رقابت بر سر نفت جدید؛ جنگِ جهانیِ «تراشهها»
آزاده کیاپور – از زمان شیوع کووید 19 در ماههای نخست سال 2020، عبارت «زنجیره تامین» به یک عامل نگرانی برای مصرفکنندگان آمریکایی تبدیل شد. این موضوع، اغلب توسط خریداران به طور وحشتزده در قالب آخرین بطری سفیدکننده، قوطی سوپ یا بدترین چیزها مانند آخرین رول دستمال توالت تداعی میشد.
در همین حال، کمبود روزافزون یک منبع محدود دیگر مانند هر محصول ساختهشده توسط انسان در این سیاره، بدون هیاهو خود را نشان داد: تراشه!
آمازونلان هاورث، در مقالهای در سایت freebeacon، کتاب «جنگ تراشهها: مبارزه برای حیاتیترین فناوری جهان»، به قلم «کریس میلر» را با تاکید بر اهمیت فناوری تراشه و مبارزه رقبای ایالات متحده بهویژه چین را برای کنترل ریزتراشهها واکاوی کرده است.
-
تراشهها، فناوریهای حیاتی جهان
تراشهها، سیبزمینی نیستند، بلکه آنها مدار مجتمع یا نوع نیمههادی قطعات کوچک سیلیکون با ترانزیستورهای بیشمار هستند که روی آنها حک شده است.
کریس میلر در کتاب «جنگ تراشهها: مبارزه برای حیاتیترین فناوری جهان» مینویسد: «سال گذشته، صنعت تراشهها، ترانزیستورهای بیشتری از مجموع کالاهای تولیدشده توسط تمام شرکتهای دیگر، در تمام صنایع در تمام تاریخ بشر تولید کرد: «هیچچیز دیگری به آن نزدیک نیست.» این، یک تاثیر غیرقابل تصور و یک تهدید غیرقابل تصور است.
میلر، دانشیار تاریخ بینالملل در مدرسه فلچر در دانشگاه تافتس، به دنبال بررسی تراشههای کامپیوتری از دیدگاه ژئوپلیتیک است و این استدلال اولیه را مطرح میکند که «نیمهرساناها، جهانی را که ما در آن زندگی میکنیم و شکل سیاست بینالملل را تعیین میکنند. آنها ساختار اقتصاد جهانی و توازن قدرت نظامی را تعریف میکنند.»
از نظر میلر، از زمان اختراع ترانزیستور در سال 1947، هیچ موضوعی، نقش تعیینکنندهتری در سیاست بینالملل نداشته است. با توجه به تعریف او از ترانزیستور به عنوان «یک کلید الکتریکی کوچک که روشن میشود» شامل روشن (1) و خاموش (0) یا همان صفر و یک که زیربنای تمام محاسبات دیجیتال است، مخالفت با این فرضیه دشوار است.
جنگ تراشهها به طرز شگفتانگیزی تجزیه و تحلیل دقیق این منبع است؛ منبعی که دنیا به آن وابسته است. موضوع این کتاب، در ظاهر ممکن است برای هر غیر متخصص در دنیای محاسبات، تا حدودی دشوار به نظر برسد. با این حال، میلر با ارایه یک واژهنامه اولیه از 15 اصطلاح کلیدی، به عنوان یک نمای عمیق آموزشی از پیچیدهترین عناصر این فناوریِ همیشه در حال رشد، فهم موضوع را آسانتر کرده است.
میلر در سراسر کتاب، به دقت خطوط زمانی متعددی را در زمینههای مختلف تاریخ مدرن به هم متصل میکند، دقیقا مانند ساخت نیمهرساناها. در این میان، خواننده را با درک گستردهای از میدان نبرد توسعه تراشههای رایانهای آشنا میسازد، در حالی که به طور همزمان بینشهای جذابی را درباره درامهای بینالمللی غیرداستانی ارایه میکند که دانشها درباره نیمه هادیها را احاطه کردهاند.
میلر ما را از طریق یک راهنمای مبتدی به منشا دنیای سیلیکونها و تلاشهای ناقص اتحاد جماهیر شوروی برای رقابت با کپی کردن هدایت میکند. ژاپن با شکست پس از جنگ، ابتدا به عنوان یک «فروشنده ترانزیستور» و سپس بهعنوان یک ابرقدرت در فناوری و وسواس در کارآیی ظهور کرد. همچنین سقوط مداوم متحدان و مخالفان در رأس زنجیره تامین تراشههای جهانی، همگی به طور پیچیده، توسط نیروهای اقتصادی و سیاسی، عمدی و غیرعمدی بههم گره خوردهاند. این کتاب همچنین مملو از مضامین مربوط به اطلاعات است و توضیحی درباره نقش دولت فدرال، ارتش ایالات متحده و تصمیمات کلیدی پیرامون فناوری نیمهرساناها که تسلط فیزیکی آمریکا را در عواقب جنگ ویتنام تضمین میکند، ارایه کرده است.
قدرت محض بهکاررفته توسط شرکتهایی که در سرتاسر جهان رشد کردهاند، برخی از ایدههایی، صرفا در همان شرکتها هستند (مانند AMD، Apple، Fairchild، Huawei، IBM، Intel، Nvidia، Samsung و Sony که تنها چند نمونه هستند.) در نهایت، افرادی که مسئول فناوریهای بسیار بدیهی هستند، که البته بسیاری از آنها تا حد زیادی ناشناخته باقی ماندهاند، با روایت میلر که زندگی را با خدایان صنعتی معنا میبخشد، ترسیم شدهاند.
-
کنترل ریزتراشهها: نفت جدید
یکی از عناصر جالب توجه کتاب که ممکن است مورد توجه نباشد، نبرد مداوم برای کنترل ریزتراشههاست. این در حالی است که ایالات متحده با طیف وسیعی از رقبا و دشمنان بالقوه (و بالفعل)، برای تسلط مستمر بر «نفت جدید» جهان، دستوپنجه نرم میکند. میلر نه تنها، به طرز ماهرانه، خوانندگان را با داستان ریزتراشه (که اغلب به پیچیدگی خود تراشهها، به اندازه هر سریال پرفروش نتفلیکس پر از درام است)، همراه میکند، بلکه روایت او، خودش یک هشدار است.
در طول تاریخ مدرن، جهان بر تسلط آمریکا بر منابع یا فناوری مناسب در زمان مناسب، تکیه کرده است. در حالی که رژیمهای کمونیستی، از طریق همان فناوریهایی که موقعیت ایالات متحده را به عنوان رهبر جهانی در نیمه دوم قرن بیستم تثبیت کرده، هدایت میشدند، این موضوع، در آینده چقدر غیرقابل تشخیص خواهد بود؟
آنچه در آن زمان درست بود، اکنون نیز صادق است: نبرد برای تسلط، مبتنی بر کشف بعدی است؛ چه منابع سوختی پیشرفته (مانند همجوشی یا گداخت سرد) باشد و چه برتری محاسباتی (مانند محاسبات کوانتومی).
از طرف دیگر، ممکن است به سادگی، یک قدم جلوتر از رقبا قرار بگیرید. جایگاه بینالمللی ایالات متحده، نه تنها به پیروزی در نبرد بعدی متکی است، بلکه موفقیت در آن نیز بسیار دشوارتر است. در حالی که مخالفان آمریکا در قرن 20، چندین دهه عقب مانده بودند، مخالفان قرن 21 در بهترین حالت از طریق ایالات متحده نفس میکشند و در بدترین حالت، آن را رها میکنند تا این کشور در گردوغبار خود خفه شود.
جنگ تراشهها، بینش فوقالعاده از یک نبرد برای برتری فناوری در پشت ریزتراشهها، از آغاز دره سیلیکون تا ظهور انفجاری چین مدرن تحت حزب کمونیست چین (CCP) است.
بنابراین میتوان فصلهایی را تصور کرد که شاید در آینده افزوده شوند اما باید امیدوار باشیم داستان تسلط فناوری، همچنان توسط قدرتهای غربی نوشته شود؛ همانطور که میلر تشریح میکند: «چین، بهترین اندیشهها و میلیاردها دلار خود را صرف توسعه فناوری نیمههادی میکند تا خود را از یوغ تراشههای آمریکا رهایی بخشد.»
وی خاطرنشان میکند: «اگر پکن، موفق شود، اقتصاد جهانی را بازسازی و توازن قدرت نظامی را دوباره تنظیم خواهد کرد.» این واقعیت جایگزین، باید همه ما را وحشتزده کند. (منبع:عصرارتباط)
- ۰۱/۱۱/۲۵