اما و اگرهای پروژه یونیکورنسازی وطنی
عباس پورخصالیان - وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بدش نمیآید (اگر شد) بنیانگذار نخستین «یونیکورن» کشور معرفی شود و نامی نیک از خود در بازار «اقتصاد نوین» ما بهجا بگذارد.
هنوز اما پروژه یونیکورنسازی وطنی از میان استارتآپهای کشور نه به بار است و نه به دار! با این وجود، برخی از نهادهای صددرصد دولتی، دورخیز برداشتهاند تا با گرتهبرداری صوری از ایده «یونیکورنسازی»، بدون اصلاحِ ساختار«پاشان» مقرراتگذاری کشور به جایگاهی برتر در بخش فاوا و اقتصاد دیجیتالی کشور دستیابند.
دفتر نظارت، ارزیابی برنامهها و امور مجامع وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، مدتی است که (با پندار و کردار نیک) در پی برنامهریزی برای ایجاد تعدادی «یونیکورن» (Unicorn) از میان استارتآپهای کشور برای توسعه و مدیریت عرصههای نوین بازار خدمات ارتباطات و فناوری اطلاعات است.
بنابراین:
اگر تا همین اواخر تنها میدانستید که «یونیکورن» حیوانی اساطیری است که صرفا در سنگنگاره تکشاخ روی دیوار آپادانای دوران داریوش یکم دیده میشود.
یا اگر تا چندی پیش فکر میکردید که «یونیکورن» فقط موجودی خیالی است که در ادبیات یونانی یا در عهد عتیق یا در سفرنامههای مارکوپولو ظاهر میشود، سخت در اشتباهید!
امروزه باید درمورد چیستی «یونیکورن» تغییر عقیده بدهید؛ زیرا بسیاری از کشورها هماکنون دارای «یونیکورن» واقعی خود هستند:
•امارات متحده عربی «یونیکورنی» برای توسعه منابع انسانی خود دارد.
•بهشت یونیکورنپروری در جهان، ایالات متحده آمریکا است که درحدود یکصد «یونیکورن» در عرصههای متنوع بازار فاوا دارد؛ برای مثال «اوبر» و Airbnb دو نمونه از آنها هستند.
•پس از آمریکا، چین قرار دارد که دارای حدود 40 «یونیکورن» است: «یونیکورن» نمونه چین، شیائومی است که از «یونیکورن» بودن (داشتن ارزشی معادل حداقل یک میلیارد دلار آمریکا) هم فراتر رفته است و به «دکاکورن» (داشتن ارزشی معادل حداقل 10 میلیارد دلار آمریکا) تبدیل شده است [(شیائومی درواقع ارزشی معادل 45 میلیارد دلار آمریکا دارد)].
• سپس هندوستان میآید که کمتر از 10 «یونیکورن» به وجود آورده است.
درحالیکه حتی یک «یونیکورن» طبیعی در جهان واقعی کشف نشده، امروزه مدیران استارتآپها در برخی از کشورها باید «یونیکورنی» مصنوعی را در عرصهای ملی یا فراملی اداره کنند.
وقتی که استارتآپی میخواهد اپراتوری ملی یا فراملی در اقتصاد دیجیتالی کشور شود، باید دو برگ برنده در دست داشته باشد:
•استارتآپ مربوط باید نخست، یاریرسانان و سرمایهگذارانی ریسکی با مدیرانی مخاطرهجو داشته باشند که قادر باشند رقبای استارتآپی خود را بخرند و در خود ادغامش کنند یا رقیب را از صحنه بیرون و سهم بازارش را تصاحب کنند؛
•آنها باید همچنین فکری بکر و ایدهای نو برای پرکردن خلأیی خدماتی در بازار اقتصاد دیجیتالی و در جامعه اطلاعات کشور (و بازار جهانی) داشته باشند و با داشتن راهحلهایی آماده، زیرساختها و روساختهای لازم برای سرویسدهی خود را راهاندازی کنند و بهسرعت به بهرهبرداری برسانند.
در ایران، بناست هر «یونیکورن» در حوزهای جدید و بدیع از خدمات الکترونیکی کشور ایجاد شود. اما بر خلاف «بهشت یونیکورنها» [ایالات متحده آمریکا] که شرکتهای صددرصد خصوصی نوپا همچون قارچهایی خودروینده در پای درختهای کهنسال سر برمیآورند، با رقبا دستوپنجه نرم میکنند، از طریق رقابتی سالم، اگر بخت یارشان باشد رو میآیند، بهسرعت خودی نشان میدهند و بازاری به وسعت جهان را تحت پوشش خدمات خود در میآورند، **در ایران اما یونیکورن موعود ما باید شرکتی ترجیحا «خودی» باشد، ترجیحا صددرصد دولتی هم باشد، تا مجوز فعالیتی رانتی، باز و تقریبا غیرمشخص دریافت کند و در ازای دریافت مجوز فعالیت یا پروانه کسبوکار، میلیاردها تومان به مرجع دولتی صادرکننده مجوز (بهاصطلاح مقرراتگذار بخشی) بپردازد تا به رانتهای دیگری از قبیل محدودسازی رقبا یا انحصار مطلق نایل شود، تا در حوزه خدمات مربوط رسما بهعنوان «اپراتور ملی» همان حوزه شناخته و به عموم معرفی شود.**
بد نیست بدانید که اصطلاح یونیکورن نخستینبار در مقالهای در بزرگترین وبگاه خبری فرافن، به نامTechCrunch توسط نویسندهاش Aileen Lee در سال 2013 معرفی شد.
براساس یک مطالعه CB Insights، اکنون (2018) با گذشت کمتر از پنج سال از انتشار آن مقاله، بیش از 175 شرکت یونیکورنی در سراسر جهان وجود دارند.
نمونهای از یک یونیکورن مورد نیاز کشور: یونیکورن «چیزنت»
حوزه خدمات الکترونیکی «اینترنت چیزها» [یا به قول فرهنگستان زبان و ادب فارسی: چیزنت (IoT) ] را در نظر بگیرید!
در این حوزه، فناوری «چیزنت صنعتی» یا Industrial IoT کشور مطرح است که کاربردهای آن، حلاّل مشکلات مدیریتی در عرصههایی بس وسیع و گسترده در بخشهای خصوصی و عمومی کشور است.
ایجاد زیرساختهای فنی و حقوقی و روساختهای بهرهمندی از خدمات «چیزنت صنعتی»، نیاز به فعالیت دفتر نظارت، ارزیابی برنامهها و امور مجامع وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات بهعلاوه کوشش همزمان دفتر مدیریت پروژههای وزارت مذکور (نهادی که متاسفانه هنوز در این وزارتخانه وجود ندارد و در سایر وزارتخانههای کشور نیز پا نگرفته است!) با چند نهاد موازی دیگر دارد، نهادهایی مانند:
•وزارتخانههای مرتبط با موضوع اینترنت اشیا (Internet of Objects)،
•سازمان اداری و استخدامی کشور،
•«هیات مقرراتزدایی و تسهیل صدور مجوز کسبوکار»،
•شورای اجرایی دولت الکترونیکی،
• و چند بانک و موسسه سرمایهگذار.
اجرای پروژههای «چیزنتی» نیاز به منابع انسانی و دانشی متنوع و منابع مالی کلان نیز دارد. تا این منابع به هم نرسند از میان استارتآپهای کشور، «یونیکورنی» توانمند متولد نمیشود و پروژههای ملی اینترنت اشیا (Internet of Objects)، از قبیل «آبنت» (Internet of Water) را هیچ نهادی به بهرهبرداری نخواهد رساند.
آشنایی با «یونیکورن»
یونیکورن یا تکشاخ، مشخصه شرکتی استارتآپی است که کلا و کاملا در بخش خصوصی پا گرفته و پیش از ورود به بازار اوراق بهادار و سهامی عام شدن، بیش از یکمیلیارد دلار آمریکا، ارزشگذاری میشود. پیشوند «یونی» به همین معنی است: یعنی حداقل یکمیلیارد دلار آمریکا باید ارزش استارتآپ باشد تا «یونیکورن» تلقی شود. در مراحل بعدی رشد یونیکورن، اگر ارزشگذاری بازار آن از 10 میلیارد دلار آمریکا تجاوز کرد، به چنین غولی دکاکورن (Decacorn) میگویند و اگر ارزشش از صدمیلیارد دلار آمریکا فراتر رفت، هکتاکورن (Hectacorn) نامیده میشود.
تا به حال هیچ شرکت استارتآپی در جهان نتوانسته به ارزشگذاری حداقل یکهزار میلیارد دلاری دست یابد تا «مگاکورن» نامیده شود.
البته مقامات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، بهدرستی از الزامات حقوقی، قانونی، فنی و عملیاتی «یونیکورنسازی ملی» در حوزههای جدید خدمات الکترونیکی دولت و جامعه واقفاند و با درک شرایط لازم برای یونیکورنسازی، از ضرورت ایجاد یونیکورنهای وطنی صحبت میکنند، اما در عمل، موانع تحقق الزامات مزبور بسیارند و رفع این موانع زمانبر است و با عجلهای که تصمیمگیران ما دارند جور در نمیآید.
استعاره کورن (corn) در «یونیکورن»، «دکاکورن» یا «هکتاکورن»، درواقع همان «قران» خودمان است، منتها هر «قران»، معادل حداقل یک میلیارد دلار آمریکا است! و **استفاده از تکشاخ اسطورهای برای چنین کمپانیهای استارتآپی، به این دلیل است که آنها از جنسی مؤنث «بکرزایی» میشوند، یعنی اگر دولت را دارای جنسیتی «مذکر» و «پدر» در نظر بگیریم، نباید صرفا از بطن «پدر»، بکرزایی شوند و نیز نباید از امتزاج دولت (پدر) و بخش خصوصی (مادر) درست شوند بلکه باید همچون عیسای مسیح، صرفا از بطن «مادر» بخش خصوصی بارور و متولد شوند تا یونیکورن نامیده شوند. آیا ما چنین مادری با چنین قابلیتی در بخش خصوصی داریم؟ پاسخ من، مثبت است! اما به شرط آن که «پدر» بپذیرد و اجازه دهد.**
دلیل بهکارگرفتن اسطوره «بکرزایی» نیز این است که یونیکورن، منجیهای اقتصاد نوین به حساب میآیند!
ریشه یونیکورن، اعتقاد و باوری پزشکی است که در فاصله زمانی طولانی بین دوران پیامبری موسی و ظهور منجی بعدی («بهنِهدیکت» یا محمود= آن «ستودهشده») در حوزه مدیترانه به وجود آمد و چون شاخ بسیاری از حیوانات، بهخصوص شاخ کرگدن، داروی درمان بسیاری از بیماریها پنداشته میشد، اسطوره تکشاخ، ساخته و پرداخته شد، حیوانی خیالی که چون سوشیانس زرتشت، با آغاز هر هزاره جدید از راه بکرزایی تکوین یافته و از مادری پاک متولد شده و نجاتدهنده بشریت از فقر و بیماری و بیعدالتی میشود.