نظامصنفی نیازمند نگاهی متفاوت
علی شمیرانی- قریب به دو سال از زمان تاسیس سازمانی که قصد داشت خانواده بزرگ فناوری اطلاعات را شکل دهد میگذرد؛ سازمانی که جشن آغاز به کار خود را با حساسیتهایی برگزار کرد که تا کنون نیز از برخی از آن دغدغهها رها نشده و همچنان در تلاش برای تثبیت و تحکیم پشتوانه و جایگاه قانونی خود است.
سازمان نظامصنفی رایانهای همچون بسیاری از نهادهای تازه تاسیس طی دوسال گذشته با چالشها و مسایل زیادی برای باز کردن جای خود در میان ارکان تصمیمساز و تصمیمگیر کشور بوده است. موقیعت و عملکرد سازمان نظامصنفی رایانهای از جهات مختلفی قابل نقد و تمجید است. برخی به تعبیری اوج اقتدار و یکهتازی این سازمان را در دولت قبل یعنی زمانی که سازمان نظامصنفی رایانهای از حمایت نصرالله جهانگرد برخوردار بود میدانستند، اگرچه مدیران سازمان چنین حمایتی را تایید نمیکردند.
در این خصوص این گونه نیز از سوی مخالفان سازمان نظامصنفی رایانهای تفسیر میشود که با توجه به تغییرات دولت، فصل کار و اقتدار این سازمان نیز تا حدودی گذشته است و عده دیگری در پی یافتن جایگاه و موقعیت سازمان هستند، این که تا چه میزان در این خصوص موفق بودهاند موضوع دیگری است. واقعیت این است که سطح رضایت صنفی و درون سازمانی از سازمان نظامصنفی رایانهای را باید از اعضای آن جویا شد و بررسی عملکرد ایشان از این حیث چندان در یادداشتهای ژورنالیستی نمیگنجد.
اما به عنوان یک روزنامهنگار و ناظر بیرونی، آنچه قابل ارزیابی است به مسائل و تعاملات برونسازمانی نظامصنفی رایانهای با سایر بخشها بازمیگردد. این موضوع را نیز میتوان به سطوح مختلفی تقسیم کرد. در سطح تعاملات سازمان نظامصنفی رایانهای با بخشهای دولتی، به نظر میرسد رابطه این سازمان با نهادهایی همچون مرکز صنایع نوین وزارت صنایع، و مرکز تحقیقات مخابرات به علت وجود تعاملات قدیمی و عدم تغییرات اساسی در مدیران این دو مجموعه، رابطه سازمان مذکور در سطح قابل قبولی قرار دارد.
در خصوص نهادی همچون شورای عالی اطلاعرسانی، وضع تا حدودی متفاوت است و این نهاد دولتی تقریبا تاکنون به سینه کسی دست رد نزده است و البته هنوز هم خدماتی به بخش خصوصی ارجاع نشده که بخواهد جایی برای دستهبندی و گله و شکایت بگذارد. اما اوضاع در مورد ارتباط سازمان نظامصنفی رایانهای با یکی از اصلیترین نهادهای مرتبط با سرنوشت فناوری اطلاعات کشور یعنی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و به ویژه شورای عالی فناوری اطلاعات، چندان مثبت نیست.
واقعیت انکارناپذیر این است که این سازمان، ادبیات بسیار کمسابقهای را در دستور گفتمان خود با این وزارتخانه و شورا قرار داده و تقریبا این نوع گفتمان به نخستین روزهای کاری دولت نهم بازمیگردد. مستندات، سخنرانیها و نامههای موجود در این زمینه از سوی سازمان نظامصنفی رایانهای خطاب به شورای عالی فناوری اطلاعات و وزیر ارتباطات خود گویای عمق تلخی روابط سازمان با ایشان است.
واقعیت این است که سازمان نظامصنفی رایانهای بسیار عجولانه این نهادها را مورد آماج تندترین انتقادات قرار داد و در این خصوص اتفاقا بسیار نیز یکهتازی کرد و تقریبا روی خط قرمز الفاظ قابل انتشار در رسانههای عمومی کشور هم حرکت کرد. شکلگیری چنین فضا و موضعگیریهایی که البته با انتقاداتی هم از سوی برخی از اعضای سازمان نظامصنفی رایانهای به صورت غیرمستقیم مواجه شد تقریبا جایی برای رد این دیدگاه که درگیری مدیران نظامصنفی با این نهادها ریشه در برخی مسایل شخصی یا سیاسی داشته و از شکل مرسوم یک حرکت صنفی خارج شده است را باقی نگذاشت.
چرا که اصرار مدیران ارشد سازمان نظامصنفی رایانهای در اتخاذ چنین رویهای و به کارگیری ادبیاتی غیرعرف تا به امروز نیز ادامه دارد. (که البته این موضوع همانطور که قبلتر به آن اشاره شد نگرانیهایی را در برخی اعضای این سازمان ایجاد کرده است) در واقع امروز کمتر کسی میتواند منکر کمتوجهیها و اتخاذ برخی سیاستهای غیرسازنده از سوی وزارت ارتباطات و شورای عالی فناوری اطلاعات باشد، و بیتردید کمتر کسی میتوانست قصاص قبل از جنایت نیز بکند، لیکن موضعگیری شتابزده و به کارگیری ادبیاتی خاص از سوی مدیران ارشد سازمان نظامصنفی رایانهای، جنس انتقادات مرسوم وارده به نهادهای دولتی را از دیگر انتقادات موجود جدا کرد و این سازمان نتوانست از فضای صنفی و انتقادات موجود به شکلی بهتر و در عین حال موثرتر بهرهبرداری کند.
به عبارت دیگر، سازمان نظامصنفی از این موضوع که سایر تشکلها و فعالان حوزه فناوری اطلاعات نیز از وضعی بهتر از این سازمان برخوردار نیستند، استفاده بهینهای نکرد و در عوض فضای جدیدی را نیز برای عرض اندام برخی نیز فراهم کرد تا از چنین فضایی بهره لازم را ببرند. اما از مسایل و مشکلاتی که در نوع تعاملات سازمان نظامصنفی رایانهای با بخشهای دولتی تشریح شد بگذریم به تعاملات این سازمان با سایر نهادهای بخش خصوصی میرسیم.
این سازمان آمده بود تا خانواده جدید و بزرگ فناوری اطلاعات کشور را شکل دهد ولی در عوض کار تا جایی پیش رفته که امروز نه تنها از میزان حساسیت برخی از نهادهای موجود در بخش خصوصی نسبت به سازمان نظامصنفی رایانهای کاسته نشده بلکه امروزه آشکارا شنیده میشود که ایشان حاضر به نشستن حتی بر سر یک میز نیز نیستند. تحلیل دلایل چنین موضوعی نیز فضای دیگری را طلب میکند. لیکن فضای حاکم فعلی همان است که به آن اشاره شد. اما تعاملات رسانهای سازمان نظامصنفی رایانهای نیز از دیگر سطوح قابل بررسی است.
سازمان در این خصوص نمره مناسبی را از زمان تشکیلاتی به نام انجمن شرکتهای انفورماتیک تاکنون در کارنامه خود داشت، لیکن از اوایل سال گذشته به نظر میرسد که نوعی تغییر رویه در تعاملات مدیران آشنا با کارکردهای رسانه سازمان نظامصنفی رایانهای ایجاد شده است. این سازمان شادابی سابق خود در ارتباط با رسانهها تقریبا از دست داده است. این در حالی است که به نظر میرسد در وضع کنونی، رسانهها میتوانند کمکی در بازگشایی برخی گرههای موجود داشته باشند. لیکن در حال حاضر شاهد تعاملی هدفمند از سوی این سازمان با رسانهها نیستیم و این سازمان برخلاف گذشته، ارتباطی سنتی، کلیشهای و پراکنده را با رسانهها حفظ کرده است.
اما از کلیه مسایلی که ذکر شد و عمدتا به ارتباطات برون سازمانی نظامصنفی رایانهای مربوط میشد، این گونه میتوان نتیجهگیری کرد که روشها، سیاستها و تصمیمهای قبلی این سازمان، نتیجهای جز آنچه ذکر شد در پینخواهد داشت، از این رو به نظر میرسد که سازمان نظامصنفی باید چرخش و تغییر رویههای جدی را در دستور کار خود قرار دهد تا نتایج دیگری را به دست آورد، به عبارت دیگر از آنجا که این سازمان، نخستین سالهای کاری خود را سپری میکند و طبعا از جهات مختلفی دارای اصطکاکهای متعددی است میبایست انرژی و توان خود را اولویتبندی کرده و از ورود به مسایلی که حرکت صنفی این سازمان را با کندی مواجه کرده پرهیز کند.
چرا که از شواهد امر این گونه برداشت میشود که سازمان نظامصنفی رایانهای در چندین جبهه مشغول پیگیری است، اگرچه با توجه به فلسفه شکلگیری و گستردگی وظایف سازمان مذکور شاید چنین انتظار رود که سازمان در همه جا حضور فعالی داشته باشد، لیکن با وضع موجود تجدید نظر در رویهها، مسکوت گذاشتن مصلحتی برخی از موارد و نگاهی متفاوت به برخی از مسایل ضروری مینماید.
منبع : دنیای کامپیوتر و ارتباطات
- ۸۶/۰۴/۱۵