خاورمیانه آزمایشگاه جنگهای هوش مصنوعی

علی شمیرانی - در صبح سرد نوامبر ۱۹۱۱، ستوان جولیو گاوتی، خلبان ایتالیایی، از کابین هواپیمای تکبال بر فراز بیابانها و زمینهای کشاورزی لیبی امروزی خم شد و چهار نارنجک کوچک به سوی اردوگاه سربازان عثمانی پرتاب کرد. این بمباران که در رسانههای بینالمللی به طور گسترده پوشش داده شد،
در نهایت، بیاثر بود و تلفات جانی نداشت، اما امروز از آن به عنوان نقطه آغاز انقلاب در امور نظامی یاد میشود؛ نخستین مورد ثبتشده از پرتاب مواد منفجره از هواپیمای موتوری در جریان درگیری مسلحانه. این رویداد، سرآغاز عصری شد که به بمبارانهای گرنیکا، دِرِسدِن و هیروشیما انجامید.
فردریک ویری و اندرو بانی، پژوهشگران بنیاد کارنگی، با این مقدمه، در گزارش تحلیلی خود در سایت Warontherocks، خاورمیانه را «آزمایشگاه جنگهای هوش مصنوعی» توصیف کردند که در ادامه میخوانید.
بیش از یک قرن بعد، در مارس ۲۰۲۰، بار دیگر رسانههای غربی با گزارشهایی درباره جهش کیفی دیگری در عرصه نظامی به هیجان آمدند؛ این بار تنها چند کیلومتر دورتر از محل پرواز آن خلبان ایتالیایی!
طبق تحقیقات سازمان ملل، پهپاد ترک «کارگو-۲»، «بدون نیاز به ارتباط دادهای بین اپراتور و مهمات»، به خودروها و نیروهای شبهنظامیان لیبی حمله کرد. این حمله، شاید نخستین نمونه استفاده از «سامانه تسلیحاتی خودکار کشنده» باشد. تحقیقات جامع و سالها بررسی، باعث شد کارشناسان درباره اینکه آیا این حمله واقعاً بدون دخالت انسانی بوده یا نه، تردید داشته باشند.
آنچه در جریان حادثه کارگو تا حد زیادی نادیده گرفته شد، این بود که این رویداد نیز مانند نوآوری خلبان ایتالیایی در آغاز قرن پیشین، در جریان یک منازعه کماهمیت در آن زمان روی داد؛ جنگی بین قدرتهای درجه دوم دولتی و نیروهای نیابتی آنها در حاشیه اوراسیا؛ منطقهای که آن زمان و امروز، به عنوان هسته ژئوپلیتیکی جهان شناخته میشود.
در حالی که تمرکز عمده غرب در حوزه هوش مصنوعی نظامی، اکنون معطوف به قلب اوراسیا، یعنی تهدیدات ناشی از توسعه چین و نوآوریهای میدانی روسیه و اوکراین است، خاورمیانه و شمال آفریقا، هنوز به طور خاص در برابر کاربردهای کنترلنشده و مرگبار این فناوریها، آسیبپذیر باقی ماندهاند.
نخست آنکه بسیاری از درگیریهای خاورمیانه، از نظر شدت، در حد جنگ تمامعیار نیستند و توسط بازیگران دولتی و غیردولتی، با استفاده از مجموعهای از تاکتیکهای نامتعارف پیگیری میشوند. در چنین زمینههایی، فناوریهای هوش مصنوعی این امید را در دل برخی مینشاند که بتوان از آنها برای کسب برتریهای قاطع و خاص استفاده کرد؛ هرچند در کنار آن چالشهای عملیاتی و اخلاقی تازهای نیز پدید میآید.
افزون بر این، جنگها در این منطقه، با نادیده گرفتن همیشگی اصول بینالمللی حاکم بر جنگ، همراه است و این روند، اغلب با حمایت قدرتهای خارجی صورت میگیرد که همین مسئله، خطر سوءاستفاده از هوش مصنوعی تسلیحاتی را در این منطقه دوچندان میکند.
در بسیاری از جنبهها، کارزار نظامی اخیر رژیم صهیونیستی در نوار غزه، تجلیگاه تلاقی همین روندهاست و در عین حال، هشداردهنده جدی درباره تهدیدات این فناوری برای غیرنظامیان به شمار میآید. این عملیات، همچنین بیانگر برتری کیفی اسرائیل در رقابت منطقهای تسلیحات مبتنی بر هوش مصنوعی است؛ رقابتی که کشورهای بلندپرواز دیگر خاورمیانه نیز به آن پیوستهاند. شتاب فزاینده این رقابت تسلیحاتی، در کنار سابقه درگیریها و رقابتهای ریشهدار در منطقه، ضرورت فوری تنظیم و مهار توسعه و استفاده از سلاحهای مبتنی بر هوش مصنوعی را گوشزد میکند؛ آنهم از طریق توافقهای غیررسمی که برخاسته از درون خود خاورمیانه باشد.
- چرا درگیریهای خاورمیانه، بسترساز استفاده از هوش مصنوعی تسلیحاتی است؟
بیتردید، خاورمیانه و شمال آفریقا از درگیرترین و نظامیشدهترین مناطق جهان به شمار میروند. بر اساس گزارش سازمان «دادههای مکان و رخداد درگیریهای مسلحانه» (ACLED)، در سال ۲۰۲۴، چهار مورد از یازده «درگیری شدید» دنیا، در این منطقه رخ داده و شش کشور، از مجموع شانزده کشور آن، در فهرست مناطق جنگزده قرار داشتهاند. جنگها در این منطقه، اغلب در سطوح پایینتری از نردبان تنش اتفاق میافتند و به ترکیبی از تاکتیکهای نامنظم، عملیات خرابکارانه، جنگ اطلاعاتی، حملات سایبری و بهرهگیری از تسلیحات دوربُرد همچون پهپادها و موشکهای بالستیک، متکی هستند. از آنجا که فناوریهای هوش مصنوعی، توانایی افزایش دقت، سرعت، کشتار و انکارپذیری عملیات را دارند، این سیستمها، بهخوبی با الگوهای رایج جنگافروزی در منطقه سازگار میشوند و اثرات فیزیکی و روانی آنها را تقویت میکنند.
ویژگیهای جغرافیایی بسیاری از منازعات خاورمیانهای نیز جذابیت استفاده از هوش مصنوعی را بیشتر میکند. اکنون بیشترین کارایی فناوریهای مجهز به هوش مصنوعی، در حوزه نبردهای هوایی، بهویژه در تسریع فرایند شناسایی و هدفگیری حملات هوایی دیده میشود. در این کارکردها، توانایی الگوریتمهای امروزی در شناسایی اشیا، در محیطهایی با پیچیدگی توپوگرافی کمتر و تراکم جمعیتی پایینتر، مانند بیابانها و دشتهای پوشیده از درختچه، بیشترین کارایی را دارد؛ محیطهایی که در خاورمیانه، غالب هستند. برای نمونه، ارتش ایالات متحده در عملیاتهای اخیر، علیه نیروهای غیردولتی در عراق، سوریه و یمن، از الگوریتمهایی بهره گرفته که در چارچوب پروژه Maven توسعه یافتهاند تا بتواند اهداف غیرانسانی مانند تانکها، کامیونها و سایتهای پدافند هوایی را تشخیص دهد.
الگوریتمهای نسبتاً ساده نیز برای عملیاتهای نظامی دریایی، بهویژه در مسیرهای ساحلی و گلوگاههایی مانند کانال سوئز، بابالمندب و تنگه هرمز، مناسب هستند. در این محیطها، کاربرد فعلی سیستمهای هوش مصنوعی، بیشتر در زمینه نقشهای دفاعی و نظارتی مانند شناسایی الگوها و شیوههای خاص حرکتی به منظور هشدار زودهنگام در برابر حملات دریایی یا هوایی به کشتیها و زیرساختهای ساحلی است.
با این حال، همانطور که حملات نیروی دریایی اوکراین، با استفاده از پهپادهای دریایی علیه ناوهای روسی در دریای سیاه نشان داد، بدون تردید، پیشرفتهای آینده در حوزه هوش مصنوعی نیز توانمندیهای تهاجمی دریایی را افزایش خواهد داد؛ چنین سیستمهایی برای کشورها و بازیگران غیردولتی خاورمیانه که اختلال دریایی را به محور راهبرد جنگی خود تبدیل کردهاند، بهویژه ایران و حوثیها، جذابیت ویژهای خواهد داشت.
با توجه به سطح بالای شهرنشینی در خاورمیانه، جای تعجب ندارد که نقطه اوج بسیاری از جنگها در شهرها و حومههای شهری، از جمله در حلب، رقه، موصل و سرت، رقم خورده باشد. نبرد در فضاهای سهبعدی و فشرده شهری، دشواریهای خاصی را به طرفین تحمیل میکند و برتریهای عددی، تحرک یا قدرت آتش را خنثی کرده و توان فرماندهی و کنترل را تضعیف میکند. از اینرو، هوش مصنوعی این امید را ایجاد کرده که برخی از این چالشها را کاهش دهد یا حتی از میان بردارد. هرچند نسل کنونیِ راهحلهای مبتنی بر هوش مصنوعی، هنوز در محیطهای شهری، بهویژه به دلیل حضور اختلالات بصری، صوتی و حرارتی، با مشکلاتی مواجه است، اما به نظر میرسد تنها مسئله، زمان است تا این فناوری از این محدودیتها نیز عبور کند.
از مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی در نبردهای شهری، میتوان به سامانههای مدیریت میدان نبرد اشاره کرد که به فرماندهان در سطوح مختلف کمک میکند تا تصویر شفافتری از میدان نبرد پیچیده و پویای شهری بهدست آورند. در سطح تاکتیکی، پهپادها و رباتهای خودران کوچک که به حسگر یا مهمات مجهز شدهاند، قادرند بر فراز آوارها، از بین اتاقهای داخلی ساختمانها و حتی داخل فاضلابها و تونلها حرکت کنند.
بحثبرانگیزتر از همه، ابزارهای الگوریتمی مبتنی بر شناسایی الگو هستند که اغلب با استفاده از دادههای رفتاری یا زیستسنجی میتوانند هشدار زودهنگام درباره حملات احتمالی شورشیان یا تروریستها را در مناطق پرتراکم ارائه دهند. با اینحال، در نبود سازوکارهای نظارتی مناسب، این فناوریها ممکن است با خطرات اخلاقی جدی همراه شوند؛ بهویژه زمانی که هدف آنها، گروههای خاص زبانی، قومی یا مذهبی باشد؛ موضوعی که در خاورمیانه، با توجه به نقش پررنگ این هویتها در منازعات، از حساسیت ویژهای برخوردار است.
در نهایت، یک بُعد هنجاری در جنگهای خاورمیانه وجود دارد که باید نگرانیهای بیشتری درباره تسلیحاتی شدن هوش مصنوعی ایجاد کند. درگیریهای منطقهای، از سوی دولتها و بازیگران غیردولتی، بارها و با فراغ بال، هنجارها و کنوانسیونهای بینالمللی ناظر بر جنگ، بهویژه مقررات حفاظت از غیرنظامیان را نقض کردهاند. در بسیاری از موارد، قدرتهای خارجی نه تنها مانع این تخلفات نشدهاند، بلکه با حمایت یا سکوت، آنها را ممکن و مشروع کردهاند. برای نمونه، در لیبی، نقض مکرر تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت توسط امارات متحده عربی و سایر بازیگران منطقهای، بدون مجازات باقی ماند. بخشی از آن، به دلیل تمایل آمریکا و دیگر اعضای شورا برای حفظ روابط با شرکای منطقهای بود. در سالهای اخیر نیز دولتهای ترامپ و بایدن، بهرغم نقضهای مکرر قوانین بینالمللی توسط اسرائیل در غزه، به تجهیز، حمایت مالی و دفاع سیاسی از آن ادامه دادهاند.
افزون بر این، بازیگران خارجی، صرفاً ناظر یا مشوق این تخلفات نبودهاند، بلکه در مواردی خودشان نیز مرتکب آن شدهاند؛ نمونهاش حملات اخیر هوایی آمریکا علیه حوثیهاست که به عادیسازی چنین رفتارهایی دامن میزند.
- چگونه کشورهای خاورمیانه در حال پیشبرد رقابت تسلیحاتی در حوزه هوش مصنوعی هستند؟
با وجود مخاطرات یادشده، دولتهای پرنفوذ خاورمیانه، با سرعت، به پیشروی در رقابت تسلیحاتی هوش مصنوعی ادامه میدهند. بسیاری از این کشورها، از هوش مصنوعی، نه تنها برای مقابله با تروریستها و جنایتکاران، بلکه برای سرکوب مخالفان سیاسی و روزنامهنگاران استفاده میکنند. با اینحال، پیشرفتهترین بازیگر منطقهای در استفاده نظامی و امنیتی از هوش مصنوعی، نه یک حکومت اقتدارگرا، بلکه یک دموکراسی است؛ هرچند دموکراسیای که روزبهروز در معرض تهدیدهای جدیتر قرار میگیرد.
پیش از جنگ غزه، نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF)، سرمایهگذاری قابلتوجهی در حوزه هوش مصنوعی نظامی انجام داده و آن را بهکار گرفته بودند. این کار با تکیه بر بخش فناوری پیشرفته و همکاری نزدیک آن با ارتش صورت گرفت. در گذشته، کاربرد اصلی هوش مصنوعی، بیشتر در حوزههایی مانند نظارت بر جمعیت و پلیس مرزها بود. برای نمونه، میتوان به برجکهای خودکار مجهز به هوش مصنوعی اشاره کرد که بر دیوار حائل در کرانه باختری اشغالی نصب شدهاند. در سال ۲۰۲۱، اسرائیل در جریان اعتراضات موسوم به «انتفاضه وحدت»، از سامانههای پردازش اطلاعات و هدفگیری مجهز به هوش مصنوعی استفاده کرد. برخی تحلیلگران اسرائیلی از آن به عنوان «اولین جنگ هوش مصنوعی جهان» یاد کردند. دو سال بعد، اسرائیل با تکیه بر تجربههای پیشین، این فناوری را در مقیاس بسیار گستردهتر بکار گرفت؛ آن هم پس از آغاز کشتار در غزه.
نتایج این روند، نگرانکننده بود. از یکسو، هوش مصنوعی به افزایش آگاهی فرماندهان از وضعیت میدانی، کاهش تلفات انسانی در شناسایی تونلها، تسریع حملات و افزایش بقای نیروهای نظامی کمک کرد، اما این مزایا، تحتالشعاع افزایش تلفات فزاینده غیرنظامیان قرار گرفت که به گفته منابع مختلف، ناشی از تضعیف یا حذف کنترلهای ایمنی در سامانههای هوش مصنوعی بود.
برای نمونه، نشریه اسرائیلی 972+ گزارش داد هنگام ورود یک مظنون به عضویت در حماس به منطقهای خاص، عمدتاً خانههای مسکونی، برنامهای موسوم به «بابا کجاست؟» برای هشدار به نظامیان رژیم صهیونیستی، اجرا و در پی آن بمبهای غیردقیق، موسوم به «احمق» (dumb)، به آن نقاط پرتاب شدهاند. کارشناسان سازمان ملل، نسبت به استفاده ارتش اسرائیل از این سامانهها، از جمله سامانههای هدفگیری «لاوندر» (Lavender) و «گاسپل» (Gospel)، ابراز نگرانی شدید کردهاند و هشدار دادهاند این فناوریها، به «کاهش دقت انسانی در جلوگیری یا کاهش تلفات غیرنظامیان» منجر شدهاند.
در دیگر نقاط منطقه، دولتهای ثروتمند نفتی مانند عربستان و امارات نیز با بهرهگیری از منابع مالی عظیم، سرمایهگذاری کلان برای توسعه داخلی فناوریهای هوش مصنوعی و جذب سرمایهگذاران خارجی، بهویژه از چین و ایالات متحده، انجام دادهاند. این اقدامات، که بخشی از راهبرد تنوعبخشی به اقتصاد این کشورهاست، موجب تقویت توان نهادهای امنیتی داخلی برای مقابله با شبکههای غیرقانونی و بازیگران افراطی خشونتطلب شدهاند؛ هرچند به افزایش قابلیتهای نظارت و سرکوب فعالان مدنی نیز انجامیدهاند.
در عرصه خارجی، دو پادشاهی خلیج فارس، عربستان و امارات، از فناوری هوش مصنوعی، برای مقابله با حملات سایبری و اطلاعات نادرست، تقویت پدافند هوایی و ساحلی و نیز توسعه مهمات پرسهزن نیمهخودکار و ازدحام پهپادها بهره میبرند. اگرچه امروز ریاض و ابوظبی، اولویت خود را توسعه اقتصادی داخلی قرار دادهاند، اما در گذشته، مداخلات نظامی بیثباتکننده، مانند حملات هوایی مشترک و جنگهای نیابتی در یمن و به طور خاص امارات، مداخله در لیبی و سودان را دنبال کردهاند. یکپارچهسازی هوش مصنوعی در نیروهای مسلح این کشورها، میتواند آنها را به سمت ماجراجوییهای نظامی بیشتر در خارج از مرزها سوق دهد؛ بهویژه اگر این فناوریها باعث شود هزینههای این دخالتها کاهش یابد.
در بخش دیگری از این گزارش ادعا شده، در سوی دیگر خلیج فارس، ایران نیز با وجود تحریمهای فلجکننده، تلاش میکند صنعت تسلیحاتی مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد کند. هرچند برنامههای ایران، از نظر پیشرفت فنی با همتایان منطقهای قابل مقایسه نیست، اما ظاهرا تهران، در پی آن است که از این فناوری، برای بازسازی توان بازدارندگی و نفوذ منطقهای، بهویژه پس از حملات شدید اسرائیل به حماس و حزبالله، استفاده کند. به طور خاص، مقامات ایرانی احتمالاً بر این باورند که انتقال فناوری هوش مصنوعی به گروههای نیابتی، میتواند هم پیامآور حفظ نقش ایران به عنوان حامی باشد و هم ابزار کنترل و بازدارندگی روانی را بازسازی کند. این منطق، ممکن است در پی اظهارات اخیر مقامات ایرانی درباره ارتقای هوش مصنوعی در سامانههای موشکی دوربرد و پهپادهای ایرانی، از جمله مهمات پرسهزن مخوف شاهد، نیز دیده شود. علاوه بر این، تهران از هوش مصنوعی برای تقویت توانمندیهای عملیات سایبری استفاده میکند؛ حوزهای که یکی از ارکان کلیدی راهبرد دفاعی محسوب میشود.
در همین حال، توانمندی ترکیه در زمینه هوش مصنوعی، علیرغم تبلیغات گسترده برای حمله پهپاد Kargu-2 در لیبی، نسبت به سایر قدرتهای منطقهای، عقبتر است. البته ترکیه در حوزه موسوم به «دیپلماسی پهپادی»، جایگاه خاصی یافته و پهپادهای خود را به اروپا، آسیا و آفریقا صادر کرده و بهکار گرفته اما این برتری عددی، با کیفیت فنی متناظر، همراه نبوده، زیرا در غیاب ثروت نفتی کشورهای خلیج فارس و زیرساخت فناورانه پیشرفته اسرائیل، آنکارا از منابع لازم برای تبدیل شدن به پیشگام منطقهای در حوزه هوش مصنوعی نظامی برخوردار نیست. ظاهرا ترکیه، تولید انبوه پهپاد را بر تحقیق و توسعه در زمینه هوش مصنوعی ترجیح داده، اما جاهطلبیهای اردوغان، رئیس جمهور، برای گسترش نفوذ در مدیترانه و آفریقا، ممکن است در آینده، این کشور را به سمت سرمایهگذاریهای بیشتر در این حوزه سوق دهد.
- لزوم گفتوگوی منطقهای درباره هوش مصنوعیِ نظامی
تأثیر خالص تسلیحات مبتنی بر هوش مصنوعی بر توازن قوا در خاورمیانه، هنوز روشن نیست. تا زمانی که این فناوری به عنوان ابزار کاهش هزینههای انسانی و سیاسی جنگ تلقی شود، ممکن است زمینهساز تداوم درگیریها و آغاز منازعات جدید باشد. همچنین استفاده از هوش مصنوعی محدود به ارتشهای رسمی قدرتهای منطقهای نخواهد ماند. تجربه پهپادها نشان داده این فناوریها میتوانند از طریق قاچاق، ابتکارات بومی یا خرید و فروش، به دست بازیگران غیردولتی نیز برسند. گسترش این وضعیت، مزایای بازدارندگی یا برتری میدانی مورد تصور دولتهای پیشرو در منطقه را به چالش خواهد کشید.
این خطرات، نیاز فوری به حکمرانی و تنظیم مقررات در حوزه هوش مصنوعی نظامی را برجسته میکنند. البته چنین گفتوگوهایی، مانند پیشنهاد اتریش در سال ۲۰۲۳ به سازمان ملل برای تعمیم قوانین بینالمللی به سلاحهای خودکار کشنده، آغاز شدهاند؛ پیشنهادی که با حمایت گسترده مواجه شد. 5 کشور از 8 کشور ممتنع، از جمله اصلیترین کاربران این فناوری در خاورمیانه بودند. همزمان، دولت بایدن در آمریکا نیز تلاشهایی را برای تنظیمگری هوش مصنوعی نظامی آغاز کرد، اما این تلاشها، بهویژه با بازگشت دونالد ترامپ، که به دنبال کاهش مقررات و خروج از توافقهای بینالمللی کنترل تسلیحات است، با خطراتی مواجه شدهاند.
با توجه به تردیدهای واشنگتن و پیشرفت کند در سطح سازمان ملل، مقرراتگذاری درباره استفاده از هوش مصنوعی در منطقه، باید از درون خاورمیانه شکل بگیرد. اگرچه تشکیل نهاد چندجانبه منطقهای فراگیر با شکستهای مکرر مواجه شده، اما امکان دارد گفتوگوهایی در قالب گروههایی از کشورهای همسو، مانند اعضای شورای همکاری خلیج فارس یا طرفهای توافقنامه ابراهیم، شکل بگیرد و گامهای محدودی برای ایجاد سازوکارهای نظارتی و اعتمادسازی برداشته شود. این اقدامات اولیه، همراه با تشکیل گروههای غیررسمی کارشناسی برای بررسی پیامدهای انسانی این سیستمها، باید مورد حمایت قرار گیرند.
محرکهای عمیق رقابت تسلیحاتی در حوزه هوش مصنوعی در خاورمیانه، به زودی از بین نخواهند رفت. با این حال، پیامدهای جنگ غزه و تردیدها نسبت به استمرار نقش آمریکا به عنوان ضامن امنیت منطقهای، بسیاری از پایتختها را به این درک رسانده که تنها راه ثبات در منطقه، گفتوگوی محلی و کاهش تنش است. گنجاندن بحث هوش مصنوعی نظامی در چنین ابتکاراتی، محتملترین مسیر برای کاهش خطرات این فناوری در منطقهای است که پیشاپیش با درگیریهای گسترده روبهرو است.
- ارایه پیشنهاداتی برای ایران
به گزارش عصر ارتباط با توجه به گزارش تحلیلی منتشرشده در War on the Rocks تحت عنوان «خاورمیانه: آزمایشگاه جنگهای هوش مصنوعی»، و با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپلیتیکی، فنی، حقوقی و راهبردی ایران در منطقه، میتوان چند پیشنهاد راهبردی برای نحوه مواجهه جمهوری اسلامی ایران با این روند ارائه کرد.
این پیشنهادها در 2 دسته «راهبردهای دیپلماتیک و حقوقی» و «راهبردهای فناورانه و بومیسازی» تقسیم میشود:
- راهبردهای دیپلماتیک، حقوقی و بازدارندگی نرم
- پیشگامی در تدوین منشور منطقهای «استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی نظامی» با مشارکت کشورهای خاورمیانه، بهویژه قربانیان سوءاستفاده از این فناوری.
- افشاگری هوشمند درباره کاربردهای غیرقانونی و ضدانسانی هوش مصنوعی توسط برخی دولتهای منطقه و غرب در مجامع بینالمللی مانند شورای حقوق بشر و سازمان ملل.
- توسعه دیپلماسی چندلایه با محوریت امنیت سایبری و فناوریهای نوظهور بهمنظور کاهش تنشها، مقابله با روایتسازی خصمانه و افزایش مشروعیت بینالمللی ایران.
- راهبردهای فناورانه، صنعتی و بومیسازی
- تدوین و اجرای نقشه راه هوش مصنوعی دفاعی-امنیتی با محوریت بومیسازی فناوریهای حیاتی مانند بینایی ماشین، تصمیمیارهای رزمی، و خودمختاری در پرندههای بدون سرنشین.
- ایجاد کنسرسیوم مشترک بین نهادهای نظامی، دانشگاهی و شرکتهای دانشبنیان داخلی برای توسعه سامانههای بومی جنگ اطلاعاتی، پردازش سیگنال، و تحلیل رفتار خصمانه.
- ایجاد شتابدهندههای تخصصی در حوزه «هوش مصنوعی کاربردی در امنیت و پدافند غیرعامل» با حمایت بخش دفاعی و امنیتی برای تربیت نیروی متخصص در شرایط تحریم.(منبع:عصرارتباط)