قطب جهانی ارتباطات و فرصت یگانه ایران
عباس پورخصالیان - تاکنون در حق فاوا، جفا روا داشته و فرصت¬سوزی کرده ایم. سی سال پیش در بخش صنعت فاوا، نخستین رایانه دیجیتالی و اولین مرکز تلفنی دیجیتالی را در منطقه ساختیم؛ ولی بخاطر ناباوری متولیان دولتی وقت، به تولیدکنندگان و فروشندگان آنها در مقیاس ملی، منطقه¬ای و جهانی تبدیل نشدیم. حتی نتوانستیم با خرید کلان و مصرف محصولات دیجیتالی دیگران، از پویایی ذاتی فاوا برای توانمندسازی خود و آحاد ملت و توسعه پایدار کشور استفاده کنیم. اکنون چند صباحی است که روی توسعه پهنای باند متمرکز شده ایم. اما به نظر می¬رسد هدف¬گذاری ملی برای توسعه پهنای باند، هنوز مطرح نیست. حال به نظر می¬رسد، ورق برگشته است.
امسال، مبیننت با این شعار و شور و شعور در چهاردهمین تلکام شرکت کرد که می¬خواهد خدمات خود را مطابق نیاز متقاضیان ارایه کند و لذا برخی از محصولات جدید خود را «پهنای باند اختصاصی»، «پهنای باند 717»، «پهنای باند 727»، «پهنای باند مدیریتشده»، و «پهنای باند توزیعشده» معرفی کرد. از این نام¬گذاری¬ها و آن شعار می¬توان حدس زد که شرکت مذکور در پررونق¬ترین بازار خدمات B2B، یعنی در حوزه دسترسی پرسرعت به اینترنت گام نهاده، حوزه¬ای که ارتباط شبکه¬های داده¬رسانی محلی با هم، انتقال متقابل آی.اِس.پی¬ها، ارائه خدمات ترانزیت ترافیک میان¬اُپراتوری درون¬کشوری و برون¬کشوری و بسیاری دیگر از مباحث فراخ¬باند را دربر می¬گیرد. به این تیزبینی باید تبریک گفت.
در اهمیت این حوزه از خدمات فاوا می-توان گفت: کف انتظار از توسعه فراخ¬باند در کشور، توسعه فاوا بعنوان محور توسعه پایدار همه بخش¬های کشور است؛ و سقف آن، بدون شک، تبدیل شدن کشور به قدرت و قطب ارتباطی در منطقه، قاره و جهان است. و البته، عبارت اخیر (تبدیل شدن کشور به قدرت و قطب ارتباطی منطقه، قاره و جهان) اغراق، مبالغه یا خیال¬پردازی نیست، بلکه با در نظر گرفتن واقعیات ملموس چند سال اخیر، شدنی است و با ذکر چند مثال می¬توان به درستی آن پی بُرد.
برای مثال، در نظر بگیرید، پروژه-های احیا و توسعه جدید سامانه فراخ¬باند میان¬قاره¬ای «ماوراء آسیا-اروپا» را که به TAE مشهور است. یا بخاطر بیاورید، راه¬اندازی پروژه نوری درون¬قاره¬ای «دروازه حمل و نقل سریع اروپا- ایران» موسوم به EPEG را. یا به طرح پروژه¬های مشابه بیندیشید، از قبیل «حلقه فیبر نوری پیرامون دریای خزر» که کنسرسیوم ایران مبین در اجرای آن مشارکت دارد؛ و بناست کشورهای پیرامون دریای خزر را یک¬پارچه بهم متصل کند؛ و ملاحظه کنید پروژه «اَبَربزرگراه اطلاعات ماوراء اوراسیاTASIM » راکه قرار است، اتحادیه اروپا را به ترکیه، آسیای مرکزی، ایران، افغانستان، پاکستان، هندوستان و چین، از طریق کابل نوری زمینی متصل کند.
همه این پروژه¬های سنگین و هزینه¬بر جزو حوزه فراخ¬باند طبقه¬بندی می¬شوند و نشان¬دهنده اراده جهانی برای ایجاد مسیرهای پشتیبان برای روز مبادا هستند: روزی که قطع فیزیکی کابل¬های نوری بعلت حادثه¬ای تروریستی علیه بزرگراه¬های کشیده¬شده در کف آبراه سوئز، باب¬المندب، خلیج عدن و خلیج فارس رُخ دهد. در واقع، پس از حادثه یازدهم سپتامبر 2001، نگرانی عمومی در مورد حمله احتمالی به زیرساخت¬های جهانی اطلاعات بالا گرفت.
قطع مکرر فیبر نوری فالکون در سال¬های اخیر، بخصوص در سمت ایران که هیچ¬گاه علت اصلی آن رو نشد و لنگر کشتی و کوسه¬ماهی مقصر قلمداد شدند، سب-ساز خیر برای مردم جهان شد. در سال¬های اخیر، تراکم بیش از حد بزرگ¬راه¬های نوری اطلاعات در نزدیکی کشورهای ناآرام، ناامن و از لحاظ سیاسی ناهمگن و از لحاظ اقتصادی ناپایدار در «خموشا» (خاورمیانه و شمال آفریقا)، و ترس از قطع ارتباطات جهانی توسط دشمنان دوست¬نما و افراط¬گرایان، باعث شد سیاست¬گذاران بازار خدمات ترانزیت درون¬قاره-ای و میان¬قاره¬ای اینترنت، پیش از پدیداری بهار عربی، داهیانه بازار را ارزیابی کنند و با آینده¬نگری به دور زدن جهان عرب رأی بدهند و عبور از خاک کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی، ایران و جاده ابریشم را برای ایجاد بزرگ¬راه¬های جهانی اطلاعات و زیرساخت¬های نوری مطمئن جدید هدف¬گیری کنند.
آنچه آنها در نظر داشتند احتمالاً چیزی بیش از ایجاد مسیرهای پشتیبان و جایگزین در صورت قطع بزرگ¬راه¬های فلگ، فالکُن و امثالهم است.
در هر صورت، اقدامات سرمایه¬گذاران بازار خدمات ترانزیت جهانی و محلی اینترنت، برای ما دو اثر مثبت در پی داشت و دارد: 1) سامانه قدیمی نوری ماوراء آسیا- اروپا، موسوم به TAE در بخش¬هایی کلاً احیا شد، و شرکت ارتباطات زیرساخت نیز مجبور است، طرح جدید TAE را واکاوی و در ایران، کاری در قبال توسعه آن انجام دهد؛ 2) ایجاد بزرگراه نوری اروپا و ایران موسوم به EPEG مطرح شد که شرکت ارتباطات زیرساخت بموقع در استقبال از آن، واکنش نشان داد.
با استناد به شواهد یاد شده و مشابه، می¬توان پی برد که اکنون فرصت مناسبی دست داده است تا ایران بعنوان قطب ارتباطی منطقه، قاره و جهان، هم زیرساخت¬های ارتباطی خود را تقویت کند و هم موقعیت خود را در منطقه، قاره و جهان بازسازی و تثبیت نماید. رسیدن به این هدف، در گروی کیفیت خدمات دسترسی فراخ¬باند در درون¬ کشور و میان¬ کشورهای همسایه، به علاوه عرضه رقابتی و ارزان این خدمات است.
(اصطلاح «فراخ¬باند» از لحاظ فنی و سرعت دسترسی، از «پهن¬باند» متمایز می¬شود.
در حالی که سرعت پهن¬باند "wideband" به کیلو بیت برثانیه سنجیده می¬شود، سرعت فراخ¬باند "broadband" به مگابیت برثانیه بیان می¬شود.) این امر ثابت شده است که اگر خدمات دسترسی فراخ¬باند به بهایی استطاعات¬پذیر و با کیفیت مناسب ارائه شود، به طور میانگین به رشد سالانه 35 تا 40درصدی بازار خدمات دسترسی فراخ¬باند منجر می¬شود، تولید ناخالص داخلی را بالا می¬برد و چندین اشتغال جدید در ازای هر اشتغال از دست رفته ایجاد می¬کند (رجوع شود به مدل¬سازی بازار خدمات فراخ¬باند توسط شرکت Terabit Consulting) .
این مزیت توسعه خدمات فراخ¬باند، سه کشور آذربایجان، قزاقستان و روسیه، به علاوه ایران و چین را که در اثر برقراری پیوندهای نوری TAE و EPEG به هم مرتبط شده اند، در وضعیتی مناسب برای رسیدن به رشد اقتصادی مطلوب قرار می¬دهد.
اکنون که در چهاردهمین نمایشگاه بین¬المللی تلکام، محصولات فراخ¬باند یکی از شرکت¬های داخلی مطرح شده است، باید بر اهمیت اغتنام از فرصت¬های ایجاد شده در حوزه فراخ¬باند در برهه حاضر تکیه کرد و گوشزد نمود که احصاء آمار و اطلاعات دقیق از وضع کنونی سامانه¬های نوری مذکور، تجزیه و تحلیل موقعیت ایران در منطقه و رفع کاستی-هایمان می¬تواند راهی برای تبدیل کشور به قطب ارتباطی منطقه، قاره و جهان بگشاید، به شرط آن که وزارت خارجه و وزارت ارتباطات همراه با سیاست¬گذاران مان در شورای عالی فضای مجازی بیانگر اراده ملی نظام شوند و جمیعاً در این راه بکوشند تا موانع سیاسی و فنی را از پیش پای نظام بردارند؛ به امید آن که از این رهگذر، کشور به رشد مثبت اقتصاد ملی و ایجاد هزاران اشتغال جدید نایل شود.
اکنون کنسرسیوم ایران مبین و شرکت ارتباطات زیرساخت در نبود این عزم ملی به حداقل¬ها بسنده کرده ند و باید می¬کردند، یعنی فرضاً به سرمایه¬گذاری مخاطره-آمیز؛ تقلیل ظرفیت تی.اِی.ئی در حد چند E1 و دریافت حق عبور از مدیریت کابل اِپـِگ، در حالی که همکاری فنی و مالی شرکت¬های ایرانی در پروژه¬های ایجاد بزرگراه نوری درون¬قاره¬ای و میان¬قاره¬ای باید پاداش بزرگ¬تری را به ارمغان آوَرَد، قدرت رزمایش مدیران و سیاست¬مداران ما را در منطقه و جهان بالا ببَرَد و متقابلاً به اقتدار شرکت¬های ما، در منطقه منجر شود.(منبع: عصر ارتباط
- ۹۳/۰۷/۲۳