نبرد تاکسیهای اینترنتی در ایران
میلاد بابانژاد - از وقتی پای استارتآپهای اینترنتی به دنیای ما باز شد، شیوه زندگی ما دیگر مثل سابق نشد. حالا دیگر نیازی نیست حتی برای نان خریدن هم پایتان را از خانه بیرون بگذارید، چه برسد به تاکسی گرفتن.
گرچه این اتفاقات به لطف گسترش اینترنتِ موبایل در چند سال اخیر و این دولت برای ما تازگی دارد، عمر این استارتآپها در جهان به بیش از 10 سال میرسد.
یکی از این استارتآپها که دنیای ما را برای همیشه تغییر داد، استارتآپ اوبرکب بود که در آمریکا با بودجهای نزدیک به 19میلیون دلار شروع شد و این تولد تاکسیهای اینترنتی در جهان بود. بعد از آن اوبر بزرگ و بزرگتر شد و رقیبانی پیدا کرد که کارشان تا تهران و ایران خودمان هم کشیده شد.
سرویسهای حملونقل اینترنتی نه فقط در ایران، بلکه در کل جهان محاسن فراوانی دارند. مردم عاشق استفاده از آنها هستند، اما در مقابل تاکسیرانها، مسئولان حملونقل و عدهای از مردم به این کسبوکار اینترنتی بدبین هستند و سخت جلویش ایستادهاند و حتی در برخی کشورها موفق شدند جلوی کارشان را بگیرند. در ادامه به استدلالهای این گروه میپردازیم و خواهیم دید در چه کشورهایی موفق شدند و چگونه؟
نرمافزاری دوستداشتنی یا شیطانی وسوسهکننده؟
اگر پای درددل تاکسیرانها و اقلیت مخالف فعالیتهای این سرویسهای حملونقل بهویژه آنهایی که از ماشینهای شخصی برای این کار استفاده میکنند (بهعنوان مثال اوبر)، بنشینید خواهید دید این کسبوکارهای پرسود و دوستداشتنی زیاد هم معصوم نیستند. آنها انتقادات خود را به این سرویسها در چند بخش کلی مطرح میکنند؛ انتقادهایی که ازنقض حریم خصوصی تا فرار مالیاتی گسترده اند.
حریم خصوصی و طرحهای ترافیکزا
سرویسهای حملونقل اینترنتی اطلاعات زیادی از شما دارند؛ برای مثال تلفنتان، مشخصاتتان، تا حدی حساب بانکیتان و مهمتر از همه اطلاعاتی ازجمله اینکه چه زمانی کجا میروید و احتمالا خانه و محل کارتان کجاست. اینها فقط تکهای از کوه یخی است که روی آب است؛ اگر سراغ باقی کوه یخ در زیر آب برویم متوجه میشویم این سرویسها میتوانند با تحلیل دادههای مذکور به اطلاعات بسیار خصوصیتری هم برسند؛ ازجمله اتفاقی که در آمریکا افتاد و اوبر بهصورت آزمایشی سرویسهایی را که بین 10 شب تا چهار صبح روزهای تعطیل گرفته شده بود تحلیل و با روزهای دیگر مقایسه کرد و به مقادیر زیادی خیانت پی برد. البته خود اوبر نمیخواست این اطلاعات را بروز دهد، اما اشتباه معاون یکی از قسمتهای اوبر کافی بود که مردم از این آزمایش آگاه شوند و اعتراضهای زیادی هم علیه آن ابراز کنند.
فراتر از اینها جنگ بین این سرویسها در کشورهای مختلف به پخش شدن اطلاعات شخصی شما منجر خواهد شد؛ برای مثال اوبر در اقدامی که هنوز ثابت نشده است سرورهای رقیب خود یعنی سرویس لیفت را هک کرد و به اطلاعات شخصی رانندگان آن دست یافت و بسیاری از آنها را با پیشنهادهای اغواکننده به استخدام خود درآورد؛ علاوه بر آن مشتریان لیفت را هم به استفاده از اوبر ترغیب کرد. در اقدامی دیگر اوبر درخواستهای غیرواقعی برای لیفت و امثالهم در سراسر جهان میفرستاد و با کنسل کردن درخواستها کاروبارشان را کساد کرد و سیستمشان را حسابی به هم ریخت. حال بماند که این اطلاعات ازجمله اطلاعات مربوط به جابهجاییها میتواند در اختیار سرویسهای امنیتی کشورهای گوناگون قرار بگیرد و خیلیها با این قضیه مشکل دارند.
این مورد البته صرفا درباره اوبر صادق نیست؛ بلکه همانطور که گفته شد، سایر برندهای مشابه نیز تا حدی از همین شیوهها و روشها در تحلیل اطلاعات آماری خود استفاده میکنند؛ بهعنوان مثال سرویس اسنپ در ایران در قوانین خود که در ابتدای نصب برنامه برای کاربرانش به نمایش میگذارد نوشته است که اسنپ خود را مجاز میداند اطلاعات شخصی، اطلاعات مکانی، اطلاعات سفر و اطلاعات دستگاه شما را ذخیره و استفاده کند، ولی هیچ کاربری مجاز نیست اطلاعات سایر مسافران و رانندگان را ذخیره و از آنها استفاده کند؛ درضمن وظیفه محافظت از اطلاعات حساب شما بر عهده خودتان است.
جدا از این، باید به شیوههایی نیز اشاره کرد که اکنون شاخه جدیدی از بازاریابی با عنوان بازاریابی دیجیتال را پیش روی این کسبوکارها قرار داده است. آفرها یا همان تخفیفهای خودمان بهخصوص در برخی از مسیرها باعث ایجاد مشکلات و مزاحمتهای بسیاری برای ناظران حملونقل عمومی همانند پلیس راهنمایی و رانندگی شده است؛ بهطور مثال تخفیفهایی که این سرویسها برای حملونقل مسافر به یک نقطه به خصوص (البته با مشارکت صاحبان دیگر کسبوکارها) در نظر میگیرند سبب ایجاد گرههای ترافیکی در ساعتهای خاص و مکانهای خاص شده است؛ مشابه اتفاقی که چندی پیش همزمان با مراسم افتتاحیه یک فیلم سینمایی در سینمایی خاص رخ داد و به ترافیک بسیار سنگین در یکی از محلههای غربی تهران منجر شد.
مالیاتهای نامرئی
خیلیها معتقدند بسیاری از سرویسهای حملونقل اینترنتی ارزانفروشی میکنند تا رقبایشان را از رده خارج کنند و بعد که موفق به این کار شدند میتوانند هر قدر دلشان خواست از مشتری پول بگیرند. آنها در بسیاری از کشورها با استفاده از ترفندهای مالیاتی دولتها را راضی کردهاند که شکل کارشان طوری نیست که بتوانند مالیات بپردازند.
باز هم مثالی از کشور خودمان به گفته رانندگان یکی از همین سرویسها در تهران، قیمتی که این سرویس در برخی مواقع به مسافران پیشنهاد میکند با مبلغی که در حقیقت در اختیار راننده قرار میگیرد متفاوت است.
گاهی این سرویسها از پورسانتی که باید از رانندگان دریافت کنند صرفنظر میکنند و حتی برخی از مواقع نیز خود مبلغی اضافه بر آنچه مشتری پرداخت میکند در قالب یارانه به رانندگان میدهند تا به قولی با یک تیر دو نشان بزنند؛ اول سایر کسبوکارهای مشابه را با مشکل اقتصادی و به نوعی حذف از بازار روبهرو کنند (یعنی چیزی شبیه همان واژه معروف «دامپینگ»). در مرحله بعد هم با این مشوقها به نوعی رانندگان سنتی این بخش یعنی آژانسها را به سمت فعالیت در تجارت خود بکشانند.
البته در سایر کشورها بسیار دیده شده است که این نوع سرویسها از اعتصاب و اعتراضهای تاکسیرانها نهایت سوءاستفاده را کردهاند. نمونه اخیر آن در جریان اعتصاب یکساعته تاکسیرانهای نیویورک در اعتراض به فرمان مهاجرتی ترامپ بود. در این یک ساعت اوبر قیمتهای خود را دوبرابر کرد و به مردم در فرودگاه نیویورک سرویس داد که سروصدای زیادی هم به پا کرد. بزرگترین برنامه اوبر بهعنوان شرکت پیشرو در زمینه این سرویسها، جایگزینی ماشینهای بدون سرنشین در ناوگان خود است؛ با این اقدام بسیاری بیکار خواهند شد و مفهوم تاکسی بهکلی عوض میشود و شاید رانندگان تاکسی دیگر وجود نداشته باشند.
نکته مهم دیگر در این بخش همان فرارهای مالیاتی است. درحالیکه اکنون دولت به نوعی از ایجاد اشتغال کاذب از سوی این استارتآپها راضی به نظر میرسد، ظاهرا با گسترش فعالیت رانندگان در این بخش با کاهش درآمدهای مالیاتی مواجه خواهد شد. هرچند این موضوع یعنی سود و زیان دولت در این بخش پیچیدگیهای خاص خود را دارد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
مسافربرهای مجازی
بسیاری این سرویسها را رقیب تاکسیها -به آن شکلی که میشناختیم- میدانند، اما برخی معتقدند این سرویسها در حال نابودی تاکسیها هستند.
رانندگان تاکسی در کشورهای مختلف پیش از گرفتن مجوز، راههای سختی را برای گرفتن تأییدیه طی میکنند، اما رانندگان این سرویسها با توجه به قوانین سهلگیرانه خود که بههیچوجه هم به سیستم تاکسیرانی کشورها پاسخگو نیست استخدام میشوند و این یعنی خطر برای مسافران.
در کشورهایی که این سرویسها فعال هستند، شکایات بسیاری از رانندگان آنها به دلیل آزار و اذیت مسافر به اشکال گوناگون مطرح میشود. نمونه وطنی این موضوع هم که نیازی به یادآوری ندارد؛ همان اتفاق تلخی است که یکیدو ماه پیش برای یکی از مسافران زن معروفترین تاکسی اینترنتی ایران رخ داد و درنهایت بعد از یک ماه به عذرخواهی و تغییر شیوه جذب راننده در این شرکت منجر شد. اما نکته جالب باز هم به قوانین این کسبوکارها مربوط میشود؛ شرکتهای استارتآپی که متأسفانه به دلیل خلأهای قانونی اکنون بیشتر به شتر گاو پلنگ میمانند.
درحالیکه شرکتهای حاضر در بخش تاکسیرانی خصوصی و یا آژانسهای کرایه اتومبیل برای استخدام نیروهای خود قوانین سفت و سختی دارند، این کسبوکارها بهراحتی در کنار خیابان در حال جذب رانندگان خود هستند.
درست است که در میان همان شرکتهای تاکسیرانی خصوصی نیز موارد آزار و اذیتهای بسیاری وجود داشته است و شاید شفافیت موجود میان راننده و مسافر تاکسیهای اینترنتی درنهایت میتواند روند رسیدگی به پروندههایی از این دست را سرعت بخشد، اما باز هم این کسبوکارها بار مسئولیت در این بخش را از شانه خود برداشتهاند.
به این نوشته که در قالب قانون استفاده از خدمات یکی از همین شرکتها در بدو عضویت کاربران به آنها اعلام میشود توجه کنید: «... هیچ مسئولیتی را در قبال کارها و رفتار راننده که خلاف قوانین کشور باشد بر عهده نمیگیرد و در صورت رخ دادن چنین موردی شما باید از شخص خاطی شکایت کنید نه شرکت...»
تاکسیهای اینترنتی کجا مجوز ندارند؟
وقتی خودروهایی با رانندگان عادی از اقشار مختلف جامعه و با طرز فکرهای گوناگون جای تاکسیها را بگیرند، طبیعی است که براساس افکار خود مسافرانشان را قضاوت کنند؛ برای مثال اگر راننده نژادپرست باشد با مسافران سیاهپوست خود بدرفتاری میکند یا اگر دید بدی به زنها داشته باشد آنها را مورد آزار و اذیت کلامی قرار خواهد داد و بسیاری دیگر از این موارد.
قضاوت درباره اینکه چه میزان از این موارد واقعا درست و پذیرفتنی است با خود شماست، اما همین استدلالها با کمی تفاوت در بسیاری از کشورها ازجمله بلغارستان، دانمارک، مجارستان، ایتالیا، ژاپن، چندین ایالت آمریکا و کانادا باعث شده است این کسبوکارها تعطیل شوند و جایشان را به نرمافزارهای ویژهای بدهند که فقط و فقط مخصوص تاکسیها هستند و نرخ مشخصی ندارند.
مرور، اتفاقاتی را که در چند کشور موجب تعطیل شدن این سرویسها شد بررسی ماجرا را روشن میکند.
یکی از شاخصهای معروف بلغارستان، نارضایتی مردم از تاکسی و سرویسهای حملونقل عمومی است؛ از این رو، اوبر بهعنوان پیشرو در زمینه سرویسهای حملونقل اینترنتی، این کشور را طعمهای مناسب برای خود دید و در سال 2014 کار خود را آغاز کرد، اما تظاهرات تاکسیرانان در مارس 2015 مقامات این کشور را مجبور کرد سپتامبر سال بعد تحت عنوان تجارت ناعادلانه، جلوی فعالیت این شرکت را با وجود رضایت 80درصدی استفادهکنندگان از این سرویس، بگیرد.
در کانادا و اونتاریو تاکسیرانها شرکت اوبر را برای جریمهای 400 میلیون دلاری به علت نقض ماده 39.1 قانون حملونقل ترافیک جادهای با عنوان مسافرکشی توسط رانندگان بدون مجوز لازم، تحت پیگرد قانونی قرار دادند و جلوی آن را گرفتند.
در دانمارک و فنلاند قوانینی تصویب شد که بهمرور جلوی کار این سرویسها گرفته شود؛ هرچند مردم این کشورها اعتقاد داشتند این اقدام موجب بیکاری بیش از پنج هزار راننده و سرگردانی 500 هزار کاربر میشود.
در ایتالیا و فرانسه از همان ابتدا جلوی اوبر گرفته شد، اما این شرکت بدون توجه به کار خود ادامه داد. دادگاههای این کشورها سر حرف خود ایستادند و بالاخره بعد از کشوقوس فراوان و تظاهرات تعداد پرشماری از رانندگان تاکسی جلوی فعالیت این سرویس برای مدتی گرفته شد تا اینکه اوبر تقاضای تجدیدنظر خود را فرستاد و فعالیتش را با این بهانه که هنوز حکمی قطعی نیست، از سر گرفت و این کشمکش هنوز در این کشورها ادامه دارد.
در خاور دور هم مقاومتهایی در این زمینه صورت گرفته است؛ برای مثال در کرهجنوبی، پلیس راهنمایی و رانندگی یکی از رانندگان این سرویسها را به دلیل استفاده از ماشین اجارهای مبلغ هزار دلار جریمه کرد و مقامات این کشور اعلام کردهاند بهزودی جلوی فعالیت این سرویسها را خواهند گرفت.
در تایوان، یکی از اولین کشورهایی که پای این سرویسها به آن باز شد، اوبر با زیرکی شرکتش را تحت عنوان یک شرکت دادهپرداز ثبت کرد و بدون اخذ مجوزی برای حملونقل، به کارش ادامه داد. بعد از تظاهرات تاکسیرانها و جریمه میلیونی اوبر از طرف دولت که حاضر به پرداخت آن نشد، امسال دیگر خبری از این سرویسها در تایوان نخواهد بود؛ مگر اینکه زیر نظر تاکسیرانی فعالیت کنند.
تاکسیهای اینترنتی در ایران
بحث تاکسیهای اینترنتی در ایران نیز اعتراضات بسیاری را به دنبال داشته است. از اتحادیه مؤسسات حملونقل درونشهری تا سازمانهای تاکسیرانی وابسته به شهرداری همه و همه به فعالیت این شرکتها بدون اخذ مجوزهای لازم و البته زیر پا گذاشتن شرایط برابر اقتصادی معترض هستند و شکایتهای مختلفی نیز در مراجع گوناگون مطرح است که تاکنون مشابه بعضی از کشورها به نتیجه روشنی نرسیده است. برخی دلیل این موضوع را وابستگیهای ویژه این کسبوکارها به نهادها و افراد خاص میدانند که البته تا به حال بهصورت رسمی تأیید نشده است.
البته این موضوع فقط مربوط به نمونههای ایرانی نیست. شرکت اوبر بهعنوان پدر این نوع سرویسهای حملونقل اینترنتی روز به روز بزرگتر شده است و حالا میگویند حتی در مجلس آمریکا و در بسیاری از حکومتها گروه لابی دارد و با استفاده از آنها بهراحتی قوانین را دور میزند و به کارش ادامه میدهد. افسانههای زیادی درباره آزار و اذیت مسافران این سرویس از سوی رانندگان و حتی تجاوز و قتل در آمریکا دهان به دهان میشود، اما این شرکت به حکم بیگناهی یا لابی قدرتمند و راضی کردن شکات، تاکنون کمتر در دادگاههای آمریکا و مخصوصا دادگاههای مهم محکوم شده و حال در فکر ماشینهای بیسرنشین و مسافرکشی با هلیکوپتر در آینده است.
کلکی که اوبر در تایوان به مقامات دولتی زد، دستمایه مدلهای وطنی هم شد. در ایران هم تاکسیهای اینترنتی معتقدند یک شرکت نرمافزاری هستند و صرفا یک اپلیکیشن موبایل ساختهاند که مسافر را به راننده وصل میکند و درنتیجه نیازی به اخذ هیچگونه مجوزی ندارند. اجازه دهید باز هم به یکی از بندهای قوانین داخلی این تاکسیهای اینترنتی اشاره کنیم: «رانندگان... در استخدام این شرکت نیستند؛ بلکه... تنها واسطهای برای وصل کردن شما به رانندگان شخصی است؛ بنابراین وقتی درخواست سفر میکنید، رانندگان مخیر به قبول یا رد آن هستند و... نمیتواند آنها را مجبور به قبول درخواست شما کند.»
اما دولتمردان ایرانی در چند سال گذشته با پشت کردن به قوانین حملونقل عمومی بیشتر طرف تاکسیهای اینترنتی را گرفتهاند که البته این عملکرد حرف و حدیثهای بسیاری را به وجود آورده است.
اولین شایعه در این بخش ذینفع بودن برخی از مدیران دولتی در این نوع از کسبوکارهاست. نکته دوم به دعواهای سیاسی میان دولت و شهرداری (که به نوعی متولی حملونقل شهری است) مربوط میشود.
سومین و اصلیترین دلیل حمایت دولتیها (که در قالب بیتفاوتی به خلأهای قانونی صورت میگیرد) همان بحث شیرین و مورد علاقه آنها یعنی اشتغالزایی است.
در چند سال گذشته بسیاری از مقامات دولتی از اشتغالی که کسبوکارهای موسوم به استارتآپ در کشور ایجاد کردهاند خوشحال هستند، اما در آن سوی ماجرا برخی از کارشناسان این فرایند را اشتغالزایی کاذب میدانند و معتقدند بسیاری از آمارهایی که شرکتهای فعال در بخش تاکسیهای اینترنتی عنوان میکنند کاذب است و بخش عمدهای از این رانندگان صرفا از این راه امرارمعاش نمیکنند که بخواهیم آنها را شاغل به حساب آوریم.
دولتیها هرچند تا به حال بهصورت شفاف اعلام نکردهاند، اما به نظر میرسد اشتغالزایی این بخش را بیشتر اشتغالزایی وابسته ارزیابی کردهاند. براساس برخی از آمارها اکنون نزدیک به 100هزار راننده در سرویسهای مختلف تاکسی اینترنتی مشغول به کار هستند. برخی از آمارها حاکی است از این تعداد ۵۰هزار راننده جدید یا موقت در این بخش فعالیت میکنند و این یعنی ۵۰هزار خودروی بیشتر در خیابانها که طبیعتا استهلاک زمانی قطعات آنها کاهش یافته و این خود میتواند چرخه اقتصادی جذابی برای قطعهسازان خودروی داخلی باشد.
از طرف دیگر زیرساخت اصلی این خدمات اینترنت موبایل است و چه کسی است که از سهم دولت از جزء جزء درآمد اپراتورهای تلفن همراه خبر نداشته باشد؛ بهخصوص اینترنت موبایلی که این روزها حجم بالایی از درآمدهای اپراتورهای تلفن همراه را به خود اختصاص داده است.
اما معایب بسیاری نیز از این تاکسیها نقل میشود. پیشتر به بحثهای امنیتی اشاره کردیم که البته به دلیل شفاف بودن سیستمهای آنلاین پیگیری برخی از موارد تاحدی راحتتر شده است، اما این موضوع مخالفان غیرصنفی هم دارد.
پلیس راهنمایی و رانندگی و حامیان محیط زیست از سرسختترین منتقدان همیشگی این طرحها هستند. پلیس معتقد است برخی از طرحهای استفادهشده در این تاکسیها به گرههای ترافیکی در برخی از معابر شهر منجر میشود. آنها میگویند معایب و همچنین تأخیرهای موجود در نقشههای بهکاررفته در این نرمافزارها گاه باعث خلافهای رانندگی بسیاری شده است که ازجمله میتوان به ورود ممنوع رفتن رانندگان در خیابانهای یکطرفهای که این نقشهها از آن بیخبرند و یا دنده عقب رفتنهای بسیار در بزرگراهها از سوی رانندههای ناشی و تازهکار اشاره کرد.
از طرف دیگر حامیان محیط زیست میگویند بسیاری از افرادی که قبلا از وسیله نقلیه خود استفاده نمیکردند اکنون با این بهانه که با جابهجایی چند مسافر پول بنزین و یا طرح ترافیک روزانه آنها تأمین میشود اقدام به تردد با وسیلههای شخصی خود میکنند که همین موضوع درنهایت آلودگی هوا و البته افزایش مصرف سوخت را به دنبال خواهد داشت.
بههرحال سرویسهای حملونقل اینترنتی که این روزها جذابیت زیادی هم دارند و در محاسنشان شکی نیست، چندان هم بی عیب و نقص نیستند و هنوز نسخه کامل و بهینهشدهای از آنها ارائه نشده است که بتواند همه مشکلات را با هم حل کند؛ بنابراین همهچیز درباره آینده این سرویسها در کشورهای مختلف در هالهای از ابهام است و به متغیرهای زیادی بستگی دارد که مهمترینشان سلیقه دولتمردان کشورهاست که طرف تاکسیرانها و قوانین حملونقل خودشان را بگیرند یا خواست مردم را.
قدر مسلم حتی اگر کشورها تصمیم بگیرند اعتراضات تاکسیرانان را جدی نگیرند، برای فعالیت این سرویسها قطعا نیاز به تصویب قوانین جدید و جامعی خواهند داشت که بدون آنها ممکن است آسیبهای این سرویسها از سودشان بیشتر باشد؛ بهخصوص در کشور ما که هفتهای یک سرویس جدید تاکسی اینترنتی در بازار ایران اعلام حضور میکند و این ذهنیت را به وجود آورده است که در آینده به تعداد هر کوچه و خیابان در ایران یک تاکسی اینترنتی وجود خواهد داشت! (منبع:آسمان آبی)