راز بقای مدیران تخیلی
علی شمیرانی - چندی پیش مطلبی نوشتم درباره اینکه گویی ما در آن واحد در دو دنیا یا کشور زندگی میکنیم، یک کشور آن است که مسوولان و رسانههایشان از موفقیت و پیشرفتهای بیحد آن میگویند و یک کشور آن است که ما مردم در آن زندگی میکنیم و با مشکلاتی مواجه هستیم که معلوم نیست چه کسی باید به آنها رسیدگی کند.
تقریبا روزی نیست که در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات خبری از جهشهای عظیم و افتتاح طرحها و پروژههای ملی مهم(!) و تصویب قوانین و مقررات گرهگشا نبینیم و نشنویم. این اخبار اما کاملا یکسویه و از سمت کشور و دنیایی به سمت مردم مخابره میشود، که برخی مسوولان در آنجا زندگی میکنند.
نکته جالب آنکه رسانههای آن دنیا هم مثل مسوولانش هستند و حسابی جای روابط عمومیها را تنگ کردهاند و همه چیز رویایی، بینقص و عالی پیش میرود و هیچ گله و سوال و ابهامی هم وجود ندارد.
از دنیای تخیلی این تیپ مسوولان و طرحهای نامریی آنها و اینکه دفتر کارشان در واقع پاتوق و ستاد تبلیغاتیشان شده است که بگذریم، واقعیت آن است که در دنیای این طرف که مردم عادی و واقعی در آن زندگی میکنند، اما شاهد هیچ نقد و انتقادی متناسب با واقعیتهای موجود هم نیستیم.
به دور و اطراف که نگاه میکنی اما شاید چهرههای ناشناخته و جدیدی در آن دنیا به صندلیهای ریاست رسیده باشند، اما در این طرف، همان مردم و شرکتها و بخش خصوصی هستند. از قضا مردم اینطرف در سالهای دور فعالتر بودند و تا مدیری حرف میزد یا دست از پا خطا میکرد، از در و دیوار انتقاد و اعتراض بود که نثارش میکردند. (آرشیو رسانهها در سالهای دور را مرور کنید.)
اما در مورد راز این سکوت که راز بقای این وضعیت، یعنی تداوم اقدامات تخیلی و ادامه مشکلات واقعی محسوب میشود، واقعیات و احتمالاتی را میتوان در نظر گرفت. دسته کوچکی همچون گذشته در حال پیگیری حقوقشان با صدای بلند هستند. دستهای از این حوزه بیجان فناوری اطلاعات و ارتباطات بیرون زدهاند و کار و سرمایه خود را به سمت دیگری بردهاند. دستهای ناامیدند و میگویند دیگر انتقاد و اعتراض فایدهای ندارد.
دستهای اما حقالسکوت در قالب فلان صندلی یا پروژه، یا نمایشگاه، یا وام یا وعده گرفتهاند و غرغرشان را هم درِگوشی مطرح میکنند تا به نوعی خود را همرنگ مردم این دنیا نشان دهند و بگویند آنها هم مشکلات را میبینند و میدانند حرفهای برخی مسوولان باد هواست.
دستهای خود را همسوی سیاسی میدانند و به زعم خودشان در حال سرمایهگذاری روی آینده هستند. دستهای هم مشکلات و فسادهایی از گذشته در کارنامهشان است که جرات حرف زدن ندارند.
خلاصه علت هر چه باشد، ظاهرا مدیران دنیای آن طرف هم با نگاه به چهرههای مردم این طرف، اینگونه نظرسنجی میکنند: این که کارمندم است، این آدم من است، این یکی پرونده دارد، این یکی مال این حرفها نیست، این یکی پروژهاش گیر من است، این یکی صدایش به جایی نمیرسد و ... خلاصه چهرهها عمدتا شاد است و اوضاع مرتب است. (منبع:عصرارتباط)
- ۹۸/۰۳/۱۳