محتوای نادرست و پایان سلطنت اینفلوئنسرها
مهسا زحمتکش - با گذشت زمان و افزایش تعداد اینفلوئنسرها، کاربران رسانههای اجتماعی بهتدریج از محتوای تکراری و کلیشهای خسته شدهاند و به دنبال تعاملات واقعی و اصیل هستند و نسلهای جوان، بهویژه نسل Y و Z، بیشترین تقاضا را برای اصالت و صداقت در محتوا دارند.
این نسلها که در عصر دیجیتال رشد کردهاند، بهخوبی از تاکتیکهای بازاریابی آگاهاند و به دنبال محتوایی هستند که واقعاً با آنها ارتباط برقرار کند.
ما به طور خطرناکی با هزاران اینفلوئنسر در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی روبرو شدهایم و این امر باعث شده تا بسیاری از آنها تاثیر واقعی خود را از دست بدهند. زمانی که یک اینفلوئنسر توسط هزاران میکرو اینفلوئنسر دنبال میشود، هدف اصلی آنها اغلب این است که از اعتبار و دسترسی بیشتری برخوردار شوند، نه اینکه واقعاً بر روی مخاطبان تاثیر بگذارند.
اخیراً نشانههایی را میبینیم که اینفلوئنسرها دیگر نمیتوانند تأثیر بگذارند و شرکتها ممکن است با بازاریابی اینفلوئنسر سنتی دیگر سود نکنند. در واقع، مطالعات اخیر نشان داده است که تنها 3 درصد از مصرفکنندگان تحتتأثیر افراد مشهور برای خرید محصولات خاص هستند.
چرا مردم از اینفلوئنسرها خسته میشوند؟
در قلب این الگو یک تغییر بزرگ در نحوه تعامل مصرفکنندگان با برندها وجود دارد. حالا دیگر دوران مخاطب منفعل به پایان رسیده است. در عوض، مشتریان فعالانه با یکدیگر و برندها درگیر و به دنبال تعامل معتبر و معنادار هستند و جوامع خود را بر اساس علایق و ارزشهای مشترک، تشکیل میدهند.
پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، توییتر و فیسبوک وعدهای وسوسهانگیز را برای کاربران در تمام سنین در سراسر جهان ارائه میکنند، مکانی دلپذیر برای ابراز وجود، تعامل معنادار و احساس اجتماع. اما به طور فزایندهای، رسانههای اجتماعی به محل تخلیه پستها و تبلیغات حمایتشده تبدیل شدهاند و کاربران رسانههای اجتماعی وقتی متوجه عدم اعتبار میشوند، سریعاً اینفلوئنسرها و برندها را از چشمشان میافتند. در اینجا چند دلیل برای این اتفاق شناسایی شده است:
1. تقاضای بیشتر برای تعامل معتبر توسط نسل Y و Z
تعامل واقعی و معنادار در دنیای اینفلوئنسرها به یک نیاز اصلی تبدیل شده است. کاربران از تبلیغات پیدرپی سلبریتیها و اینفلوئنسرها برای محصولات مختلف مانند سفیدکننده دندان، لباسهای لوکس و حتی قرصها و دمنوشهای لاغری خسته شدهاند. این محتواهای تکراری و تبلیغاتی دیگر جذابیت گذشته را ندارند. کاربران احساس میکنند که بسیاری از اینفلوئنسرها تنها برای کسب درآمد بیشتر، محصولات را تبلیغ میکنند و هیچ تعهد واقعی به آنها ندارند. این باعث شده تا افراد به دنبال محتوایی باشند که واقعاً با آنها ارتباط برقرار کند و احساس کنند که افراد پشت این محتواها واقعی و صادق هستند. کاربران نسل Y و Z به دلیل دسترسی به اطلاعات گسترده و تجربه استفاده از رسانههای اجتماعی، نسبت به تبلیغات و محتوای غیرواقعی حساستر شدهاند. آنها میدانند که بسیاری از اینفلوئنسرها صرفاً به دنبال جلبتوجه و افزایش فالوورها هستند.
نسل Y (متولدین اواخر دهه 50 تا اواخر دهه 70) و نسل Z (متولدین 1376 تا 1389) به دنبال محتوای واقعی و معنادار هستند که بتواند به آنها درک بهتری از برندها و افراد پشت آنها ارائه دهد. برندها و اینفلوئنسرها باید به این نیازها پاسخ دهند و تلاش کنند تا ارتباطات خود را با مخاطبان بهبود بخشند. این امر نهتنها باعث افزایش اعتماد و وفاداری مخاطبان میشود، بلکه میتواند تأثیر مثبتی بر روی برند و تعاملات آنها داشته باشد.
2. اینفلوئنسرهای جعلی با فالوورهای جعلی، تعامل و لایک
اینفلوئنسرها اغلب با انگیزههای زیادی برای افزایش تعداد فالوورها، لایکها و کامنتهای خود روبرو هستند. این انگیزهها باعث شده است که برخی از آنها به استفاده از روشهای تقلبی روی بیاورند. این روشها شامل استفاده از رباتها، خرید فالوورهای پولی و جعلی و استفاده از سایر میانبرها برای بهبود ظاهری عملکرد خود است. مطالعات نشان دادهاند که در برخی موارد، اینفلوئنسرهایی که با برندهای بزرگ همکاری دارند، تا 70 درصد از فالوورهای خود را بهصورت جعلی به دست آوردهاند. رباتها میتوانند به طور خودکار لایکها و کامنتها را افزایش دهند، اما این تعاملات واقعی نیستند و ارزش واقعی ندارند. این کار نهتنها ارزش محتوای اینفلوئنسر را کاهش میدهد؛ بلکه باعث کاهش اعتماد مخاطبان نیز میشود.
برندهایی که با اینفلوئنسرهای دارای فالوورهای جعلی همکاری میکنند نیز با مشکل بزرگی مواجه میشوند. این برندها برای تبلیغات و همکاری با اینفلوئنسرها هزینه میکنند، اما به دلیل وجود فالوورهای جعلی، به نتایج مطلوب نمیرسند و تبلیغاتشان تأثیرگذار نیست. این مسئله باعث شده که مردم بهطورکلی نسبت به اینفلوئنسرها و تبلیغاتشان بدبین شوند.
این روند نشان میدهد که اینفلوئنسرها باید بهجای استفاده از روشهای تقلبی، بر روی ایجاد تعاملات واقعی و اصیل با مخاطبان خود تمرکز کنند. برندها نیز باید در انتخاب اینفلوئنسرها دقت بیشتری به خرج دهند و به دنبال افرادی باشند که تعاملات واقعی و فالوورهای حقیقی دارند. تنها با این رویکرد میتوان از تأثیرگذاری واقعی و مثبت در تبلیغات اطمینان حاصل کرد.
3. محتوای کلیشهای و تکراری
اینفلوئنسرها اغلب از یک الگوی مشابه در تولید محتوای خود استفاده میکنند که باعث میشود این محتوا تکراری و خستهکننده به نظر برسد. این شباهت در سبک و نحوه ارائه باعث میشود که افراد احساس کنند در حال تماشای محتوای یکسانی از افراد مختلف هستند.
کاربران به دنبال محتوایی هستند که با آنها ارتباط واقعی برقرار کند و احساس کنند که در حال تعامل با فردی صادق و قابلاعتماد هستند. اما محتوای کلیشهای و تکراری اینفلوئنسرها این حس را از بین میبرد. طبق آمار، 47 درصد از مصرفکنندگان اعلام کردهاند که از محتوای تکراری اینفلوئنسرها خسته شدهاند. این نشاندهنده یک نگرانی جدی در بین کاربران رسانههای اجتماعی است.
کاربران اینستاگرام بهتدریج در حال ترک زیباییشناسی کلاسیک این پلتفرم هستند و به دنبال محتوای واقعیتر و اصیلتر میگردند. آنها به سمت محتوایی حرکت میکنند که نمایانگر واقعیت باشد و بتواند ارتباطی صادقانهتر با آنها برقرار کند.
4. اتکای بیش از حد به بازیکنان بزرگ
یکی از دلایلی که مردم را از اینفلوئنسرهای آنلاین دور میکند، وابستگی زیاد به افراد مشهور مانند بازیگران و سلبریتیهای شناخته شده برای تبلیغ محصولات است. این وابستگی به این معناست که شرکتها بیش از حد روی حمایتهای پولی از سوی سلبریتیها حساب باز میکنند. بااینحال، این نوع تبلیغات بالاخره مخاطبان را خسته میکند و نتیجهای منفی به دنبال دارد. برای برندهای بزرگ، این وابستگی به نامهای مشهور باعث میشود که محدودیتهایی در دستیابی به نتایج مطلوب از طریق همکاری با این چهرهها ایجاد شود. زیرا تبلیغات مداوم توسط یک فرد مشهور، دیگر جذابیتی برای مخاطبان نخواهد داشت.
به گفته ست گودین، وبلاگنویس و متخصص رسانه، یک راهحل برای این مشکل، تغییر رویکرد و ایجاد ارتباطات معنادار با جوامع کوچکتر است. بهجای اینکه برندها به دنبال بزرگترین مخاطبان باشند، بهتر است روی ایجاد جوامع کوچک و معنادار تمرکز کنند. این کار باعث میشود که ارتباط بهتری با مخاطبان برقرار شود و وفاداری بیشتری ایجاد گردد. این کار میتواند تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد و از خستگی مخاطبان جلوگیری کند.
5. تخصیص علل اجتماعی برای منافع تجاری
یکروند نگرانکننده در بین اینفلوئنسرها و برندها، تظاهر به تعهد به اهداف اجتماعی و محیط زیستی است. این کار اغلب باهدف جلبتوجه و ایجاد تصویری مثبت از خود انجام میشود، درحالیکه تعهد واقعی به این اهداف وجود ندارد.
این نوع رفتارها باعث افزایش بیاعتمادی در رسانههای اجتماعی میشود. مردم بهمرورزمان نسبت به اینفلوئنسرها و برندهایی که ادعا میکنند به مسائل جهانی اهمیت میدهند، بدبین میشوند. این بدبینی میتواند تلاشهای واقعی برای افزایش آگاهی در مورد مسائل مهم جهانی را نیز تحتتأثیر قرار دهد و مانع از پذیرش و حمایت مردم شود. در نهایت، برندها و اینفلوئنسرها باید در تبلیغات و اقدامات خود صادق باشند و از مسائل اجتماعی و محیط زیستی بهعنوان ابزار تبلیغاتی استفاده نکنند. تعهد واقعی به این اهداف نهتنها به ایجاد اعتماد در مخاطبان کمک میکند بلکه میتواند تأثیرات مثبت و پایداری در جامعه به همراه داشته باشد. (منبع:تبیان)
https://www.meltwater.com/en/blog/influencer-fatigue
https://michalmalewicz.medium.com/the-end-of-influencers-a65a049f260c