیرگذارند. به عنوان مثال برای عکاسی سلفی رینگ لایتهای سلفی، برای برگزاری کلاس آنلاین و لایو اینستاگرامی رینگ لایتهای رومیزی و برای سالنهای آرایش بزرگ و عکاسی حرفهای رینگ لایتهای پایهدار مناسب هستند. راستی اگر میخواهید برای تولیدمحتوا عکس یا ویدئوی سلفی بگیرید باید دوربین یا تلفن همراه خود را در یک جای ثابت بگذارید. بنابراین باید در هنگام خرید رینگ لایت به این موضوع توجه کنید که خود رینگ لایت یک نگهدارنده گوشی داشته باشد تا تلفن همراهتان در مرکز آن ثابت قرار بگیرد.
چند سالی است میکروفونهای یقهای جای میکروفونهای بزرگ و دستوپاگیری را که بیشتر وقتها اتصالی داشتند، گرفتهاند. میکروفونهای بیسیم که یک گیرنده جداگانه دارند در ایران به «HF» یا «هاش اف» معروف شدند. گیرندههای هاش اف فقط کمری نیستند. بعضی از این گیرندهها بزرگتر هستند و روی سطوح یا دوربینها سوارمیشوند. بنابراین لازم است براساس نیازی که دارید، اندازه میکروفون را انتخاب کنید. اگر در زمان استفاده از میکروفون باید زیاد حرکت کنید میکروفون یقهای انتخاب بهتری است.از میکروفونهای یقهای بیشتر برای ضبط ویدئوهای آموزشی، کلاسهای آموزشی و مصاحبههای رادیویی و تلویزیونی استفاده می شود. اگر بخواهید پادکست تولید کنید یا ویدئوی لایو پخش کنید، میتوانید از میکروفونهای یقهای دور شوید و به سمت رومیزیهای ساده یا داینامیکها بروید که برای هر ویدئویی، حتی لایو کیفیت بسیار بالایی دارند. یک میکروفون داینامیک خوب حدود ۷ میلیون تومان قیمت دارد. هرچند میتواند بخشی از اکسسوری استودیوی شما هم باشد.
پایه نگهدارنده از ۱۰۰ هزار تا حدود ۹میلیون تومان
اگر میخواهید برای عکاسی یا ضبط ویدئو گوشیتان را ثابت و بدون لرزش نگه دارید پایهنگهدارنده بهترین انتخاب است. این پایهها قیمت بالایی ندارند ولی تاثیر چشمگیری روی کیفیت ویدئوی تان دارند. به این شکل که گوشیتان را روی این پایهها نصب کنید، در مکان و ارتفاع مناسبی بگذارید و ضبط فیلم را شروع کنید.
۱۰ نکته طلایی برای تولید محتوای موفق
۱. اگر کافه، رستوران، آنلاین شاپ و... دارید حتماً اسم پیج، برند، هویت بصری محل فعالیت و نوع تولید محتوایتان باید در یک راستا باشد. بهطور مثال برای مخاطب یک کتابفروشی تولید ویدئوی فان در پیج آن کسب وکار چندان خوشایند نیست.
۲. سبکتان را در تولید محتوا پیدا کنید؛ انواع روشها را امتحان نکنید. سعی کنید با یک دستفرمان جلو بروید حتی اگر خوب دیده نشدید.
۳. تعادل و تبادل با دیگران را در پستهای مشترک، لایوهای هدفمند و موضوعی و تولید محتوا فراموش نکنید تا هم کارتان بیشتر دیده شود هم فشار کار را بشکنید؛ اما با هر کسی هم تعامل نکنید.
۴. در هر شبکه و پلتفرمی متناسب با اقتضائات و مخاطب آن فعالیت کنید.
۵. مواظب باشید آنچنان سرگرم جذب مخاطب، دیده شدن و... نشوید که از معرفی محصول و خدمات یا کار اصلیتان باز بمانید.
۶. اگر کارتان گرفت و تبلیغ جذب کردید، در ازای پول هرچیزی را تبلیغ نکنید.
۷. کلمات کلیدی، هشتگها و شناخت الگوریتم یک شبکه اجتماعی در مسیر بهتر دیده شدن آنچه تولید کردهاید را جدی بگیرید.
۸. کار خوب، با اصالت و حرفهای دیده میشود؛ بهخصوص اگر دغدغه و خلاقیت را چاشنی آن کنید. پس زود دلسرد نشوید و سراغ روشهای اشتباهی مثل خرید ممبر و فالوئر فیک و حتی واقعی نروید.
۹. آغاز یک ویدئو باید قلاب داشته باشد؛ میانه باید همراه کننده باشد و پایانبندی بهیاد ماندنی. برخی چون شناخت دقیقی از اصول تولید محتوا ندارند روی ویدئو مینویسند «تهش قشنگه»، «تا آخر نگاه کن» و... یا به هرنحوی میخواهند تعامل مخاطب را با لایک و کامنت جلب کنند که جالب نیست.
۱۰. وقتی وارد کار تولید محتوا میشوید باید از مخاطب خود در فرم و محتوا جلوتر باشید تا حرفی برای گفتن داشته باشید، در عین حال از ترفندهای نرمافزاری به شکل ذوقزدهای استفاده نکنید و از طرفی کار را خشک و ساده جلو نبرید. نیاز مخاطب هدفتان را بشناسید تا محتوایتان برایش کاربردی باشد و خواستهاش را پیدا کنید تا محتوا برایش جذاب باشد. بنابراین باید اهل مطالعه کتاب، سینما و... باشید تا دنیایتان را وسیع کنید و رشد کنید تا محتوایتان روی مخاطب اثر بگذارد. (منبع: ایسنا)
صنعت تاثیرگذاری در فضای مجازی، فضایی برای کارآفرینی، ارتباط، ابراز وجود و مواجهه با ایدههای جدید است و به همین دلیل نیاز به بازنگری در قوانینش دارد.
بعد از بیوتیبلاگر و حجاباستایل و بلاگرهای غذایی، حالا به بلاگران حوزه دارویی رسیدهایم. پزشکان و پرستاران و کادر درمانی که در کنار شغل اصلیشان داروهای مختلفی را تجویز میکنند. افرادی که با یک روپوش سفید و گوشیبهدست، با معرفی داروهایی که در داروخانه است اعتماد دنبالکنندهشان را جلب میکنند، اما پس از اینکه صفحهشان به چندصدهزار بازدید میرسد، شروع به تبلیغ محصولات داروییای میکنند که اصلا مشخص نیست مجوزی برای ارائه دارد یا نه؟
البته دراین بین افرادی هم به چشم میخورندکه اصلاجزو کادردرمان نیستند وبه تبلیغات داروهای متعدد میپردازند.این درحالیاست که طبق قوانین موجود تبلیغ دارو ممنوع است.برهمین اساس هم روزگذشته سازمان غذا ودارو اعلام کرد برخی بلاگرها اقدام به تبلیغ داروهایی همچون واکسن گارداسیل درصفحات خود کردهاند. این درحالیاست که تبلیغ دارو بههر شکل در قانون کشور ممنوع اعلام شده و فروش و عرضه دارو درفضای مجازی اکیدا ممنوع است. چندسال پیش بود که یک سلبریتی در فضای مجازی تزریق دارویی بیمارستانی را بهعنوان درمان اعتیاد تبلیغ کرد؛کاری که درهمان زمان با واکنش شدید وزارت بهداشت و اهالی سلامت مواجه شد. حالا هم بلاگرها در حوزه تبلیغات دارویی وارد شدهاند.
سلامت، بازیچه بلاگرها
با وجود اینکه بارها وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو و پلیس فتا در خصوص فروش اینترنتی دارو، هشدارهایی دادند و همیشه از شهروندان درخواست کردند که داروها و سایر اقلام سلامتمحور خود راصرفا از طریق داروخانههای مجاز دریافت و مصرف کنند، اما همچنان فروش دارو از طریق شبکههای اجتماعی وبا تبلیغات برخی ازبلاگرهای سلامت، بازار داغی دارد و این فضا، محلی برای عرصه اقدامات سوداگرایانه افرادی شده است که با مخفیکردن هویت واقعی خود، سعی در کلاهبرداری و عرضه اقلام غیرمجاز دارند. سالهای زیادی است که با گسترش فضای مجازی که این روزها همه زندگی مردم را تحت تاثیر خود قرار داده است و از صفر تا صد زندگیها در قاب تلفنهای همراه و دیگر دستگاههای ارتباطی خلاصه میشود فروش و تبلیغ دارو هم مأمنی برای سوداگران و شیادان مجازی شده است تا در همین بازار پررونق مجازی وحضور مردم در آن، جیبهایشان را به هر طریقی پر کنند. افراد و بلاگرهایی که سلامت مردم را نشانه گرفتند و با تبلیغ داروهای مختلفی، از قرصهای لاغری و داروهای بیهوشی گرفته تا داروهای مخصوص سقط جنین، گویا شعبههای جدیدی از ناصرخسرو را راهاندازی کردهاند.
قوانین تبلیغات دارو در فضای مجازی
قانون ممنوعیت تبلیغات ومعرفی محصولات وخدمات غیرمجازوآسیبرسان به سلامت دررسانههای ارتباطجمعی داخلی و بینالمللی وفضاهای مجازی در۲۲خردادماه۱۳۹۷تصویب شده است.این قانون دلالت برآن دارد که ارائه هرگونه اطلاعات نادرست و تبلیغ خلاف واقع که نوعا موجب گمراهی و فریب مخاطب شود،به هرطریقی ازجمله رسانههای داخلی وخارجی یا فضای مجازی درباره آثار مصرف مواد و فرآوردههای دارویی،خوراکی،آشامیدنی،آرایشی، گیاهی،طبیعی، مکمل وهمچنین تجهیزات و ملزومات پزشکی و دندانپزشکی و آزمایشگاهی و هرگونه خدمات سلامت ممنوع است ومرتکب به حبس یا جزای نقدی درجه ۶ و محرومیت از فعالیت شغلی و اجتماعی مرتبط برای دو تا پنج سال محکوم میشود.درصورتیکه به مصرفکننده خسارتی وارد شود علاوه بر جبران آن معادل دو تا پنجبرابر خسارت وارده بهعنوان جزای نقدی به مجازات مذکوراضافه میشود.ازطرفی هم طبق قانون، تنها محل عرضه دارو، «داروخانه» است.
جولان تبلیغات دارویی سلبریتیها
با وجود منتشرشدن اخبار متعددی درباره تبلیغ داروتوسط بلاگرها و خرید وفروش مجازی دارو، اما سرهنگ رامین پاشایی، معاون فرهنگی واجتماعی پلیس فتای فراجا ازکشف ۸۰درصد داروهای تاریخمصرفگذشته دربسترمجازی وفروش آنلاین میگوید و توضیح میدهد: «۴۵درصد داروهای کشفشده در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام، ۳۳درصد در تلگرام و ۱۶درصد در سایتهای داخلی تبلیغ شده و به فروش رفته است.» بااینحال خرید و فروش دارو از طریق شبکههای اجتماعی کار را به جایی رسانده که مصرفکننده، دارو را در منزل تحویل گرفته و پس ازمصرف دچار عوارض جدی میشود و نمیداند که باید از چه کسی یا کسانی شکایت کند. سازمان غذا و دارو نیز طی اطلاعیهای اعلام میکندکه بههیچعنوان سلامت واصالت هیچیک از اقلامی که در چنین فضاهایی فروخته میشوند را به رسمیت نمیشناسد،چراکه این اقلام خارج اززنجیره تامین رسمی بوده واحتمال جایگزینی داروهای اصیل و داروهای تقلبی در آنها بسیار بالاست.
مسیر نادرست فروش دارو
۲۰ آذرماه بوده که کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی جلسهای را با حضور وزیر بهداشت برگزار کردند تا این وزارتخانه طی یک ماه، آییننامه فروش اینترنتی دارو را تدوین کرده و به تصویب کارگروه اقتصاد دیجیتال برساند. این درحالیاست که اکنون مسیر عرضه دارو در بستر اینترنت مخصوصا در شبکههای اجتماعی و توسط سلبریتیها، مسیر نادرستی است و داروها بدون مجوز وزارت بهداشت و زیر نظر افراد فاقد صلاحیت عرضه میشوند؛ اما آنطور هم که مینا آژوغ، رئیس اداره داروخانههای سازمان غذا و دارو میگوید: «عرضه، فروش و تبلیغات فرآوردههای دارویی در سایتها و سکوهای اینترنتی غیرمجاز است و تنها مرجع رسمی برای عرضه آن، داروخانهها هستند و مردم دارو را فقط از داروخانهها تهیه کنند.»
بهجز مسأله نظارت بر فروش دارو شاید باید نهادهای نظارتی بر عملکرد بلاگر وسلبریتیها درفضای مجازی و شبکههای اجتماعی نظارت بیشتری داشته باشند؛ گروهی که باسوءاستفاده ازشهرتشان برای پول حاضرندهر کاری بکنند، حتی اگر بنا باشد به سلامت جامعه هم آسیب بزنند. (منبع:جامجم)
پرونده مالیاتی یک بانوی ورزشکار و بلاگر این روزها سر زبان ها افتاده است و وی حاضر به پرداخت مالیات نیست و نسبت به پرونده مالیاتی خود معترض است.
به گزارش ایسنا بانوی ووشوکار و بلاگر که نسبت به پرونده مالیاتی خود معترض است اخیرا اعلام کرده "اگر۱۰ میلیارد تومان به حساب او آمده ۹ میلیاردش را اداره مالیات بردارد".
او با این جمله، تلویحا واریز ۱۰ میلیارد تومان به حسابش را انکار کرد. اما رییس سازمان امور مالیاتی که مدتی قبل از واریز چند ده میلیارد تومان به حساب یک ورزشکار خبر داده بود، اعلام کرد که مردم یقین بدانند ما مالیات را از اینفلوئنسرها یا ورزشکاران که دنبالکننده زیادی دارند و بابت تبلیغات درآمدهای بالایی کسب میکنند، اخذ خواهیم کرد.
در روزهای اخیر رییس کل سازمان امور مالیاتی بدون نام بردن از شهربانو منصوریان گفت: مگر میشود یکی از ورزشکاران چند ده میلیارد تومان به حسابش واریز شود بعد بگوید که من افتخار کسب کردم و نباید مالیات پرداخت کنم؟ این اصلا با عدالت مالیاتی سازگار نیست.
این سخنان پس از آن مطرح شد که اوایل بهمن ماه شهربانو منصوریان، ووشوکار و بلاگر فضای مجازی از تماسی که اداره مالیات استان تهران با او گرفته و درخواست کرده نسبت به مبلغ قابل توجهی که به حسابش واریز شده توضیح دهد، دلخور شد؛ در حالیکه طبق اعلام چرا برخی ورزشکاران و بلاگرها قوانین مالیاتی را دور می زنند؟ | جنجال مالیاتی بانوی ورزشکار و واکنش سازمان امور مالیاتی، هنوز رقمی به عنوان مالیات از او مطالبه نشده بود و فقط از او خواسته درباره منبع و محل واریزی هنگفت به حسابش توضیح دهد.
به تازگی نیز شهربانو منصوریان در واکنش به واریز چند ده میلیارد تومان به حساب خود گفته که "من یک باشگاه دارم ماهی ۱۰۰ (میلیون) تومان درآمدش است ماهی ۳۰ تومان اجاره باشگاه، چهار تا مربی دارم نفری ۲۰ تومان، منشی دارد. مبلغی کوچک هم مثلا ۱۰، ۱۵ تا ۲۰ تومان برای من میماند".
وی اظهار کرد که " گفتند مالیات بلاگری اینستاگرام را بده؛ اینستاگرامی که فیلتر است. من ورزشکارم؛ گفتم بلاگر نیستم دوباره تماس گرفتند و گفتند پروندهات میرود دادگاه. آقا ۱۰ میلیارد تومان بیاید به حساب من هشت میلیارد، اصلا ۹ میلیارد تومان برای شما یک میلیاردش را به من بدهید".
در این خصوص محمدهادی سبحانیان، رییس کل سازمان امور مالیاتی گفت: من به پرونده شخصی ورود نمیکنم اما مبتنی بر اسناد و مدارک و عدالت و قانون عمل میکنیم. مردم یقین داشته باشند برای اجرای قانون ذرهای کوتاهی نخواهیم کرد. کسی که درآمدی ندارد مالیاتی از او نمیگیریم.
وی افزود: اما کسی اگر مطرح میکند من اینفلوئنسر یا ورزشکارم و دنبالکننده زیادی دارد و از آن مسیر تبلیغات انجام میدهد و بابت تبلیغات درآمدهای بالایی کسب میکند چه ورزشکار یا هنرمند باشد یا هر کسب و کار دیگری داشته باشد مشمول مالیات است و ما مالیات را از او اخذ خوهیم کرد.
سبحانیان تاکید کرد: تمایلی نداریم وارد فضاهای جوسازی و رسانهای شویم.
بنابراین گزارش، مدتی قبل درخصوص پرونده مالیاتی شهربانو منصوریان، سازمان مالیاتی اعلام کرد: «اداره مودیان متوسط هنوز رقمی برای مالیات این بلاگر تعیین نکرده و فقط از او خواسته درباره منبع و محل واریزی هنگفتی به حساب خود توضیح دهد. این امکان وجود دارد که پرونده مالیاتی او در تجدیدنظر با اعتراض و توضیحات قانعکننده منصوریان با رای منع تعقیب مالیاتی مواجه شود.»
مالیات ورزشکاران، سلبریتیها، اینفلوئنسرها و به طور کلی افرادی که از طرقی مثل تبلیغات کسب درآمد میکنند در دنیا موضوع عجیب وغریبی نیست. حتی مسی یا رونالدو بابت فعالیتهای تبلیغاتی خود باید مالیات بپردازند و بعضا ورزشکاران به دلیل پرونده مالیاتی ممنوعالخروج میشوند. با این حال دیده میشود که برخی افراد تلاش میکنند قوانین مالیاتی را دور بزنند و این در حالی است که مالیات کارمندان و کارگران هر ماه به طور اتوماتیک از حساب آنها کسر میشود.
بر اساس ماده ۱۳۱ قانون مالیاتهای مستقیم در سال ۱۴۰۱ افرادی که حداکثر درآمد سالیانه آنها ۲۰۰ میلیون تومان است باید ۱۵ درصد مالیات بپردازند. درآمد بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان تا سقف ۲۰۰ میلیون تومان مشمول ۲۰ درصد و کسانی که بیش از ۴۰۰ میلیون تومان درآمد دارند مشمول ۲۵ درصد مالیات هستند.
رییس سازمان امور مالیاتی گفت: مالیات از سلبریتیها و افراد مشهوری که دنبال کننده زیادی دارند و در فضای مجازی درآمد بسیاری کسب می کنند قطعا اخذ خواهد شد.
سید محمدهادی سبحانیان رییس سازمان مالیاتی در گفتوگو با خبرنگار مهر مستقر در نمایشگاه رسانههای ایران، در رابطه با چگونگی دریافت مالیات از سلبریتیها گفت: در خصوص اخذ مالیات از سلبریتی و افراد مشهوری که دنبالکننده زیادی دارند و در این فضا درآمد بسیاری کسب میکنند طبق قانون این افراد مشمول مالیات میشود.
وی ادامه داد: سازمان امور مالیاتی کشور مکلف است نسبت به این موضوع عمل کند، البته در برخی از موارد حساسیتهایی نسبت به برخی از اقشار به وجود میآید که این حساسیتها معمولاً حساسیتهای به جایی است. مجلس شورای اسلامی در قوانین بودجه احکامی را درج کرد که نظام مالیاتی کشور باید به افرادی که بالاتر از یک تعداد دنبالکننده دارند رسیدگی و از آنها مالیات دریافت کند.
این مقام مسؤول ادامه داد: برای مالیات ستانی اقشاری در نظر گرفته شدهاند که از درآمدهای بسیار بالایی برخوردارند و کسانی که دنبالکنندههای فراوانی دارند اگر از این محل فعالیت انجام دهند و درآمدی داشته باشند مشمول مالیات میشوند ضمن آنکه به جایگاه اجتماعی آنها و تمامی مودیان احترام میگذاریم و تکریم ارباب رجوع را وظیفه خود میدانیم اما دلیل بر این نمیشود که مالیاتی طبق قانون باید پرداخت شود پرداخت نکنند.
سبحانیان خاطر نشان کرد: این افراد از طریق پیج خود و تبلیغاتی که انجام میدهند درآمدزایی میکنند و کسی که در سال بیش از ۱۰ میلیارد تومان واریزی حساب دارند اگر مستنداتی بیاورد و محل درآمد مشخص شود چه بسا مشمول مالیات نشوند در صورتی که به موجب قانون شاید مشمول مالیات شود.
وی اضافه کرد: اراده ما این است که مالیات ستانی را از دانه درشتها آغاز کنیم و آنها را در اولویت قرار دهیم. نباید مالیات ستانی را فقط با تولیدکننده، کار آفرینان و فعالان اقتصادی که فعالیتهای شفافی دارند پیش ببریم.
سبحانیان اضافه کرد: چتر مالیات ستانی را گسترده میکنیم و افرادی که در فضای مجازی فعالیت میکنند را نیز در همین مسیر برانداز میکنیم.
به گفته این مقام مسوول بحث خانههای لوکس و خانههای خالی جز مطالبات جدی مردم است.
وی در خاتمه اضافه کرد: بنابراین اگر اطلاعاتی مبنی بر خالی بودن یک خانه به دست ما برسد به سرعت برای اخذ مالیات اقدام میکنیم هرچند فرایند وصول مالیات ممکن است کمی زمانبر باشد.
مدیرکل تبلیغات و اطلاعرسانی وزارت ارشاد از پیگیری و راهاندازی سامانهای برای تبلیغات چهرهها و فعالان حوزه تبلیغات در فضایمجازی و حقیقی خبر داد و همچنین به ابلاغ وزیر ارشاد هم در این حوزه اشارهای کرد.
به گزارش تسنیم، بحث «کوروش کمپانی» ما را به یادِ پدیده شاندیز، کرمِ حلزون و خیلی از موارد دیگر میاندازد و حتی فضایِ بیسامان تبلیغات در فضایمجازی که هر از چندگاهی چهرههایی برندها و محصولاتی را تبلیغ میکنند که البته با آسیبها و حواشیای همراه است. زمانی تبلیغات در تلویزیون بدون حضور چهرهها یا با محدودیتهای بسیاری همراه بود و این روزها چهرهها بیشترین میدان را برای تبلیغات هم در تلویزیون دارند و هم در فضای تبلیغات به خصوص فضایمجازی که کمتر مورد نظارت قرار میگیرد. عباس محمدیان مدیرکل تبلیغات و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره گفتوگویی با تسنیم انجام داد.
او به این نکته اشاره کرد: دستورالعملی برای تبلیغات چهرهها وجود دارد و قانون تبلیغات از این جامعیت برخوردار است که همه دوستان باید از این قانون در فضایمجازی و حقیقی تبعیت کنند. قانون تبلیغات میگوید هرگونه تبلیغی که قرار است انجام شود باید در حوزه تعاریف تبلیغ گنجانده شود؛ یعنی به واقع در چارچوب و به صورت ضابطهمند پیش برود. محتوای آن را چه صاحبان برنامه و چه چهرهها باید به تأیید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برسانند.
محمدیان با اشاره به اینکه بنابر ابلاغ وزیر ارشاد باید برای تبلیغات فرآیند قانونی آن از سویِ وزارتخانه طی شود، افزود: کسانی که در فضایمجازی تبلیغ میکنند مجوز ندارند و خلاف مقررات عمل کنند طبق ابلاغ وزیر ارشاد همه فعالان عرصه تبلیغات باید در حوزه تبلیغات از وزارتخانه مجوز بگیرند. یعنی در واقع بایستی فرآیند قانونی موجود را از مجموعه اداره کل تبلیغات و اطلاعرسانی فرهنگ و ارشاد اسلامی طی کنند.
مدیرکل تبلیغات و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد در خصوص تبلیغات تلویزیونی هم این نکته را یادآور شد: تبلیغاتی که در رسانه ملی انجام میشود طبق قانون باید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تأیید محتوا بگیرند. حتی برنامهای که اسپانسری است و تبلیغاتی در آن انجام میشود چه در تلویزیون و چه در پلتفرمها نیاز به مجوز دارد؛ چهرهها در قالب دستورالعمل پیش میرود و مجوزها هم به صورت قانونی باید پیگیری شود. چون در غیر این صورت تبلیغی بدون گذراندن فرآیند قانونی منتشر شود حتماً اقدام قانونی با آن برنامه و یا محصول تبلیغاتی انجام خواهد شد.
وی در خصوص ماجرای کوروش کمپانی تأکید کرد: اگر برای انجام تبلیغات چهرهها، برنامهها و صاحبان محصولات تبلیغاتی در هر رسانهای که هستند فرآیند قانونی را از وزارت فرهنگ و ارشاد دنبال کنند شاید کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم که به چهرههای ما هجمهای وارد شود. رسانهها و هنرمندان سرمایه مهم هر کشوری محسوب میشوند از این رو در قالب طرح ساماندهی انسان رسانهها، در سایه آگاهسازی و همچنین افزایش تعهد کنشگران فضای مجازی نسبت به حقوق و مصالح افکار عمومی به دنبال حفظ و افزایش اعتماد عمومی نسبت به سرمایههای معنوی کشور از جمله هنرمندان و رسانهها هستیم.
محمدیان با اشاره به راهاندازی سامانه تبلیغات خاطرنشان کرد: علت اصلی این اتفاق (کوروش کمپانی» را عدم ساماندهی انسانرسانهها میدانیم که به آن توجه نشده است. فضایی که نابسامان بوده و به همین خاطر سامانه تبلیغات راهاندازی شده و به زودی فراخوان آن اعلام خواهد شد که فعالان عرصه تبلیغات چه چهرهها، اینفلوئنسرها و بلاگرها در آن مسائل تبلیغی و کاری خودشان را پیگیری و دنبال کنند.
موضوع کوروش کمپانی و نمونههای مشابه آن موضوع جدیدی نیست؛ اگرچه این ماجرا هم لایههای مختلفی دارد که قابل بررسی است اما موضوع قابل توجه، تأثیرگذاری سلبریتیهایی است که سوار بر اعتماد مردم بازی «راست» و «دروغ» میکنند و حال این شهروندان هستند که با وعده خرید یک کالای گران قیمت مالشان را باختهاند؛ مالباختگی به قیمت هوس یک سیب.
به گزارش ایسنا، خرید گوشی آیفون، رویایی که ممکن است خیلیها آرزوی داشتنش را دارند؛ ریشه این رویا هرچه که باشد دیگر خیلی فرق نمیکند؛ مهم افرادی هستند که حالا به قیمت داشتن آیفون مالباختهاند. ماجرا از آنجایی شروع شد که سلبریتیهای مختلفی برای فروش گوشیهای آیفون توسط شرکتی تحت عنوان کوروش کمپانی، با بهایی پایینتر از قیمت واقعی بازار، اقدام به تبلیغاتی گسترده برای جلب اعتماد مردم کردند؛ کمپانی که گفته میشود اصلا مجوز واردات آیفون نداشته و موبایلها را از طریق شرکتهای واردکننده داخلی تهیه و به فروش رسانده است.
افرادی که اقدام به تبلیغ این شرکت کردهاند آنقدر زیادند و چهرهها آنقدر شناخته شده که شاید تعدد همین سلبریتیها جهت تبلیغ گسترده این کمپانی، منجر به جمعیتی از مالباختگان فریب خورده شده باشد. بخش حیرتانگیز این قصه اما آنجایی است که همان افراد مشهوری که موجب جلب اعتماد مردم و افزایش مشتریان کوروش کمپانی شدند حالا خودشان از مسئولیت تبلیغی که داشتهاند، شانه خالی میکنند؛ در این میان برخی بابت شرکت در این تبلیغات معذرتخواهی کردند اما برخی دیگر به گفتن «به ما ارتباطی نداره» بسنده کردند حال آنکه نه از این عذرخواهی و نه شانه خانه کردن همین مسئولیت حداقلی هم آبی برای مالباختگان گرم نمیشود.
گرچه ماجرای کوروش کمپانی لایههای مختلفی دارد که قابل بررسی است اما، این تنها نمونهای از تاثیر سلبریتیهاست که میتواند بر جامعه اثرگذاری داشته باشد. سوالی که اکنون مطرح میشود این است که سلبریتیها چقدر بهروی مردم تاثیرگذارند و اصلا مردم تا چه میزان باید به صحبتهای آنها اعتماد کنند؟.
سیمین کاظمی، جامعهشناس به این دو پرسش پاسخ میدهد و به ایسنا میگوید: چهرههای سرشناس یا سلبریتیها، از گروههای مرجع در جامعه هستند که در شکل دادن به ارزشها و هنجارهای معینی در جامعه نقش دارند و از نفوذ و اعتبار برخوردارند. سبک زندگی و علایق و کارهای آنها مورد توجه جامعه است. بخشی از جامعه از آنها تقلید میکند و ویژگیهای خود را در مقایسه با این چهرهها ارزیابی میکند.
وی ادامه میدهد: به علت شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، امروزه بخشی از مهمترین گروههای مرجع در جوامع هنرپیشهها و ورزشکاران هستند و بعضا چهرههای اینستاگرامی و.... به بیانی دیگر، سلبریتیها کارگزاران نظام سرمایهداریاند که به انباشت ثروت و حفظ نظم اجتماعی موجود کمک میکنند. آنها چه با سبک زندگیشان و چه با تبلیغات، مروجان مصرفگرایی هستند و اذهان را به سمت خرید و مصرف هدایت میکنند که در این راه منافع شخصیشان نیز تامین میشود.
این جامعهشناس با بیان اینکه سلبریتیها در رسانهها مورد تحسین و ستایش قرار میگیرند و از آنها به مثابه افراد موفق تجلیل میشود، خاطرنشان میکند: نشانهها و نمادهای این موفقیت پول، سرمایه، لباس، مو، آرایش و سبک زندگی آنهاست که در رسانههای رسمی یا غیررسمی به نمایش در میآید. افراد و به ویژه جوانان با تفسیری که از موفقیت دارند، به همنوایی با چهرههای سرشناس ترغیب میشوند و سعی میکنند مانند آنها بپوشند، بخورند و تفریح و مصرف و حتی فکر کنند. بازنمایی مداوم سلبریتیها در رسانه برای آنها سرمایه اجتماعی و اعتماد خلق کرده و به آنها اعتبار میدهد. این سلبریتیها در شرایط اقتصادی و اجتماعی که پول معیار و محور و شکلدهنده تعاملات و کنشهای انسانی و اجتماعی است، میتوانند اعتبار و سرمایه اجتماعیشان را به سرمایه اقتصادی تبدیل کنند و بنابراین وارد عرصه تبلیغات میشوند.
وقتی اخلاقیات در برابر «پول» رنگ میبازد
کاظمی تصریح میکند: محوریت پول چنان است که اخلاقیات در برابر آن رنگ میبازد. چهره سرشناس ممکن است ارزیابی اخلاقی موضوع مورد تبلیغ را فراتر از وظایف و مسئولیت اجتماعی خودش تلقی کند و کاری به درستی یا نادرستی آنچه به عنوان حقیقت به مخاطب تحویل میدهد نداشته باشد. او تبلیغ را به عنوان دروغ منفعتآمیز میپذیرد و اعتنایی به آسیبهای احتمالی تبلیغاتی که در آن شرکت جُسته ندارد. او به واسطه سلبریتی بودن، اعتبار اجتماعی کسب کرده که بر اساس منافعش از آن استفاده میکند. سوار بر اعتماد مخاطبان، راست و دروغ میبافد تا به آنکه اجیر یا استخدامش کرده سود برساند و خود نیز در این میان به منفعت برسد.
وی ادامه میدهد: در مشارکت سلبریتیها در تبلیغاتی مثل عوارض و تبعات داروها، مواد آرایشی، زیبایی و... گاهی عوارض و آسیبهایی که به مصرفکننده میرسد کشف نمیشود یا زمان زیادی به طول میانجامد که مشخص شود و سلامت فرد اساسا مورد توجه قرار نمیگیرد و همچنین فرد تبلیغ کننده هم مورد پرسش قرار نمیگیرد. گاهی (مثل مورد کلاهبرداری شرکت فروش موبایل) تبلیغات موجب ضرر و زیان مالی مصرفکنندگان یا خریداران شده، که مورد توجه قرار گرفته و به یک جنجال تبدیل میشود؛ به هر حال در هر دو صورت ممکن است شخص سلبریتی از پذیرش مسئولیت امتناع و آن را از خود سلب مسئولیت کند. در واقع تبلیغات، پول محور است و اخلاق یا مسئولیت اجتماعی محلی از اعراب ندارد.
ریسمان پوسیده تبلیغاتچیها
این جامعهشناس همچنین در پاسخ به این سوال که مردم تا چه میزان باید حرفهای سلبریتیها را باور و به آنها اعتماد کنند؟ یادآور میشود: پیش از پاسخ باید بگویم که نمیتوان تمام مسئولیت کلاهبرداری و اتفاقی که منجر به ضرر و زیان تعدادی از شهروندان شده را تماما بر دوش سلبریتیها و تبلیغاتچیها انداخت. این پدیده علتهای مهمتری هم دارد که باید در جای خود به آنها پرداخته شود؛ اما این نکته واضحی است که تبلیغات برای فروش بیشتر و سود است و محتوای آن ممکن است با اغراق و بزرگنمایی همراه باشد. بنابراین پیش از تصمیمگیری باید جوانب مختلف موضوع را سنجید و تحقیق کرد. البته در جامعهای که با بحران بیاعتمادی روبه رو است، تعاملات اجتماعی و تبادل و تصمیمگیری به کاری دشوار تبدیل شده است. اعتماد به گروههای مرجع آخرین ریسمانی است که فرد رها شده در ورطه جعل و تقلب و فریب میتواند به آن چنگ بزند ولی حالا مشخص شده این ریسمان هم پوسیده و غیرقابل استفاده است.
سلبریتیها با حفظ آبرو به هر تبلیغی تن ندهند
علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی نیز با بیان اینکه تبلیغات برای موسسات، شرکتها و کارخانههای معتبر در راستای جلب مشتری و عرضه کالا و خدمات بیشتر، موضوع بد یا عجیب و غریبی نیست، به ایسنا گفت: اما در این زمینه چند نکته وجود دارد؛ متاسفانه تبلیغات در کشور ما چارچوب، قاعده و اصول مشخصی ندارد و به همین دلیل هر فرد و شرکتی به راحتی برای خود تبلیغات میکند. از همین رو در گام اول نباید به سراغ سلبریتی رفت بلکه باید به سراغ دستگاههای ذیربط مثل وزارت ارشاد و قوه قضاییه رفت که با چه شرایطی تبلیغ صورت گیرد و آیا هر فردی میتواند تبلیغات انجام دهد یا خیر؟.
وی خاطرنشان کرد: سلبریتیها جزو گروه مرجع در کشور محسوب میشوند و از همین رو مردم و به ویژه جوانان سعی میکنند سبک زندگی و نحوه لباس پوشیدن و حرف زدن خود را شبیه آنها کنند. در همین راستا سلبریتیها باید توجه کنند که وقتی مردم به آنها اعتماد و آنها را قبول دارند، تبلیغات توسط آنها به درست یا به غلط همچون «سند» است. در این جاست که سلبریتی باید هم آبروی خود را حفظ کند و هم به فکر منافع مردم باشد و نمیتوان صرفا به هر تبلیغاتی تن داد و بعد از آنکه اتفاق بدی رخ داد از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند و بگوید ما فقط تبلیغات کردهایم.
سلبریتی به همین راحتی نمیتواند از حرفی که زده شانه خالی کند
این روانشناس اجتماعی تاکید کرد: تبلیغات توسط سلبریتیها باید در زمانی اتفاق بیفتد که آنها اطمینان داشته باشند در این تبلیغ کلاهبرداری وجود ندارد. سلبریتی نمیتواند به همین راحتی از زیر بار این مسئولیت و حرفی که زده شانه خالی کند، در نتیجه به سلبریتیها توصیه میکنم تا جای ممکن وارد فضای تبلیغات نشوند و اگر هم اقدام به تبلیغ میکنند در موسسات و شرکتهایی که مجوز روشن و مشخصی دارند و روند کارشان درست است، اقدام به تبلیغات کنند.
وی درباره تاثیر سلبریتیها بر روی باور مردم نیز توضیح داد: وقتی فردی در عرصه ورزشی، هنری یا موسیقی موفق میشود؛ جوانان و نوجوانان این موفقیت را به جنبههای دیگر زندگی او تعمیم میدهند و فکر میکنند به دلیل اینکه این فرد در یک عرصه موفق است پس حرفهای او نیز در همه عرصهها نیز صحیح است از همین رو آنها بسیاری از سبکها و شیوههای زندگیشان را با سلبریتیها تنظیم میکنند. در کشور ما نیز اشتباهی که صورت گرفته این است که از سلبریتیها در حوزههای تبلیغات استفاده و آنها را در ابعاد مختلف مرجع میکنند، این درحالیست که اگر سلبریتی در حوزه خاصی فرد موفقی است اصلا به این معنا نیست که آنها در ابعاد دیگر زندگی نیز الگوی مناسبی هستند.
رئیس کمیته ارتباطات کمیسیون صنایع مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم تهران تاکید کرد: باید برای فعالیتهای اقتصادی و تبلیغاتی در فضای مجازی نهاد تنظیم گر و قوانین مشخص تعیین و تصویب شود.
رضا تقی پور در حاشیه بازدید از غرفه ایرنا در نمایشگاه رسانههای ایران در پاسخ به مسئله نظارت بر فعالیت سلبریتی ها و چهرههای شاخص در حوزه تبلیغات و فضای مجازی با توجه به حواشی پیش آمده درباره کلاهبرداری شرکت کوروش کمپانی و استفاده این شرکت از چهره های مشهور برای تبلیغ گفت: این مشکل مختص کشور ما نیست و در بسیاری از کشورها وجود دارد.
وی ادامه داد: در کشور ما قوانین رسانهها و مطبوعات تابع قوانینی است که در گذشته تدوین و نگاشته شده است و ساختار مشخصی بر کار آنها نظارت دارد و از این رسانه ها حمایت میکند.
به گفته این نماینده مجلس شورای اسلامی، متاسفانه در موضوع رسانههای مجازی، علیرغم اینکه بسیاری از کشورها با تصویب قوانین جدید تا حدودی این مسئله را حل کردند و این موضوع را به رسانههای اجتماعی تعمیم دادند که می توان به عملکرد موفق اتحادیه اروپا در این زمینه اشاره کرد، ما به اندازه آنها موفق نبوده ایم.
تقیپور گفت: متاسفانه این خلا در کشور ما وجود دارد که چارچوب محکمی برای جلوگیری از شایعات و تبلیغات دروغ ندریم. ما برای این بخش تبلیغات و فعالیت در فضای مجازی قوانین مشخصی نداریم، در حالی که در قوانین موجود برای حوزه مطبوعات نیز خلاءهایی دیده میشود.
وی ادامه داد: سالهای اخیر در مواردی همچون قرض الحسنهها و موسسات مالی و اصناف شاهد چنین اتفاقی در حوزه تبلیغات بودیم که هزینه مالی و اجتماعی برای شهروندان و ناامیدی اجتماعی به بار داشته است که خوشبختانه در حوزه موسسات مالی با ورود بانک مرکزی تا حد قابل توجهی این مشکل برطرف شد.
رئیس کمیته ارتباطات مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: اما در حوزه تبلیغات و فعالیت در فضای مجازی کماکان مشکل وجود دارد، اما راه حل آن نیز روشن است و باید نهاد تنظیمگر در کشور مشخص شود.
به گفته تقیپور، لازم است این نهاد تنظیمگر توانایی تنظیم قوانین برای فعالیت در حوزه فضای مجازی را داشته باشد تا هم حریم شخصی مردم و شهروندان رعایت شود و هم از سوء استفاده مالی جلوگیری شود.
عطیه ذاکری - تبیان - در حالیکه بسیاری از کشورهای توسعه یافته در مالیاتستانی از بلاگرها و اینفلوئنسرها تعارف ندارند، در ایران برخی برخی بلاگرها با توجیهات گوناگون به راحتی از پرداخت مالیات معاف میشوند.
در بسیاری از کشورها، مالیات بخش بزرگی از بودجه دولت را تشکیل میدهد و نه تنها تمام کسانی که به نحوی درآمد دارند باید مالیات بپردازند بلکه قوانین سختگیرانهای برای دریافت آن وجود دارد. همچنین کسانی که از پرداخت مالیات شانه خالی کنند، با جریمههای سنگینی مواجه خواهند شد.
به گفته سایتUSA Today در آمریکا، بلاگرها و اینفلوئنسرها به عنوان پیمانکاران مستقل، «خود اشتغال» محسوب میشوند. خوداشتغالان نیز مشمول نرخ مالیات 15.3 درصدی هستند. در واقع بلاگرها پس از بستن قرارداد با شرکتها، فرم مالیات دریافت میکنند و به این شکل بر درآمدشان نظارت میشود. همچنین در آمریکا مالیات باید هر سه ماه یک بار پرداخت شود.
همچنین بر اساس قانون مالیات این کشور عدم پرداخت مالیات، عدم ارائه اظهارنامه یا ارائه اطلاعات درخواستی، ارائه گواهی معافیت تقلبی و ارائه اظهارات جعلی و نادرست مجازات تا پنج سال زندان و جریمه تا 250000 دلار برای افراد و 500000 دلار برای شرکتها را خواهد داشت.
با این حال در ایران هنوز آنطور که باید و شاید، مسئله دریافت مالیات از بلاگرها و اینفلوئنسرها جدی گرفته نمیشود و گویا برخی مسئولین ساختارمند کردن فضای مجازی را تنها به فیلتر کردن آن محدود میدانند.
چند وقت پیش خاندوزی، سخنگوی اقتصادی دولت اعلام کرد که بیش از ۵۰۰ هزار بلاگر و اینفلوئنسر در فضای مجازی فعالیت دارند و از این تعداد تنها ۵۵۱ نفر شناسایی شدهاند و درآمد فقط ۱۳۱ نفر از آنها در سال ۱۴۰۰ بیش از ۲۳۰۰ میلیارد تومان بوده است. با این حال تنها ۱۷ میلیارد تومان برای همه این افراد و بهطور متوسط ۱۳۰ میلیون تومان برای هر نفر مالیات تعیین شد که بیشتر آنها از پرداخت این رقم نیز امتناع کردند و تنها ۲۳ نفر آن را پذیرفتند!
الیته که هدف از این گزارش بررسی علل فرار مالیاتی بلاگرها و اینفلوئنسرهاست اما سلبریتیهایی که به نحوی از طریق تبلیغ در شبکههای اجتماعی درآمدزایی دارند، جدای از مالیات بر فعالیت هنری باید مشمول مالیات بر فعالیت بلاگری نیز بشوند. با این حال در ایران بسیاری از سلبریتیها علاوه بر مقاومت در برابر پرداخت مالیات بر درامد فضای واقعی، نسبت به پرداخت مالیات بر درامد فضای مجازی نیز واکنش نشان میدهند.
همین چند روز پیش بود که شهربانو منصوریان، ووشوکار و بلاگر فضای مجازی، با انتشار یک ویدئو در صفحه اینستاگرامش، بابت تماسهای سازمان امور مالیات به او اظهار ناراحتی کرده و گفته بود: امروز اعصابم خورده چون دو سه بار از اداره مالیات باهام تماس گرفتن و گفتن اسمت رد شده به عنوان بلاگر و اگر نیای، پروندهات را میفرستیم دادگاه حسابت را مسدود کنند. من یک ورزشکارم و قهرمان مملکت. 10 بار پرچم جمهوری اسلامی را در کشورهای دیگه بالا بردم. من بلاگرم یا ورزشکار؟ کی اسمم را به عنوان بلاگر رد کرده؟» در واقع منصوریان با 1 میلیون فالور دارد و فعالیت تبلیغاتی در پیج خود، با این لحن میخواست انتساب بلاگری را از خود دور کند که اتفاقا موفق هم شد!
قسمت جالب ماجرا اینجاست که نه تنها سازمان امور مالیاتی، دلایل منطقی و قانونی خود را برای اظهارات تلفنی با منصوریان مطرح نکرد، بلکه واکنشش به ویدئوی منشتر شده او در فضای مجازی این بود: «از شهربانو منصوریان فقط توضیح خواستیم نه مالیات!». به همین سادگی سازمان امور مالیاتی یک بلاگر را از پرداخت مالیات فراری داد! این در حالی است که طبق ماده 93 مالیاتهای مستقیم، اگر اشخاص حقیقی یا حقوقی با هر وسیلهای درآمد تبلیغاتی داشته باشند، مشمول مالیات بر درآمد خواهند شد.
از طرفی دیگر سلبریتیها در تمامی کشورهای توسعه یافته مشمول مالیات میشوند تا آنجا به گفته خبرگزاری «رویترز» در سال 2019 کریستیانو رونالدو به دلیل تقلب مالیاتی 19 میلیون یورو جریمه شد.
بنابراین سوالی که اینجا به وجود میآید این است که چرا مالیاتستانی تا این اندازه سلیقهاس است؟ نقض قانون به دلیل ترس از حواشی و جنجالهای رسانهای تا کجا؟ سلبریتی که در فضای مجازی از طریق تبلیغ منبع درامد دیگری را برای خود ایجاد کرده چرا نباید مالیات بدهد؟ بله؛ تا زمانی که مسئولین رسانه را نشناسند و به قدرت آن را در توجیه افکار عمومی پی نبرند، با کوچکترین حاشیهای قانون دستکاری و حتی نقض میشود.
همچنین اگر مردم ضرورت دریافت مالیات از بلاگرها را درک کنند و آن را قانونی بدانند که اتفاقا در کشورهای توسعه یافته بسیار سفت و سخت اجرا میشود، خود مطالبهگر دریافت مالیات از تمامی بلاگرها خواهند بود و دیگر برای مسئولین، ترسی از واکنشهای حق به جانب سلبریتی_بلاگرها نیز وجود نخواهد داشت.
رئیس انجمن واردکنندگان موبایل با اشاره به ماجرای کوروش کمپانی و فروش موبایل آیفون به مردم با قیمت نازل و کلاهبرداری صورت گرفته توسط این شرکت، گفت: این شرکت اصلا مجوز واردات آیفون نداشته و موبایلها را از طریق شرکتهای واردکننده داخلی تهیه و به فروش رسانده است.
مهدی اسدی - رئیس انجمن واردکنندگان موبایل، تبلت و لوازم جانبی - در گفتوگو با ایسنا، در رابطه با ماجرای فروش موبایل آیفون توسط شرکت کوروش کمپانی با قیمت بسیار کمتر از قیمت جهانی گفت: این شرکت اصلا دارای مجوز واردات آیفون نبوده و موبایلهای آیفون را از طریق واردکنندگان داخلی تهیه کرده و در گذشته نیز دو مرتبه دفتر آنها پلمب شد که متاسفانه بنا بر دلایلی که مطلع نیستیم، مجددا بازگشایی شد.
وی در رابطه با تبلیغات صورت گرفته از سوی برخی هنرمندان سینما و همچنین ورزشکاران برای این شرکت، گفت: بسیاری از کلاهبرداریها و مشکلاتی که برای مردم و مالباختگان ایجاد میشود به خاطر تبلیغاتی است که با دریافت پول از سوی برخی از سلبریتیها برای این شرکتها صورت میگیرد و متاسفانه با اعتمادسازی که از سوی سلبریتیها برای این شرکتها انجام میشود، بسیاری از مردم به سادگی این گونه تبلیغات را باور میکنند.
رئیس انجمن واردکنندگان موبایل در رابطه با واکنش این انجمن به موضوع کوروش کمپانی گفت: پیگیری این موضوع در دستور کار ما قرار دارد و از امروز نیز با باشگاه استقلال، خانه سینما، انجمن صنفی بازیگران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین وزارت ورزش برای جلوگیری از این گونه تبلیغات رایزنیهای خود را آغاز کردهایم.
اسدی در پایان با اشاره به انجام تبلیغات از سوی برخی از باشگاههای ورزشی برای شرکتهای مشابه فروش موبایل و کلاهبرداری از مردم گفت: اگر جلوی برخی از باشگاهها در تبلیغات برای یک شرکت دیگر گرفته نشود، بی شک مجددا شاهد تکرار ماجرایی به مراتب بدتر از کوروش کمپانی خواهیم بود.
گفتنی است؛ شرکت «کوروش کمپانی» با تبلیغات گسترده و سوءاستفاده از برخی چهرههای شناخته شده (سلبریتیها) با تبلیغ فروش گوشی تلفن همراه به قیمت پایین با دریافت مبالغی با وعده تحویل ۴۵ روزه اقدام به ثبت نام از شهروندان کرده بود که در نهایت مالک آن کلاهبردار از آب درآمده و متواری شده است.
اعظم حمیدپور - ایرنا- بسیاری از مالباختگان یک شرکت پرحاشیه فروش تلفن همراه که مالک آن متواری شده، سلبریتیها را مقصر میدانند و در مقابل برخی میگویند ورزشکاران و بازیگرانی که برای این شرکت تبلیغ کردهاند مسئولیتی برای جبران خسارت ندارند.
شرکت «کوروش کمپانی» که با ادعای فروش گوشی آیفون ۲۰ میلیونی نام خود را بر سر زبانها انداخته بود، تعطیل شده و مالک این شرکت متواری است. این موضوع را پلیس نیز تایید کرده و در پی یافتن این فرد و احقاق حقوق مالباختگان است؛ این خبر ایرنا در روز پنجشنبه ۲۶ بهمنماه به منزله تایید رسمی کلاهبرداری شرکتی بود که طی ماههای اخیر در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد.
در ادامه، «تسنیم» در خبری اختصاصی نوشت: همدست مالک کوروش کمپانی که پدر فرد متواری است دستگیر و تحویل مقام قضایی شده است. به گزارش این خبرگزاری، مالک اصلی این شرکت که در غرب پایتخت فعالیت میکرد قبل از اینکه هرگونه پرونده انتظامی یا قضایی برایش تشکیل شود متواری بوده و از او ردی در دسترس نبوده است.
مدیرعامل این شرکت مدعی بود گوشی موبایل آیفون را که بین ۳۵ تا ۴۰ میلیون تومان در بازار دادوستد میشود، از طریق حذف واسطهها به قیمت ۲۰ میلیون تومان به دست مصرفکننده میرساند؛ ادعایی که سختباور بودن آن باعث شد تا این شرکت به شکل گسترده دست به دامن سلبریتیها شود و از آنان بخواهد دست به تبلیغ کوروش کمپانی زده و اعتماد مردم را جلب کنند؛ از بازیگران سینما تا بازیکنان فوتبال و «هادی چوپان» قهرمان مسترالمپیا و حتی «صادق بوقی» که به تازگی توانسته بعد از حواشی که برایش پیش آمد، نام خود را در میان سلبریتیها بگنجاند.
بعد از متواری شدن صاحب این شرکت، نقش سلبریتیها در این ماجرا و مسئولیتشان تبدیل به موضوع بحثونظرهایی متعدد شد.
نگاه حقوقدانها به مسئولیت سلبریتیها در پرونده کوروش کمپانی
هر چند برخی با بیان اینکه سلبریتیها با این تصور که چنین شرکتی بدون مجوز نمیتوانسته اینچنین با سر و صدای زیاد فعالیت کند، آنان را بیتقصیر دانستهاند اما گروهی دیگر معتقدند نمیشود یک سلبریتی پول تبلیغ یک کالا یا خدمات را به جیب بزند بدون اینکه از هر مسئولیتی در قبال آن برکنار باشد.
در این زمینه «رسول کوهپایه زاده» حقوقدانی است که در گفتوگو با «ایسنا» اظهار داشته از نقطه نظر کیفری، چنانچه اشخاصی موجبات تشویق و تحریک و ترغیب و تسهیل وقوع جرم را فراهم کنند، به شرط آنکه با مباشر اصلی جرم، وحدت قصد داشته باشند، به عنوان معاون جرم مجازات خواهند شد. در موضوع کوروش کمپانی چنانچه شکات یا مدعیالعموم بتوانند قصد مجرمانه اشخاص مشهور را ثابت کنند، سلبریتیها به عنوان معاونت در ارتکاب بزه تحت تعقیب قرار میگیرند اما در صورت فقدان احراز قصد مشترک با مجرم اصلی مسئولیت کیفریشان منتفی است اما در بعد مسئولیت حقوقی و مدنی براساس قوانین و مقررات و اصول کلی و عمومات حقوقی و قواعد فقهی، بیتردید تبلیغکنندگان مسئول جبران خسارات وارده بوده و باید پاسخگو باشند.
به گفته این وکیل دادگستری، مطابق ماده ۸ قانون مسئولیت مدنی «اشخاصی که در اثر تصدیقات یا انتشارات مخالف واقع به حیثیت و اعتبارات و موقعیت دیگری زیان وارد آورند، مسئول جبران آن هستند و ...» . همچنین طبق ماده ۷ قانون حمایت از حقوق مصرفکنندگان، «تبلیغات خلاف واقع و ارائه اطلاعات نادرست که موجب فریب یا اشتباه مصرف کننده از جمله از طریق وسایل ارتباط جمعی، رسانههای گروهی و برگههای تبلیغاتی شود، ممنوع است.» همین طور مطابق ماده دو آیین نامه اجرایی همین قانون، استفاده از اسامی و عناوین و نشان افراد و موسساتی که دارای شهرت هستند، به نحوی که مصرفکنندگان را فریب دهد از جمله مصادیق تبلیغات خلاف واقع محسوب میشود.
«امید سلیمی بنی» هم دیگر حقوقدانی است که در گفتوگو با «خبرآنلاین» بیان داشته سلبریتیها و تبلیغاتکنندگانی را که باعث ضرر و زیان بهمردم و خریداران شدهاند، میشود بهدادگاه کشید و از آنها خسارت گرفت. وی البته تصریح کرده وقتی شما متهم ردیف یک را نمیتوانید تعقیب کیفری کنید، پروندهای وجود ندارد که از همدستان یا تبلیغاتکنندگان او بهعنوان معاونت در جرم کلاهبرداری از طریق حضور در مانور متقلبانه (تبلیغات) شکایت کیفری کنید.
در همین زمینه رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا با اشاره به اینکه متاسفانه در جریان فعالیت این شرکت برخی افراد سرشناس و شناختهشده اقدام به تبلیغ برای این شرکت کردهاند خبر داده به اتهامات آنان رسیدگی خواهد شد.
تبلیغات در معنای تاییدیه
با وجود این اظهارنظرهای حقوقی، این واقعیت قابل کتمان نیست که در چارچوب نظم حقوقی کنونی، قوانین و مقررات موجود درخصوص تبلیغات و تاییدهای صورت گرفته از سوی چهرهها در فضای سنتی و به طریق اولی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پاسخگوی چالشهای موجود نیست.
در این زمینه، دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در تحقیقی با عنوان «مسئولیت چهرهها در شبکههای اجتماعی (تبلیغات بازرگانی)» که مردادماه ۱۴۰۱ منتشر شده، به پروندههایی از این دست پرداخته است. این پژوهش با هدف تدوین ضوابط و مقررات حاکم بر مسئولیت حقوقی سلبریتیها نگاشته شده است؛ چهرههایی که از آنان به عنوان «تاییدکننده» یاد کرده و تبلیغات یا به اصطلاح تاییدیههای صورت گرفته از سوی آنان به بروز خسارت و آسیب به مصرفکنندگان میانجامد.
بر اساس تعاریف این پژوهش، تاییدکننده به معنی شخص حقیقی و حقوقی یا سازمانی به غیر از سفارشدهنده آگهی است که کالاها یا خدمات را با نام یا تصویر خود معرفی و تایید میکند.
تایید کنندگان به نوعی رابط میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان هستند و اغلب به دلیل سبک زندگی و شغلی خود پیوند عاطفی قوی با مصرفکنندگان ایجاد می کنند و داور کیفیت مزه یا عملکرد محصولات یا خدمات میشوند.
در یک تقسیم بندی کلی تاییدکننده به پنج دسته تقسیم میشوند؛ ۱.چهرهها یا سلبریتیها ۲.مصرفکنندگان عادی ۳. کارشناسان حرفهای ۴.روسای شرکتها ۵. مدلها.
در بازاریابی مدرن، شرکتها به طور فزایندهای از تاییدکنندگان سنتی سلبریتی، به سمت کاربران تاثیرگذار رسانههای اجتماعی مانند بلاگرها و شخصیت های مشهور اینستاگرام سوق پیدا کردهاند. صرفنظر از دسته بندی محصولات یا خدمات امروزه اغلب برندها به دنبال تایید برندشان از جانب سلبریتیها هستند تا از این طریق خود را به شهرت و محبوبیت آنان مرتبط سازند.
سلبریتیها مقصرند یا قربانی؟
اکنون تحمیل مسئولیت حقوقی بر چهرههای تایید کننده با چالشها و سوالهای بیشماری مواجه است. برخی موافق و برخی مخالف مسئولیت حقوقی تاییدکنندگان هستند.
موافقان مسئولیت حقوقی تاییدکنندگان بر این باورند که تاییدکنندگان با اعمال نفوذ ناروا بر «آزادی انتخاب» مصرفکننده تاثیر میگذارند. آنان معتقدند بین تولیدکنندگان و تاییدکنندگان منافع مشترکی در زمینه پولسازی وجود دارد.
بر این مبنا کسی که درباره کیفیت و سلامت کالایی اظهارنظر و به نوعی آن را تایید میکند، در صورت اثبات کذب بودن ادعا و ایراد خسارت به مصرف کننده مسئول تلقی میشود. در چنین فرضی میتوان ضرر را منتسب به تاییدکننده دانست.
اما مخالفان مسئولیت حقوقی تاییدکنندگان معتقدند که تاییدکنندگان مرجع تایید یا آزمایش نیستند و به طور حتم فاقد تخصص فنی در این زمینهاند. آنها میگویند که آزمایش ایمنی اولیه توسط مراجع ذیصلاح انجام شده است و تاییدکننده صرفاً یک وسیله انتقال اطلاعات است و نباید به یک قربانی و محکوم مبدل شود. افزون بر آن در اغلب موارد شرط صریح یا ضمنی جبران خسارت در قرارداد بین تاییدکننده و تولیدکننده وجود دارد.
رویکرد نظامهای حقوقی مختلف در مورد مسئولیت تاییدکنندهها
همزمان با افزایش حضور تاییدکنندگان در تبلیغات بازرگانی، مشکلات حقوقی نیز در این خصوص افزایش یافته است . نظامهای حقوقی مختلف در مواجهه با تحمیل مسئولیت حقوقی بر تاییدکنندگان کالا و خدمات رویکردهای مختلفی را اعمال کردهاند.
رویکرد کشورهای مختلف نشان میدهد یکی از اقدامات مهم قانونگذاران و تنظیمگران (رگلاتورها) تبلیغات بازرگانی به منظور حل معضلات ناشی از تایید کالا و خدمات توسط چهرهها در تبلیغات، افشای روابط مادی بین تاییدکننده و سفارشدهنده است، زیرا ممکن است مصرفکننده با مشاهده چنین تاییدی و با تکیه بر اعتبار چهره مشهور اقدام به خرید خدمت و کالایی کند که در صورت عدم ارائه چنین تاییدی این اقدام را انجام نمیداد از این رو مهمترین اقدامی که برای حل این مساله در حوزه فضای مجازی و بازاریابی تاییدکنندگان اتخاذ کردهاند افشای مشخص و تبلیغاتی بودن تایید است.
در عین حال در برخی از نظامهای حقوقی مقامهای نظارتی به جای تکیه بر مسئولیت تاییدکننده در برابر خسارت و آسیبی که بر اثر استفاده محصول یا سفارش خدمت به مصرفکننده وارد شده است، بیشتر بر پاسخگویی بازاریابان در قبال محتوای یک پست رسانه اجتماعی متمرکز شدهاند.
در شماری از نظامهای حقوقی مانند چین برای تاییدکننده در کنار اشخاصی نظیر آگهیدهنده مسئولیت تضامنی پیشبینی شده است که این موضوع بر اهمیت اقدامهایی که تاییدکنندگان انجام میدهند دلالت دارد، زیرا اکنون توسعه روزافزون شبکههای اجتماعی در سراسر دنیا اهمیت تایید را نیز با گسترش دوچندانی مواجه ساخته است به گونهای که به یکی از درآمدزاترین مشاغل دنیا تبدیل شده است.
در نظام حقوقی آمریکا مسئولیت تاییدکننده بودن بستگی به این دارد که آیا ارتباط مادی بین فرد یا موسسه و تبلیغکننده وجود دارد یا خیر؟ در انگلیس دستورالعمل حمایت از مصرفکننده در برابر تجارت غیرمنصفانه، اقدامات گمراهکننده هنگام تبلیغ یا فروش به مصرفکنندگان را ممنوع اعلام کرده است و در هند، اتحادیه اروپا و ... نیز چارچوبهای حقوقی در این زمینه مشخص است.
مساله تبلیغات سلبریتیها در ایران
در ایران نیز این پدیده با سونامی پستهایی مواجه شده که بعضا ممکن است همراه با ارائه اطلاعات خلاف واقع و گمراهکننده صورت پذیرد. از این رو در نظام تنظیم گری ایران نیز در حوزه اینفلوئنسرها و سایر تاییدکنندگان باید چارچوبها و ضوابط خاصی در نظر گرفته شود چرا که در غیر این صورت ممکن است جبران خسارت میسر نشود. حال آن که هدف مسئولیت مدنی جبران خسارت و برگرداندن وضعیت زیاندیده به وضعیت قبل از ایراد خسارت است.
از این رو افراد فعال در این حوزه یا افرادی که فالوور (دنبال کننده) قابل توجهی دارند برای هر نوع تبلیغ مستقیم یا غیرمستقیم باید به طور شفاف تبلیغاتی بودن محتوا را به مخاطب اطلاع دهند و ماهیت تبلیغاتی اطلاعات مطرح شده را افشا سازند. تاییدکننده مکلف به افشای روابط مالی و قراردادی خود با کسانی است که برای آنها اقدام به تایید کالا و خدمات نموده است.
در صورت تایید و معرفی آن دسته از کالاها و خدماتی که مستلزم ارائه برخی از ادعاها در خصوص کیفیت اثربخشی خاصیت ایمنی ضمانت و سایر ادعاهایی که اثبات آنها نیاز به اخذ مجوز یا گواهی از مرجع ذیصلاح قانونی خاصی است، تایید کننده مکلف به اخذ و بررسی مستندات و گواهی محصول و خدمت به منظور احراز صحت و صبح ادعای مطرح شده است.
چنانچه از ناحیه کالا یا خدمت تاییدشده ضرر و آسیبی به مصرفکننده وارد شود تاییدکننده در صورتی مسئول است که در بررسی اسناد مربوط به ادعاهای مطرح شده قصور ورزد یا با علم به خلاف واقع بودن اظهارات اقدام به تایید کند. تایید آن دسته از کالاها و خدماتی که خود تاییدکننده از خدمات یا محصول استفاده نکرده است ممنوع است.
بر اساس قواعد عام مسئولیت مدنی و با تکیه به نظریه تقصیر در برخی موارد مسئولیت مدنی بر تاییدکننده قابل تحمیل است. بدیهی است که چنانچه این فعالیتها و اقدامهایی به تحقق جرم عمومی منجر شود، علاوه بر اعمال ضمانت اجراهای مقرر، پرونده متخلف یا متخلفان برای رسیدگی به محاکم قضایی ارجاع میشود.
حواشی مربوط به کلاهبرداری موسوم به «کوروش کمپانی» که افراد زیادی از چهرههای مطرح، آن را در صفحات اجتماعی خود تبلیغ کرده بودند، باعث شده است که در شبکههای اجتماعی انتقادات زیادی نسبت به این افراد مشهور مطرح شود و حتی درخواستهایی مبنی بر پاسخگو بودن آنها در میان است؛ اما سوال اینجاست که اگر کلاهبرداری «کوروش کمپانی» با این تبلیغات وسیع در خارج از ایران اتفاق میافتاد، تبلیغکنندگان چه مسئولیتی داشتند؟
به گزاش ایسنا، با افزایش تبلیغات محصولات مختلف توسط چهرههای شناخته شده در فضای مجازی در سراسر جهان، قوانینی برای تبلیغاتی که میتواند برای مخاطبان اشتباه یا گمراهکننده باشد در نظر گرفته شده است.
در آمریکا اساساً دو آژانس اصلی فدرال وجود دارد که به موضوع تبلیغات نادرست رسیدگی میکند، SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا) در صورتی که موضوع مربوط به اوراق بهادار باشد، و FTC (کمیسیون تجارت فدرال) که به طور کلی مسئول تنظیم تبلیغات نادرست و شیوههای تجاری فریبنده است.
بر این اساس مقررات «FTC» به وضوح نشان میدهد که تأییدکننده (تبلیغکننده) مشهور یک محصول میتواند مسئول اظهارات نادرست در طول دوره تأیید باشد.
برای اینکه این فرد مشهور در این مورد مسئول شناخته شود، احتمالاً باید از اظهارات نادرست و گمراهکننده در زمان بیان آن اطلاع داشته باشد. فرد مشهور در قبال اظهارات خود و ارائه اطلاعات نادرست به مخاطبان مسئول است.
در یک مورد نمونه، کمیسیون تجارت فدرال از استیو گاروی ستاره سابق بیسبال در مورد ادعاهای او درباره مکملهای کاهش وزن که بنابر اعلام مصرف کنندگان به طور جدی گمراه کننده بود، شکایت کرد. او همچنین متهم شد به عنوان یک تبلیغکننده مشهور، مستقیماً در تبلیغات فریبنده مشارکت داشته است و بنابراین میتواند در قبال هرگونه اظهارات نادرست در طول تبلیغات مسئول باشد. در نهایت کمپانی به پرداخت مبلغ ۱۰ میلیون دلار به کمیسیون تجارت فدرال محکوم شد اما دادگاه به نفع استیون گاروی رأی داد و بیان کرد که او نمیتواند به عنوان یک شرکتکننده مستقیم مسئول شناخته شود زیرا او اطلاعات واقعی از هرگونه اظهارات نادرست نداشته است. به طور کلی، FTC بیشتر به تبلیغکننده اصلی توجه میکند تا یک تأییدکننده مشهور.
در هند نیز قوانین سختگیرانهای برای برخورد با تبلیغهای نادرست از سوی چهرههای شناخته شده در نظر گرفته شد و بر اساس قوانین وضعشده در صورت ارائه اطلاعات نادرست از سوی سلبریتیها به مردم درباره یک محصول، در مرحله اول جریمه معادل ۵۰ میلیون تومان، در صورت تکرار، جریمه معادل ۱۵۰ میلیون تومان و در دفعه سوم زندان تا حداکثر پنج سال برای سلبریتی خاطی در نظر گرفته شده است!
به گزارش ایسنا، حاشیههای مربوط به تبلیغات پرحجم موسوم به «کوروش کمپانی» توسط افراد مشهور به ویژه بازیگران و ورزشکاران که دنبالکنندگان زیادی در فضای مجازی دارند و بیتوجهی نهادهای نظارتی به این تبلیغات کذب، در دو روز گذشته به یکی از موضوعات داغ در فضای مجازی تبدیل شده است. از یک سو گویا اغلب افراد چهره و تبلیغکننده توجهی به مسئولیت خود در قبال طرفدارانشان نداشته و ندارند و بعد از سپری شدن دو روز، فقط یکی دو نفر از آنها، به از دست رفتن سرمایه مردم واکنش نشان دادهاند. از سوی دیگر نیز «کوروش کمپانی» چندین ماه مشغول تبلیغات بوده است و افراد زیادی نیز در فضای مجازی نسبت به دروغ بودن تبلیغات آن هشدار داده بودند، اما چگونه نهادهای نظارتی در این ماهها، به موضوع ورود نکرده و بررسیهای لازم را انجام ندادهاند.
در موضوع کوروش کمپانی چنانچه شکات یا مدعی العموم بتوانند قصد مجرمانه اشخاص مشهور را ثابت کنند، سلبریتی ها به عنوان معاونت در ارتکاب بزه تحت تعقیب قرار میگیرند. همچنین مسئولیت نهادهای نظارتی صنفی و دولتی در صدور مجوز و عدم کنترل و نظارت کافی و اهمال و قصور در این خصوص مصداق بارز ترک فعل است و مسئولیت مدنی آنها را مطرح می کند.
فروش گوشیهای آیفون به قیمت پایین تر از قیمت واقعی بازار برای هر شهروند متعارفی عجیب و مشکوک بود اما آنچه که باعث شد شک و تردید مردم به باور و یقین تبدیل شود و اقدام به پرداخت وجه جهت خرید گوشی کنند، تبلیغات گسترده افراد مشهور بود که سبب اعتماد و امنیت و رفع شک و تردید شد؛ لذا بدون تردید اگر این تبلیغ و تایید و تمجید و تشویق بازیگران و فوتبالیستها و چهره های مشهور نبود؛ بلاتردید تعداد کمتری از هموطنان مورد اغفال و فریب و نهایتا مالباختگی و کلاهبرداری واقع می شدند.
رسول کوهپایهزاده وکیل دادگستری در گفتوگو با ایسنا در باره مسئولیت چهرههای مشهور در موضوع کوروش کمپانی اظهار کرد: کلاهبرداری کورش کمپانی که با تبلیغات گسترده از سوی چهرههای سرشناس و مشهور، جمع کثیری از هموطنان مورد فریب و اغفال قرار گرفتند و مبالغ کلان و هنگفتی توسط بزهکار برده شده است از ابعاد مختلف حقوقی مسئولیت اشخاص معروف تبلیغکننده، مسئولین صنفی و دولتی و پلیس و مراجع نظارتی قابل بررسی است.
وی افزود: با توجه به تغییر و تحول گسترده در زمینه تبلیغات کالا و خدمات، امروزه استفاده از نام و تصویر و محبوبیت برخی از اشخاص و گروههای مرجع از جمله بازیگران، ورزشکاران و مجریان تلویزیونی و سایر چهرههای معروف و مشهور یکی از عوامل و ابزارهای مهم و اساسی در جلب اعتماد و القای تضمین کیفیت کالا و اقناع و تشویق و ترغیب مشتری به خرید کالا و خدمات محسوب می شود.
به گونه ای که بدون رضایت این اشخاص هیچ کس حق ندارد از چهره و نام و نماد آنها در تبلیغ کالا و معرفی خدمات خود استفاده کند و امروزه این امر در حقوق مدرن برای اشخاص معروف و سلبریتیها حقی را ایجاد کرده که از آن به عنوان حق شهرت یا حق جلوت هم نام برده میشود اما اعمال این حق حتما تابع ضوابط و مقررات است و در مقابل هر حقی، تکلیف و مسئولیت هم وجود دارد.
این وکیل دادگستری تاکید کرد: فروش گوشیهای آیفون به قیمت پایین تر از قیمت واقعی بازار برای هر شهروند متعارفی عجیب و مشکوک بود اما آنچه که باعث شد شک و تردید مردم به باور و یقین تبدیل شود و اقدام به پرداخت وجه جهت خرید گوشی کنند، تبلیغات گسترده افراد مشهور بود که سبب اعتماد و امنیت و رفع شک و تردید شد؛ لذا بدون تردید اگر این تبلیغ و تایید و تمجید و تشویق بازیگران و فوتبالیست ها و چهره های مشهور نبود؛ بلاتردید تعداد کمتری از هموطنان ما مورد اغفال و فریب و نهایتا مالباختگی و کلاهبرداری واقع می شدند.
کوهپایه زاده افزود: از نقطه نظر کیفری، چنانچه اشخاصی موجبات تشویق و تحریک و ترغیب و تسهیل وقوع جرم را فراهم کنند، به شرط آنکه با مباشر اصلی جرم، وحدت قصد داشته باشند، به عنوان معاون جرم مجازات خواهند شد.
در موضوع کوروش کمپانی چنانچه شکات یا مدعی العموم بتوانند قصد مجرمانه اشخاص مشهور را ثابت کنند، سلبریتی ها به عنوان معاونت در ارتکاب بزه تحت تعقیب قرار میگیرند اما در صورت فقدان احراز قصد مشترک با مجرم اصلی مسئولیت کیفریشان منتفی است اما در بعد مسئولیت حقوقی و مدنی براساس قوانین و مقررات و اصول کلی و عمومات حقوقی و قواعد فقهی بیتردید تبلیغ کنندگان مسئول جبران خسارات وارده بوده و باید پاسخگو باشند.
وی ادامه داد: مطابق ماده ۸ قانون مسئولیت مدنی «اشخاصی که در اثر تصدیقات یا انتشارات مخالف واقع به حیثیت و اعتبارات و موقعیت دیگری زیان وارد آورند، مسئول جبران آن هستند و ..." . همچنین طبق ماده ۷ قانون حمایت از حقوق مصرف کنندگان، « تبلیغات خلاف واقع و ارائه اطلاعات نادرست که موجب فریب یا اشتباه مصرف کننده از جمله از طریق وسایل ارتباط جمعی، رسانه های گروهی و برگه های تبلیغاتی شود. ممنوع است.» همین طور مطابق ماده دو آیین نامه اجرایی همین قانون، استفاده از اسامی و عناوین و نشان افراد و موسساتی که دارای شهرت هستند، به نحوی که مصرفکنندگان را فریب دهد از جمله مصادیق تبلیغات خلاف واقع محسوب می شود.
این حقوقدان تصریح کرد: براساس قواعد حقوقی که منبعث از فقه می باشد، مسئولیت اشخاص تبلیغکننده قابل طرح است. از جمله این قواعد، قاعده حقوقی لازم سود و زیان است؛ یعنی از آنجا که اشخاص معروف به ازای انجام تبلیغ و تایید کالا و جلب اعتماد و جذب خریدار از فروشنده پول دریافت میکنند، باید پاسخگوی زیانهای احتمالی ناشی از عملشان هم باشند؛ یعنی همانطور که سود انجام تبلیغات را دریافت میکنند، باید پاسخگوی ضررهای ایجاد شده هم باشند. اگر سودی میکنند خسارت و خطرات ناشی از آن را بپذیرند. این یک قاعده فقهی تحت عنوان قاعده «من له الغنم فعلیه الغرم» است.
وی با اشاره به اصل منع سوءاستفاده از حق گفت: سلبریتیها حق دارند از حق شهرت یا حق جلوت استفاده کنند و در آگهیها و تبلیغات شرکت کنند و در مقابلش هم پول دریافت کنند اما در مقابل هر حقی تکلیف و مسئولیت وجود دارد و مطالق اصل ۴۰ قانون اساسی، هیچکس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر قرار دهد. قاعده مهم فقهی دیگری هم در این خصوص وجود دارد، تحت عنوان قاعده غرور به معنای فریفتن. به این تعبیر که هر گاه فردی ظاهری فراهم آورد که دیگری به آن اعتماد کند و در نتیجه این اعتماد به وی لطمهای وارد آید، غرور محقق شده و برمبنای این قاعده باید ضرر وارده جبران شود؛ بنابراین هر کس شخصی را به انجام کاری تحریک و ترویج یا تشویق کند و لو اینکه قصد فریب نداشته باشد، ضامن است و قاعده لاضرر را ایفا میکند. با توجه به اینکه عقلا و منطقا و عرفا تبلیغات اشخاص مشهور باعث برانگیختن اعتماد و تشویق به خرید شده است، مسئولیت آنها مطرح است و باید خسارت وارده را جبران کنند.
کوهپایه زاده ادامه داد: حمایت از حقوق مصرف کننده و برقراری نظم عمومی و جلوگیری از سوءاستفاده از تبلیغات و کسب سودهای کلان در مقابل تحمیل ضررهای عمده اقتضا دارد تا اشخاص مشهور و چهره های تبلیغاتی که موجب فریب و ضرر اشخاص دیگر میشوند، از مصادیق تبلیغات خلاف واقع و موجبان ضمان و مسئولیت مدنی تلقی می شوند.مسئولیت نهادهای نظارتی صنفی و دولتی در صدور مجوز و عدم کنترل و نظارت کافی و اهمال و قصور در این خصوص مصداق بارز ترک فعل است و مسئولیت مدنی آنها را مطرح می کند.
وی تاکید کرد: شایسته است پلیس محترم به خصوص پلیس امنیت اقتصادی در جهت شفاف سازی توضیح دهد که با توجه به اقدامات تبلیغاتی وسیع و گسترده از سوی مجرمان و اعلام قیمت غیرواقعی و غیر معمول و غیر متعارف و کاملا مشکوک گوشیهای آیفون و با توجه به مسئولیت پلیس در خصوص رصد فعالیت های مذکور و جلوگیری و پیشگیری از وقوع جرم، چه اقداماتی در این خصوص قبل از ارتکاب و تحقق بزه و متواری شدن متهم اصلی انجام داده است؟
باید با هر گونه قصور و اهمال و ترک فعل در این خصوص برخورد قاطع قانونی انجام شود. اینکه مبلغ قابل توجهی به تاراج رود و خیل کثیری مالباخته شوند و پرونده کثیر الشاکی مفتوح شود و هزینه و وقت سنگینی از دستگاه قضایی گرفته شود و آثار و تبلیغات اقتصادی و اجتماعی و امنیتی و سیاسی به همراه داشته باشد، در خصوص جرمی که این چنین آشکارا و غیر معمول و در ملا عام ارتکاب یافته، در حالی که متهم اصلی چابک سوار به آن سوی دنیا رسیده و خود را از کمند نظمیه و عدلیه خارج کرده است، باید مورد توجه مراجع ذیصلاح و دستگاههای مسئول قرار گیرد.
"امیرحسین شریفیان" مالک مجموعه کوروش کمپانی یک سرباز فراری متولد ۱۳۷۵ است که توانسته با کمک تبلیغات گسترده سلبریتیها، اعتماد مردم را جلب کرده و اقدام به کلاهبرداری چندهزار میلیارد تومانی کند.
به گزارش تسنیم، چند روزیست که نام "کوروش کمپانی" مجموعهای که وعده آیفون 20 میلیون تومانی داده بود بیشتر از قبل در رسانهها و فضای مجازی منتشر شده است.
ماجرا از این قرار است که پرونده کلاهبرداری برای "امیرحسین شریفیان" مالک اصلی مجموعه "کوروش کمپانی" تشکیل شده و هماکنون این فرد فراری است؛ البته اعلام شده که فرزین شریفیان یعنی پدر امیرحسین شریفیان دستگیر شده و اموال آنها توقیف است.
امیرحسین شریفیان کیست؟
امیرحسین شریفیان متولد 1375 مالک اصلی مجموعه "کوروش کمپانی" است که با 180 روز غیبت اولیه اقدام به تکمیل دفترچه سربازی میکند و در تقسیمبندیها، او سرباز نیروی زمینی ارتش میشود اما از رفتن به سربازی خودداری کرده و از سال 1400 تا به امروز "سرباز فراری" است!
در واقع سؤال اصلی از نهادهای نظارتی بر روند ثبت شرکتها این است که چگونه یک سرباز فراری (فردی که مرتکب تخلف شده) میتواند یک شرکت تاسیس کند و به راحتی با کمک تبلیغات گسترده سلبریتیها بتواند سرمایه مردم را بالا بکشد؟!
بر اساس قانون ثبت شرکتها، اگر فردی بخواهد مدیرعامل، عضو هیئت مدیره یا بازرس یک شرکت باشد باید حتما کارت پایان خدمت داشته باشد اما اگر به عنوان مثال این فرد (فردی که کارت پایان خدمت ندارد) بخواهد در مجموعهای سهامدار باشد از نظر قانون مشکلی ندارد.
در اینجا باید نهادهای مسئول و مربوطه بهصورت شفاف به افکار عمومی اعلام کنند که امیرحسین شریفیان در مجموعه "کوروش کمپانی" چه عنوانی داشته است تا اگر در روند ثبت شرکت تخلفی شده باشد با فرد متخلف برخورد شود چرا که حتی اگر شاکیان این پرونده به مال از دست رفته خود دست پیدا کنند اما این غفلت یا سهلانگاری باعث تشکیل یک پرونده کثیرالشاکی دیگر در دستگاه قضایی شده است.
شریفیان قبل از تشکیل هر پروندهای به ترکیه فرار کرده بود!
امیرحسین شریفیان؛ مالک کوروش کمپانی با انجام تبلیغات وسیع شهری و مجازی گسترده، اقدام به دریافت مبلغ 20 میلیون تومان بهعنوان پیشفروش آیفون از 20 هزار کرده بود و قبل از تشکیل هرگونه پرونده قضایی اقدام به خروج غیرقانونی (به دلیل اینکه این فرد سرباز فراری بوده و پاسپورت نداشته) از کشور کرده و به کشور ترکیه فرار کرده است.
به گزارش تسنیم، مجموعه کوروش کمپانی پیش از این یک مرتبه به دلیل انجام جرم "کشف حجاب" همانند دیگر اصنافی که این جرم را مرتکب میشوند، پلمب شده بود.
مدعیالعموم درباره اقدامات قضایی خود شفافسازی کند
هرچند سردار حسین رحیمی؛ رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا جزئیاتی از این پرونده و نتایج تحقیقات پلیس را بیان کرد و گفته است که متهم اصلی این پرونده قبل از تشکیل پرونده متواری شده است، یکی از اعضای اصلی این شرکت بازداشت و دو نفر دیگر تحت تعقیب هستند و با هماهنگی دستگاه قضایی تمام اموال متهم اصلی پرونده توقیف شده است اما مدعیالعموم باید مسئولیت نهادهای نظارتی صنفی و دولتی در صدور مجوز و عدم کنترل و نظارت کافی و اهمال و قصور در این خصوص را که مصداق بارز ترک فعل است را بررسی و نتیجه آن را شفاف به مردم اعلام کند.
زینب مرزوقی - 23 آذر ماه بود که گزارشی با عنوان «گزارش یک تخلف در بازار موبایل» از صفحه نقد روز منتشر شد. در آن روزها از تخلف و شیوه عجیب خریدوفروش آیفون توسط شرکتی گفتیم که در بازار موبایل آنقدرها خوشنام نبود و همصنفیهایش مردم را از پیش خرید گوشی برحذر میداشتند. این شرکت با وعده فروش آیفون13 تنها با 20 میلیون تومان، افراد بسیاری را برای پیشخرید آیفون جذب کرده بود. در آن روزها یکی از کاربران توییتر قصه اعتماد به این شرکت را نوشته و گفته بود در قرارداد اولیه این شرکت متعهد میشود پس از 60 روز یک دستگاه آیفون13 پیشخرید شده را تحویل خریدار دهند. وقتی به سراغ این شرکت در بازار چارسو رفته بودیم، یک روز از فک پلمب آن گذشته بود. ظاهرا کارکنان شعبه چارسو به همصنفیهایشان گفته بودند که شرکت به دلیل عدم رعایت شئونات در روز جمعه سیاه توسط مقام قضایی پلمب شده است. اما باز هم هم صنفیهایشان این ادعا را باور نکرده و جریان را جدیتر از یک پلمب برای عدم رعایت شئونات میدانستند.
وقتی سراغ شعبه چارسو را از دیگر همصنفیهایشان گرفتم؛ گفتوگوی جالبی میان من و یکی از مغازهداران فعال در چارسو شکل گرفت. چند باری پرسید که با چه منطقی قرار است اعتماد کنم و چه تضمینی وجود دارد که واقعا گوشی وعده داده شده تامین شود؟ چند مرتبهای در جریان این گفتوگو، مرا از پیشخرید گوشی آیفون توسط کوروش کمپانی برحذر کرد و درنهایت هم گفت پول خودت است اما اعتماد به شرکتی که ادعا دارد زیرقیمت بازار کالا را تامین میکند، عاقلانه نیست! در آن گزارش، از این گفتیم که بسیاری از مردم از طریق تبلیغ سلبریتیها به این شرکت اعتماد کرده بودند و برخی هم از روی طمع، با این خیال که آیفون زیر قیمت خریداری میکنند و در زمان گرانی دلار، میتوانند آیفونها را بفروشند به سراغ این شرکت رفته بودند. دو ماه پیش، حواشی این شرکت آنقدرها فضای مجازی را پر نکرده بود، برای همین ترجیح دادیم تا با احتیاط بیشتر از فعالیت این شرکت بگوییم و عنوان شرکت کوروش کمپانی را در آن گزارش«ک.ک» یاد کرده بودیم.
چند روزی میشود که دوباره نام این شرکت بر سر زبانها افتاده است اما وضعیت از دو ماه گذشته، بهمراتب بدتر است و آنگونه که معلوم است مدیرعامل کوروشکمپانی از کشور خارج شده است. سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا درباره پرونده تشکیلشده برای این شرکت گفته است: «با بررسیهای صورتگرفته مشخص شد که اعضای این شرکت با تبلیغات گسترده و سوءاستفاده از برخی چهرههای شناختهشده (سلبریتیها) با تبلیغ فروش گوشی تلفن همراه به قیمت پایین با دریافت مبالغی با وعده تحویل ۴۵ روزه اقدام به ثبتنام از شهروندان کردهاند. با اقدامات صورتگرفته یکی از اعضای اصلی این شرکت بازداشت شده و دو نفر دیگر تحت تعقیب هستند و با هماهنگی دستگاه قضایی تمام اموال متهم اصلی پرونده توقیف شد. افرادی که اقدام به ثبتنام گوشی از این شرکت کردهاند با به همراه داشتن مدارک و مستندات خود به منظور تشکیل پرونده و انجام اقدامات بعدی پلیس امنیت اقتصادی فراجا واقع در ابتدای مرزداران مراجعه کنند. راهاندازی پلیس امنیت اقتصاد دیجیتال به ما این امکان را میدهد که با رصدهای صورتگرفته مانع از فعالیت مجرمان در این حوزه شویم.»
واکاوی فعالیت کوروشکمپانی و آنچه که رخداده است، سه جنبه وجود دارد. البته که پیشفرض تمام این سه جنبه؛ سوءاستفاده و شیادی صاحبان این شرکت است. جنبه اول اعتماد بیمورد و ناآگاهی مردم به نحوه فعالیت این شرکت است. کلاهبرداری پانزی شیوهای از کلاهبرداری است که به فرد وعده داده میشود که سرمایه اولیه او با سود چند برابر به او عودت داده میشود. معمولا سود سرمایهگذاران اولیه با پول سرمایهگذاران دوم پرداخت میشود و از طریق این روش، اعتماد سایر افراد جلب میشود. شکل فعالیت این شرکت نیز شبیه به کلاهبرداری پانزی بود. درست است که سرمایهای در کار نبود و افراد با ثبتنام و دادن 20 میلیون پول منتظر تحویل گوشی میماندند اما خرید گوشیهای هر دوره ثبتنام شده، با پول دوره بعدی صورت میگرفت؛ تا جایی که اعتماد افراد جلب شود و افراد بیشتری برای ثبت نام اقدام کنند. تامین گوشی برخی افراد نیز برای اعتمادسازی صورت گرفته بود. بعد از اعتمادسازی از راه تامین گوشی و البته تبلیغ از طریق چهرهها و بیلبوردهای شهر؛ درنهایت در یک تاریخی، تامین گوشی برای ثبتنامکنندگان متوقف میشود و پول مردم به جیب زده میشود!
شاید بیراه نیست که قدیمیترها گفتهاند: «هیچ ارزانی بیعلت نیست.» کوروشکمپانی اولین و آخرین شرکتی نیست که فعالیتش شائبهدار است. اما براساس چه عقل و منطقی مردم دستگاهی که در بازار بالای 35 میلیون تومان است، باید 20 میلیون تومان عرضه شود؟
در چند روز گذشته، بسیاری ادعا کردند پیش از برملا شدن کلاهبرداری این شرکت، عجیب بودن نحوه فعالیت آن را به آشنایانشان اطلاع داده بودند. یک کاربر در توییتر نوشته بود یکی از دوستانش هرچه سرمایه داشت را فروخته و 93 دستگاه گوشی آیفون را از شرکت کوروشکمپانی پیش خرید کرده بود و برای شب عید منتظر بود این دستگاهها را وارد بازار کند. پیشخرید 93 دستگاه یعنی دادن بالای یک میلیارد تومان پول به صاحبان شرکت. یعنی دقیقا آنچه صاحبان شرکت به دنبالش بودند؛ اعتماد بالای مردم برای پرداخت پولهای هنگفت و درنهایت کلاهبرداری از آنها. کار به جایی رسیده بود که مردم روی تامین آن دستگاهها از سوی کوروشکمپانی، سرمایهگذاری کرده بودند و تنها برای تامین یک دستگاه به سراغشان نمیرفتند، بلکه سرمایهشان را تمام و کمال در اختیار این شرکت قرار دادند تا از طریق گوشیهای تامینشده از سوی این شرکت به سودآوری برسند.
آذرماه وقتی برای تهیه گزارش میدانی به سراغ این شرکت رفتم، افراد بسیاری را دیدم که با وجود اینکه با مشقت و حضور ضابط قانون، گوشیشان را تحویل گرفته بودند اما باز هم برای ثبتنام یک دستگاه گوشی دیگر به شعبه صادقیه شرکت مراجعه کرده بودند. با این استدلال که از طریق خرید گوشی زیرقیمت بازار، هم پول و سرمایهشان باقی میماند و هم به سود قابل ملاحظهای میرسند.
شاید بتوان گفت وقتی کوروشکمپانی به خود اجازه فعالیت و حضور گسترده برای کلاهبرداری داد که مردم بدون هیچ تحقیق و بیهیچ منطقی سرمایه و پولهای هنگفتشان را به آن سپردند. یعنی صاحبان و مالکان کوروش کمپانی روی اعتماد بیجا حساب باز کرده بودند.
جنبه دوم اما حضور سلبریتیها و چهرهها برای تبلیغ این شرکت بود. کوروشکمپانی برای اعتمادسازی به سراغ چهرهها و سلبریتیها رفته بود. این یعنی از یک سو خود کوروشکمپانی برای حضور این سلبریتیها هزینه مادی کرده بود و از سوی دیگر هم سلبریتیها برای تبلیغ این شرکت هزینه معنوی کرده و از اعتبارشان برای جلب و جذب خریداران استفاده کرده بودند. این جنبه از ماجرا اما برای سلبریتیها دوسرباخت است. اگرچه پول تبلیغشان را گرفتهاند اما در جریان کلاهبرداری کوروشکمپانی بازنده هستند؛ چرا که مردم زیادی به اعتبار تبلیغ و حضورشان در شرکت کوروش کمپانی، به این شرکت اعتماد کرده بودند.
جنبه سوم در تحلیل ماجرای کوروشکمپانی، ضعف نهادهای نظارتی است. با وجود اینکه دو ماه گذشته، برخی از مردم از طریق شکایت توانسته بودند به دستگاههای وعده داده شده برسند و ضابط قضایی نیز از ثبتنامیهای جدید جلوگیری میکرد اما مالکان و صاحبان این شرکت تحت پیگرد قضایی قرار نگرفتند و البته این شرکت همچنان از طریق حساب اینستاگرامی و بیلبوردهای تبلیغی در سطح شهر به تبلیغات خود ادامه داد. بدیهی و منطقی این بود که دو ماه گذشته پس از مراجعه مردم به نهادهای نظارتی و امنیتی، صاحبان این شرکت به دلیل کلاهبرداری ممنوعالخروج شوند یا لااقل به طور کل فعالیت این شرکت متوقف شود اما این اتفاق نیفتاد و همچنان سایت، صفحه اینستاگرام و شعب کوروشکمپانی فعال بودند. پرسش اصلی در بررسی این مساله این است که دلیل عدم نظارت نهادهای مربوطه در دوماهی که فعالیت کوروشکمپانی به طور واضحی شائبهدار بود، چیست؟
بدون شک کوروشکمپانی اولین و آخرین شرکتی نخواهد بود که از طریق اعتمادسازی و هزینهتراشی برای چهرهها و سلبریتیها، کلاه از سر مردم برمیدارد. اما نقش نهادهای نظارتی در جریان فعالیت چنین شرکتهایی چیست؟ آیا تنها به این بستگی دارد که در ابتدا مردم برای از دست دادن سرمایه خود شاکی شوند و پس از اینکه کار از کار بگذرد به سراغ صاحبان چنین شرکتهایی میروند؟ سهم سلبریتیها و چهرهها در از دست رفتن پول مردم چقدر است و آیا نباید از طریق قانون به سراغ چهرههایی رفت که در اعتمادسازی چنین شرکتهایی دخیل بودند و پرسش اصلی این است که نهادهای نظارتی چرا پس از وقوع حادثه باید ورود کنند و در تمام این مدت، به شرکتی مانند کوروشکمپانی اجازه فعالیت دهند. (منبع:فرهیختگان)
احسان خاندوزی سخنگوی اقتصادی دولت در پاسخ به سوالی درخصوص أخذ مالیات از چهرههای مشهور در فضای مجازی، اظهار داشت: اخذ مالیات از فعالان پیشتاز فضای مجازی که بیش از ۵۰۰ هزار دنبالکننده دارند، مصوبهی مجلس بود و ۵۵۱ کاربر مشمول این قانون بودند.
به گزارش تسنیم وی افزود: ۱۲۳ فعال فضای مجازی بودند که مجموع واریز به حساب آنها ۲۳۰۰ میلیارد تومان بوده و سازمان مالیاتی پیگیر است. البته بخشی از آنان تمکین نکردهاند که موضوع پیگیری خواهد شد.
وزارت دارایی ترکیه، مالیاتهای سنگینی برای افرادی در نظر گرفته که در فضای مجازی و شبکههای مجازی، در حال تبلیغ برای کالا و خدمات هستند.
به گزارش تسنیم دستگیری یک اینفلوئنسر مشهور اینستاگرام در ترکیه و متهم شدن او به پولشویی و تاسیس ده ها شرکت غیرقانونی، بحث مهمی در ترکیه به راه انداخته است.
حالا متخصصین امور مالیاتی، روی این موضوع تمرکز کرده اند که تبلیغات کالا و خدمات در فضای مجازی، نه تنها به یکی از مهمترین حوزه های پولشویی، خلاف و جرایم سازمان یافته تبدیل شده، بلکه ثروت عظیمی در آن جا به جا می شود که حتماً باید به دولت مالیات بدهد.
ترکیه یکی از کشورهایی است که در حوزه امور مالیاتی، سخت گیری و قوانین قاطعانه ای دارد و معمولاً عدم پرداخت مالیات، نه تنها رسوایی و بی اعتباری اجتماعی به بار می آورد، بلکه شامل جزای سنگین مالی و پرداخت جریمه هایی می شود که می تواند منجر به ورشکستگی یک فرد یا شرکت شود.
از آنجایی که ترکیه از حیث ثروت نفتی و دیگر منابع زیرزمینی فقیر است، اهمیت ویژه ای به موضوع مالیات می دهد. چرا که کسب مالیات معقول و مناسب، از مهمترین منابع درآمد دولت است.
حالا چند سالی است که کارشناسان زبده امور مالیاتی ترکیه، پی به این واقعیت برده اند که مبالغ جابجا شده در حوزه تبلیغ کالا و خدمات در فضای اینترنت و بستر شبکه های اجتماعی، مبالغ بسیار کلانی هستند و باید از آنها نیز مالیات گرفت.
اینفلئونسر پردرآمدی هستی؟ باید مالیات بدهی
قبل از این که سراغ معرفی تجربه جدید دولت ترکیه در کسب مالیات از اینفلوئنسر جماعت برویم، باید یک بار این موضوع را با هم مرور کنیم که اینفلوئنسر کیست و اینفلوئنسر مارکتینگ، در کجای اقتصاد امروز جهان قرار دارد.
اگر بگوییم جهان قبل از فراگیر شدن اینترنت و جهان بعد از آن، کاملاً متفاوت هستند، پر بیراه نگفته ایم. چرا که رسانه های اجتماعی مبتنی بر اینترنت و فضای مجازی، فضای کار و کسب، تجارت، خرید و فروش و همه چیز را تغییر داده اند.
اگر تا دیروز، برای تبدیل شدن به مدیر فروش و بازاریاب، کفش آهنین و جسارت و شهامت و تجربه میدانی فراوان لازم بود و باید کار را از مرتبه پایین ویزیتوری شروع می کردیم، حالا بدون نیاز به دفتر و دستک و جستجو و راه رفتن، با یک گوشی و یک اکانت، می توان به چنین سطحی رسید.
اینفلئونسرها، روابط صمیمی را با مخاطبین برقرار می کنند و برای معرفی کالا و خدمات کسب و کار جدید، به افراد، شرکت ها و برندهای مختلف سرویس می دهند. آنان معمولاً از اینستاگرام، لینکدین، توییتر و ابزارهای مشابه استفاده می کنند و به نوعی در درآمد کلان برندها، شریک هستند.
در ترکیه نیز سالهاست چنین اتفاقی روی داده و شخصیت های مشهوری در فضای مجازی مشغول به فعالیت هستند که به خاطر محبوبیت آنها و تعداد بالای دنبال کننده یا فالوورهایشان، می توان یک کالا را به راحتی فروخت. چرا که هوادار، روی او را زمین نمی زند و کافیست بگوید که فلان برند پوشاک و کفش یا فلان عطر و کالای ورزشی را می پسندد تا سیل خریداران روانه شوند.
چنین چیزی به این معنی است که این تیپ افراد، بدون آن که کار دشواری انجام دهند یا ریسک و مخاطره سرمایه گذاری را تجربه کنند، صاحب ثروت و درآمد کلان می شوند. خوب! طبیعتاً چنین فردی نیز باید مالیات بدهد.
در ترکیه، برای توصیف اینفلوئنسرهای مشهور و اثرگذار، از واژه انگلیسی – آلمانی «فنومن» استفاده می شود که معادل واژه «پدیده» در زبان فارسی است.
وقتی که یک فنومن یا اینفلوئنسر مشهور در ترکیه با سه چهار میلیون نفر دنبال کننده، در یک شبکه اجتماعی، برای یک کالا یا سرویس خدمات تبلیغ می کند، چنان تاثیری بر جریان فروش می گذارد که به یک باره بازار فروش کالا و خدمات را تکان داده و ضمن پایان دادن به رکود، رونق و رقابت ایجاد می کند.
اینجاست که ممیزهای مالیاتی دولت اردوغان به میدان می آیند و متوجه می شوند که دست کم دویست نفر از لیست بلندبالای این تبلیغات چی های فضای مجازی، دارند پول پارو می کنند و مالیاتی که می توان از آنها دریافت کرد، معادل پول مالیات چند هزار نفر کارمند و شرکت و واحدهای تولیدی و صنفی کوچک است.
دولت اردوغان، شفافیت مالی و تبلیغ اینترنتی
در دولت جدید اردوغان، تغییراتی روی داده که یکی از آنها، حساس شدن به موضوع شفافیت مالی، مبارزه با پولشویی و کنترل جدی فعالیت سلبریتی ها و چهره های مشهور در فضای کسب و کار و مدیریت شرکت ها است.
همین چند روز پیش بود که دیلان پولات و شوهرش انگین پولات به اتهام پولشویی، فرار مالیاتی و ایجاد پوشش برای فساد مالی، دستگیر و روانه زندان شدند و چندین شرکت این زوج، از سوی دولت مصادره شد.
دیلان پولات، نام یک زن جوان سی ساله است که تا همین چند سال پیش، بزرگترین کار و شغل او، عکاسی مجالس عروسی بود. دیلان به طور اتفاقی در عروسی یکی از سلبریتی های مشهور ترکیه با او آشنا شد و پس از ورود به چند عروسی دیگر و تاسیس یک سالن زیبایی زنانه، راه صد ساله ثروت و شهرت را یک شبه پیمود.
او در صفحه اینستاگرام شخصی خود، هم به عنوان یک عکاس و هم در مقام مدیر سالن زیبایی زنانه، کار تبلیغاتی انجام می داد. رفته رفته تعداد هواداران او به عدد باورنکردنی 8 میلیون نفر رسید!
چنین چیزی به معنی سرازیر شدن درآمدهای تبلیغاتی کلان، برای او و همسرش بود. اما ظاهراً خانم پولات به این درآمد راضی نبوده و وارد کار پولشویی شده است.
وقتی که دادستان درباره ثروت او سوال کرد، اعلام کرد که فقط یک خانه، یک مغازه سالن زیبایی و سه دستگاه خودرو دارد. اما آمارها نشان داد که او در 127 شرکت شریک است، چندین دستگاه خودروی گرانقیمت چند میلیون دلاری دارد، صاحب چندین دستگاه ویلا و چند باب باغ و مزرعه است و در حساب های بانکی اش، ده ها میلیون لیره پول موجود است.
با این حال در برابر سیل سوالات ادعا کرد خبر ندارد و ممکن است وام هایی از بانک ها دریافت کرده باشد! اما دادستان، به اتهام پولشویی و فرار مالیاتی برای او درخواست حبس و رد مال کرد و قاضی نیز با چنین حکمی موافقت کرد.
البته دیلان پلات، تنها یکی از ده ها چهره مشهور ترکیه است که در سالیان گذشته، با استفاده از محبوبیت اجتماعی، از طریق تبلیغ فروش، میلیون ها لیره ثروت به دست آورده اند.
حالا دولت می خواهد از همه این افراد فعال در اینستاگرام و حوزه های دیگر، مالیات دریافت کند. البته پس از دستگیری دیلان پولات و شوهر و 5 نفر از اعضای خانواده اش، رسانه های مخالف دولت اردوغان، دو سوال مهم طرح کردند که هیچکدام از مقامات سیاسی، امنیتی و قضائی، حاضر نشده اند به این دو سوال پاسخ دهند: 1.شبکه اینفلوئنسری دیلان پولات، علاوه بر فرار مالیاتی، به پولشویی نیز دست زده است. این پول ها مال کدام شخص حقیقی یا حقوقی بوده و چرا هویت آنها افشا نمی شود؟ 2.آنها ظرف مدت سه سال، یک ثروت افسانه ای چند ده میلیون دلاری جمع کردند و در پلیس، قوه قضائیه، نظام بانکی و ثبت اسناد، همدستان و کارچاق کن هایی داشتند که مانع از افشای ابعاد عظیم جابه جایی پول می شدند. چرا این متخلفین دستگیر نمی شوند؟
حالا دولت ترکیه اعلام کرده، هر اینفلوئنسری که تبلیغاتی را در شبکه های اجتماعی منتشر می کند و لینک های فروش کالا و خدمات را به اشتراک می گذارد یا با تبلیغ محصولات یا برندها درآمدزایی می کند، باید با صدور فاکتور برای این درآمد، زمینه محاسبه مالیات را فراهم کند.
مرزی که دولت ترکیه برای معافیت از پرداخت مالیات تبلیغات چی های فضای مجازی در نظر گرفته، درآمد سالانه معادل یک میلیون و 900 هزار لیره است (65 هزار دلار).
به عبارتی روشن، فردی که در سال مبلغی معادل 65 هزار دلار از بابت تبلیغات اینستاگرامی یا شبکه های دیگر به دست آورد، لازم نیست مالیات بدهد. اما اگر از این مبلغ بالاتر رفت، حتماً باید اظهارنامه پر کند.
پلیس مالی ترکیه اعلام کرده که تقریباً تمامی افراد مورد بررسی، تاکنون این مالیات را پرداخت نکرده اند. مشخص شده است که 200 اینفلوئنسر و صاحب کپی رایت که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته اند، مالیات پرداخت نمی کنند. به همین دلیل بازرسان مالیاتی برای این 200 نفر جریمه سنگین مالیاتی صادر کردند. با ادامه تحقیقات، انتظار می رود این تعداد بیشتر افزایش یابد و از 500 نفر هم فراتر رود.
در قانون آیین دادرسی مالیاتی شماره 7338 و قانون اصلاح برخی قوانین آمده که در 26 اکتبر 2021 لازم الاجرا شده است. طبق قانون، از سال 2022، افرادی که این مشاغل را دارند، در بانکی که در ترکیه تاسیس شده است، حساب ویژه ای افتتاح می کنند و بانک تنها 15 درصد از مالیات تکلیفی را از پرداخت های انجام شده به این حساب کسر می کند. ضمناً این درآمدها مشمول مالیات بر ارزش افزوده نمی شوند.
در پایان باید گفت، هم اکنون در فضای کار و کسب در ایران نیز، صدها و شاید هزاران نفر در حال کسب درآمدهای کلان در حوزه اینفلوئنسری هستند و نظارت بر میزان درآمد آنها و کسب مالیات، می تواند یک اقدام عادلانه در سیاست مالیاتی کشور تلقی شود.
پس از تثبیت جایگاه وینچل، سلبریتیها طالب این بودند که خود را لابهلای ستونهای او جا و محبوبیت بیشتری دستوپا کنند. پس میتوان آغازههای روزنامهنگاری زرد را در ستونهای شایعات وینچل یافت.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: گیل استیور نویسنده کتاب «روانشناسی سلبریتی» دانشیار کالج امپایر استیت و نویسندهای در آمریکاست. او ۲ کتاب دارد؛ «روانشناسی سلبریتی» که سال ۲۰۱۸ چاپ شد و «فهم روانشناسی رسانه» که سال ۲۰۲۱ به بازار عرضه شد. او در «روانشناسی سلبریتی» تلاش کرده پدیده سلبریتی و چهرههای مشهور را تشریح کند و البته در اینمسیر خود در فرازهایی در جایگاه یکهوادار و مخاطب قرار گرفته است.
ایننویسنده میگوید سلبریتی، توجه مخاطب را جلب میکند و محرک مصرف او در دنیای قرن بیستویکمِ تحت غلبه رسانه است. سلبریتی در فضای رسانه زندگی میکند و بدون گفتوگو یا شایعه، شهرت یا سلبریتی وجود ندارد. خلاصه کلامش هم این است که بدون رسانه، سلبریتیای در کار نیست. همچنین برای اینکه سلبریتی داشته باشیم، باید مخاطب یا طبقه طرفداران و دوستداران داشته باشیم.
نکته متفاوتی که گیل استیور در ابتدای کتابش مطرح کرده، این است که میتوان سلبریتی را یکحالتی بالقوه گذار دانست و بهجای آنکه بگوییم کسی سلبریتی است، میتوان گفت آنفرد در حالت سلبریتی است. استیور در کتاب خود از نظرات نویسندگان و متفکران مختلف استفاده کرده و به آنها ارجاع داده است. بهعنوان مثال در فرازهایی که قصد دارد پدیده سلبریتی را تعریف کند و تمایز آن را با مفاهیم دیگر نشان دهد، میگوید بهنظر وان کریکن (۲۰۱۲) توجه در جامعه درهمتافته آمریکا، سرمایه کمیابی است و سلبریتیها کسانی هستند که توجه را با خصوصیات یا دستاوردها یا رفتارهای غیرعادی خود جلب میکنند. زمانی که کسی موفق شد توجه مخاطبان آمریکایی را به خود جلب کند، میتوان گفت در حالت سلبریتی قرار دارد یا ما او را سلبریتی میشماریم.
گیل استیور با استفاده از نظرات دیگران، بین گونههای مختلف رسیدن به حالت سلبریتی هم تمایز قائل است و میگوید گاهی فرد، یکسلبریتی دستاوردی است که شهرتش بهخاطر یکدستاورد یا کار بزرگ است. اما گونههای دیگری هم وجود دارند که آدمهایی هستند که غایت و هدفشان جلب توجه دیگران است و واقعاً هیچکاری نکرده و دستاوردی نداشتهاند بلکه از ابزارهای مختلفی برای جلب توجه بهره بردهاند. برای اینگونه از سلبریتی، گیل استیور خانواده کارداشیان را بهعنوان بارزترین نمونه توجهجویانی مثال میزند که دستاوردی نداشتهاند.
شهرت در سایه اصل و نسب، شهرت در سایه اشتهار یا دستاورد، و سلبریتی اسنادی یعنی موقعیتی که فرد به خاطر معروفیتش معروف میشود، حالتهایی هستند که در کتاب «روانشناسی سلبریتی» برای حالت سلبریتی مطرح میشوند.
مؤلف اینکتاب، ضمن سخن از نگاههای مختلف درباره مساله سلبریتی، ازجمله «سلبریتی در حکم کالا» و «سلبریتی به عنوان آفریده رسانه»، میگوید سلبریتیها از دیرباز وجود داشتند اما رسانههای جمعی، به ویژه رسانههای جمعی تصویری که عمدتاً در قرن بیستم با ظهور فیلم و تلویزیون و در نهایت اینترنت به وجود آمدند و تکثیر شدند، تداومبخش توجه به سلبریتی در حکم نیروی محرک فرهنگی و اقتصادی بودند.
یکی از مشکلات مطالعه دانشگاهی سلبریتی، از نظر گیل استیور، فقدان توافق بر سر معنای واژههاست؛ اینکه شهرت چیست؟ و سلبریتی چیست؟ با ذکر اینمساله، او میگوید زمانهایی میرسد که سلبریتی بر شهرت مقدم است؛ مانند زمانیکه فرد، بانوی اول کشوری مثل آمریکا میشود.
درباره فرهنگ رسانه و سلبریتی پیشتر مطالبی را در مهر منتشر کردیم که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:
* «پیگیری اخبارِ سلبریتیها و تروریستها چگونه ما را بدبخت میکند؟»
* «وقتی شخصیتهای منفی کشتیکج ایرانی و روس بودند / چقدر بدهم کنار مریلین مونرو دفن شوم؟»
* «زندان ابوغریب نمونه هرزهنگاری آمریکایی است / «چرا ما آمریکاییها میخواهیم ستاره هرزهنگاری باشیم؟»»
* «روایت کریس هجز از نخبگان لوس، کمهوش و ثروتمند آمریکا / روشنفکرنماهایی که با تحقیر نگاهمان میکنند»
* «روانشناسان تنها گروهی هستند که در بازجوییهای سیا حضور دارند / داستان پادگانی بهنام "تویوتاسیتی"»
* «پیشنهاد مطالعه برای سوءاستفادهکنندگان از فلسفه هانا آرنت / دو نوع خبرنگار داریم؛ واقعی و مشهور»
* «چرا سازمانهای خبری اینهمه دنبال سیاهیها هستند؟ / دین بهتر است یا رسانه؟»
* «شهرتطلبی به دلیل کمبود محبت است»
در ادامه، به بررسی بیشتر کتاب «روانشناسی سلبریتی» نوشته گیل استیور میپردازیم که با ترجمه تهمینه زاردشت مردادماه ۱۴۰۲ توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.
* شبهرویدادسازی برای جلب توجه / محفل کافهای یعنی چه؟
گیل استیور برای ریشهشناسی پدیده سلبریتی، به دوران باستان هم سرک میکشد و میگوید در قدیم، افرادی مثل اسکندر مقدونی یا کشورگشایان یا دانشمندان، بهخاطر اعمال و دستاوردهایشان، سلبریتی میشدند. پیش از آنکه رسانهها چیزی بهنام «محفل سلبریتی» را به وجود بیاورند، رسانه نوشتاری بود که قدرت سلبریتیآفرینی داشت.
یکی از مفاهیم محوری در نوشتارهای کتاب «روانشناسی سلبریتی»، بحث «شبهرویدادسازی» است. استیور میگوید ظهور رسانهها همراه بود با گرایش به «شبه رویداد» سازی برای جلب توجه همگانی به کسانی که طالب توجه بودند. طبق نظر وان کریکن (۲۰۱۲) کسانی که شبهرویدادساز هستند یا رویدادهایی میسازند که موضوعشان صرفاً توجهطلبی است، کسانی هستند که هدفشان سلبریتیشدن است. اما همه سلبریتیها از اینگونه نیستند و در اینفضا، کسانی هم هستند که نه شهرت میخواهند نه سلبریتیشدن. برخی کتابها درباره سلبریتیها ایندرونمایه را دارند که هرچند چهرههای تاریخی بهدلیل دستاوردشان معروف میشوند، سلبریتیهای معاصر صرفاً شخصیتهایی رسانهای هستند که وجه تمایز چندانی ندارند جز حقه پیچیده عرضه خود برای «فروش» به عموم. محققی بهنام بورستین (۱۹۶۱) ادعا کرد سلبریتیها «عمدا جعل شدهاند تا انتظارات اغراقآمیز ما را از عظمت انسانی برآورده سازند.» بنابراین به همان بحث اولیه وابستگی وجود سلبریتی به رسانه برمیگردیم که سلبریتی بودن ساخته رسانههای مختلف است.
بههرحال استیور میگوید با نفوذ بیشتر رسانههای جمعی، چهرههایی بهخاطر متوسط بودن و نقلکردنی بودنشان ارج و قرب یافتند، نه بهخاطر استثناییبودنشان. پیش از رسانههای جمعی، شهرت بیشتر اشخاص مشهور، در سایه کارهایی بود که در زندگی واقعی خود انجام داده بودند. استثنای این قاعده هم بازیگرهای تئاتر بودند که آنان را طلیعهداران ستارههای سینمایی قرن بیستم میدانند. استیور میگوید ایندوره، زمانی بود که محفل سلبریتی مدرن در تقابل با دوره قبلی افراد مشهور، یعنی مشاهیر دستاوردی مثل اسکندر مقدونی یا سزار شکل گرفت. در همینزمینه نباید یکمساله را از نظر دور داشت؛ اینکه گذار از اشرافیت دور از انظار به سلبریتی عام، گذاری تدریجی بود که طی چنددهه اتفاق افتاد. اینگذار اجتماعی، سلطه فزاینده رسانههای جمعی را با همدستی نهادهایی مانند تئاتر تسهیل کرد آن زمان، عامل سلبریتیسازی برای خیلیها بود.
در همینزمینه بد نیست به مفهوم دیگری که در کتاب «روانشناسی سلبریتی» به آن پرداخته شده، بپردازیم؛ «محفل کافهای». استیور میگوید ایناصطلاح را موری پل در سال ۱۹۱۹ در توصیف کسانی ابداع کرد که در انظار با هم معاشرت میکردند اما واقعاً دوست نبودند که به خانه یکدیگر رفتوآمد داشته باشند.
* ریشه روزنامهنگاری زرد کجاست؟
یکی از اولین کسانی که در رسانههای جمعی و قالبهای رسانهای قرن بیستم سرمایهگذاری کرد، فردی بهنام ولتر وینچل بود. آغاز کارش هم در ستون شایعات یک روزنامه بود. او پس از کار در روزنامه به رادیو رفت و پس از آن در سینما جا باز کرد. در نهایت هم در دهه ۱۹۳۰ در حکم یکی از قدرتمندترین افراد محفل سلبریتی به رسمیت شناخته شد.
جالب است که گیل استیور در نوشتن کتابش، در فرازهایی ناخودآگاه از عبارت «محفل سلبریتی» استفاده میکند و ما را به یاد محافل و مجامعی مثل فراماسونری و حلقههای مخفی قدرت در جهان میاندازد. بههرحال او در بررسی ولتر وینچل بهعنوان یکسلبریتی رسانهای و کسی که با تلاشهایش به محفل سلبریتی راه پیدا کرد، میگوید پس از تثبیت جایگاه وینچل، سلبریتیها طالب این بودند که خود را لابهلای ستونهای وینچل جا کنند تا محبوبیت بیشتری دست و پا کنند. به اینترتیب میتوان آغازههای بهاصطلاح روزنامهنگاری زرد را در ستونهای شایعات وینچل بازشناخت.
ولتر وینچل
* اختراعی که فرهنگ سلبریتی را تغییر داد
اختراع تلویزیون در دهه ۱۹۵۰ از نظر گیل استیور و البته به گواه دیگر متفکران، فرهنگ سلبریتی را برای همیشه تغییر داد. در زمینه ارتباطی که مخاطب با محتوای تلویزیونی یا سینمایی دارد، مفهوم مهمی بهنام «تعامل شبهمعاشرتی» وجود دارد. نمونه بارزش هم زمانی است که مخاطب روبروی تلویزیون نشسته از شخصیت حاضر در فیلم یا سریال میخواهد وارد فلانراهروی تاریک نشود یا فلانکار را نکند! در حالیکه میداند بازیگر فیلم صدایش را نمیشوند. واژه شبه معاشرت، دربرگیرنده یکمعنا و حالت نامتقابل است. به اینمعنا که هروقت ما اشخاص رسانهای را میشناسیم که آنها ما را نمیشناسند یا نمیتوانند بشناسند، رابطهای شبه معاشرتی شکل گرفته است.
وقتی تلویزیون، فرهنگ تلویزیون را تغییر داد، اینفرهنگ از دهه ۱۹۸۰ وارد پیچ دیگری شد. بهگفته الیس کشمُر (۲۰۱۴) از آندهه به بعد بود که به دنبال موفقیت مدونا در کسب شهرت، دیگر ضرورتی نداشت فرد سلبریتی از رسوایی جلوگیری کند یا بکوشد تصویر مثبتی از خود به جا بگذارد و آن را حفظ کند تا سلبریتی موفقی باشد. به اینترتیب، موضوع دیگر صرفاً سلبریتیبودن بود نه سلبریتی خوب با بد بودن. کشمر گفته توجهی که مدونا با جنجال جلب کرد، طرز فکری کاملاً نو را پایه گذاشت و این، جنبش نورسته زنان در دهه ۱۹۸۰ بود که صحنه را برای کسی چون مدونا مهیا کرد. در جای دیگری از کتاب «روانشناسی سلبریتی» هم اینمساله مطرح میشود که ما دیگر قهرمان واقعی نداریم و به نظر میرسد عامل کلیدی، بود و نبود افراد شریف و قهرمانان راستین نیست. بلکه در همه موارد، نحوه تصویرسازی از آنها و نحوه انتشار آنتصویر با کلمات چاپی و تصویری مهم است.
اما توجه داشته باشیم که پیش از رسیدن به روزگاری که مدونا در آن جار و جنجال به پا کرد، گونههای پیشین سلبریتی مانند اسکار وایلد وجود داشتند که بهگفته نویسنده کتاب «روانشناسی سلبریتی»، یکی از کلیدهای موفقیتش، تمایل به پوشیدن لباسهای جیغ و توجهطلبانه بود. گیل استیور میگوید اگر وایلد عملاً مفهوم سلبریتی را اختراع نکرده، مطمئناً در اینایده سهمی داشته که «میشود با ترویج خود معروف شد.»
یکی از نتایج تسلط رسانههای تصویری در قرن بیستم، تمثال سلبریتی بود. اینگونه سلبریتی با نمادی بصری، نمود پیدا میکرد. مک کرکن (۱۹۸۹) یکی از اندیشمندانی است که گیل استیور در کتابش به او ارجاع داده است. مککرکن گفته اینگونه سلبریتیها، از رهگذر الگوی انتقال معنا در ۳ مرحله «برند» میشوند: اول سلبریتی معانی را در ذهن تداعی میکند. دوم، معانیْ محصولات را تداعی میکنند و بعد مصرفکنندگان با خرید و استفاده از این محصولات، گیرنده آنمعانی میشوند. بد نیست در اینفراز بحث به یکسوال مهم هم که نویسنده کتاب مطرح میکند، اشاره کنیم؛ اینکه با اینکه روزانه در رسانهها با سلبریتیها ارتباط داریم و بهطور مجازی ملاقات میکنیم، چرا دیدار با شخص سلبریتی تجربهای تکاندهنده است؟ پاسخ این است که چون مخاطب مضطرب و درگیر تجربه تکاندهنده، چهرههای رسانهای تمثالی را در ذهن خود با ارزش نمادین آنها پردازش میکند، نه موجودیت انسانیشان.
* تخصصیتر شدن کار و بار هواداری از سلبریتیها
اروین تافلر نویسنده و نظریهپرداز که با کتاب «موج سوم» در ایران و دیگر کشورها شناخته میشود، بحث مهمی درباره «جابهجایی از رسانههای جمعی به رسانههای جمعزدایی» دارد. منظور از رسانههای جمعی، تلویزیون و رسانههای جمعزدایی، فضای مجازی و رسانههای امروزیتر هستند. طبق نظریه دو مرحله اروین تافلر که در موج سوم مطرح شده، رسانههای پیشرفته، در ابتدا جمعگرا بودند و سپس جمعزدا شدند. با وقوع ایناتفاق و خردهریزشدن رسانهها، هواداری از سلبریتیها، تبدیل به کار و بار تخصصیتری شد. البته اینواقعیت را میدانیم که حتی در عصر رسانههای جمعزدایی شده، رسانههای جمعی (مثل تلویزیون) هنوز هم میتوانند نقش ایفا کنند.
در همینزمینه گیل استیور، جاش گروبن را مثال میزند که در برنامه تلویزیون بیستبیست دیده شد و از رتبه ۱۱۲ ام به رتبه ۱۲ جدول آلبوم آثار داغ صعود کرد. در اینصعود، تغییری در استعداد جاش گروبن رخ نداده بود. صدایش هم همان صدای قبلی بود. اما چون افراد بیشتری بهواسطه اینبرنامه تلویزیونی او را دیدند، فروشش به میزان قابل توجهی بالاتر رفت. گروبن در قدم بعدی، مسیر حرفهای خود را با کمک وبسایت و به طور کلی اینترنت هموار کرد. بهعلاوه، وقتی به توئیتر پیوست به سطح بالاتری از شهرت رسید و آنجا هوادارانی برای خود دست و پا کرد. در فضای مجازی، دیگر نیازی به حضور در برنامه تلویزیونی نبود.
* تفاوت سلبریتیهای قرن بیستم و بیستویکم
بهواسطه فضای مجازی و رسانههای اجتماعی، بین سلبریتیهای قرن بیستم که سینما و تلویزیون سلبریتی شدند، با سلبریتیهای قرن بیستویکم تفاوت مهمی دارند. درباره سلبریتیهای قرن بیستم، مساله فقدان دسترسی و ابهتشان مطرح بود. مدیران برنامه و ادارهکنندگان اینسلبریتیها با دورنگهداشتن آنها از عامه مردم، برای آنها ابهتی به وجود آورده بودند. اما در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم، ستارهها بیشتر و بیشتر به زبان آمدند. دیگر دستور کار خود را مینوشتند و تصمیم میگرفتند رابطه سرراستتری با مخاطبانشان داشته باشند. به اینترتیب از طریق ایجاد خطوط مستقیم ارتباطی، ماهیت تعامل هوادار / سلبریتی از اساس تغییر کرد که پدیده ظهور رسانههای جمعی سهمی بزرگ در ایندگرگونی ایفا کرد.
* پیدایش رسانههای اجتماعی و خردهسلبریتیها
«خردهسلبریتی» که بهمدد فضای مجازی و رسانههای اجتماعی پا گرفت، اصطلاحی است که پژوهشگری بهنام سنِفت (۲۰۰۸) در کتابش درباره پدیده «کمگرل» ها ابداع کرد. اینپدیده مربوط به دخترانی است که تصاویر خود را در فضای مجازی در ازای دریافت پول به اشتراک میگذارند.
اینروزها پدیده خردهسلبریتی در رسانهای واحد مثل یککانال یوتیوب، وبلاگ، وبسایت یا صفحه رسانه اجتماعی پایگاه هواداری دارد. با تشکیل کانالهای یوتیوب، ویدئوهای زنده موضوعات متنوعی را شامل میشدند که مردم میساختند و پس از مدتی به خاطر اینویدئوهای شخصی معروف میشدند. خردهسلبریتیهای معروف به اینفلوئنسر (یا شاخ مجازی) ابتدا در سال ۲۰۰۵ در سنگاپور ظاهر شدند و بلاگرهای زن جوانی بودند که از حضور آنلاین خود برای ساخت برند خودشان و اشتراک مد و توصیههای آرایشی استفاده میکردند.
خردهسلبریتی اصطلاحی صنعتمحور است که پتانسیل بازاریابی اینفلوئنسرها را به رسمیت شناخت. درباره اینفلوئنسرها ایننکته وجود داشت که واژه «دنبالکننده» (فالوور) را به «هوادار» ترجیح میدادند؛ به ایندلیل که تصور میکردند کلمه دنبالکننده فاصله بین اینفلوئنسر رسانه اجتماعی و دنبالکنندهاش را کاهش میدهد. انگاره اینفلوئنسرها از خودشان این بود که هیچفرقی با دیگران ندارند.
به اینترتیب، طولی نکشید که این محملهای مطلوب خردهسلبریتی و دنبالکنندگان آنها نیز در میان سلبریتیهای جریان اصلی پذیرفته شده و امروزه اینفلوئنسرها یا همانخرده سلبریتیها برای خود سلبریتی محسوب میشوند.
نکته منطقی و صحیحی که گیل استیور در اینباره، با نگاه به جامعه آمریکا در کتاب خود مطرح کرده، این است که وقتی جامعه تاکید میکند که انتظار میرود حاصل شهرتْ، پاداشی مادی و اقتصادی باشد، شهرتطلبی پیشه منطقی کسانی میشود که میخواهند در زمره افراد ثروتمند و مشهور درآیند. نمونه جالبی که در اینزمینه میتوان مثال زد، «لیدی گاگا» است که هوادارن خود را «هیولاهای کوچک» مینامد. او میگوید کل زندگیاش نمایش است و باید هر روز روی آنتن باشد. بنابراین توجه داریم که یکروز غیبت از آنتن در بازار مکاره دنیای سلبریتیها، بهمعنای کمرنگشدن، رفتن به ردههای پایین جدول یا حتی حذف از مرکز توجه است.
نویسنده کتاب «روانشناسی سلبریتی» میگوید رسانههای اجتماعی حالا دیگر صرفاً قلمروی خردهسلبریتیها نیستند، بلکه برعکس سلبریتیها در هر سطحی از آنها استفاده میکنند. در اوضاع کنونی، وایرالشدن یکعکس یا کلیپ باعث میشود رسانههای اجتماعی در آنِ واحد و یکلحظه، کسی را سلبریتی کنند. گیل استیور نام اینگونه سلبریتیها را سلبریتیِ فوری میگذارد که گاهی ممکن است به شهرت خود دوام بخشید و تا مدتی مشهور بمانند.
با وجود همه نعمات و شهرتی که فضای مجازی و رسانههای اجتماعی برای سلبریتیها به ارمغان میآورند، گوشه تاریکی هم دارند که مورد توجه نویسنده «روانشناسی سلبریتی» قرار گرفته و از اینقرار است که سلبریتیها خواه در حمایت از یککاندیدای سیاسی توییت کنند یا عقاید خود را درباره گروهی از اقلیتها صراحتاً بیان کنند، همیشه پای این خطر در میان است که مخالفان در پایگاه هواداران به این نتیجه برسند که دیگر هوادار نباشند و موجی از نفرت را راهی اردوی آنسلبریتی کنند. به علاوه، واکنشها احتمال دارد به خاتمه عمر حرفهای سلبریتیها بیانجامد.
* بحث الگوشدن سلبریتیها برای دختران و پسران نوجوان
مطالعات پژوهشی متعددی موید ایننکته هستند که مردم تمایل دارند سلبریتیهایی را دنبال کنند که آنها را از جنبه مهمی، واجد بیشترین شباهت به خودشان تلقی میکنند. مساله مهم هم این است که آنچه در ذهن مردم اهمیت دارد، همین تلقی است نه واقعیت.
گیل استیور میگوید بازیگرها فقط کسانی هستند که کاری انجام میدهند، اما فانتزیهای نوجوانی، تصویر دیگری از آنها میدهند. این، جوهره رابطه شبهمعاشرتی است که پیشتر به آن اشاره کردیم و «صمیمیت دورادور» هم نامیده میشود. چنین روابطی در رشد نوجوانی هم جایگاه مهم ویژهای دارند، چون به شکل روابط عاشقانه تخیلیای درمیآیند که تمرینی هستند برای روابط واقعی در آینده.
در محیطی که افراد معروف به واسطه رسانهها به سرمشق بینندگان خود تبدیل میشوند، بینندگان نیز به نوبه خود، رفتار شخصیتهای رسانهای را با کنشهای خودشان تعیین میکنند. یکسوال مهم در بین نوجوانانی که در حال ورود به دوره جوانی هستند، جمله «من کیستم؟» است. نوجوانی که در پی پاسخ اینسوال است، با سلبریتی محبوب خود همذاتپنداری میکند و اینهمذاتپنداری میتواند عامل کلیدی کشمکش درونی او باشد. گیل استیور میگوید در مسیر تحقیقات خود متوجه شده دختران نوجوان در سیر علاقه هواداریشان در درجه اول، با «کراش» های خود همذاتپنداری میکنند؛ در حالی که پسران نوجوان به احتمال زیاد از سلبریتیهایی صحبت میکنند که با آنها همذاتپنداری دارند یا آنان را سرمشق خود میدانند. در ۲۰ سالگی ایناهمیت، حالت عکس پیدا میکند و مردان بیشتری به سلبریتی محبوب خودشان عاشقانه ابراز علاقه میکنند و زنان بیشتری میگویند سلبریتی محبوبشان سرمشق آنهاست.
سلبریتیها چه بازیگر باشند چه نباشند، مثل لیدی گاگا باید هر روز بهواسطه تولید خبر یا شایعه درباره خودشان، در مرکز توجه مردم باشند. به بیان راحتتر اگر سلبریتیها بازیگر هم نباشند، باید در لحظات حضور در انظار عمومی، خویشتن واقعی خود را بروز ندهند. بلکه تظاهر به چیزی بکنند که مخاطبان میخواهند. بهقول گیل استیور، اینحضور «همهاش تظاهر است و خویشتن "خصوصی" ابداً مطابق خویشتن "عمومی" عمل نمیکند.»
* سلبریتی و سودآوری
اروینگ گافمن در کتابی که سال ۱۹۵۹ منتشر کرد، گفت فرد از رهگذر رسیدن به مقام سلبریتی، از اینامکان بالقوه برخودار میشود که دیگران را ترغیب به خرید کتاب، موسیقی، بلیت سینما یا کلی چیزهای دیگر بکند که برای آن سلبریتی سودآور هستند. تبلیغ نوعیدستور کار شرارتبار است و اگر فرد سلبریتی چنین نمیکرد، به منتهای درجه غیرعادی بود. در زمینه تبلیغ و سودآوری هم گیل استیور دوباره روی اینمساله که سلبریتیها خویشتن خود را نشان نمیدهند، تاکید میکند و میگوید آنها همانکاری را میکنند که همه ما میکنیم؛ فقط مخاطب گستردهتری دارند.
پیشتر به مساله «برند» شدن سلبریتیها اشاره کردیم. استیور میگوید خیلی پیش میآید که در آمریکا، برنده انتخابات کسی باشد که «برند» او بهترین فروش را نزد عامه داشته باشد. در اینزمینه، عرصه نامزد انتخاباتی به بازار، اهمیتی بیشتر از واقعیتهای موجود درباره دستاوردهای فرد پیدا میکند. در اینبحث، مثالی هم بهتر از دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ وجود ندارد. تصویر بود که اینتوهم را ساخت که ترامپ سزاوار ریاستجمهوری است نه هیچ توانایی یا دستاوردی. خلاصه آنکه فکر و ذکر صنعت سلبریتی، در کار تولید سلبریتی، سود و سوددهی است.
* سختی سلبریتیبودن
نویسنده کتاب «روانشناسی سلبریتی» میگوید زندگی یک سلبریتی سوپراستار، بسیار سخت است. چون خلوتش قربانی میشود. علتش هم این است که رسانهها به مردم توهم صمیمت میدهند. گیل استیور با اشاره به مرلین مونرو و زندگی ناموفقش با آرتور میلر و سرانجام تلخ اینستاره هالیوود، میگوید شهرتی به عظمت مرلین مونرو بیشک آدم را به خطر میاندازد. اما در مقابل، سلبریتیهای رده دومی که برای نوشتن اینکتاب با آنها مصاحبه کرده، به سطحی از شهرت رسیدهاند که جوانب مثبتش به جوانب آن منفی میچربد.
نویسنده «روانشناسی سلبریتی» کتاب خود را به نظری مثبت درباره سلبریتیها به پایان میبرد و میگوید سلبریتی میتواند راهی برای عرضه برندها باشد. همچنین میتواند وسیلهای برای بزرگنمایی پیامی مهم باشد. او معتقد است سلبریتیها هرکدام فردی بیهمتا و برخی از آنها اشخاص درستکاری هستند. از اینفرازهای کتاب میتوان دو نکته را استخراج کرد؛ اول اینکه گیل استیور که سالها درباره سلبریتیها تحقیق و پژوهش کرده، خود مقهور تصویر و قد و اندازه اجتماعی آنهاست. بهعنوان مثال، یکی از فرازهایی که او به جانبداری از سلبریتیها میپردازد، ایناست: «تجربه خود من این است که اطرافیان ستارههای بزرگ که برای آنها کار میکنند و از آنها در برابر عامه محافظت میکنند، احتمال بیشتری دارد تصور احساس غرور بابت شأن خودشان داشته باشند.» نکته دوم هم اینکه خود قبول دارد اکثریت سلبریتیها درستکار نیستند و معدود افرادی بین آنها هستند که میتوان بهعنوان انسان درستکار معرفیشان کرد.
اشاره به جامعه منتقدان سلبریتیها هم از دیگر مسائلی است که در کتاب «روانشناسی سلبریتی» به آنها پرداخته شده است. نمونه بارزی هم گیل استیور در اینزمینه به آن اشاره کرده، نیل پستمن (۲۰۰۶) است که در کتاب «سرگرمی تا سرحد مرگ: گفتمانی در عصر کسب و کار نمایش» خطرات جامعه تحت فرمان تصویر و نه ایده را گوشزد کرده است. پستمن با ترسیم شرایط جامعهای که سلبریتیها در آن جولان میدهند، گفته جامعه (آمریکا) در مسیر خودویرانگری پیش میرود. دیگر منتقد جهان سلبریتیزده هم فردی بهنام کورزمن (۲۰۰۷) است که گفته سلبریتی، شبح شهرت راستین است، اساس سلبریتی حرف و حدیث فراوان درباره اوست نه اینکه کاری واقعاً شایان صورت داده باشد.
مدیرکل دفتر بازرسی و مبارزه با فرار مالیاتی سازمان امور مالیاتی کشور گفت: بررسی مالیات حسابهای اینفلوئنسرها در دستور کار سازمان امور مالیاتی کشور است و در گام اول بیش از ۶۰۰۰ نفر شناسایی شدند.
محید عزیزی در خصوص فعالیت مجازی اینفلوئنسرها اظهار کرد: سازمان امور مالیاتی در چند سال اخیر از طریق حسابهای بانکی، تعاملات صفحات این افراد و استفاده از اطلاعات افراد ثالث چه براساس گزارشهای مردمی و چه به معنای اشخاصی که نقلوانتقال مالی با این افراد داشتهاند؛ بررسی انجام داده و از همه مسیرها اطلاعات لازم را دریافت کرده است. در گام اول بیش از حدود ۶۰۰۰ نفر شناسایی شدهاند و در تعامل هستند تا مالیات حقه را پرداخت کنند و این در حال گسترش است.
وی افزود: برخی همزمان در فضای مجازی و واقعی فعالیت دارند؛ مانند فعالیت سالنهای لوکس آرایشی که به ویژه در تهران در حال افزایش است. این افراد از صفحات و فعالیت واقعی خود همزمان درآمد دارند که این موارد به صورت ویژه در حال بررسی است و موارد خیلی خوبی از آنها شناسایی شده است.
مدیرکل دفتر بازرسی و مبارزه با فرار مالیاتی سازمان امور مالیاتی کشور تصریح کرد: بیشترین بحثی که در زمینه فوتبال مطرح است، بحث واسطه گران و رقم واقعی قراردادها است. هرچند فهرست قراردادهای رسمی برای رسیدگی مالیاتی در اختیار سازمان قرار میگیرد، اما موردی که برای سازمان امور مالیاتی اهمیت دارد این است که رقم واقعی قراردادها و مبادلاتی که برای واسطهها انجام شده است را بداند. برخی از واسطهگران فوتبال دارای مجوز فعالیت فدارسیون فوتبال هستند و فهرست دریافتیهای این افراد در دست ارسال به سازمان امورمالیاتی است تا رسیدگی شود.
عزیزی ادامه داد: برای اخذ مبلغ قراردادهای واقعی از ظرفیت گزارشات مردمی، بررسی حسابهای بانکی و سایر مستندات مانند اخبار و رسانهها استفاده میشود و اگر خود بازیکنان فعالیتهای اقتصادی غیر از فوتبال انجام میدهند، در دست بررسی است.
وی همچنین درباره اخذ مالیات از قرارداد وکلا و نحوه کسب درآمد این افراد که مستعد فرار مالیاتی هستند عنوان کرد: در حوزه قرارداد موکلان با وکلا ممکن است عدد واقعی در قرارداد رسمی مشخص نباشد؛ برای این مساله به جز استفاده از ابزارهای شناسایی سازمان و دعوت افراد به اعلام درآمدها، از ظرفیت اشخاص ثالث نیز استفاده خواهد شد.
مدیرکل دفتر بازرسی و مبارزه با فرار مالیاتی سازمان امور مالیاتی کشور اضافه کرد: در این زمینه از موکلانی وکلایی که پروندههای آنان به قطعیت رسیده اطلاعات واقعی پرونده دریافت میشود و در کنار آن از ظرفیت قضاتی که پروندهها را قضاوت میکنند نیز استفاده خواهیم کرد.
عزیزی خاطرنشان کرد: از قضات خواسته شده در پایان هر دادگاهی از موکلان میزان پرداختی خود به وکیل را سوال کنند و اگر موردی باشد قاضی میتواند مجازات لازم را همانجا انجام دهد و پرونده برای اخذ مالیات حقه به اداره کل امور مالیاتی مربوطه ارجاع شود.
به گزارش روابط عمومی اداره کل امور مالیاتی خراسان رضوی، وی در رابطه با اخذ مالیات از وکلایی که اقدام به اخذ حقالوکاله به صورت انتقال دارایی از موکل خود میکنند؛ بیان کرد: بعضی از وکلا از انتقال داراییها برای گرفتن حقالوکاله اقدام میکنند که برای این افراد در قانون جدید عایدی بر سرمایه و سوداگری ظرفیتی پیشبینی شده که معاملاتی که به ازای آنها تراکنش مالی وجود ندارد، به عنوان درآمد اتفاقی برخورد شود و مالیات متعلقه از آنها اخذ شود.
بیشتر مردم وقتی میخواهند برای خرید چیزی تصمیمگیری کنند، به نظرات دایره اجتماعی خود اعتماد میکنند.
دادههای «دیدگاههای مصرفکننده» سایت Statista نشان میدهد بهجز این، خیلیها به افراد محبوب در شبکههای اجتماعی که ابعاد زندگی خود را با دیگران به اشتراک میگذارند و تبدیل به یک آشنای همیشگی در زندگی ما میشوند هم اطمینان میکنند: اینفلوئنسرها.
براساس نظرسنجیهایی که نماینده جمعیت آنلاین یکسری کشورهاست، میتوان گفت اینفلوئنسرها در حال حاضر در کشورهای برزیل، چین و هند، بیشترین قدرت را بر تصمیمات خرید مردم دارند.
طبق همین نظرسنجیها، درحالیکه سلطه اینفلوئنسرها اخیرا در برزیل و هند بیشتر شده، در چین کاهش یافته است. این روند پیروی از اینفلوئنسرها هنگام تصمیمگیری خرید، در کشورهای دیگر هم پیگیری شده است.
دانمارک و ژاپن، کمترین توجه را به اینفلوئنسرها نشان میدهند. در میان کشورهای اروپایی، مردم ایتالیا بیشتر از همه از اینفلوئنسرها تاثیر میگیرند، بهطوری که ۲۴درصد آنها در سال ۲۰۲۳ گفتهاند که خریدشان بهخاطر توصیه یک سلبریتی یا اینفلوئنسر بوده است. (دنیای اقتصاد)
مدیرکل دفتر حسابرسی سازمان امور مالیاتی با بیان اینکه بخش عمده اینفلوئنسرها اظهارنامه ارائه نکردند و بخشی از افرادی که این اقدام را انجام دادهاند نیز کتمان درآمد داشتهاند گفت: تنها براساس یک بند از قانون بودجه، درآمدهای مالیاتی ۴۰ همت کاهش یافت.
به گزارش تسنیم شاهین مستوفی، مدیرکل دفتر حسابرسی سازمان امور مالیاتی، در پاسخ به سوالی در خصوص ضرایب مالیاتی مربوط به درآمدهای اینفلوئنسرها با توجه به ضرایب مالیاتی سال ۱۴۰۰ که ارقام متفاوتی نظیر اینتاکد ۴۵ و ۷۰درصد را شامل میشد، گفت: قانون مالیاتهای مستقیم در سال ۱۳۹۴ اصلاح و از ابتدای سال ۱۳۹۵ اجرایی شد. او با بیان اینکه یکی از موارد مهمی که در این قانون اصلاح شد ماده ۹۷ قانون مالیاتهای مستقیم بود، گفت: این ماده به سازمان امور مالیاتی اجازه داده است تا پس از سه سال از اجرایی شدن این قانون، فرآیند رسیدگی را تنها براساس اسناد و مدارک انجام دهد.
به این ترتیب دیگر بحث علیالراس رسیدگی کردن که تا پیش از آن در نظام مالیاتی استفاده میشد وجود ندارد. بنابراین سازمان امور مالیاتی براساس قانون حکم دارد تا رسیدگی را براساس اسناد و مدارک مودیان انجام دهد. اما ممکن است اسناد و مدارک از بین رفته باشد، مثلا دعوتنامه ارائه اسناد و مدارک به یک شرکت داده شود اما شب پیش از ارائه اسناد و مدارک شرکت دچار آتشسوزی شده باشد. برای چنین شرایطی سازمان امور مالیاتی نسبتهای سود فعالیت را اعمال کرده است. مستوفی ادامه داد: بنابراین در صورتی که همکاران ما نتوانستند تحت شرایط خاص براساس اسناد و مدارک رسیدگی را انجام دهند بر مبنای نسبتهای سود فعالیت محاسبه مالیات را انجام میدهند. در نتیجه طبق قانون اینفلوئنسرها مکلف هستند اظهارنامه به سازمان امور مالیاتی ارائه کنند و در آن درآمدها و هزینههای خود را ابراز کنند. به این ترتیب سود فعالیت مشخص و سپس مالیات مطالبه خواهد شد.
وی در پاسخ به این سوال که به نظر میرسد بخش عمده اینفلوئنسرها اظهارنامه ارائه نکردهاند و بخشی از افرادی که این اقدام را انجام دادهاند نیز کتمان درآمد داشتهاند، گفت: ما باید ابتدا به درآمد افراد برسیم و سپس محاسبه مالیات را انجام دهیم. به این ترتیب ممکن است از طریق مسیرهای مختلف، از جمله حسابهای بانکی، اکانتهای فضای مجازی و اطلاعاتی که در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار میگیرد، درآمد این دسته از مودیان شناسایی شود.
مدیر کل دفتر حسابرسی سازمان امور مالیاتی با اشاره به اینکه پس از شناسایی درآمدها و به این دلیل که هزینهای از سوی آنها ابراز نشده است، سازمان امور مالیاتی مجبور میشود از نسبت سود فعالیت استفاده کند، گفت: نسبت سود فعالیت اینفلوئنسرها با عنوان درآمد اشخاص حقیقی از طریق هر گونه تبلیغات و آگهی در فضای مجازی، رسانهای و محیطی یک اینتاکد مشخص دارد که نسبت سود فعالیت آنها را ۷۰درصد تعیین کرده است. در نتیجه همکاران ما برای رسیدگی به فعالیت اینفلوئنسرها از ضریب ۷۰درصد استفاده میکنند. او اظهار کرد: نسبت سود فعالیت دیگری برای افرادی که بازاریابی فعالیت خودشان را در فضای مجازی انجام میدهند یا شرکتهایی که بازاریابی یک شرکت دیگر یا یک تولیدکننده مشخص را انجام میدهند وجود دارد. این موضوع تحت عنوان بازاریابی انواع کالا و خدمات داخلی با نسبت سود فعالیت ۴۵درصد در نظر گرفته میشود. با این رویکرد فعالیت افراد مشخص است. به عبارت دیگر اینفلوئنسرها براساس دسترسی خود در فضای مجازی تبلیغات غیرمحیطی انجام میدهند و اگر همکاران ما به درآمد این دسته از مودیان برسند از ضریب ۷۰درصد استفاده میکنند، اما برخی شرکتها که به طور تخصصی کارشان تبلیغات است ضریب ۴۵درصدی دارند.
مستوفی در پاسخ به سوالی در خصوص مبنای معافیت شرکتهای بزرگ و دریافت معافیت مالیاتی چند هزار میلیارد تومانی ۴۰ شرکت گفت: طبق اصل ۵۱ قانون اساسی مالیات براساس قانون وضع میشود و به تبع آن معافیتهای مالیاتی نیز طبق مقررات و قانون اعمال میشود. در نتیجه همکاران ما چه در زمان مطالبه مالیات و چه در زمان اعمال معافیت باید براساس قانون عمل کنند. او افزود: ما قانونی تحت عنوان قانون مالیاتهای مستقیم داریم. در کنار این قانون یکسری قوانین داریم که به طور سالیانه یا مجزا وضع میشوند. متاسفانه یکسری احکام مالیاتی در این قوانین پیشبینی میشود که شاید ذاتا با قانون مالیاتهای مستقیم و فرآیندهای آن مطابقت نداشته باشد. بعضی از این قوانین به عنوان مثال در قانون بودجه پیشبینی شدهاند و بخش دیگری در یک قالب دیگر صادر شدهاند؛ اما در مراجع پیگیری مانند دیوان عدالت اداری تفسیرهای دیگری روی آنها صورت گرفته است. این مساله سبب شده اثر و روح قانون از بین برود.
مدیرکل دفتر حسابرسی سازمان امور مالیاتی ادامه داد: از جمله این موارد موضوع بند «ب» ماده ۱۵۹ قانون برنامه پنجم است که برای ایجاد مشوق سرمایهگذاری در مناطق محروم و کمتر برخوردار، معافیتی دو برابر معافیت قانونی در نظر گرفته است. اما تفسیری که در این موضوع انجام شد سبب شده است شرکتهایی که دیگر در آن مناطق سرمایهگذاری مجدد نداشتهاند و قبل از قانون برنامه پنجم سرمایهگذاری را انجام داده بودند، مجاز به استفاده از این معافیت شدند.
سازمان امور مالیاتی تمام تلاش خود را انجام داد و سعی کرد در قانون بودجه از این ظرفیت بهدرستی استفاده کند. اساسا این سوال وجود دارد که چرا ما به شرکتهایی که سرمایهگذاری میکنند معافیت میدهیم؟ برای آنکه بتوانند پس از مدتی خود را به سوددهی کامل برسانند و پس از آن مالیات خود را پرداخت کنند. اما افزایش مدت سبب میشود تا بخشی از حقوق مردم تضییع شود. او با بیان اینکه با این وجود تاکید میکنیم که درحالحاضر به موجب آرایی که از طریق مراجع قضایی در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار گرفته است، ما مکلف به اجرا هستیم، گفت: در نتیجه اگر سازمان امور مالیاتی معافیتی اعمال میکند براساس قوانین است. از جمله این قوانین که امسال سبب کمتر وصول شدن مالیات شد موضوع بند «ه» تبصره ۲ قانون بودجه است.
مستوفی تاکید کرد: در این بند به شرکتها اجازه داده شده است تا در صورت عدمتقسیم سود بتوانند از معافیت مالیاتی استفاده کنند. پیشبینی میشود حدود ۴۰ تا ۴۵هزار میلیارد تومان از درآمدهای قابل وصول مالیاتی از طریق این حکم قانون بودجه وصول نشده است. به نظر میرسد با توجه به اطلاعاتی که در اختیار ما قرار دارد حدود ۴۶۰هزار میلیارد تومان رقم معافیتهای مالیاتی است که در مجموع اظهارنامههای مالیاتی ابراز شده است.
مدیرکل امور مالیاتی استان قزوین گفت: درباره مشاغل فعال در فضای مجازی اطلاعات ما از نهادها و مراجعی کسب میشود که مجوزها را صادر میکنند یا نظارت دارند، رصدهایی صورت گرفته، پروندههایی تشکیل شده و دریافتیهایی هم داشتهایم به عنوان مثال از یکی از فعالان فضای مجازی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان مالیات اخذ شده که خود فرد هم تمکین کرده است.
به گزارش ایسنا عزیزالله عباسپور در نشست خبری با اصحاب رسانه که به مناسبت هفته دولت برگزار شد، اظهار کرد: وظیفه اصلی اداره کل امور مالیاتی در وهله اول وصول مالیات به صورت عادلانه است و موضوع بعدی که همواره نیاز به اطلاعرسانی از طریق رسانهها دارد نحوه مصرف مالیاتهاست، اگر مردم نسبت به این مسئله آگاه باشند یقیناً مؤدیان با طیب خاطر به پرداخت مالیات توجه بیشتری خواهند داشت.
این مسئول در ادامه با بیان اینکه امور مالیاتی هیچگاه به دنبال اخذ مالیات ناحق از مؤدیان مالیاتی نیست، بیان کرد: یکی دیگر از دغدغههای ما به قطعیت رساندن پروندههای مالیاتی است و اشراف اطلاعاتی امور مالیاتی و همکاری صنوف مختلف منجر شد ما بتوانیم در بررسی پروندهها به درستی عمل کنیم.
وی با اشاره به آمار بخش اظهارنامههای مالیاتی در استان قزوین، گفت: در سال ۱۴۰۱ تعداد ۷۸ هزار و ۵۰ فرم در بخش اظهارنامه و تبصره ماده ۱۰۰ دریافت کردیم که ۱۹ هزار و ۳۴۰ فرم آن اظهارنامه بوده و ۵۸ هزار و ۷۱۰ فرم تبصره ماده ۱۰۰ بوده که نسبت به سال ۱۴۰۰ در مجموع ۱۱۵ درصد رشد داشته است.
مدیرکل امور مالیاتی استان قزوین ادامه داد: از نظر ریالی نیز در این بخش در سال ۱۴۰۰ مبلغ ۱۴۲ میلیارد تومان مالیات ابرازی داشتیم و در سال ۱۴۰۱ مبلغ ۳۹۶ میلیارد تومان مالیات ابرازی دریافت کردیم و در واقع در این بخش ۱۷۹ درصد رشد اتفاق افتاده است.
وی خاطرنشان کرد: در سال ۱۴۰۱ در بخش اشخاص حقوقی در مجموع ۵ هزار ۳۸۳ اظهارنامه مالیاتی دریافت کردیم که نسبت به سال ۱۴۰۰ با تعداد ۵ هزار و ۳۳۱ اظهارنامه رشد قابل توجهی نداشت، ضمن اینکه در این بخش از نظر ریالی ۱۶۰۰ میلیارد در سال ۱۴۰۰ و در سال ۱۴۰۱ مبلغ ۲۲۰۰ میلیارد دریافت مالیات داشتیم.
عباسپور تصریح کرد: در بحث کمک به بخش تولید پنج درصد در سال ۱۴۰۰ و هفت درصد در سال ۱۴۰۱ براساس قانون بودجه سنواتی حمایت صورت گرفته است؛ در واریز به حساب شهرداریها، دهیاریها و فرمانداریها در سال ۱۴۰۰ مبلغ ۹۶۲ میلیارد تومان و در سال ۱۴۰۱ مبلغ ۲ هزار و ۶۳ میلیارد واریزی داشتیم که ۱۱۴ درصد افزایش داشته است. از ابتدای سال جاری تا پایان مرداد ماه نیز هزار و ۲۴۶ میلیارد تومان به حساب شهرداریها و دهیاریها واریزی داشتیم که نسبت به گذشته ۲۳۷ درصد رشد داشته است.
وی یادآور شد: برای ورزش و جوانان از ابتدای سال جاری تا پایان مردادماه ۳۶ میلیارد تومان واریزی داشتیم که نسبت به سال گذشته ۲۳۵ درصد افزایش پیدا کرده است؛ در حوزه بهداشت هم از ابتدای سال جاری تا پایان مرداد ماه ۲۳۷ میلیارد واریزی داشتیم که ۲۷ درصد افزایش پیدا کرده است.
این مسئول اظهار کرد: از ابتدای سال جاری تا پایان مرداد ماه مبلغ ۳ هزار و ۷۸۷ میلیارد تومان مالیات وصول شده و در واقع این میزان بیش از ۹۲ درصد مبلغی است که پیشبینی کرده بودیم و ۳۱ درصد رشد پیدا کرده و رتبه ۱۸ کشور را داریم و سهم قزوین در وصولی مالیاتهای کشور ۱/۴۳ درصد است.
وی با اشاره به سامانه سوتزنی امور مالیاتی بیان کرد: در این سامانه که در واقع با شماره ۱۵۲۶ سامانه ارتباطات مردمی است، در سال گذشته ۴۵۰ مورد تماس داشتیم که مطالبات مردمی به دست ما رسیده و مورد پیگیری و رصد همکاران ما در امور مالیاتی قرار میگیرد و گزارش به مراجع نظارتی ارجاع میشود و با متخلفان برخورد خواهد شد.
مدیرکل امور مالیاتی استان قزوین در پاسخ به سؤال خبرنگاران درباره فرار مالیاتی برخی پزشکان، گفت: استفاده از پول نقد توسط برخی پزشکان مصداق فرار مالیاتی محسوب میشود و از بخشودگی جرایم و معافیتها محروم خواهند شد اما برخورد جدی و پلمب خارج از محدوده فعالیت امور مالیاتی است.
وی درخصوص دریافت مالیات از فعالان فضای مجازی و بلاگرها تصریح کرد: درباره مشاغل فعال در فضای مجازی اطلاعات ما از نهادها و مراجعی کسب میشود که مجوزها را صادر میکنند یا نظارت دارند، رصدهایی صورت گرفته، پروندههایی تشکیل شده و دریافتیهایی هم داشتهایم به عنوان مثال از یکی از فعالان فضای مجازی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان مالیات اخذ شده که خود فرد هم تمکین کرده است.
عباسپور خاطرنشان کرد: فعالیت شرکت پیشفروش خودرو در تاکستان با عنوان «رضایت خودرو طراوت نوین» از ۹۲ تا ۹۸ به عنوان شخص حقیقی بوده و بعد از آن به صورت رسمی شرکت ثبت شده، تمام این سالها برای شخص حقیقی و شرکت مالیات درنظر گرفته شده بود و تا بهمن سال ۱۴۰۱ مالیاتها پرداخت میشد. اطلاعات مؤدیان محرمانه است اما بدهی مالیاتی این شرکت به دستور دادستان اعلام شده و در مجموع مبلغ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان است که با اموال توقیف شده از این شرکت برابری میکند.
رئیس سازمان امور مالیاتی گفت: در سال ۱۴۰۱ تعداد ۲۵۲ هزار خودروی لوکس را شناسایی کردیم که مبلغ مالیات این خودروها ۲۳۰۰ میلیارد تومان بود و امسال نیز ۱۷۰ هزار خودرو شناسایی و ۳۰۰۰ میلیارد تومان مالیات برای این تعداد تعیین شد.
به گزارش ایسنا محمد هادی سبحانیان در یک برنامه تلویزیونی به مناسبت هفته دولت اظهار کرد: برای ۵۰۰ سلبریتی و اینفلوئنسر پرونده تشکیل داده ایم که مالیات آنها ۳۰ میلیارد تومان است.
وی افزود: برداشت غلطی به وجود آمده که فقط از کارتخوانها مالیات دریافت می شود؛ در حالیکه اینگونه نیست. ما با استفاده از هوش مصنوعی واریزی به حساب افراد را بررسی می کنیم و حسابهای شخصی مشکوک به تجاری را مورد رصد قرار میدهیم.
رییس سازمان امور مالیاتی تاکید کرد: مودیان، فعالان اقتصادی و اصناف، خودشان و مردم را برای کارت به کارت کردن به زحمت نیندازند زیرا حساب ها مورد بررسی قرار می گیرد.
وی با بیان اینکه سازمان امور مالیاتی بر اساس اطلاعات اقتصادی مودیان مالیات ستانی عادلانه انجام می دهد، گفت: ویژگی مالیات ستانی سنتی بر اساس چانه زنی است که طبق قانون، این نوع اخذ مالیات برچیده می شود.
سبحانیان ادامه داد: اطلاعات افراد را بر اساس عملکرد آنها طی یک سال مورد بررسی قرار می دهیم؛ گاهی اطلاعات بر اساس رفتار پرخطر خود مودیان است. به عنوان مثال فردی حساب تجاری را معرفی کرده اما هنگام خرید و فروش ملک یا خودرو از این حساب استفاده می کند که این امر منجر به کارکرد حساب و مالیات می شود.
وی با اشاره به اینکه بانک هایی که در پرداخت تسهیلات کم کاری کرده اند مشمول مالیات می شوند، گفت: بانک مرکزی سهمیه پرداخت تسهیلات برای بانک ها تعیین کرده بود که برخی بانکها به آن عمل نکرده اند و ما برای همه بانک ها برگه تشخیص مالیات صادر کرده ایم.
رییس سازمان امور مالیاتی کشور بیان کرد: ۶۰ هزار میلیارد تومان از حساب بانک ها در این باره مطالبه شده است که این بانک ها عتراض کرده اند که افراد برای دریافت تسهیلات مراجعه نکرده اند و اکنون این موضوع در مرحله دادرسی است. ما به دنبال اخذ مالیات از بانک ها در قبال اشخاصی هستیم که به بانک ها مراجعه کردند ولی تسهیلات دریافت نکردهاند.
وی با بیان اینکه در حوزه خانه های خالی و خانه ها و خودروهای لوکس طبق قانون عمل می کنیم، گفت: در سال ۱۴۰۱ خودروهای بالای یک میلیارد تومان لوکس محسوب می شدند. ما ۲۵۲ هزار خودرو را شناسایی کردیم که مبلغ مالیات آنها ۲.۳ هزار میلیارد تومان بود. امسال خودروهای بالای سه میلیارد تومان لوکس هستند؛ از این رو تعداد خودروهای لوکس به ۱۷۰ هزار دستگاه با مالیات 3000 میلیارد تومان رسید.
سبحانیان ادامه داد: در سال ۱۴۰۱ خانه های بالای ۱۵ میلیارد تومان لوکس حساب می شدند که ۴۳ هزار مورد با مبلغ مالیاتی ۲.۲ هزار میلیارد تومان شناسایی شد و امسال خانه های بالای ۲۰میلیارد تومان لوکس به حساب میآیند که در این رابطه ۱۱۰ هزار خانه لوکس در تهران داریم.
وی بیان کرد: سازمان امور مالیاتی مسئول شناسایی خانه های خالی نیست بلکه وزارت راه و شهرسازی متولی این امر است. ما در این سازمان در راستای شناسایی فرار های مالیاتی از روش های مبتنی بر دانش استفاده می کنیم.
رییس سازمان امور مالیاتی با بیان اینکه عزم سازمان امور مالیاتی برای مالیات ستانی عادلانه جدی است، گفت: مالیات بیش از ۵۰ درصد اصناف صفر است. برنامه ما به سمت مالیات ستانی شفاف و مبتنی بر داده محوری است که نیازمند گفت وگو و تفاهم است و اکنون نیز روابط خوبی با اصناف داریم.
وی گفت: مالیات پرداختی یک سال اصناف معادل مالیات پرداختی کارمندان است؛ ضمن اینکه بعضی از کارکنان که حقوق آنها زیر ۱۰ میلیون باشد مالیات نمی دهند.
سبحانیان یکی از مهمترین دستاوردهای سازمان امور مالیاتی را در دولت سیزدهم سامانه مودیان و قانون پایانه های فروشگاهی عنوان کرد و گفت: استقرار این سامانه باید دو دهه پیش در کشور انجام می شد و هیچ زمانی به این اندازه اراده برای پیشبرد این سامانه وجود نداشت که با همراهی وزیر اقتصاد و امور دارایی و مجلس پیشرفت های خوبی در این زمینه حاصل شده است.
به گفته وی، در ابتدای امسال برای حدود ۱۹۵۰ شرکت در سامانه مودیان صورتحساب الکترونیک صادر می شد که ظرف پنج ماه این تعداد به بیش از ۳۳ هزار شرکت رسید.
رییس سازمان امور مالیاتی با بیان اینکه قانون تسهیل مودیان در سامانه قانون پایانه فروشگاهی در مجلس به تصویب رسیده است، گفت: برای فروشندگانی که در حلقه های پایانی قرار دارند، تسهیلگری صورت گرفته است. نباید مردم را به سختی بیاندازیم اما فروشندگانی که در حلقه های میانی قرار دارند باید به تکالیف قانونی عمل کنند.
وی بیان کرد: سامانه مودیان با سرعت خوبی پیش می رود و اگر مشکلی وجود دارد به خاطر موانع فنی است که باید پیچیدگی های رفتارهای اقتصادی مودیان را در سامانه لحاظ کنیم که با حل این موارد، مانعی در پیشرفت این سامانه وجود نخواهد داشت.
سخنگوی سازمان امور مالیاتی گفت : تکلیف مالیات چهره های فضای مجازی تا پایان سال تعیین می شود.
به گزارش صدا و سیما موحدی گفت: اطلاعات مالیاتی بلاگرها و چهره های فضای مجازی در اختیار ماست و با ارزیابی اسناد، مالیات تشخیصی آنان را اعلام می کنیم.