ماجرای خرید اینترنت از شرکت لاکپشت دونده!
آیدین سیار سریع - برای خانهای که تازه اجاره کرده بودم دنبال اینترنت بودم. با یکی از دوستان صحبت میکردیم که گفت چرا از «لاک پشت دونده» اینترنت نمیگیری؟ گفتم مگه لاک پشتهای دونده هم اینترنت میدن؟ گفت: تو این دوره و زمونه که کوالاهای بارداری که یه پاشون تو گچه هم اینترنت پرسرعت ارائه میدن این لاک پشت دونده بهترین شرکت خدمات اینترنته. حرفش با این که منطقی نبود ولی قانعم کرد و روز بعد به شرکت «لاک پشت دونده» مراجعه و در خواستم را مطرح کردم. خانمی که پشت میز نشسته بود شماره تلفنم را پرسید. عذرخواهی کردم و گفتم من ازدواج کردهام. نمیدانم چرا ناراحت شد. برای این که از دلش در بیاورم گفتم: خیلی خب، ناراحت نشو. شماره خونه رو میتونم بدم.
بیشتر ناراحت شد. نگاهی سرشار از «بی شششعور»های ناگفته کرد و گفت: بگین! گفتم: نمیخوام. رفتارتون رو اصلاح کنین. این چه طرز برخورد با مشتریه؟ رفتم به خانمی که کنار این خانم بی جنبه نشسته بود سلام کردم و گفتم: ببخشید اینترنت میخواستم! گفت: شماره خونهتون لطفا. در دلم آفرین و درود گفتم به این همه فهم و کمالات. شماره را گفتم. در کامپیوترش وارد کرد و نگاه خوشحال و خندانش را از کامپیوتر به چشمانم دوخت و گفت: تبریک میگم! با خوشحالی گفتم: پسره؟ ابروهایش را در هم کشید و با خشم چند ثانیه خیره به من نگریست.
واقعا نمیدانم چرا امروز نمیتوانم شوخیهایم را کنترل کنم. وضعیتی شده! گفتم: عذر میخوام، امروز یه کم حالم خوب نیست. گفت: منطقه شما مجهز به فیبرنوری شده. من که اصلا نمیدانستم فیبر نوری چی هست و نزدیکترین حدسی که میتوانستم بزنم این بود که فامیل محمد نوری اینا باشه با خوشحالی گفتم: جدی؟ فیبر نوری؟ وای خدا باورم نمیشه. حالا شخص خاصیه این فیبر نوری؟ گفت: نه. سیمهای به خصوصی هستن که اطلاعات رو با سرعت نور انتقال میدن و به دست شما میرسونن.
گفتم: یعنی تو منطقه ما سرعت اینترنت اینقدر بالاست؟ سرش را به نشانه تایید تکان داد. با خوشحالی گفتم: دیگه نمیتونم صبر کنم. اگه ممکنه سریعا نسبت به رانژه خط من مبادرت فرمایید. خانم مهربان با لبخند گفت: ولی ما نمیتونیم!
حیرت زده گفتم: چرا؟ گفت: چون فیبر نوریه. گفتم: خب خوبه دیگه. سرعتش که بالاتره. گفت: ما فقط میتونیم رو سیمهای مسی اینترنت ارائه بدیم. با تعجب گفتم: مسی؟؟ گفت: اگه میخواهی با سیم مسی و سیم رونالدویی شوخی کنی خودت برو بیرون.
گفتم: حقیقتا میخواستم شوخی کنم. خوب شد قبلش گفتی. حالا تکلیف من چیه؟ چیکار باید بکنم؟ گفت: شما سه راه دارین. یک این که مشترک اینترنت مخابرات بشین که سرعتش پایینه، قطعی زیاد داره، تلگرام و اینستاگرام رو هم به خاطر عاقبت خودتون باز نمیکنه. دو این که از اینترنت همراه استفاده کنین. یعنی با موبایل متصل به اینترنت بشین که شرکتهای محترم مخصوصا اون زرده طرحهای خوب و به صرفهاش رو برداشتن. سومین راه اینه که از «وایمکس» استفاده کنین.
میتونم بپرسم حقوق ماهانهتون چقدره؟ من که گیج شده بودم گفتم: بله... ماهی سه میلیون و پانصد. گفت: متاسفانه شما برای استفاده از وایمکس خیلی فقیرین. از خانم محترم و باشخصیت تشکر کردم و از شرکت لاک پشتهای دونده خارج شدم. الان یک ماه از آن روز میگذرد. علیرغم سیاه نماییهای خانم باشخصیت شرکت خدمات اینترنتیای را پیدا کردم که هم سرعتش بالاست هم قیمتهایش به صرفه است. مجانی هم راه اندازی کردند و خودشان آمدند در خانهمان کورههای مخصوص ساختند، هر سه ساعت به صورت شیفتی میرویم ذغال سنگ میریزیم و اینترنت را کانکت نگه میداریم.
همهمان خیلی راضی هستیم. هم فعالیت بدنی و ورزش محسوب میشود و هم همیشه یادمان میماند که اینترنت با چه مشقتی به دست میآید. این نارضایتیها هم که هست اینها همه تقصیر آمریکاست. میدونی چرااا؟ چون مردم
راحت طلب شدهاند. انشاا... به زودی به عصر پارینه سنگی برگردیم تا مردم راحت طلبی و تن آسانی را ترک کنند و قدر مسئولین کشور، اینترنت کشور، اون شرکت زرده و دستاوردهای ارتباطاتی کشور را بیشتر بدانند. (منبع:قانون)
- ۹۴/۰۵/۱۱