آیا تفکر، حلقه گمشده مخابرات است؟
" گروه علمی _ تحلیلی طیف "، در همایش " مخابرات، چالشها و چشم اندازها"، مورخ نهم و دهم مهر ماه 84 ، از تشکیل " کانون تفکر" تکنولوژی در حوزهی مخابرات، خبر داد و اعلام نمود:
" برای این که مدیران مخابرات، قادر به اتخاذ بهترین تصمیمات و سیاست گذاران، قادر به تدوین مناسب ترین برنامهها باشند باید مطالعاتی گسترده در تمامی زمینهها صورت گیرد، روندهای تکنولوژیکی، به دقت شناسایی و تعقیب شوند و تحلیل کل نگرانهای از ضعفها، قوتها، فرصتها و تهدید ها و تحولات در سطوح ملی و بین المللی انجام شود. برای رسیدن به این هدف، باید از نظرات مدیران و صاحب نظران حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و تکنولوژیکی استفاده شود.[ از این رو] " کانون تفکر" تکنولوژی در حوزهی مخابرات، عهده دار این وظیفهی خطیر است.
آن گاه، تشکیل دهندگان " کانون تفکر طیف" ،هفت صفت این کانون را به شرح زیر بر میشمرد:
• مرکزی مستقل و کل نگر، یعنی بدون وابستگی سازمانی به این نهاد و یا آن شرکت
• مرکزی جمع اندیش، یعنی جامع رشتههای علمی مورد نیاز توسعهی این بخش
• مروج مفاهیم توسعهی تکنولوژی، یعنی رد یاب و معرفی کنندهی روندها، پیش بینیها، آینده نگریهای مربوط به تکنولوژیهای مخابراتی در ایران وجهان
• مرکزی برای انجام مطالعات تطبیقی، یعنی مطالعه در تجربهی سایر کشورها و تعامل با نهادهای مشابه بین المللی برای کسب الگوها و ایدههای جدید
• مرکزی برای بومی کردن تجربهها، یعنی تطبیق این الگوها و ایدههای جدید با شرایط کشور برای فراهم آوردن امکان جذب و استفاده از آنها، ظهور خلاقیتها و تولید روشهای بومی
• مشاور برای تدوین قوانین ومقررات و ساختاردهی به قانون گذاری بخش
• مرکزی برای فعالیت نیروهای جوان یعنی با جذب نیروهای جوان وفارغ التحصیلان مستعد دانشگاهی
ما، تشکیل این کانون را به همکاران مطبوعاتی خود در گروه علمی_ تحلیلی طیف، از صمیم قلب تبریک میگوئیم و برای ایشان موفقیت در رسیدن به اهداف خود، آرزومندیم که موفقیت ایشان، عین موفقیت و بالندگی بخش مخابرات کشور است.
ما نیز خود را مدتهاست که شریک راه کانون میدانیم و از همین رو چند نکته را، مزید بهکرد فعالیت کانون ذکر میکنیم.
1- " کانون تفکر"، گرچه ابتکار جالب توجهی از سوی گروه علمی تحلیلی طیف است اما به عنوان اصطلاح،معادل گرته برداری شده از اصطلاح انگلیسی_آمریکایی think_tank است و علاوه بر معادل مذکور ( کانون تفکر )، تا کنون معادلهای دیگری نیز برای آن پیشنهاد شده است که اغلب نادرست و تحت اللفظی بوده اند مانند " اتاق فکر" اما معادل درست تر آن" مجمع پژوهش گران" است که بیشتر به طعن و کنایه به کار میرود تا به جد! مقصود از آن نیز ( در صورت طعن )، گروهی از دانشمندان است که اندیشههای خود را وقف دولتمردان میکنند و در خدمت اهداف دولت قرار میدهند.
2- به قول ویتگن اشتاین: بودن یعنی دریافت شدن (to be is to be perceived) یعنی بر خلاف کانت که عین و ذهن یا هستی و اندیشه را برابر نهادهایی متفاوت میدانست، ویتگن اشتاین میگوید فرق مطلق نیست بلکه نوعی " این همانی" میان آنها حاکم است. این بدان معناست که " ای برادر، تو هم اندیشهای!" اما با چه انگیزهای؟ و با کدام شور؟
امروزه همهی ما ( بر خلاف کانت ) انگیزهها را بیرون از اخلاق کاری نمیدانیم بلکه معتقدیم که:
" انگیزه و شور، به همهی کارها، روح و جان میدهد!"
هگل در دویست واندی سال پیش، در مقابل سلف خود، موضع گرفت و نوشت:" بیشور و شوق، هیچ کار سترگی، هرگز انجام نیافته است و انجام نتواند یافت!"
( فلسفه ذهن، از هگل، مطلب شمارهی 475 )
فراتر از انگیزه، شور و شوق، " خواست" قراردارد که از میان تمام انگیزهها و انواع شور و شوق، یکی را بر میگزیند. اینها نکاتی بدیهی هستند که بدون در نظر گرفتن آنها، کانون نیز هیچ کار بزرگی را صورت نخواهد داد!
حال پرسش ما این است که:
آیا کانون تفکر، مجمعی بسته از پژوهشگران و به قول شما " متفکران" است؟ یا مجمعی مجازی که هر کسی را در میگیرد که مستعد کار و فعالیت در کانون است؟
خوب_ برای جلب جوانان و فارغ التحصیلان مستعد، چه انگیزههایی را در نظر گرفته اید؟
3- از آنجایی که"بودن یعنی دریافت شدن" ، شما هم تنها به میزانی و با کیفیتی هستید که خود را در مییابید و درک میکنید. اگر بخواهیم همچون معلم انشا به مکتوب شما در باب کانون تفکر نگاهی بیاندازیم باید بگوئیم که متاسفانه سهل انگاریهای بسیاری در آن مکتوب یک صفحهای به چشم میخورد:
• سیاست گذاران، باید قادر به تدوین مناسبترین سیاستها ( یا خط مشیها ) باشند و برنامهریزان نیز باید قادر به تدوین مناسبترین برنامهها باشند.
این هم بدیهیست!
پس چرا شما مینویسید: " سیاست گذاران [ باید ] قادر به تدوین مناسبترین برنامهها باشند؟
آیا غیر از این است که ما _ نوعا_ هنوز تفاوت سیاست ( یا خط مشی ) را از برنامه، درک نکردهایم؟
یاد آور میشود که:
سیاست ( یا خط مشی)، معادل policy است ( ونه politics ) و آن درخواست بلند مدت، مانا و چند بار مصرف است اما هر برنامه، پس از اجرا، از حیض انتفاع ساقط میشود زیرا یک بار مصرف است و برای ادامهی کار، در عین حفظ سیاستهای تدوین شدهی قبلی، برنامهی دیگری باید تدوین و اجرا شوند.
• به عقیده ما، کاربرد " مخابرات "، در متون شما تعریف نشده است !
مخابرات چیست؟
_ خدمات مخابراتی؟
_ علم و فناوری مخابرات؟
_ شرکت خدمات رسانی مخابرات؟
_ شرکت تولید کنندهی قطعات، تجهیزات و سیستمهای مخابراتی؟
_ یکی، همه یا ترکیبی ازاینها؟
_ آیا بخش مخابرات، بخش تولید محتوا ( اطلاعات، نرم افزار و تولیدات هنری ) را در برمیگیرد؟
_ مرز میان فناوری ارتباطات (CT ) و فناوری اطلاعات ( IT ) با مخابرات چیست و کجاست؟
_ آیا منظور شما از "تحلیل کل نگرانه" باید روشنتر بیان شود. برداشت شما از" بومی کردن تجربهها"، چیست؟ قبول میکنید که این اصطلاحات مدرن، کلی، مبهم و غلط انداز هستند و برای آغاز فعالیتهای شما ضروریست که خود شما، تصور درستی از آنها برای خودتان و سپس برای مخاطبانتان داشته باشید.
• " ملی نگر" و " ملی نگری" نیز باید تعریف شود و مورد تجدید نظر قرار گیرد. در بسیاری از موارد، ملی و ملینگری، شعاری بیش نیست که تاریخ مصرف آن گذشته است. درخواست امروزیان " جریان آزاد اطلاعات" است و این یعنی هر کسی قادر باشد به اطلاعات دسترسی داشته باشد حتی " دسترسی برابر" به اطلاعات از آن جهت که مشروط به برابر با چیزی بودن است، مردود است!
پس اگر فراوردههای فکری شما، در نهایت در دسترس آزاد همگان قرار میگیرد، همه میتوانند از آن بهرهمند شوند حتی بیگانگان! مگر دسترسی آزاد و برابر ( در برابر پرداخت پول ) به اطلاعات موجود در اینترنت، مصداق بارز عدم و وساطت نیست پس چرا هنوز از " ملی" گفت وگو میکنیم.
از منظری دیگر اگر اطلاعات و دانش فرا آورده توسط کانون، فروشی باشد و یا به خواص عرضه شود، به طریق اولی دیگر ملی نیست و از ملی بودن تهی میشود.
- ۸۴/۰۸/۱۲