رمزگشایی از "آیین پرستش اپل!"
سمیه مهدوی - استیو جابز وجمله معروفش را حتما به خاطر دارید، "متفاوت فکر کنید"، او در واقع سخاوتمندانه رمزموفقیت خود را در اختیار ما قرار داده و جالبتر این که خود او نیز به شدت به این حرف ایمان داشته است. حالا مصداق و گواه ادعای وی را میتوان در ساخت دستگاههای الکترونیکی و طراحی نرم افزارهای بینظیری و حتی روش کاملاً متفاوت و حسابشده تبلیغات اپل جستجو کرد.
شاید تا به حال به این موضوع دقت نکرده باشید، اما اپل بیآنکه کاربران و خریدارانش بدانند، زیرکانهترین و در عین حال هوشمندانهترین کمپین تبلیغاتی را در بین رقبایش دارد.
** تبلیغ به سبک اپل
اما این تفاوت فاحش میان اپل و سایرین از کجا نشات میگیرد.
واقعیت آن است که اپل بسیاری از کمپینهایش را بر پایه شایعهسازی و رازآلودگی بنا نهاده که اتفاقا به صورت کاملا حرفهای بیشترین نتیجه را نیز از این روش تبلیغاتش میگیرد.
جالب آنکه حتی اگر اپل در به وجود آمدن شایعات نقشی نداشته باشد و آنها را تکذیب کند، اما بیشک در دامن زدن به آنها از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. چراکه هرگاه شما گوشی تلفن را برداشته و از این شرکت در رابطه با صحت و سقم یکی از شایعات موجود سوال کنید، هیچ پاسخی دریافت نخواهید کرد. چراکه این شرکت در یک استراتژی هوشمندانه هر پرسشی را که نپسندند، شایعه تلقی کرده و میگویند به شایعات پاسخ نمیدهند.
علاوه بر این نه تنها هیچ اعلامیه و یا توضیحی از طرف این کمپانی برای پایان دادن به شایعات منتشر نمیشود بلکه با مخفی نگاه داشتن اطلاعات و حتی زمان عرضه محصول جدید خود، باعث رونق هر چه بیشتر بازار شایعات میشود. به هر حال رمزآلود نگاه داشتن و معلق نگه داشتن افکار مردم بین درستی یا نادرستی یک خبر تاثیر خود را بر ذهن مخاطب میگذارد. جالب این که اخبار مذکور عمدتا از جنس داستانهای زیبا، کوتاه و به یاد ماندنی هستند که مردم دوست دارند، آن را در مهمانیها و زمانی که در جمعی هستند برای یکدیگر تعریف کنند.
برای آنکه به خوبی در جریان اتفاقات و رویدادهای عجیبی که فقط برای کاربران آیفون و شرکت اپل رخ میدهد، قرار بگیرید باید سری به اخبار مربوط به اپل در دنیای اینترنت زد. قبل از ورود به ادامه مطلب دقت داشته باشید که این اخبار برای مثال از یک روستای دور افتاده از گوشهای در دنیا به سرعت انتشار خبر سقوط یک هواپیما به رسانههای بزرگ و آمریکایی راه یافته و از آنجا نیز به تمام رسانهها و بلاگهای کوچک و بزرگ دنیا پمپ میشود.
** نمونه خبر اول: اجاره نامزد برای خرید آیفون!
"یک مرد چینی برای خریدآیفون 6، نامزد خود را اجاره میدهد، این مرد در مقابل دانشگاه سونجیانگ در شهر شانگهای چین با پلاکاردی در دست ایستاده و توانسته توجه عده زیادی را به خود جلب کند. او در پوستری که برای اولین بار در شبکههای اجتماعی منتشر کرد اعلام کرده که این کار را با رضایت کامل نامزد خود انجام میدهد!"
حالا اجازه دهید سری به پشت این خبر جالب که حتما یاد هر خوانندهای میماند بزنیم. خواننده با این خبر تنها سطح خبر را دیده و از اثری که این خبر در پس ذهن آن به مخفیانهترین و عالیترین شکل ممکن میگذارد، بیاطلاع است. موضوع اینجاست که این مردچینی برای داشتن آیفون 6 حاضر شده چنین تصمیم عجیبی گرفته، و این یعنی "اگر شما برای خرید این گوشی سری به پس انداز ناقابل خود بزنید، کار بزرگی انجام نداده اید، چون اپل ارزشش را دارد! ارزشی که شما حتی به خاطر آن حاضر به زیر پا گذاشتن اخلاقیات نیز باشید!
** نمونه خبر دوم: سکته چینیها بعد از خرید آیفون!
"پیتر چاو بازیگر کمدی بین المللی به تازگی ویدیویی را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده که سراسر خنده است. او در این ویدیو قصد دارد نحوه ابراز احساسات چینیها را پس از خرید آیفون 5 نشان دهد. او بیان کرده تمامیچینیها پس از خرید آیفون 5 به مرز سکته رسیدند. شبکه CBC هم این ویدیو را پخش کرد تا تمام مردم دنیا آن را ببینند."
تعجب نکنید، این چینیها به رایگان صاحب این گوشی نشدهاند بلکه ظاهراً آن را خریده و اینقدر احساسات از خود نشان دادهاند که شبکه CBC هم این ویدئو را برای تمام دنیا پخش کرده است. و البته که این مساله کاملا غیر هدفمند، هدایت نشده و تصادفی بوده و هیچ ارتباطی با شرکت اپل و آیفون ندارد!
توجه داشته باشید که چینیها حتما در مورد مسایل مهم دیگر مانند دست یافتن به موفقیتهای ورزشی و ملی، نیز ابراز احساسات کردهاند اما هیچ فیلم، عکس و یا حتی خبری در این موردمنتشر نشده یا اگر هم شده به تیتر نخست رسانههای جهانی تبدیل نشده است. در واقع این موضوع به شکلی تلویحی و زیر پوستی پیام اصلی را به مخاطبان منتقل میکند که در دست گرفتن یک گوشی آیفون تا حد سکته و جنون شما را شاد میکند!
شاید شما هم با خود بگویید، این همه هیجان برای خرید یک گوشی از کجا میآید و این افراد حتما دیوانه هستند و در یک کلام این هیاهو به نظر شما مضحک و مسخره بیاید. اما حواستان باشد که در پس ذهن شما هم این تاثیر گذاشته میشود که به هر حال آیفون توانسته بخش زیادی از مردم را دیوانه خود کند و همین اثر بر ذهن سختگیر و هوشمند شما هم کفایت میکند!
** نمونه خبر سوم: فروش کلیه یک چینی برای خرید آیفون!
"نوجوان چینی برای تامین هزینه خریداری یک دستگاه آی-پد و آیفون، حاضر شد یکی از کلیههایش را بفروشد. بر اساس این خبر نوجوانی 17 ساله که تنها نام خانوادگی وی "ژنگ" اعلام شده است، برای خرید این دو محصول شرکت اپل در اینترنت جستجو کرده و پس از یافتن فروشنده، یکی از کلیههای خود را به قیمت 22 هزار ین (معادل سه هزار و 400 دلار) به فروش رساند!
سوال اینجاست که آیا این نوجوان قربانی تبلیغات اپل شده، یا این که خود بخشی از برنامه تبلیغاتی این شرکت است. به دست آوردن آی پد و آیفون در ازای از دست دادن یک عضو بدن، به نظر معامله منصفانه ای نیست. آیا این تبلیغات سعی دارند به مردم بگویند که محصولات اپل به هر قیمیتی میارزند؟!
** نمونه خبر چهارم: نخستین آیفونی که به زمین خورد!
"جک کوک سی اولین کسی است که در استرالیای غربی صاحب آیفون 6 شد، او پس از شمارش معکوس کارکنان اپل وارد فروشگاه شد و خرید خود را انجام داد. اما چند ثانیه بعد، غفلتا این گوشی از دست او رها شد و با زمین برخورد کرد. این اتفاق نیز در حالی رخ داد که وی به عنوان اولین خریدار در مقابل دوربینهای یک برنامه زنده قرار گرفته بود. گوشی او هیچ آسیبی ندید اما او توانست نام خود را به عنوان اولین کسی که آیفون 6 خود را بر زمین انداخت نیز ثبت کند!
شاید هم هدف دوم این خبر تست مقاومت گوشی آیفون در برابر چشم بینندگان نیز بوده است!
توجه داشته باشید که تلویحاً، این اولین خریدار آیفون 6 چیزی در حد تداعی اولین کسی که قدم در کره ماه گذاشت و اولین کسی که به نیروی جاذبه پی برد و ... قرار گرفته و انعکاس خبری مییابد.
** عشاقی شب زندهدار در صف خرید آیفون!
تا به حال در مورد هیچ محصولی چنین رقابتی برای اولین خریدار بودن ایجاد نشده است. به راستی چه رازی در کار این کمپانی نهفته است که قبل از این که زمان عرضه محصول جدید اپل فرا برسد بارها بارها با چنین اخباری روبه رو میشویم:
بسیاری از طرفداران با همراه داشتن زیر انداز و پتو در مقابل فروشگاه اپل و سایر نقاطی که این دستگاه فروخته میشود شب را صبح کردند و امیدوار بودند که نخستین فردی در دنیا باشند که این تلفن را خریداری میکنند.
ولی آیا اپل برای اولین خریدار محصولات خود تسهیلاتی در نظر گرفته، آیا کسی که به عنوان اولین خریدار وارد فروشگاه میشود میتواند به طور رایگان صاحب این گوشی شود؟ شاید هم خدمات و لوازم جانبی هدیه بگیرد؟ پاسخ همه این پرسشها منفی است. جالب است بدانید که نخستین سری گوشیهای اپل حتی گرانتر هم فروخته میشود!
گویی هدف اپل این است که شما فقط قرار است اولین باشید نه بیشتر و چه افتخاری در دنیا از این عظیمتر است که شما اولین مشتری هستید که گوشی آیفون را گرانتر خریده و آن را لمس میکنید!
پس این همه هیاهو برای چیست؟ اگر قرار است در ازای به دست آوردن چیزی، پول پرداخت کنیم دیگر اولین بودن، شب تا صبح و در سرما و گرما بیدار بودن، چه مفهومیدارد؟ مگر اپل قصد دارد تعداد انگشت شماری گوشی را در یک روز عرضه کند؟ آیا برخی از این افراد واقعا خریدار هستند یا تنها بازیگرانی هستند که برای اپل کار میکنند؟
شک ندارم که شما با خواندن این بخش از گزارش نیز بار دیگر از اهداف پشت پرده این فضاسازیها احتمالا غافل ماندهاید.
پس توجه داشته باشید که معمولا جزئیات محصولات اپل تا لحظه آخر و بر خلاف کلیه فروشی یک چینی در گوشهای از دنیا، به هیچ وجه افشا نمیشود. اما این صف طویل طرفداران قبل از عرضه محصول و هم چنین رقابت آنها بر سر اول بودن، این موضوع را نیز به پس ذهن شما و مخاطبان تداعی میکند که گویا این افراد هیچ شکی به کیفیت و زیبایی این محصول نداشته و قبل از این که محصول جدید را ببینند و لحظه ای آن را در دست گیرند مطمئن هستند که کارایی لازم را برای آنها خواهد داشت. در نتیجه ساعتهای طولانی در مقابل فروشگاهها منتظر میمانند.
** نمونههای دیگر از عجایب آیفون!
بد نیست با توضیحاتی که در پی آمد مروری بر چند خبر دیگر آیفونی نیز داشته باشیم.
"یکی از بزرگترین اپراتورهای موبایل درچین تعدادی از خیاطان را به خدمت گرفته تا برای کاربرانی که گوشیهای آیفون 6 پلاس خریداری میکنند، جیب بزرگتر بدوزند.
بر اساس این گزارش پس ازعرضه آیفون 6 وآیفون 6 پلاس درچین، بسیاری ازکاربران بامشکل جادادن گوشی داخل جیبشان مواجه شدند. بر این اساس نیازبود تا کیف همراه داشته یا جیب شلوار یا لباسشان بزرگترباشد، تا گوشی آیفون 6 پلاس داخل آن قرار گیرد. ازسوی دیگرشایعه خم شدن آیفون داخل جیب شلوارشان، باعث نگرانیهای برای کاربران و اپراتورها شد. براین اساس،چاینایونیکام به عنوان دومین اپراتوربزرگ تلفن همراه درچین گروهی ازخیاطان رابه خدمت گرفته که درسراسرچین فعالیت میکنند.”
همانطور که مشخص است، طراحی جیب بزرگتر راه حل اپراتوری چینی برای مشکل خم شدن آیفون 6 پلاس و البته ایجاد سهولت در حمل آن است. فارغ از صحت و سقم این خبر، مساله مهم این است که آیفون باید در هر شرایطی محبوب بماند حتی اگر خم شود و این وظیفه کاربر است که با تغییر اندازه جیب شلوار و یا حتی حذف جیبهای پشتی شلوار امنیت این گوشی را تامین کند. کسی چه میداند شاید این جا خم شدن آیفون به عنوان یک مزیت، میتواند باعث ایجاد دگرگونی در دنیای طراحی مدلهای جدید شلوار شود!
" خانمی چینی در حین استفاده از سرویس بهداشتی غفلتا گوشی آیفون خود به داخل چاه فاضلاب میاندازد، در این حین شوهر و مادر شوهر وی که از این اتفاق مطلع میشوند برای نجات گوشی دست به کار میشوند. ابتدا شوهر این خانم وارد چاه فاضلاب میشود که بر اثر گاز گرفتگی جان خود را از دست میدهد، سپس مادر شوهر وی برای نجات پسرش اقدام میکند که او نیز بر اثر تجمع گازهای کشنده به سرنوشت پسرش دچار میشود!
این همه فداکاری فقط به خاطر یک تلفن همراه! در این جا دو نفر جان خود را برای نجات آیفون سیصد و بیست دلاری فدا کرده اند، آیا آیفون ارزش این همه جانفشانی را دارد؟ خبر مردن این دو نفر به خاطر گوشی آیفون چگونه جهانی شده است؟ مگر غیر از این است که روزانه صدها نفر در معادن، جادهها و کارخانههای چین جان خود را از دست میدهند و این خبرها حتی به شهرهای همسایه هم درز نمیکند، چه برسد به تمام دنیا.
آیا تا به حال شنیده اید که خانمی برای نجات انگشتر الماسش، چنین جانفشانی ازخودنشان دهد؟
آیا اپل با تولید و انتشار این خبرها تلاش دارد به دنیا بقبولاند که ارزش محصولاتش چیزی بیش از ارزش مادی آنهاست؟ این که انسانها در طول تاریخ برای پاسداری از مقدسات و باورهای خود حاضر به فداکردن جان و مال خود بوده اند حرف تازه ای نیست، اما این که برخی برای محصولات اپل نیز حاضر به انجام چنین کارهایی هستند امر تازه ای است که فقط جنبه تبلیغاتی دارد،
به نظر میرسد این شرکت با رواج تعصب گرایی در بین طرفداران خود قصد دارد به تقویت کمپین تبلیغاتی خود در تمام دنیا ادامه دهد. ما نیز تایید میکنیم که اپل یک پیشتاز در دنیای فناوری محسوب میشود و محصولات این شرکت از کیفیت بالایی برخوردار است. بیشک تمام خریداران محصولات اپل نیز، دچار سحر و جادوی تبلیغات اپل نشدهاند.
آیا زمان آن نرسیده که ما نیز به جمله معروف جابز عمل کنیم و به جای این که تحت تاثیر تبلیغات تصمیم بگیریم، متفاوت فکر کنیم.(منبع: عصر ارتباط)
- ۹۳/۰۸/۲۶