دانشگاه مجازى براى توسعه آموزش
گفت و گو با احمد کاردان* - در حالى که طرح همگانى کردن آموزش عالى در ایران از طریق آموزشهاى مجازى، هدف راهبردى وزارت علوم، تحقیقات و فناورى و شوراى عالى اطلاع رسانى است، ولى چندى پیش توسط یکى از مسؤولین دانشگاهى و دست اندرکار این آموزشها اعلام شد دو اشکال عمده موجود بر سر راه آموزشهاى مجازى وجود دارد، به این مفهوم که تکنیک مورد نیاز که وابسته به شبکه ارتباطى مناسب، پهناى باند، فیبرنورى و سایر امکانات زیرساختى است و نیز عدم رویارویى مستقیم استاد و دانشجو براى فراهم ساختن زمینه پرسش و پاسخ، حل تمرین و استفاده از راهکارهاى مختلف کمک درسى که در بلندمدت عواقب نامناسبى را براى فضاى علمى - آموزشى کشور به همراه دارد، مسؤولان دانشگاههاى مجازى را بر آن داشته است تا اقدام به طراحى برگزارى ترکیبى این آموزشها به صورت نیمه حضورى کنند. اجراى طرح وزارت علوم درحالى با اهداف بلندپروازانه اى چون جهانى سازى دانشگاههاى ایرانى در رشته هاى مختلف و کاهش تعداد متقاضیان ورود به دانشگاه از طریق کنکور صورت مى گیرد که هنوز برخى انتقادات مبنى بر استانداردسازى متون آموزشى و نیز آموزش بى رویه و بدون توجه به نیاز بازار کار کشور در بین آگاهان امر پابرجاست. در این خصوص با دکتر احمد کاردان رئیس دانشگاه مجازى صنعتى امیرکبیر (پلى تکنیک سابق) گفت و گویى انجام شده است. وى برخلاف وضعیت موجود، نسبت به پیشرفت این آموزشها بسیار خوشبین و معتقد است که حداقل در ۳ سال آینده از موقعیت بسیار مناسبى در خصوص آموزشهاى مجازى برخوردار خواهیم بود.
گفت و گو با وى را مى خوانید.
* دلیل طرح ایجاد و توسعه دانشگاههاى مجازى چیست؟ آیا دانشگاههاى فعلى پاسخگوى نیاز نیست یا دلیل دیگرى هم هست؟
- فقط این نیست که دانشگاههاى فعلى پاسخگوى نیاز خیل عظیم متقاضیان نبودند. اصولاً یکى از اهداف اصلى دانشگاهها، توسعه آموزش و تربیت نیروهاى متخصص مبتنى بر نیاز کشور است. خوشبختانه اتفاق منطقى که در کشور ما افتاد، این بود که با پدیده هاى جدید عصر دانایى همراه شدیم تا فاصله خود را با کشورهاى صاحب این فناوریها کم کنیم. بحث توسعه آموزش یک ضرورت است. به عنوان مثال، ما هم اکنون در همین زمینه فناورى اطلاعات حداقل به چندین هزار مهندس نیازمندیم که به نسبت فارغ التحصیلان دانشگاهى این رشته یعنى حدود یک هزار نفر در سال نیاز قابل توجهى است. بنابراین، ما چاره اى جز توسعه آموزش نداریم و این امر از طریق گسترش شیوه هاى مختلف آموزشى فراهم مى شود که آموزش مجازى یکى از آن شیوه ها است.
* نگرانى جامعه علمى ما شاید این باشد که با توسعه آموزشهاى مجازى، سرنوشت دانشگاههاى فعلى نامعلوم خواهد بود. چه راهکارى در این خصوص مى توان پیشنهاد کرد؟
این موضوع درست مثل آن است که بگوییم وقتى دانشگاه پیام نور ایجاد شد، سایر دانشگاهها اعتبار خود را از دست دادند. هیچ اتفاق خاصى رخ نمى دهد، چون هر کدام از شیوه هاى آموزشى مخاطب خاص خود را دارند. یکى از برداشتهاى نادرستى که از آموزش مجازى شده، این است که این آموزشها باید به همان نیازهایى پاسخ دهند که آموزشهاى سنتى به آن مى پرداختند، در صورتى که اینگونه نیست. به عنوان مثال، کدام یک از دانشگاههاى کنونى کشور قادرند براى مهندسینى که در سایتهاى صنعتى کشور مانند عسلویه اشتغال دارند، امکان ادامه تحصیل را بدون ترک محل خدمت یا ایجاد لطمه به کار آنها، امکانپذیر سازند؟ آیا دانشگاههاى فعلى و حضورى قادرند زمینه تحصیل کارشناسانى که مجبورند به مأموریتهاى چند ساله در جزایر قشم و کیش بروند یا پزشکانى که در مناطق محروم مستقر هستند را بدون حضور در کلاس فراهم کنند؟ دانشگاه مجازى، طورى طراحى شده است که نه تنها بدون محدودیت خاص، زمینه آموزش را براى این قبیل از افراد جامعه فراهم مى کند، بلکه قادر است محیط زندگى و شغل آنها را از یک محیط محروم به فضایى پیشرفته و داراى مزایاى شغلى تبدیل کند. حتى این شیوه آموزش پاسخگوى کسانى است که به دلیل محدودیتهاى زمانى یا عرفى (مثلاً وزیر یا معاون وزیر) نمى تواند در ساعتهاى طولانى در کلاسها حاضر شوند و البته مثل بقیه نیاز به آموزش دیدن و نو کردن معلومات خود دارند.
* در حال حاضر دانشگاه پیام نور هم که چنین امکاناتى را مى تواند فراهم کند؟
- آموزش در دانشگاه پیام نور از طریق ارسال بسته هاى آموزشى به دانشجویان و سپس حضور آنها در کلاس رفع اشکال صورت مى گیرد. در حالى که دانشگاه مجازى اینگونه عمل نمى کند. از طرفى دانشگاه پیام نور هنوز نتوانسته است بسته هاى آموزشى تمام و کمالى بسازد که شخص متقاضى تنها با دریافت آن و بدون نیاز به حضور در کلاس هاى رفع اشکال، به آموزش کافى دست پیدا کند. البته باید حوزه دسترسى اشخاص به این بسته ها و اینکه چه تعداد موفق به دریافت بسته هاى آموزشى دانشگاه پیام نور مى شوند را هم در نظر بگیریم. بنابراین محدودیت هاى موجود در شیوه هاى مختلف آموزش حضورى و مکاتبه اى سبب شد تا آموزش مجازى، مستقل از آنها و البته در کنار این شیوه ها براى پر کردن خلأهایى که دیگر روش ها نتوانسته اند پر کنند، ایجاد شود.
* بحث اصلى تحصیل در رشته هایى مانند معمارى یا فناورى اطلاعات که ذکر کردید درک مسائل است. این مشکل در آموزش هاى مجازى که استاد حضور فیزیکى ندارد چگونه برطرف مى شود؟
- این نگرانى ها بجاست ولى غیرقابل حل نیست. همواره توجه داشته باشیم که براى به نتیجه رسیدن در فعالیت ها به ویژه فعالیت هاى جدید، باید صبر و تحمل داشت، خطاها و نقدها را منصفانه بیان کرد ولى از نفس حرکت اگر مثبت است حمایت کرد. مشکل مورد نظر شما در کلاس هاى حضورى هم وجود دارد. مثلاً استادى که براى اولین بار در کلاس حضور پیدا مى کند چه ضمانتى وجود دارد که او بتواند به تمامى پرسش هاى دانشجویان پاسخ بدهد.
پس اولاً در سیستم حضورى هم نمى توان از حصول نتیجه مورد نظر مطمئن بود چون آموزش در یک محیط کاملاً بسته به نام کلاس درس و محدود به استاد و دانشجویان صورت مى گیرد و پرسشنامه نظرسنجى هم که در پایان سال در اختیار دانشجویان قرار مى گیرد نمى تواند گویاى تمامى واقعیات باشد. لذا این تصور که ما از یک سیستم آموزش ایده آلى برخوردار هستیم که آموزش مجازى قصد وارد کردن تلنگرى به آن را دارد، درست نیست ولى باید اذعان کرد که این شیوه تا حدودى پاسخگوى نیاز فعلى است. ثانیاً در آموزش مجازى، از ابزارهاى مدرن براى پاسخگویى به نیاز دانشجویان استفاده مى شود. مثلاً در این نظام آموزش، فضایى به نام «مباحثه گروهى» وجود دارد که دانشجو سؤال مورد نظر خود و استاد و دیگر دانشجویان نظر خود و پاسخ آن سؤال را در این فضا ارائه مى کنند. اولین مزیت این روش آن است که مکانیزم سؤال و جواب در یک برهه زمانى کوتاه اتفاق نمى افتد و هر دو از فرصت کافى براى طرح سؤالى منطقى و دریافت پاسخ مورد نظر برخوردارند. مهمتر آنکه مکانیزم پرسش و پاسخ برخلاف شیوه سنتى که در محیط بسته اتفاق مى افتد از طریق سایت در دسترس عموم قرار مى گیرد. البته امکان اینکه امروز جامعه علمى کشور به استفاده از این ابزار ترغیب شوند بسیار زود است. چون در این شیوه افراد مجبورند کار خوب ارائه کنند و اساتید به جاى سخن گفتن باید به طراحى دقیق آموزه هاى خود براى ورود به آن سیستم بپردازند که براى عملى شدن این فعالیت ها، زمان طولانى نیاز است.
ثالثاً آیا انتقاداتى که نسبت به سیستم آموزش مجازى صورت مى گیرد در دنیا اتفاق افتاده است. مگر الگوى اصلى دانشگاه هاى مهندسى کشور ما، دانشگاه هایى چون پرینستون، برکلى یا MIT در آمریکا نیست که همگى صاحب شیوه هاى آموزش مجازى هستند. اگر قرار بود این آموزش ها به اعتبار استاد، دانشجو و خود این دانشگاه ها لطمه بزند، آنها هرگز نباید به دنبال آن مى رفتند.
* اینکه بحث کشورهاى خارجى مطرح مى شود درست، ولى نباید فراموش کرد که اولاً در این کشورها یک آمادگى عمومى براى پذیرش آموزش مجازى وجود دارد و ثانیاً به دلیل فراهم بودن زیرساخت هاى لازم یک رشد هماهنگ را در این کشورها شاهد هستیم. در حالى که نبود امکانات مخابراتى و مشکلات ناشى از آموزش مجازى همچون عدم وجود ارتباط رو در رو سبب شده است یکى از دانشگاه هاى معتبر کشور، آموزش هاى مجازى را تعطیل و کلاس ها را به صورت نیمه حضورى برگزار کند؟
- در مورد وجود پذیرش عمومى در کشورهاى غربى باید دانست که این آمادگى و پذیرش یک روزه به دست نیامده است لذا ما هم با صبر و تحمل سختى ها مى توانیم به این مرحله برسیم. از سوى دیگر ما نمى توانیم حرکت را متوقف کنیم چون با ایستادن به آمادگى عمومى موردنظر نمى رسیم.
علت اینکه چرا کلاسهاى دانشگاه موردنظر شما تعطیل شده است را مسؤولان آن دانشگاه که از مشکلات خود آگاه هستند باید پاسخگو باشند. در کشور ما یکى از دلایلى که متقاضیان خیلى زود دلسرد مى شوند این است که از امکانات موجود به خوبى استفاده نمى شود آموزشهاى مجازى در آفریقاى جنوبى به وسیله پست الکترونیک آغاز شد و کم کم آن را به شکل هاى مترقى بسط دادند. ما هم مى توانیم این چنین باشیم. ضمن آنکه باید به بحث فرهنگسازى هم توجه کافى داشته باشیم و این موضوع را در جامعه عمومیت ببخشیم که رشته تحصیلى، تنها پزشکى و کامپیوتر دانشگاه هاى تهران، شریف یا امیرکبیر نیست بلکه تحصیل در رشته زمین شناسى با کشاورزى هم ارزش است.
این مسأله زمانى عمومیت پیدا مى کند که جامعه، مسؤولین و مراکز استخدام دانش آموختگان به آنها بها بدهند. ما براى رسیدن به چنین باور اجتماعى، نیاز به کار در خارج از سیستم آموزش مجازى داریم. متأسفانه برخى تصور مى کنند آموزش مجازى تنها به معناى آموزش در «هر زمان و هر مکان» و همراه با معجزه است در صورتى که این تصور نباید وجود داشته باشد. یا بسیارى در همین ابتدا انتظار دارند که سیستمهاى آموزشى ویدئو کنفرانس به وسیله اینترنت، کامپیوترهاى شخصى و در تمامى روستاهاى کشور قابل دریافت باشد درصورتى که حتى مؤسسه تدوین استاندارد آموزش الکترونیک در دنیا هم تا سال ۲۰۰۶ این شیوه را براى آموزشهاى مجازى خارج از استاندارد اعلام کرده است. بنابراین اگر نگاه ما به آموزش مجازى به دور از هرگونه بلندپروازى غیرمنطقى و همراه با صبر و تحمل باشد مى توان امیدوار به پیشرفت آن بود.
اگر نگاهى به عبارت Learning -E داشته باشیم درمى یابیم مخاطبان اصلى آن کسانى هستند که به معناى واقعى کلمه دانشجو، چالشگر و دنبال یادگیرى هستند نه نشستن و گوش دادن و دانش آموزى کردن. سیستم مجازى براى این افراد که تنها با یک جلد کتاب هم به نتیجه مى رسند دربرگیرنده امکاناتى فراتر از انتظار آنهاست. البته من معتقدم که قطعاً در ۳ سال آینده موقعیت ما در آموزشهاى مجازى به گونه اى خواهد بود که هم صاحب بسترهاى مخابراتى بسیار قوى ترى هستیم، هم دروس موردنیاز این شیوه از آموزش اصلاح شده و هم اساتید ما از آمادگى بیشترى براى همکارى و پشتیبانى آموزشى برخوردار شده اند. این ابزار قدرى کار را براى معلم و یادگیرنده آسان مى سازد که آنها دیگر حاضر به بازگشت به سیستم قبلى نیستند. درست همانند کسى است که کار با تلفن همراه را نمى پسندد ولى به محض آگاهى و تسلط بر امکانات و تسهیلات آن دیگر حاضر به استفاده از تلفن هاى معمولى نیست.
* در بحث مخابراتى، عدم وجود اینترنت پرسرعت یکى از مشکلات روز کشور محسوب مى شود و قطعاً براى توسعه دانشگاه هاى مجازى، تحقق این امر ضرورى است. با این وضعیت چه باید کرد؟
دو مسأله را باید مورد تأکید قرار داد. ما هیچ گاه نمى توانیم براى کودکى که صاحب والدین است توجیه کنیم که دایه بهتر از مادر است، اما براى کسى که از این نعمت محروم است، وجود دایه را نمى توانیم نفى کنیم. همانطور که ذکر شد، در آموزش مجازى باید مخاطبین را شناخت و پس از آن به این مسأله پرداخت که آیا همین اینترنت کم سرعت نمى تواند قطره اى آب گوارا را بر گلوى خشک آنها بنشاند. براى ساکنین تهران که امکان دسترسى آسان به مراکز مختلف آموزشى را دارند، شاید هیچ دلیلى وجود نداشته باشد که در کلاس هاى درس مجازى حاضر شوند و از پایین بودن سرعت اینترنت انتقاد مى کنند. اما براى شهرستان هاى کم برخوردار، وجود همین امکانات محدود هم بسیار حیاتى است. بنابراین نگاه ما همواره باید به مخاطبین باشد تا نگرانى از این بابت نداشته باشیم. لذا با استفاده از امکانات موجود مى توانیم زمینه تحصیل علاقه مندان به ادامه و توسعه تحصیلات کسانى که محدودیت هاى زمانى و مکانى دارند را فراهم کنیم و نبود خطوط اینترنت پرسرعت هم دلیل موجهى براى عدم ارائه آموزش نمى تواند باشد. بلکه باید نوع محتواى آموزشى را متناسب با بسترهاى مخابراتى طراحى کرد.
* براى گسترش و توسعه آموزش مجازى در کشور، توزیع برابر امکانات ضرورى است. در حالى که بسیارى از خانواده ها هنوز از ضرورى ترین نیاز اولیه اتصال به شبکه یعنى خط تلفن ثابت محرومند؟
این درست، ولى آیا باید آن تعدادى که از امکانات کافى برخوردار هستند را منتظر نگه داشت تا سایر افراد جامعه هم به موقعیت آنها برسند. در کسب علم جاى تعارف نیست و بر هر کس که مى تواند آن را کسب کند، واجب است.
* اما این مسأله باعث رشد ناهمگون جامعه و افزایش فاصله طبقات مختلف اجتماعى مى شود؟
به هیچ وجه با نظر شما موافق نیستم. کسب علم باعث فاصله طبقاتى نمى شود که این به عهده دانشگاه است. بهره بردارى ناصواب از علم و موقعیت عالم است که مى تواند منجر به فاصله هاى غیرمنصفانه شود.
* به ظاهر، این شیوه آموزش مى تواند سد کنکور را رفته رفته برطرف سازد، ولى مسأله مهم، ایجاد اشتغال براى دانش آموختگان دانشگاه هاى مجازى است. در این خصوص چه فکرى شده است در حالى که امروز بیکارى فارغ التحصیلان دانشگاه هاى کشور به یک معضل اساسى تبدیل شده است؟
آنچه مسلم است اینکه در خصوص ایجاد شغل براى این اشخاص، وزارتخانه هاى کار و امور اجتماعى، صنایع، کشاورزى و فناورى اطلاعات که بدنه هاى اصلى ایجاد شغل در کشور محسوب مى شوند، بایستى بدون توجه به تعداد دانش آموختگان پاسخگو باشند. ما به عنوان دست اندرکار دانشگاه مجازى، مسؤولیتى براى ایجاد شغل نداریم. دانشگاه در زنجیره رساندن انسان ها و نیروهاى جوان به زندگى، شغل و رفاه فقط یک حلقه از زنجیره است. ورودى دانشگاه متقاضیانى هستند که قصد تحصیل دارند و خروجى آن تخصصى است که عاید شخص دانشجو مى شود. در حلقه هاى بعدى، هیچ مسؤولیتى متوجه ما نمى شود. ما مسؤولیم که در راستاى نیازهاى فنى و تخصصى کشور نیروى انسانى تربیت کنیم و همواره مانند سایر دانشگاه ها این امر را با نظارت و تأیید وزارتخانه متبوع خود انجام داده ایم.
به نظر مى رسد تربیت بى رویه دانشجو بدون توجه به نیازهاى جامعه باعث شد تا انتقاداتى را از سوى کارشناسان امر، نسبت به عملکرد آموزش عالى شاهد باشیم؟
اصلاً چنین انتقادى وارد نیست و آموزش ها کاملاً با رویه است، اولاً شما ببینید در همین زمینه IT، کشور ما حداقل به چندین هزار مهندس نیاز دارد. در سایر زمینه ها هم اوضاع همین گونه است، آیا براى این امر باید از کشورهاى هند و پاکستان متخصص وارد کنیم و یا در تربیت آنها کمک بگیریم. بنابراین امروز توسعه کمى و کیفى آموزش یک ضرورت است و ما به ابزارهایى نیاز داریم که به تولید انبوه متخصصین بپردازند و آموزش مجازى یکى از آنهاست. سمت گیرى آموزش ها و برنامه ریزى آن از وظایف وزارت علوم، تحقیقات و فناورى است که مجوز دوره هاى آموزشى را صادر مى کنند. ما نیز در دانشگاه موظف به اجراى برنامه هاى آموزشى مصوب هستیم.
قطعاً در هر کارى خطاهایى وجود دارد، ولى نه تا آن حد که برخى منتقدین مطرح مى کنند. هم اکنون در وزارت آموزش و پرورش قریب به ۱/۵ میلیون دبیر و کارشناس فعالیت مى کنند که همگى موظف به یادگیرى ICDL هستند. کدام روش آموزشى مى تواند این امر را با بیشترین سرعت و کمترین هزینه و خسارت عملى سازد. پس نمى توان گفت که نیازى به آموزش مجازى نیست، بلکه بار دیگر تصریح مى کنم باید این روش را براى مخاطبان خاص آن در نظر گرفت.
* نظر شما در خصوص نگاه دوگانه بخش هایى از حاکمیت نسبت به فناورى اطلاعات و اینترنت که از یک سو لایحه آزادى اطلاعات را تصویب مى کنند و از سوى دیگر مراکز خدمات اینترنتى را با تعطیلى مواجه مى کنند، چیست؟
اگر از نگاه یک مسؤول صاحب اختیار بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، معتقدم به هیچ وجه محدود ساختن و بستن این مراکز درست نیست، چون با این کار فقط متخصصین کشور را محدود ساخته ایم. کسانى که به دنبال اهداف دیگرى هستند به راحتى از راه هاى دیگر به آن دست پیدا مى کنند. اما از نگاه یک استاد دانشگاه، به هیچ وجه در طول سال هاى گذشته برخلاف میلم نخواسته ام آنتن ماهواره در منزلم نصب کنم تا مبادا به حیثیت دانشگاهى ام لطمه وارد شود. در صورتى که تمامى همسایگان، صاحب ماهواره هستند. این ابزارها مانند تیغ دولبه اى است که یک لبه آن براى درست بریدن و لبه دیگر براى سر بریدن است. اگر کسى هنگام استفاده از آن صدمه دید به دلیل کوتاهى خود اوست، نه ماهیت برندگى تیغ. بنابراین ما به هیچ وجه نمى توانیم مردم را در استفاده از این ابزارها محروم کنیم، بخصوص اکنون که داراى جامعه اى جوان و جهش مند هستیم. البته من به عنوان یک مدیر دانشگاهى به سلسله مراتب احترام مى گذارم و تابع قوانین کشورم هستم، اگرچه مخالف نظرم باشد.
* آیا توسعه دانشگاه هاى مجازى، سیاستى براى حرکت به سمت پولى شدن سیستم آموزش کشور نیست؟
اکنون نظر مسؤولین کشور این است که آموزش خودکفا باشد، ما هم بر اساس آن عمل مى کنیم. اگر چنین کارى خلاف قانون است، پس باید وزارت علوم و شخص وزیر تاکنون پاسخگو مى بودند. وظیفه ما رعایت قانون و اجراى آن است که در حال حاضر هم چنین مى شود. اگر قانون ایراد دارد، باید آن را قانونگذار اصلاح کند. این در شرح وظیفه مجرى نیست که به میل خود در قانون دست ببرد.
* پس اقشار کم درآمد در این سیستم چه جایگاهى دارند؟
توجه به این بخش ها به مراکز اجرایى و قانونگذارى کشور مربوط مى شود. اگر در مجلس تصویب شده است که آموزش دانشگاه ها باید خودکفا باشد، این قانون است و باید اجرا شود. اگر هم قانون نابجایى است، باید نقض شود. ولى تا زمانى که پابرجاست ما موظفیم آن را اجرا کنیم. از سوى دیگر دانشگاه حتماً باید بودجه کافى داشته باشد تا بتواند رشد کند. در اسلام، دانشگاه واقعى دانشگاهى است که از سوى بیت المال پشتیبانى و حمایت مى شود. دانشگاه و دانشگاهیان نباید مستقیماً از دانشجویان بهایى بگیرند. لکن در حال حاضر تأمین منابع مالى در جهت خودکفایى دانشگاه بیشتر از طریق شهریه دانشجویى است و رعایت قانون بر همگان و از جمله مدیران دانشگاهى الزامى است. همانطور که همگان مى دانند، بر اساس مصوبات وزارت علوم، مراکز آموزشى بایستى به سمتى حرکت کنند که نیازى به بودجه دولت براى فعالیت هاى خود نداشته باشند. در این صورت یا باید دانشگاه ها را تعطیل کرد یا از راهکارهاى قانونى به درآمدزایى پرداخت. در سایر کشورها بخشى از درآمد دانشگاه ها به طور غیرمستقیم توسط صنایع تأمین مى شود و البته قسمتى را هم خود دانشجویان مى پردازند. بنابراین ما هم لازم است که چنین فعالیت هایى را در کشورمان نهادینه کنیم تا از حرکت در جهت توسعه دانشگاه ها بازنمانیم.
*رئیس دانشگاه مجازى صنعتى امیرکبیر
شهناز على محمدى
- ۸۴/۰۶/۱۰