ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

نگاهی به سرنوشت پروژه‌های کلان IT در ایران

| سه شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۸۶، ۰۵:۱۲ ب.ظ | ۰ نظر

محمود اروج‌زاده- برای سیستم‌ها و مدیریت‌هایی که نتوانند در تلاش پردامنه جوامع برای پیشرفت و برای رقابت نفس‌گیر کشورها در توسعه، خودی نشان دهند و در نتیجه خروجی و حاصل عملکردشان تاثیر مثبتی در این رقابت نداشته باشد، شاید چیزی به اندازه آمارهای جهانی تلخ و غم‌انگیز نباشد، آمار و ارقامی که به طور مداوم استخراج می‌شود و وضعیت کشورها را در کنار هم می‌گذارد تا بینندگان با یک مقایسه ساده، به آنها نمره دهند.
این آمار و ارقام البته یک واقعیت مهم را در خود مستتر دارد، واقعیتی که ناظر به ارزش، واقع‌بینی و کارآیی «مدیریت کلان» در این جوامع و سیستم‌هاست. به عبارت دقیق‌تر، نخستین پیامد انتشار آمار مقایسه‌ای جهانی، حکمی است که مخاطبین درباره درستی یا نادرستی مدیریت نمونه‌های مورد مقایسه صادر می‌کنند.

وقتی جامعه‌ای بتواند بخوبی از فرصت‌های موجود بهره بگیرد، دانش و فناوری را بکار ببندد، استعداد و توان انسانی خود را استخدام نماید، و با برنامه‌ای علمی، پیشرفت و رفاه را برای مردمانش به ارمغان بیاورد، جز این نیست که همه این سناریو، توسط مدیریتی علمی و کارآمد اجرا می‌شود و لاجرم، این مدیریت است که باید تحسین گردد؛ درست در نقطه مقابل این مثال، اگر جامعه‌ای در بهره‌گیری از این فرصت‌ها ناتوان عمل کند، مدیریت است که باید شماتت شود.
آمار ناخوشایند

مدتی است که آمارهای مقایسه‌ای جهانی در زمینه به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات، آمادگی الکترونیک و دیگر شاخص‌های پراهمیت منتشر شده که متاسفانه غالبا جایگاه شایسته‌ای به کشور ما اختصاص نمی‌دهند، نکته مهم‌تر اینکه در برخی از این آمارها، نه تنها رشد کشورمان را شاهد نیستیم، بلکه گاه افت موقعیت نسبت به سال‌های گذشته را می‌بینیم.

به عنوان مثال، مدتی پیش در بررسی شاخص دسترسی دیجیتال (DAI)، ایران از بین 178 کشور مورد مطالعه رتبه، 89 را به خود اختصاص داد، این در حالی است که بحرین رتبه 38 و مالزی رتبه 46 و ترکیه رتبه 72 و عربستان سعودی رتبه 84 را دریافت نموده بودند.

گفتنی است که DAI شاخصی جهت شناسایی آینده پیشرفت کشورهای جهان در حوزه ICT تلقی می‌شود.
در همان زمان مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی ایران، با بررسی این آمار، تلاش داشت وضعیت نامناسب کشور در عرصه دیجیتال و ICT را برای کارگزاران کشور نمایش دهد.

به نظر نگارنده این مسئله از یک واقعیت ناخوشایند دیگر نشات می‌گیرد. برای ورود به این موضوع، کافی است ابتدا به یاد آوریم که در یکی دو سال گذشته، شاهد برنامه‌ای کلان یا طرحی قابل توجه در عرصه فناوری ارتباطات و اطلاعات نبوده‌ایم. به سخن دیگر مدتی است تحرکی جدی و شایان توجه در برنامه‌ریزی برای رونق دیده نشده است، و این درحالی است که مدیران این بخش، به طور مداوم در سخنان خود به اهمیت فناوری‌ها و لزوم بهره‌گیری از آنها در جامعه می‌پردازند. اما سؤال اینجاست: چرا مدتی است طرحی جدی، کارساز و موثر در حوزه ICT کشور عملی نشده است؟
طرح‌های ناتمام

یک بررسی کالبدشکافانه نشان می‌دهد که در طول چند سال گذشته، غالب طرح‌های مقیاس بزرگ و پروژه‌های ملی در این حوزه به شکست منجر شده و یا در تعلیق مانده‌اند. در حقیقت با وجود انگیزه در طراحی و اجرای پروژه‌های بزرگ در توسعه ICT این طرح‌ها کمتر توانسته‌اند شاهد موفقیت را به چشم ببینند!

بررسی دلایل این ناکامی البته محتاج زمان و حوصله فراخ‌تری است، اما آنچه می‌تواند به اجمال نشان‌دهنده عوامل اصلی این موضوع باشد، شامل نکات زیر است.
طرح‌های نسنجیده

گاهی ایده‌هایی از سوی برخی مدیران مطرح می‌گردد که در همان ابتدا هم با مقاومت و مخالفت روبه‌رو می‌شوند، در اینگونه موارد، معمولا طرح‌ها متکی به برخی ایده‌های خام و بدون پشتوانه علمی و تجربی ولی با شعارها و گرایش‌های ظاهرا جذاب به نظر می‌رسند.

شاید طرح تولید تلفن همراه در کشورمان، بهترین مصداق در این زمینه تلقی گردد که با وحود تلاش برای اشتغال، خودکفایی، تولید ملی، و... نتوانست در مرحله عملیاتی شدن، گامی قابل توجه به پیش بردارد، و البته با ایجاد تلاطم در بازار اقتصاد این محصول، ثبات و آرامش را به سوی بی‌نظمی و قاچاق سوق داد.
از این دست نمونه‌ها کم نیستند که به لطف اتکا به برخی از ارزش‌های عامه‌پسند مانند خودکفایی، به مرز یک طرح ملی می‌رسند ولی بعد از مدتی مشخص می‌گردد که اساسا مهم‌ترین سرمایه این طرح‌ها همانا تکیه و توسل به این ارزش‌هاست و بس. اما بعد از مدتی که به مبارزه با اصول روشن اقتصادی، تجاری و اجتماعی می‌پردازند به آهستگی رنگ عوض می‌کنند و یا سپر می‌اندازند، آن هم زمانی که دیگر کسی پاسخگوی اتلاف انرژی، هزینه و مهم‌تر از همه اعتماد اجتماعی نیست. همینجاست که لزوم وجود مراکز پژوهش و مطالعه راهبردی برای طرح‌های مهم این حوزه، نمایان می‌شود، چیزی که خلا آن کاملا آشکار است.
طرح‌های مقطعی

یکی از آفات مهم طرح‌های این حوزه مقطعی بودن آنهاست. بدین معنا که مصالح بخشی از این حوزه، انگیزه شکل‌گیری آنها می‌شود، و معلوم نیست که پس از جابجایی‌هایی متداول در ساختار رسمی کشور سرنوشت آنها به کجا ختم خواهد شد؟

این نکته هم قابل‌توجه است که در برخی مدیران ما اصرار فراوانی بر انجام یک طرح پر سروصدا وجود دارد تا مبادا دوره مسئولیتشان نزد افکار عمومی و کارشناسان بی‌نتیجه جلوه کند، از این رو به محض نشستن بر کرسی مدیریت، هوس طراحی و اجرای یک برنامه جدید می‌کنند که پیشاپیش، می‌توان خروجی چنین برنامه‌هایی را حدس زد. به ویژه این که حتی در صورت موفق بودنشان از آنجا که در دل یک طرح بلند و جامع تعریف نشده‌اند، نهایتا حرکتی به سمت پیشرفت را موجب نمی‌شوند.
سوءمدیریت

شاید یکی از موثرترین و قدیمی‌ترین مشکلات بر سر راه اجرای طرح‌های توسعه در عرصه ICT را بتوان فقدان مدیریت علمی و مجرب دانست که بتواند با بهره‌گیری از تجربه‌های دنیا، شکل‌دهی و هدایت پروژه‌های مهم کشور را بدست گیرد. متاسفانه در این زمینه نظام اجرایی ما مشکلات فراوانی دارد. بگونه‌ای که گاه با مدیریت‌های نامناسب با مقیاس وظایف و انتظارات، فرصت‌های طلایی به راحتی قربانی می‌شوند و آمارهای جهانی ناخوشایند را به بار می‌آورند.

در کنکاش پیرامون طرح‌های بزرگ در کشورمان، فراوان به کسانی بر‌می‌خوریم که قدرت، تجربه و تاثیر موردنیاز برای پیشبرد طرح‌ها را ندارند و نتیجه اینکه فقط زمان مدیریت خود را با امور جاری و پیش‌پا‌افتاده می‌گذرانند و از آنجا که در حل‌وفصل مشکلات و یافتن راه‌کارهای موثر برای رفع موانع عاجزند، اغلب مشکلات را پیچیده‌تر می‌کنند و حرکت به سمت پیشرفت را کند می‌نمایند.
نمونه موردی: تکفا دو

شاید طرح تکفا2 را بتوان نمونه‌ای صریح و دقیق از شکست پروژه‌های جامع در کشورمان دانست.

پس از شروع و اجرای پروژه تکفا در سال‌های 84-81 که در حقیقت در حکم یک پروژه تجربی بود، مدیران به این نتیجه میمون رسیدند که باید توسعه فناوری اطلاعات در کشور با برنامه‌ای علمی و با استفاده از کارشناسان مجرب جهانی صورت گیرد.

همین درک، زمینه‌ساز شکل‌گیری پروژه مطالعاتی «برنامه جامع فناوری اطلاعات ایران» با نام اختصاری تکفا2 گردید.
از این دیدگاه، تکفا2 را می‌توان مهم‌ترین و راهبردی‌ترین ایده در حوزه ICT دانست که در صورت شکل‌گیری، نتایج مبارکی برای کشورمان خواهد داشت.

متاسفانه در میانه راه با تغییر دولت و دستگاه‌های مسئول، این پروژه معلق ماند و هنوز پس از گذشت 2 سال، هیچ مسئولی جسارت و شهامت بررسی و اظهارنظر دقیق، در خصوص این طرح اساسی را ندارد.
واقعیت این است که برخی از عوامل پیش‌گفته برای شکست طرح‌ها، درباره تکفا2 نیز به وضوح دیده می‌شود، مثلا این که با وجود استقرار مدیریت جدید پس از یک سال و حتی پس از تزریق و اختصاص بودجه موردنظر برای طرح، حالت تعلیق همچنان ادامه دارد و به نظر می‌رسد سوءمدیریت عاملی قابل‌توجه در این زمینه باشد.
نکته دیگر این که با توجه به لزوم بسترسازی برای اجرای چنین طرح‌هایی، کارشناس خارجی این پروژه بر تعامل با کارشناسان و رسانه‌ها تاکید می‌ورزد، در حالی که مدیران رسمی دستگاه‌های متولی همواره راه مخالف را می‌پیمودند و آن را چون الماسی گرانبها مخفی می‌کردند، و این همان ترجیح مصالح و نظرات شخصی، بر اصول علمی و تجربه شده جهانی است.

در وضعیت فعلی این طرح، به نظر می‌رسد هیچ شخصی یا مقامی علاقه‌ای به مسئولیت‌پذیری ندارد، البته به رسم متعارف، اگر طرحی هرچند کوچک به نتیجه برسد طبعا مدعیان فراوان خواهند بود. اما اکنون که این پروژه زیربنایی عملا به حاشیه رانده شده و معلق مانده است کسی از آن سخنی به میان نمی‌آورد.
نتیجه

دنیای ICT دنیای طرح‌های کلان و برنامه‌های بزرگ است، خصوصا این که برنامه‌‌های این بخش مستقیما با توسعه ملی در ارتباطند و از این دریچه، بررسی و تحقیق در خصوص وضعیت برنامه‌ریزی در این حوزه ضروری است، و این که چرا در این زمینه، مدیریت ما غالبا ناکام است؟!
منبع : حیات‌نو

  • ۸۶/۰۶/۲۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">