رسانههای حوزه فاوا در ایستگاه پایانی؟
نادر نینوایی - در این وانفسای وضعیت مطبوعات که خیلی از نشریات چاپی تعطیل شده و مابقی به سبب گران شدن چندین باره کاغذ و احتکار آن با بحران دست و پنجه نرم میکنند، همچنان در حال انتشار هفتهنامه عصر ارتباط هستیم؛ یعنی نخستین و تنها هفتهنامه حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات در ایران که 17 سال از انتشار آن میگذرد.
اما در متن حاضر به بهانه ارایه یک گزارش عملکرد از خودمان که چه حال و روزی داریم و چه روزهای خوب و بدی را پشت سر گذاشتهایم، به بررسی این موضوع نیز پرداختیم که آیا نشریات حوزه فاوا رو به کوچک شدن هستند؟ آیا این حوزه فاوا در ایران است که در حال کوچک شدن است و فشارش به نشریات هم وارد شده یا آنکه هر دو احتمال اتفاق افتاده یعنی هم مطبوعات مرتبط با حوزه فاوا در حال کوچک شدن هستند و هم حوزه فاوا.
تحلیل وضعیت فعلی هفتهنامه عصر ارتباط
این روزها به علت گرانی کاغذ و شرایط کلان اقتصادی کشور، علیرغم میل باطنی ناچاریم هفتهنامه را در این تعداد محدود صفحات منتشر کنیم. طبعا کاهش تعداد صفحات با اتفاق ناخوشایند دیگر یعنی کاهش تعدادی از همکارانمان نیز مواجه بوده است.
حالا حدود یک سال و نیم میشود که تنها هفتهنامه حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور ایران، در 8 صفحه منتشر میشود که اگر بخشهای دارای آگهی و صفحه نخست هفتهنامه را از این حجم 8 صفحهای کسر کنیم، تعداد صفحات باقیمانده برای انتشار مطالب بازهم محدودتر میشود.
با این حال مرور تعداد مطالب منتشر شده در همین صفحات و حجم فعلی در هفتهنامه عصر ارتباط نشان میدهد که ما هر هفته دستکم 10 مشکل و موضوع مختلف در عرصه فاوا را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم.
با توجه به دوره انتشار و پرداختن تحلیلی و تفسیری در هفتهنامه، تمام مطالب نیز انتقادی بوده و سعی در مطرح کردن نقاط ضعف موجود در این حوزه داشتهایم. البته که انتخاب چنین راهی به واسطه خالی بودن فضای نقد و بررسی در حوزه فاوا است و در شرایطی که تقریبا 98 درصد نشریات فعال در حوزه فاوا اعم از چاپی، صوتی، تصویری و اینترنتی، رویکرد تبلیغاتی در پیش گرفتهاند، هفتهنامه عصر ارتباط انتخاب کرد تا مسیری بر خلاف جریان غالب در رسانههای حوزه فاوا را دنبال کند.
البته که هزینههای این نوع رویکرد و نگاه را سالها است با کمال میل میپردازیم و کم نبودهاند مسوولانی که به اشکال مختلف فشارهایی را وارد کرده و میکنند. اما بد نیست این نکته را متذکر شویم که امروز حتی نشریاتی که سالها رسالت مطبوعاتی و حرفهای را طنزی قدیمی و بیمحتوا تلقی کرده و رسانه را به مثابه یک بنگاه تماما اقتصادی انگاشته و به همین دلیل از صفحه و تیتر نخست تا صفحه آخر خود را فروختهاند، نیز این روزها حال خوبی ندارند.
به چرایی این موضوع در ادامه خواهیم پرداخت.
اما باز گردیم به گزارش عملکرد تنها هفتهنامه حوزه فاوای ایران که بیش از یک سال است تنها در 8 صفحه منتشر میشود. با یک حساب و کتاب ساده هفتهنامه عصر ارتباط سالانه حدود 480 مقاله انتقادی منتشر کرده که بخش عمدهای از آنها به بررسی نقاط ضعف نهادها، طرحها، قوانین، بودجهها، بلاتکلیفیها، مشکلات و معضلات مرتبط با آیسیتی کشور پرداخته است. در این مقالات و گزارشها سعی شده تا به شکلی شفاف و بیتعارف، مشکلات حوزه ICT را مطرح کنیم و دولت و کشور را در حل مشکلات موجود این عرصه آگاه کرده و یاری دهیم.
با این وجود نگاهی به آرشیو مسایل و مشکلات مطرح شده در هفتهنامه عصر ارتباط (که تلاش کرده به عنوان حافظه تاریخی حوزه فاوا عمل کند)، نشان میدهد که از سالهای گذشته تا کنون، به جز تعداد انگشتشماری از مشکلات کوچک، مابقی مسایل و چالشهای بزرگ این عرصه، پابرجا هستند و صرفا از سالی به سال دیگر موکول میشوند و از قضا جابهجایی مسوولان نیز تاثیری بر آنها ندارد.
بیتوجهی مسوولان به نقدهای رسانهای
اما مساله دیگری را نیز باید مد نظر قرار داد و آن نادیدهانگاشتن تعمدی مطبوعات از سوی برخی مسوولان است تا به این ترتیب، مطبوعات ارزش و کارکرد خود را نزد مخاطب از دست بدهند. روزی "ادموند بورک" فیلسوف و نماینده مجلس انگلستان در قرن هجدهم در صحن مجلس بریتانیا در اقدامی نمادین انگشت خود را به سمت خبرنگاران و نمایندگان رسانههای گروهی گرفت و آنها را رکن چهارم دموکراسی خواند. درواقع اشاره "بورک" به این بود که اگر رسانههای منتقدی نباشند که ضعفهای مسوولان و دولتمردان را بنویسند و دولتمردانی نباشند که نقدها را برطرف کنند، گویی دموکراسی محقق نشده است.
نگاهی به وضعیت ضعیف رسانهها در کشور ما و وابستگیهای آنها به دولت و حاکمیت از یکسو و بیتوجهی مسوولان به نقدهای مطرح شده توسط معدود رسانههای مستقل اما نشان میدهد که، در سالهای اخیر در کشور ما اهمیتی که باید و شاید از سوی مسوولان به این رکن چهارم دموکراسی داده نشده است.
به موجب یک اصل در علوم ارتباطات اجتماعی، برای اینکه موضوع و مساله مطرح شده در رسانهای سبب تاثیرگذاری بر دولت شود لازم است مراحلی را طی کند. در ابتدا رسانه میبایست مساله یا مشکل را به شکلی مطرح کند که به اولویت سایر رسانهها نیز تبدیل شود. پس از آنکه موضوع به اولویت رسانهای تبدیل شد، رفتهرفته وارد مرحله بعد شده و به اولویت عموم مردم تبدیل میشود و تازه در این مرحله است که سیاسیون به فکر افتاده و موضوع و مشکل در لیست اولویتهای آنها نیز قرار میگیرد.
در کشور ما سالها است که بخش عمده رسانههای حوزه فاوا رویکرد تجاری و تبلیغاتی در پیش گرفتهاند و برخی نیز وابستگی مالی مستقیم و غیرمستقیم به نهادهای دولتی و حاکمیتی دارند. موضوعی که موجب شده معدود مسایل و مشکلات طرح شده توسط رسانههای مستقل، نه تنها فراگیر نشود، بلکه تعمدا با انبوهی از اخبار جعلی و دروغ از عملکردهای مسوولان دولتی و غیردولتی، دفن نیز بشوند.
علت ضعیف شدن مطبوعات حوزه ICT
اگرچه وضعیت مطبوعات به دلایلی که به آن پرداخته شد مساعد نیست اما به نظر میرسد وضعیت رسانههای حوزه فاوا تا حدودی نامساعدتر از رسانههای سایر حوزهها نیز باشد.
برای بررسی بیشتر موضوع سراغ مهدی بگلری، مدیر مسوول هفتهنامه عصر ارتباط رفتم که زندگیاش حدود دو دهه است با این نشریه پیوند خورده و از او در خصوص وضعیت هفتهنامه در سالهای دور پرسیدم.
وی روزهای پررونق مطبوعات این حوزه را حدود 14 سال قبل میداند و آمار بسیار جالبی از وضعیت انتشار هفتهنامه عصر ارتباط میدهد که با حال و روز کنونی کشور و مطبوعات، تکرار این رکوردها و آمارها، یک خیالپردازی به نظر میرسد.
بگلری میگوید: در سالهای 84 و 85 در عصر ارتباط روزهایی را پشت سر گذاشتیم که تیراژ هفتهنامه به 35 هزار نسخه در هفته نیز رسیده بود. هفتهنامه در 48 صفحه منتشر میشد و میزان برگشتی آن هم تقریبا صفر بود.
ضمیمههای هفتهنامه در آن مقطع شامل بازار، دهکده جهانی ، سختافزار، نرمافزار، دیجیتال و داخلی بود که هر کدام 8 صفحه بودند و مجموع تعداد صفحات را به 48 صفحه رسانده بود و حالا از آن همه فقط همین 8 صفحهای که میبینید، باقی مانده است.
به گفته مدیر مسوول عصر ارتباط، تیراژ ویژهنامههای هفتهنامه بهخصوص ویژهنامههای راهنمای خرید محصولات، حتی رکوردهای 90 هزار نسخه را نیز ثبت کرده بود.
در خصوص علت افول مطبوعات حوزه فاوا میتوان به دلایل مختلفی از جمله کاهش قدرت خرید مردم، ضعیف شدن صنعت فاوای کشور و به تبع آن کاهش تبلیغات، ظهور رقبای ارزانقیمت دیجیتالی، محدودیتهای کار روزنامهنگاری، خودسانسوری و البته عامل پنهان و خاص ایران یعنی بیتوجهی مسوولان به نقدهای ژورنالیستی اشاره کرد.
در مورد بیتوجهی مسوولان به نقدهای رسانهای باید گفت، وقتی فعالان حوزه فاوا میبینند که علیرغم آنکه مسایل و دغدغههایشان سالها در مطبوعات تخصصی حوزه آیتی مطرح میشود اما مسوولان وقعی به آنها نمینهند، طبعا به مرور دلسرد میشوند.
به عبارت دیگر، مطبوعات زمانی از هر مسوولی در دسترستر بودند و هر کس میتوانست به راحتی با آنها تماس بگیرد و مشکلات کوچک و بزرگش را مطرح کند و اتفاقا در بسیاری موارد مشکلش حل میشد یا حداقل پاسخی برای بلاتکلیفی خود پیدا میکرد.
حالا اما 90 درصد رسانهها شیپورچیهای تبلیغاتی شدهاند و اندک رسانههای مستقل باقیمانده نیز دیگر کارایی سابق خود را ندارند و تندترین انتقادات نیز به هیچ انگاشته میشود.
در این مساله یک نکته ظریف و پنهان دیگر نیز نهفته است. در گذشته اصولا مطبوعات به واسطه گستردگی و سهولت دسترسی، یکی از منابع مورد اعتماد برای دریافت اطلاعات مردمی و غیرمردمی بودند، که همین موضوع مطبوعات را به یکی از منابع مهم اطلاعاتی و ارایه سرنخ برای بخش قابل ملاحظهای از دستگاههای نظارتی تبدیل کرده بود. اما اکنون در حوزه نظارت نیز نوعی بیتفاوتی و خستگی موج میزند و دیگر خبری از پیگیریهای سابق نیست.
به همین علت است که دستگاههای اجرایی هم گویی در قبال اخبار، تحلیلها و انتقادات مطروحه در اندک نشریات مستقل باقیمانده، واکسینه شده و نگرانی ندارند.
عامل دیگری که نباید از نقش آن در اثرگذاری منفی روی رسانههای چاپی غافل شد، اینترنت و مشتقات آن است. از زمانی که مردم به سمت خواندن متنهای چند خطی در تلگرام و توییتر و اینستاگرام گرایش پیدا کردهاند، خواسته یا ناخواسته ذهن آنها عجول و سطحی شده و حوصله خواندن متنهای بلندبالا و عمیق را از دست دادهاند. کاهش 20 درصدی تیراژ مطبوعات در آمریکا در سال جاری میلادی نیز گویای همین بیحوصلگی بدون عمق عصر ما است؛ عصری که سالها پیش لیوتار فیلسوف پستمدرن آمدن آن را پیشبینی کرده بود.
در میان علل ضعف مطبوعات حوزه آیتی اما نباید از ضعیف شدن کلی این صنعت در کشور نیز غافل شد. اگرچه در این سالها اپها و کسبوکارهای نوپای زیادی متولد شدهاند، اما این رشدهای کمی و کمتر کیفی هم هیچ تناسبی با خروجی آنها ندارد و وضعیت صنعت فاوا کشور در این مدت رو به افول بوده است.
برخی از این شرکتها کاغذی محسوب میشوند و صرفا برای دریافت منابع ایجاد شدهاند. برخی از این شرکتها وابستگی خاص به نهادهای دولتی، بانکی و بودجههای عمومی دارند که اصولا ارتباطی با جامعه و رسانهها ندارند و مشغول ارایه خدمات به شرکت مالک خود هستند.
درباره عدم تناسب خروجی تعداد شرکتهای حوزه فاوا باید این را هم گفت که بسیاری از این شرکتها حتی نامشان هم به گوش رسانهها نخورده و در سال حتی یک خبر یا تبلیغ هم از خروجی یا فلسفه وجودی آنها منتشر نمیشود. از سوی دیگر شرایط به سمتی رفته که گاه خبرنگاران حوزه فاوا حتی میتوانند بگویند در سال گذشته در چند نشست خبری حضور داشتهاند!
این در حالی است که در سالهای پیش گاه در یک هفته به حدی فکسها و ایمیلهای دعوت به نشستهای خبری، مراسمها و همایشها به دست رسانهها میرسید که در بسیاری از آنها امکان حضور پیدا نمیکردند.
خلاصه اینکه در سالیان قبل ما شاهد نامها و برندهای بزرگی در حوزه فاوا و در بخشهای مختلف اعم از سختافزار و نرمافزار بودیم که امروزه هیچ اثری از آنها نیست.
کوچک شدن حوزه فاوا
به نظر میرسد در سالهایی که قیمت گوشت، نان و بنزین و هزینههای درمانی و بهداشتی و امثالهم دغدغه اصلی است، دیگر مسوولان اهمیت چندانی برای مشکلات صنعت فاوا، قایل نیستند و ICT یک مقوله لوکس و فانتزی شناخته میشود. در واقع وقتی که کشور به تعبیری در شرایط جنگ اقتصادی به سر میبرد، دولت نیز اهم و فیالاهم میکند و آنطور که شاهد هستیم، مسایل حوزه فاوا در ته لیست پراهمیتها هم قرار نمیگیرد.
به همین دلیل است که چند سالی میشود در مجلس و سایر دستگاههای مسوول و نظارتی نیز حساسیتی روی مسایل حوزه فاوا، انتصاب مدیران و اظهارات و عملکرد ایشان وجود ندارد و هرازگاهی با چند انتقاد کلامی در رسانهها مواجه هستیم که حتی چند ساعت هم دوام ندارند و فراموش میشوند.
لذا همین وضعیت و نگاه خصوصا از سوی مسوولان باعث شده که علیرغم نقدهای رسانههای مستقل حوزه فاوا، مشکلات این حوزه پابرجا باشند و هر روز گروهی دیگر از فعالان در این حوزه رو به تعطیلی یا تعدیل نیرو بیاورند.
در مجموع با نگاهی به آنچه از نظر گذشت میتوان مدعی شد که مطبوعات حوزه فاوا ضعیف نشدهاند، بلکه این حوزه ICT است که کوچک شده است. لذا این نخستین و تنها هفتهنامه حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشوری به وسعت ایران نیست که با سوءمدیریت مواجه شده و امروز تنها در 8 صفحه منتشر میشود، بلکه این حوزه ICT ایران است که اولویت و جایگاه سابق خود را از دست داده و کوچک شده است.
به عبارت دیگر هفتهنامه عصر ارتباط به عنوان قدیمیترین نشریه تخصصی حوزه ICT ایران، یک شاخص، نبض و در یک کلام آینه این حوزه در کشور بوده و هست. عصر ارتباط همچون گذشته، امروز نیز صرفا بازتابی از واقعیتی است که در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور در حال وقوع است و اگر حوزه فاوا زمانی باغ و بستانی سرسبز بود و حالا نیست، به این علت است که باغبان، خود در بستر بیماری افتاده و نیاز به کمک دارد.
شرح گراف:
تصویر بیانگر میزان اثرگذاری عوامل مختلف بر افول رسانههای حوزه فاوا در سالهای اخیر است و در آن سعی شده که با ارایه آمار تقریبی، سهم هر یک از عوامل مختلف اثرگذار به شکل نسبی مشخص شود:
1. شرایط اقتصادی کشور و کاهش قدرت خرید مردم (40%، آبی)
2. خروج حوزه فاوا از اولویتهای کلان کشور (30%، قرمز)
3. غالب شدن رویکرد تبلیغاتمحوری به جای نقدمحوری در رسانههای کشور (15%، زرد)
4. نادیده گرفتن رکن چهارم دموکراسی در کشور (10%، سبز)
5. تاثیر اینترنت و فضای مجازی (5%، بنفش)
(منبع:عصرارتباط)
- ۹۸/۰۲/۲۴