جوابیه دفتر زیربنایی فناوری اطلاعات به سایت بازتاب
در پی انتشار مطلبی در مورخ 17/4/85 با عنوان «تلاش برای شریک جرم کردن بسیج در پروژه شکستخورده» در «بازتاب»، اداره کل فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات، در جوابیهای نوشت:
1ـ متأسفانه، نویسنده از مفاد متن توافقنامه همکاری علمی ـ تحقیقاتی و آموزشی فناوری اطلاعات بین دبیرخانه شورای عالی فناوری اطلاعات کشور و سازمان بسیج اساتید دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و سازمان بسیج دانشجویی، هیچ اطلاعی نداشته است. اهداف توافقنامه که به شرح زیر است، مبین مطلب فوق میباشد:
ماده 2: اهداف
2ـ1ـ ترغیب اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاهها برای انجام فعالیتهای مؤثر در رفع نیازهای جامعه در حوزه فناوری اطلاعات.
2ـ2ـ ایجاد زمینه بهکارگیری و مشارکت هرچه بیشتر توانمندیهای اساتید و دانشجویان در حوزه فناوری اطلاعات.
2ـ3ـ ایجاد زمینههای لازم برای اعتلای دانش و فرهنگ عمومی جامعه در زمینه فناوری اطلاعات کشور.
2ـ قابل توجه نویسنده مقاله، توافقنامه به منزله عقد قرارداد نیست، بلکه باب همکاری سازمان بسیج اساتید و دانشجویی را با دبیرخانه شورای عالی فناوری اطلاعات باز میکند.
3ـ در بخشی از نوشته به واگذاری کار به بیگانگان اشاره شده است که جای بسی تأسف است. آیا همکاری دو سازمان بسیج اساتید و بسیج دانشجویی با دبیرخانه آن هم با اهداف ذکرشده در بالا، به معنای واگذاری کار به بیگانه است!
4ـ محورهای همکاری دبیرخانه شورا با دو سازمان مذکور در توافقنامه پنج مورد به شرح زیر میباشد. از اینکه نویسنده مغرضانه تنها بند چهار را دستمایه نوشته خود قرار داده، جای بسی تأسف است.
ماده 4: محورهای همکاری
4ـ1ـ بررسی، مطالعه و ایجاد سازوکار تشکیل انجمنهای تخصصی IT در داخل کشور.
4ـ2ـ بررسی، مطالعه و ایجاد سازوکار تشکیل انجمنهای تخصصی IT ایرانی خارج از کشور.
4ـ3ـ برنامهریزی و انجام فعالیتهای مطالعاتی، تحقیقاتی و آموزشی در دانشگاههای سراسر کشور به منظور ارتقای سطح آگاهیهای دانشجویان و اساتید در زمینه IT.
4ـ4ـ همکاری در مشاوره، نظارت و اجرای پروژههای حوزه فناوری اطلاعات.
4ـ5ـ همکاری در برگزاری سمینارها، کنفرانسها و کارگاههای آموزشی در حوزه فناوری اطلاعات.
5ـ دبیرخانه همواره در تمام سیاستها و برنامههایی که دنبال میکند، استفاده از حداکثر توان بخش خصوصی داخلی را به عنوان سرمشق کار خود قرار داده است که انشاءالله در آینده شاهد این موضوع خواهیم بود.
6ـ متأسفانه نویسنده مطلب به خود اجازه نداده است، حتی اساسنامه سازمان بسیج اساتید و دانشجویی را مطالعه کند. لازم به توضیح است، این دو سازمان نظامی نبوده بلکه سازمانهایی دانشگاهی و مورد تأیید وزارت علوم تحقیقات و فناوری میباشند.
7ـ پروژه کارت هوشمند سوخت دارای مجری، کارفرما، مشاور و ناظر مشخص میباشد و آنان در آخرین بار متعهد به انجام پروژه تا مهرماه شده و برنامه زمانبندی نیز ارائه کردهاند، ولی از آنجایی که عملیاتی شدن پروژه برای چندمین بار به تأخیر افتاده بود، دبیرخانه شورای عالی فناوری اطلاعات کشور، موظف شد برای اطمینان از انجام به موقع پروژه و جلوگیری از نقض مجدد تعهدات، نظارت عالیه بر انجام پروژه داشته باشد و عنداللزم حمایت و همکاری منطقی نیز بنماید، لذا بیان موضوع واگذاری پروژه کارت هوشمند سوخت به بسیج، غیرمنطقی و بیپایه و اساس است. دبیرخانه امیدوار است با همت و تلاش سهجانبه کارفرما، مجری و مشاور و ناظر پروژه در موعد مقرر عملیاتی شود.
8ـ قابل توجه نویسنده، در توافقنامه اشاره به هیچ پروژهای نشده است، ولی دبیرخانه بر این اعتقاد است که در صورت ورود بسیج به عرصه IT کشور، تسریع توسعه آن دو چندان خواهد شد و البته عملکرد بسیج در گذشته گواه بر این مدعاست.
9ـ متأسفانه نویسنده حتی یک بار هم مطالب نوشته شده خود را مرور نکرده است، زیرا در جایی اشاره به واگذاری پروژههای اجرایی حوزه IT به بسیج میکند و در جایی دیگر به نداشتن بودجه کافی توسط دبیرخانه!!
در پایان، جای بسی تأسف است که آن رسانه با سوابق درخشان، اقدام به انتشار چنین مطب بیپایه و اساس مینماید. انشاءالله که مسئولان رسانه از این پس دقت لازم در این خصوص را به عمل خواهند آورد.
آفتاب آمد دلیل آفتاب
توضیحات «بازتاب»:
1ـ نویسنده مقاله نیز همچون همه کسانی که رشد و تعالی کشور را آرزو دارند، در آغاز مطلب خود، از هرگونه انعقاد توافقنامه و قرارداد نظایری که موجب توسعه فناوری اطلاعات در کشور شود، قدردانی کرده و آن را «اقدام بسیار مبارکی» دانسته است.
پس مستقل از اینکه نگارنده از متن توافقنامه اطلاع داشته یا خیر، نه تنها اصل توافقنامه را نفی نکرده، بلکه تأیید هم کرده است.
2 ـ همانگونه که در بند چهارم جوابیه آمده، آنچه نگرانی جامعه فناوری اطلاعات را به دنبال داشته است، بند 4-4 توافقنامه است که بنا بر آن، طرفین بر «همکاری در مشاوره، نظارت و اجرای پروژه فناوری اطلاعات» تأکید کردهاند، زیرا در حالی که شرکتهای فعال این حوزه، به طور جدی با مشکل گردش فعالیتهای خود روبهرو هستند، ورود رقیب جدید به این بازار، علاوه بر رقبای پیشین؛ یعنی شرکتهای دولتی، نظامی و خارجی، آخرین ضربات را به پیکره نحیف این شرکتها، وارد و آنها را به احتضار کامل خواهد برد. چه آنکه رقیب جدید به پشتوانه یک توافقنامه وارد شده و به دنبال آن، از ارج و قرب بیشتری در نزد مسئولان IT کشور نسبت به دیگر رقبا برخوردار است.
تردیدی نیست، اگر نویسنده جوابیه و امضاکنندگان توافقنامه، سابقه مدیریت در بخش خصوصی را داشته و مفهوم پرداخت حقوق کارکنان در پایان ماه را با اعماق وجود، لمس کرده و یا ترس از ورشکستگی و از دست دادن دستاوردهای مادی و معنوی یک عمر خود بر اثر سیاستهای دولتیان را همواره در ضمیرشان داشتند، حتماً بر نگارنده خرده نمیگرفتند که چرا تنها بند چهار را دستمایه نوشته خود قرار داده است. بند چهار از آن رو دستمایه نوشته قرار گرفته که در صورت اجرا، چند صد شرکت حوزه فناوری اطلاعات را با خطر جدی روبرو خواهد کرد.
حال چه فرقی میکند که این موضوع، تنها یک بند از یک توافقنامه باشد و یا حتی نیم بند آن، چون اعتبار هر مطلب به میزان تأثیرگذاری آن است، نه طول و عرضش.
علاوه بر آن، ابلاغ سیاستهای اصل چهل و چهار قانون اساسی از سوی مقام معظم رهبری، خود شاهد مثالی است که صحت درخواست نویسنده مقاله برای بازنگری در بند 4-4 توافقنامه را تأیید میکند.
وقتی که ایشان به صراحت و بدون هیچ تبصرهای، فرمان به واگذاری مالکیت و تصدیگری اقتصاد به بخش خصوصی را میدهند، افسوس از انکار واقعیات.
3 ـ بار دیگر از صراحت و صداقت آقای ناصری قدردانی میشود که در بند 5 جوابیه خود اظهار داشتهاند: «دبیرخانه استفاده از بیشترین توان بخش خصوصی داخلی را سرمشق کار خود قرار داده است که انشاءا... در آینده، شاهد این موضوع خواهیم بود».
نیاز به تفسیر زیادی نیست. وقتی مجموعهای پس از نزدیک به یک سال فعالیت، اعلام نماید که «انشاءا... در آینده شاهد این موضوع خواهیم بود»، این به معنای آن است که در یک سال گذشته، شاهد این موضوع نبودهایم و نسبت به اجرای آن اقدام نشده است؛ یعنی در یک سال از فعالیتمان، نه تنها از بخش خصوصی استفادهای نشده است، بلکه تلاش کردهایم با امضای توافقنامه، رقبای جدیدتری برای آن بتراشیم.
4 ـ در بند شش جوابیه آمده است: «نویسنده به خود اجازه نداده است... این دو سازمان نظامی نبوده، بلکه سازمانهایی دانشگاهی و مورد تأیید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است».
حتماً همین گونه است که ایشان گفتهاند و سازمانهای بسیج اساتید و دانشجویان، مورد تأیید وزارت علوم هستند، اما همه ما میدانیم که تنها این سازمانها نیستند که مورد تأیید وزارت علوم هستند و همه ما میدانیم که وظیفه ذاتی این سازمانها هم فقط حوزه فناوری اطلاعات نیست. پس اگر صرف جنبه علمی بودن این سازمانها، مطرح بوده و موضعگیری دیگری در امضای توافقنامه نقش نداشته است، دستکم در حوزه انجمنهای مورد تأیید وزارت علوم، دو انجمن کامپیوتر ایران، مرکب از اساتید دانشگاه و انجمن علمی انفورماتیک با نزدیک سه دهه فعالیت در زمینه مسایل علمی در این حوزه برای طرح مباحث علمی و البته غیر از بند 4-4 اولیتر از هر مرجع دیگری هستند.
5 ـ در بند 7 جوابیه آمده است: «بیان موضوع واگذاری پروژه کارت هوشمند سوخت به بسیج غیرمنطقی و
بیپایه است».
توجه نویسنده محترم جوابیه و دیگر خوانندگان را به صفحه 22 روزنامه فناوران اطلاعات، مورخ 4/4/1385 جلب میکنیم که در آن، به نقل از جناب آقای محمدرضا مردانی، رئیس سازمان بسیج دانشجویی آورده است: «تصور میکنم دانشجویان و اساتید بسیجی، باید همت و تلاش جدی در اجرای پروژههای کلانی همچون اینترنت ملی، سلامت الکترونیکی و کارت هوشمند ملی داشته باشند».
پس ایجاد ارتباط بین توافقنامه منعقده و کارت هوشمند، نه از سوی نویسنده مطلب، که به وسیله آقای مردانی برقرار و از سوی نویسنده مطلب نیز نقد شده است.
6 ـ آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ لطفاً بار دیگر بند هشتم جوابیه را ملاحظه بفرمایید: «قابل توجه نویسنده در توافقنامه اشاره به هیچ پروژهای نشده ، ولی دبیرخانه، بر این باور است در صورت ورود بسیج به عرصه IT کشور، تسریع توسعه آن دو چندان خواهد شد و...». اولاً ایراد نویسنده مطلب بر توافقنامه محوریت، همان بند 4-4 است؛ ثانیاً وقتی مفاد بند هشتم جوابیه بلافاصله پس از بند هفتم، که در مورد کارت هوشمند سوخت است میآید، میتواند این معنی را مستفاد کند که در ذهن دبیرخانه شورای عالی فناوری اطلاعات نیز همان میگذرد که آقای مردانی به آن اشاره داشته است؛ یعنی همکاری در پروژههای اینترنت ملی، سلامت الکترونیک و کارت هوشمند.
7 ـ در بخش پایانی بند هفتم جوابیه، به صراحت آورده میشود که «دبیرخانه امیدوار است با همت و تلاش سهجانبه کارفرما، مجری و مشاور و ناظر پروژه در موعد مقرر عملیاتی شود» و در سطر نخست نیز اعلام کردهاند که «آنان در آخرین بار، متعهد به انجام پروژه تا مهر ماه شده» و برنامه زمانبندی نیز ارائه کردهاند؛ یعنی آشکارا پذیرفتهاند که این پروژه تا مهرماه عملیاتی خواهد شد. صبر ملت زیاد است و تا مهرماه به انتظار خواهند نشست.
8 ـ در بند نهم جوابیه آمده است که «نویسنده مطلب در جایی اشاره به واگذاری پروژههای اجرایی حوزه IT به بسیج میکند و در جایی به نداشتن بودجه کافی توسط دبیرخانه»؛ اولاً متأسفانه دبیرخانه شورای عالی فناوری اطلاعات بودجه کافی ندارد؛ بنابراین، اگر هم دارد، لطفاً قراردادهای منعقده توسط دبیرخانه در یک سال اخیر را اعلام فرمایند.
ثانیاً اگر قرار باشد، بسیج با اهرمهای دبیرخانه شورای عالی فناوری اطلاعات در پروژه کارت سوخت وارد شود، مطمئناً پرداخت کننده هزینههای آن، جایی غیر از دبیرخانه خواهد بود که البته این به معنی آن است که با استفاده از اختیارات ناظر و بدون رعایت فرصتهای برابر، قرارداد به جایی واگذار شود.
ثالثاً هدف اصلی از نوشتن مطلب درباره بودجه، توجه دادن به برادران عزیز بسیجی بود که در ماجرایی وارد نشوند که آش نخورده و دهن سوخته را تداعی کند.
9 ـ نویسنده هم میداند که توافقنامه قرارداد نیست، ولی همان «الفی» است که میتواند سرآغاز رفتن به «ی» عقد قرارداد یا ارجاع کار باشد.
من هم مطمئن هستم که نه مسئولان سازمان بسیج و نه مدیران دبیرخانه، در ذهن خود، اندیشهای جز خدمت به کشور ندارند. در تاریخ میگویند که عامل اصلی ورود انگلستان به شبه قاره هند و یکصد و پنجاه سال تباهی کشورهای منطقه از جمله ایران، کسی جز نادرشاه افشار نبوده است. چه آن که اگر نادر به هند حمله نمیکرد و توان دفاعی و غرور ملی این کشور را نابود نمیکرد، شاید سپاه عظیم هند، میتوانست در برابر قوای محدود انگلیسی، که با ظرفیت حداکثر چند کشتی به سواحل هند نزدیک میشدند، مقاومت کند.
10 ـ در حالی که شرکتهای ایرانی در آستانه ورشکستگی هستند، حضور هرچند کوتاه مدت بسیج به عنوان رقیب شرکتها در عرصه فناوری اطلاعات، منجر به تضعیف بیش از پیش آنها شده و پس از آن، به دلیل ضعف شرکتهای داخلی، شاهد ورود شرکتهای خارجی به عرصه فناوری اطلاعات کشور خواهیم شد.
هرچند در یک سال اخیر، بر اثر نادیده گرفتن بخش خصوصی فناوری اطلاعات از سوی مسئولان محترم، شاهد حضور شرکتهای خارجی در پروژههای نرمافزاری سازمان امور مالیاتی، سازمان بورس و نظایر آن بودهایم.
- ۸۵/۰۴/۲۴