نوبت سایهنشینها شد

علی شمیرانی - شرکتهای حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور را میتوان از جهات زیادی دستهبندی کرد. برای مثال به شکل رسمی و مرسوم این شرکتها را میتوان از جهاتی نظیر زمینه فعالیت، اندازه، سابقه کار یا رتبهبندی ایشان نزد شورای عالی انفورماتیک و امثالهم ردهبندی کرد.
اما من یک تقسیمبندی غیررسمی مقصود نظرم است که علیالقاعده به شکل رسمی مورد توجه نخواهد بود.
بررسی شرکتهای حوزه فاوا نشان میدهد که یک دسته از آنها کاملا خصوصی هستند. یعنی مدیران و سهامداران آنها را افرادی تشکیل میدهند که خود شخصا آجر به آجر روی هم گذاشتهاند. بخش زیادی از این شرکتها امروز یا وجود خارجی ندارند یا زمینه فعالیت خود را به کل عوض کردهاند. البته برخی هم همچنان مشغول کارند.
شرکتهای دولتی و خصولتی دسته دیگری از این شرکتها هستند که بودجهخوار محسوب میشوند و کمافیالسابق پیرامون دستگاهها و نهادهای دولتی و حاکمیتی و عمومی در حوزه فاوا مشغولند.
اما دسته دیگری از شرکتها نیز هستند که نام آنها را شرکتهای «سایهنشین» میگذارم. شرکتهایی که اعتراف میکنم در در بیش از دو دهه گذشته و تا همین اواخر حتی یکبار نیز نام بسیاری از آنها را نشنیده بودم و مدیرانش را نیز نمیشناختم.
اتفاقا این شرکتها سالهاست در ارقام بسیار بزرگ مشغول کار در حوزه فاوا هستند، اما هیچ اسم، اثر، مصاحبه و تبلیغی از آنها و مدیرانشان در رسانههای جدید و قدیمی این حوزه یافت نمیشود و تو گویی هیچ گاه وجود نداشتهاند. به همین جهت است که نام آنها را سایهنشنها گذاشتهام.
سایهنشینهای حوزه فاوا ظاهرا خصوصی هستند اما به اشکال مختلف از امتیازات یا رانتهای گوناگونی بهره میبرند. از رانتهای ارتباطی و فامیلی گرفته تا رانتهای اطلاعاتی. برای مثال برخی از این شرکتها دارای سهامداران ذینفوذ و پنهانی هستند که با یک یا چند واسطه در سود معاملات آنها شریک هستند. بخشی از شرکتهای مذکور نیز معروف به شرکتهای مناقصهای هستند که در قالب یک اتحاد ناپیدا اما کاملا هماهنگ در مناقصات شرکت میکنند و با ارتباطاتی که داشته و یا برقرار میکنند، برنده مناقصه میشوند و هر کس نیز سهم خود را میبرد.
(توضیح ضروری: در ظاهر کار تمام این شرکتها قانونی است و یافتن مستندات و ارتباطات تو در تو و احتمالا ناسالم این سایهنشینها، علیالقاعده در ایران کار یک روزنامهنگار نیست!)
اما در ماههای قبل، اگر گوشهوکنار رسانهها را با دقت بررسی کنید، با اسم و چهره و مصاحبه مدیران شرکتهایی مواجه میشوید که برخی از آنها نزدیک به 20 سال سابقه کار دارند اما در سالهای قبل هیچ اثری از آنها در رسانهها نبود.
مرور آرشیو رسانهها نشان میدهد، در سالهای قبل و با بروز مشکلات در حوزههایی نظیر واردات، صادرات، تولید، بیمه، مالیات و سایر معضلات ماندگار صنفی، نام مدیران و شرکتهایی دیده میشد که در سالهای اخیر دیگر اثری از آنها نیست، چه رسد به این روزها و اوجگیری بحرانهای اقتصادی و خسارات ناشی از کرونا. آنها همان شرکتهایی بودند که یا تعطیل شدند یا عطای حوزه فاوا را به لقایش بخشیدند و وارد بیزینسهای دیگری شدند.
البته همینجا بگویم این وضعیت، یعنی شنیدن نام مدیران و شرکتهای باسابقه که جدیدا و عمدتا برای نخستین بار، صدای اعتراضشان بلند شده، تنها مبتلابه حوزه فاوا نیست و در حوزههای کاری دیگر نیز وضع تا حدودی به همین منوال است.
این را هم بگویم که از شنیدن صدای خرد شدن استخوان این شرکتها خوشحال و یا ناراحت نیستم، چون اصولا بود و نبود بسیاری از آنها از گذشته تا کنون، حداقل برای رسانهها اهمیتی ندارد. تنها نگرانی اینجا کارکنان این شرکتها هستند که احتمالا در حال تعدیل و بیکاری هستند، چون مدیر یک شرکت میگفت، من اگر یکی از ماشینهایم را بفروشم تا آخر عمر میتوانم زندگی کنم!
به هر حال مقصود این بود که بگویم وضع به جایی رسیده که صدای سایهنشینان با آن همه توان و قدرتشان هم درآمده است و ظاهرا شاهد یک تغییر و تحول جدید در ورود و خروج بازیگران و تقسیم سهم بازار فاوا هستیم. (منبع:فناوران)
- ۹۹/۰۴/۱۴