وضعیت متناقضنمای طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی
عباس پورخصالیان _ پس از شش ماه که معاونان چند وزارتخانه و روسای چند مرکز و دبیران چند کمیسیون، به اتفاق چند مشاور و چند نماینده بخش خصوصی و چند پژوهشگر فاوا، دور هم جمع شدند
و دوسه هزار نفرساعت تبادل اطلاعات کردند؛ وقتی که سرانجام خواستند حوزه فعالیت شرکتهای پیامرسانی اجتماعی را در کشور ساماندهی و مقرراتی کنند، ناگاه وارد وادی حقوقی بغرنجتری شدند به نام «مرزبانی دیجیتالی»! و چون مرزبانی در جغرافیای ناامن منطقه بدون پشتیبانی نیروهای مسلح شدنی نیست، جمع طراحان ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی بر آن شدند تا تکلیف مرزبانی دیجیتالی را به نیروهای مسلح بسپارند!
اکنون که متن طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی نهایی شده و رسیدگی به آن برای تبدیل طرح به قانون در جلسات کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ایران بهطور رسمی شروع شده، عدهای باورشان شده که مرزبانی دیجیتالی امری لازم و ضروری برای ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی است و بهترین مرزبانان دیجیتالی، نیروهای مسلحاند!
همین که خبر طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی و سپردن وظیفه مرزبانی دیجیتالی کشور به نیروهای مسلح رسانهای شد، از اصطلاح جعلی «مرزبانی دیجیتالی» رمزگشایی و از آن بهعنوان کنترل گذرگاههای بینالمللی اینترنت کشور و Gatewayهای ارتباطات جهانی شرکت ارتباطات زیرساخت تعبیر شد. سپس، از اصطلاح «نیروهای مسلح» نیز رمزگشایی و از آن بهعنوان «سازمان پدافند غیرعامل» تاویل شد.
من، به نوبه خود، تقصیر اینهمه دربهدری را وضعیتی میدانم که حادث شده و همه در آن گیر کردهایم: «وضعیت تصدیق بلاتصور» اموری که در آن دستوپا میزنیم و اعتماد به نفس ما را نابود کرده.
شما خواننده عزیز هم این وضعیت را میشناسید، هرچند قالب لغوی عربیزده آن را شاید تاکنون نشنیده و نخوانده باشید. پس اجازه دهید توضیح دهم:
«تصدیق بلاتصور»، وضعیتی انسانی است که در شرایط خاص برای ما حادث میشود. به فرض، هنگامی که به اثربخشی و درستی یک راهحل ایمان و ایقان داریم، درحالیکه صورتمساله مربوط را اصلا نمیشناسیم، در وضعیت تصدیق بلاتصور هستیم!
به گمان من، موارد وضعیت تصدیق بلاتصور برای نسلهای آینده کاربران فاوا، بیشتر از معاصران و بسیار بیشتر از نسلهای گذشته حادث خواهد شد. چرا؟ به دلایل زیر:
• با پیشرفت فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، همواره بر تعداد مقولاتی که صدق دال و دلالتشان را تایید میکنیم ولی مدلولشان را نمیشناسیم، افزوده میشود.
• ذهنیت سوداگر و سودجوی ما، جعلیات بسیاری را در شرایطی میپذیرد که میداند هیچ تصوری از واقعیتشان ندارد.
سادهترین و پیشپا افتادهترین مثال برای بیان وضعیت تصدیق بلاتصور معاصران، طرز مواجهه عوام با اینترنت است. اغلب کاربران از ماهیت فیزیکی و منطقی «اینترنت» چیزی نمیدانند، ولی جهل ایشان از ماهیت فیزیکی و منطقی «اینترنت» مانع از تصدیق و تایید اینترنت از سوی ایشان نیست.
همچنین، طرز تلقی اکثر کاربران «فضای سایبری» از چیستی آن، از جنس «تصدیق بلاتصور» است!
تصدیق بلاتصور داشتن از موضوعات پیچیده، البته برای عوام بیضرر است؛ و نهتنها بیضرر است بلکه ضروری نیز هست. بهعبارت دیگر برای عموم کاربران اینترنت و استفادهکنندگان از فضای سایبری، آنچه مهم است کاربری مطلوب است؛ و برای کاربری مطلوب، درک درست داشتن از چگونگی استفاده از واسط کاربری (manmachine interface) کافی است.
بدیهی است که عبور از تصدیق بلاتصور و رسیدن به تصوری قرین حقیقت، از مدلول و مضمون مقولات و محصولات فناوری، هرچند برای عوام لازم نیست، برای افرادی خاص (مثل تحلیلگران، مدیران، کارآفرینان و مقرراتگذاران) ضروری است؛ داشتن تجسمی واقعی از فیزیک و منطق اینترنت، داشتن اشراف کامل بر ساختار مراکز داده و داشتن آگاهی کافی از چگونگی نگهداری و بهرهبرداری اقتصادی دروازهراههای اینترنت، بهخصوص برای کسانی که فرضا در مورد رسانههای اجتماعی، اقدام به استانداردسازی و قانونگذاری میکنند، واجب است.
«مرزبانی دیجیتال» تکرار بدعتی ویرانگر
حدود 15 سال پیش، اصطلاح من درآوردی «شبکههای مادرمخابراتی» و «شبکههای غیر مادرمخابراتی» وارد قانون برنامه و بانی ویرانی ساختارها و تقسیمشده یک شرکت مخابرات دولتی واحد به بیش از دو شرکت شد:
•یکی، شرکت ارتباطات زیرساخت، مالک «شبکههای مادرمخابراتی»، و
• دیگری، شرکت خصوصیشده مخابرات ایران، مالک «شبکههای غیر مادرمخابراتی».
مطمئن باشید، اصطلاحات مذکور «درونزا» هستند و چنین جعلیاتی را در هیچ قاموسی پیدا نمیکنید!
اکنون، اصطلاح من درآوردی دیگری (به نام «مرزبانی دیجیتال») وارد طرح قانونی ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی شده که میتواند بانی ویرانگری جدیدی بشود: ویرانگری ساختارهای شرکت ارتباطات زیرساخت و حداقل ایجاد اختلال در کارکردهای نگهداری، بهرهبرداری و مدیریت شبکه شرکت ارتباطات زیرساخت در بخش «دروازهراه»های بینالمللی اینترنت کشور! تا آنجا که با اختلال در کارکردهای مذکور، شاید بخشهای مهمی از شرکت ارتباطات زیرساخت، به وضعیت تعلیق و انحلال کامل نزدیک شوند.
عبارت «مرزبانی دیجیتال با محوریت ستاد کل نیروهای مسلح» در «طرح قانونی ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی»، به عقیده من، مبین همان «تصدیق بلاتصور» قانونگذار از چیستی دروازهراههای بینالمللی اینترنت کشور است.
هنوز تقدیر طرح مذکور نامعلوم است. به عبارت دیگر، هنوز نمیتوان بهیقین گفت که آینده برای ما باردار چه ارمغانهایی است. اکنون تنها میتوان پرسید:
•آیا واگذاری نظارت عالیه بر «گیتوی»های بینالمللی اینترنت کشور به نیروهای مسلح، بالاخره اجرایی میشود یا نمیشود؟
•در صورت اجراییشدن طرح واگذاری «گیتوی»های بینالمللی اینترنت به نیروهای مسلح، آیا ساختار سازمانی شرکت ارتباطات زیرساخت دگرگون میشود؟ یا نمیشود؟
•آیا شرکت ارتباطات زیرساخت با حفظ زیرساختهای مخابراتی و صیانت از ساختار سازمانی کنونی خود، تنها میزبان «مرزبانان دیجیتالی» مسلح در درون ساختار تشکیلاتی خود میشود؟
•یا اینکه شرکت ارتباطات زیرساخت، در فرایند اجرای برنامه ششم و درصورت تصویب طرح مورد بحث، مجبور میشود قسمتهای مربوط به مرزبانی Gatewayها را از بدنه شرکت منتزع کند و به نیروهای مسلح بسپارد؟
•اگر مرزبانی دیجیتال و دفاع سایبری از کشور[...] با محوریت ستاد کل نیروهای مسلح تحقق یابد، آیا تامین بودجه گردآوری «بیگدیتا»ی ترافیک بینالمللی اینترنت و مخارج تجزیه و تحلیل دادهها و فرادادههای آن بهمنظور حصول نظارت عالیه نیروهای مسلح بر بروندادهها و دروندادههای دروازهراههای کشور، بر عهده شرکت ارتباطات زیرساخت است؟
•طی حدود دو دهه اخیر که میلیونها کاربر با پیامرسانهای اجتماعی آشنا هستند و کار میکنند، آیا پلیس فتا، ماهر، حفاظت اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات هیچ نظارت عالیهای بر بروندادهها و دروندادههای دروازهراههای کشور بر عهده نداشتهاند؟
•آیا سازمان پدافند غیرعامل، تنها مرزبانان دیجیتالی کشور و مدافعان داراییهای فیزیکی و سایبری نظاماند؟
•آیا قرار است مدیریت اینترنت بینالملل از بدنه دولت (وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات) خارج و به نیروهای مسلح سپرده شود؟
تاکنون اظهارنظرهای مختلفی در مورد ماده دوازدهم طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی مطرح شده است. اما آنطور که رییس سازمان پدافند غیرعامل در جمع خبرنگاران اعلام کرد که این خبر یک شایعه و جوسازی رسانهای است (پایان نقل قول)، باید بگویم شایعهها و جوسازیهای رسانهای، باد هوا نیستند! زیرا اغلب تاثیرگذار هم هستند. به امید تاثیرگذاری خوب برای آیندهای بهتر! (منبع: عصر ارتباط)