چالشهای واژهگزینی تخصصی ایرانیان در حوزه فاوا

عباس پورخصالیان - از نخستین کوشش واژهگزینی تخصصی ایرانیان در حوزه ارتباطات مدرن تاکنون، 180 سال میگذرد.این فعالیت به دو دوره، 100 ساله و 80 ساله تقسیم میشود.طی 100 سال، واژهگزینی تخصصی تلاشی مردمی و سازماننایافته بود.اما طی 80 سال اخیر، واژهگزینی به کوششی نهادی/ مردمی تبدیل شده است.
پنج مورد واژهسازی مردمی/سازماننایافته
حدود یکصدوهشتاد سال پیش، واژه "کاغذ اخبار" را مردم برای اولین روزنامه ایران که بینام منتشر شده بود، ساختند. دومین و سومین واژهگزینی ایرانیان در حوزه ارتباطات مدرن نیز تلگراف و تلگرام است که به حدود یکصدوپنجاه و شش سال پیش برمیگردد، زمانی که انگلیسیها خط تلگراف لندن- بمبئی را با عبور از خاک ایران کشیدند و به دولت ایران حق عبور پرداخت کردند. پس از شش سال،ITU که اتحادیه بینالمللی تلگراف بود، و امروز اتحادیه بینالمللی مخابرات است، در پاریس تشکیل شد و چند سال بعد ایران نیز به عضویت رسمی ITU، این نخستین اتحادیه بینالمللی تاریخ، درآمد.
صدو سی و سه سال پیش نیز چهارمین و پنجمین مورد واژهگزینی تخصصی ایرانیان در حوزه ارتباطات ریلی: "سوزن" و "سوزنبان" بود، آنهم سوزن نه به معنی وسیلهای برای دوزندگی، بلکه به معنی وسیلهای جدید که بکمک آن میتوان سمت و سو حرکتی را کنترل و مسیریابی کرد.
پنج واژه تخصصی جدید، حاصل سه شگرد واژهسازی
کوشش برای واژهگزینی در آن زمان، هنوز سازمانیافته نشده بود و ایرانیان در این کوشش، از سه شگرد زبانی مختلف بهره برده بودند:
1- گرتهبرداری
2- وامگیری
3- تحلیل کارکرد
- "کاغذ اخبار" را ایرانیان با شگرد گرتهبرداری از newspaper ساختند
- تلگراف و تلگرام را ایرانیان با شگرد وامگیری واژه بیگانه (بومیسازی بدون واژهسازی) پذیرفتند
- "سوزن" و "سوزنبان" را ایرانیان با شگرد تحلیل کارکرد موضوعی و پی بردن به خاصیت وسیله مربوط (Switch) و از طریق درک عملکرد متصدی آن (switchman) برساختند (یعنی جعل کردند).
تشکیل نخستین نهادهای تخصصی
نخستین خط راهآهن، مجهز به خط تلفن هم بود، رسانهای که نامش مثل تلگراف و تلگرام، با شگرد وامگیری پذیرفته شد. سپس با به خدمت گرفتن تلگراف و تلفن در نیروهای مسلح آن زمان، "رسته مخابره" نیز تشکیل شد، و با رواج تلگراف و تلفن در میان مردم، "رسته مخابره" به مرور زمان به"حوزه مهندسی مخابرات" و وزارت تلگراف و تلفن ارتقاء یافت.
چالش پالایش زبان و واژهگزینی به روش جعل
دوره دوم واژهگزینی تخصصی طی 80 سال اخیر که دوره واژهگزینی سازمانیافته است، در آغاز همزمان شد با رواج ملیگرایی افراطی که به شکل درخواست عربیستیزی لغوی و مغولیزدایی از زبان "پارسی" مطرح شد. پیشقراول این دوره، مشروطهخواهان بودند. اما همچنین، رویدادی پیش پا افتاده نیز به ملیگرایی فارسیزبانان کمک کرد:
- حدود یکصد و دو سال پیش، کتابی با متنی به ظاهر فارسی، در لبنان به دست روشنفکران ایرانی مقیم لبنان افتاد، دست به دست گشت و به "کتاب مقدس" جنبش عربیستیزی لغوی و مغولی-زدایی از زبان "پارسی" تبدیل شد و به آتش واژهگزینی بجای واژههای عربی به روش جعل واژه، دامن زد. نام این کتاب، «دساتیر» بود.
دساتیر، به زودی به قدری مورد تقدیس و تکریم شماری از ایرانیان (مثل کسروی، پورداوود و نفیسی) واقع شد که "دساتیر آسمانی" نام گرفت و به جنبش سرهسازی ایرانیان، وارداتی از ترکیه، بال و پر داد. دساتیر پُر بود از واژههایی چون: دهناد (که تصادفاً نام فامیل سرپرست کنونی شرکت مخابرات ایران است) در دساتیر بجای نظم و نظام و نسق آمده است، در کنارِ آمیغ (نه به معنی آمیزه بلکه بجای حقیقت)، یوزه (بجای توله)، اهمه (بجای ناقص)، فرجود (بجای معجزه)، فروزه (بجای صفت)، آرش (نه بمعنی پهلوان اسطورهای بلکه بجای معنی و مفهوم)، شت (بجای تعظیم)، چمر (به معنی آشکارا)، همسیراز (بجای ترجمه و تفسیر)، پرخیده (بجای بیان رمزی)، اپرخیده (جای بیان بیرمز و راز) و از این قبیل جعلیات.
در آن زمان، محققان انگلیسی و علامه قزوینی پی برده بودند که دساتیر، کتابی بکلی جعلی با کارکرد رمزگذاری زبان مکاتبات رسمی بوده است که در دربار گورکانیان و بابریان حاکم بر هند (از 1526 تا 1857 م) احتمالاً به کار جاسوسان میرفته و اعتبار دیگری نداشته. برغم این حقیقت، تأثیر دساتیر بر اذهان بسیاری از روشنفکران دوران مشروطیت به قدری عمیق بود که با سقوط سلسله قاجار، فهرستی از واژههای دساتیری بجای واژههای عربی با امضای پهلوی اول (!)، بیحساب به دیوانسالاری کشور دیکته شد؛ فهرستی که واژههای معادلش را تا آن زمان کسی نشنیده بود؛ مثلِ "آرتش" بجای «قشون» و "تیمسار" بجای «حضرت اجل»!یکی از دهها واژه دیکته شده، "زینه" بود که بایستی بجای «درجه» مینشست (که هرگز ننشست!)، دیگری هم "هزینه" بود که بایستی بجای «خرج» مینشست (که نشست!زیرا ما هم امروز از "هزینه" استفاده میکنیم و حتی اسم "هزینهکرد" را از فعل «هزینه کردن» ساختهایم). با فشار حکومت و اقتصاد مدرن، بسیاری از این واژهها جا افتادند؛ هرچند که با ورود این واژهها به دیوانسالاری کشور، تفهیم و تفاهم، مشکل شد: نویسنده نامه اداری بکمک فهرست ابلاغی، میتوانست بداند چه مینویسند، چون کلید رمز را در اختیار داشت، اما شنونده و خواننده نمیتوانستند از محتوای نامههای ادارای چیزی درک کنند. این مشکل به زودی آن قدر آزاردهنده شد که فروغی، نخست وزیر وقت، مجبور شد اجازه تأسیس نهادی به نام فرهنگستان را از شخص اول کشور بگیرد.
واژهگزینی تخصصی به رغم وجود حداقل 13 چالش
واژهگزینی تخصصی در هر زبان و هر کشوری، کوششی چالش انگیز است. چالشهای واژهگزینی تخصصی برای ما عبارتند از حداقل 13 مورد زیر:
- سه فرهنگستان طی 80 سال با جمعاً 49 سال فعالیت بدون ارتباطی منطقی میان آنها
این سه فرهنگستان (به ترتیب از حال به گذشته) عبارتند از:
- "فرهنگستان سوم" موسوم به «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» در سال 1368 در مجلس تصویب شد، اما 21 سال است که فعال است، زیرا در سال 1373 تشکیل شد.
- "فرهنگستان دوم"، موسوم به «فرهنگستان زبان ایران» از سال 1347 تا پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی تنها 10 سال زیر سایه ساواک فعال بود.
- "فرهنگستان اول"، موسوم به «فرهنگستان ایران» که از سال 1314 تا کودتای 28 مرداد 1332، تنها 18 سال فعال بود.
2. آزادی بیان مردم دربرابر دیکته فرهنگستان
به Cyberspace حداقل سه معادل اختصاص دادهایم:
ü فضای مجازی، از منظر مردم و حاکمیت
ü فضای سایبری، از منظر کارشناسان واژهگزینی
ü رایاسپهر از منظر فرهنگستان سوم .
3. جمع ضدین در «فرهنگستان زبان و ادب فارسی»
نسبت زبان به ادب مثل نسبت گیاه شناسی است به گل فروشی!
4. حفظ استقلال فرهنگی در عین ضرورت پیروی از مرجعی بیگانه
زبان روسی برای تاجیکها، مرجع اصطلاحاتی است که باید به "زبان کیانی" (فارسی تاجیک) واژهگزینی شوند، درحالی که برای ما انگلیسی، زبان مرجع واژههای فنی و علمی جدید است. در نتیجه چون به روسی، اصطلاح: Электросвя́зь به معنی علاقه و برقراری ارتباط است، ”شرکت علاقه“ در زبان فارسی تاجیکی، همان است که در انگلیسیTelco می نامند و ما آن را ”شرکت مخابرات“ مینامیم.
عربی، قرنها مرجع زبان علم و فلسفه برای فارسیزبانان بود، اما بخاطر دورافتادگی کنونیمان از مرجع قبلی، آنچه ما ”مخابرات“ مینامیم، عربها، اتصالات مینامند.
از دوران مشروطیت تا پیروزی انقلاب اسلامی، فرانسه برای فرهنگستانهای اول و دوم، مرجع زبان علم و فن و هنر و فلسفه بود، در نتیجه فرهنگستان دوم واژه Ordinateur را مورد واژهگزینی قرار داد، نه computer را؛ لذا از Ordinateur ” به معنی رایانه“ (ابزاری برای رایستن) را ساخت. در صورتی که عربها computer را مورد واژهگزینی قرار دادند، نه Ordinateur را و آن را "حاسوب" (حسابکننده) خواندند. اکنون در هزاره 21، انگلیسی برای ما و برای اغلب زبانها، مرجع اصطلاحات علم و فناوری شده است.
5. ”افسون ترجمه اول“ و غلبه زبان روزنامهنگاران بر توصیههای فرهنگستان
روزنامهنگاران زودتر از فرنگستان به web و web site واکنش نشان دادند و ”تار“ را برای web و ”تارنما“ را برای web site بکار بردند؛ در حالی که فرهنگستان، با دیرکرد، ”وب“ و ”وبگاه“ را تصویب کرد.
روزنامهنگاران زودتر از فرنگستان به Cyberspace واکنش نشان دادند و برای Cyberspace ”فضای مجازی“ را بکار بردند؛ در حالی که فرهنگستان، با دیرکرد، ”رایاسپهر“ را برای Cyberspace تصویب کرد، زیرا اولاً Cyberspace فضایی مجازی نیست و ثانیاً ”فضای مجازی“ (virtual space) به معنای پرسپکتیو در نقاشی است.
”اینترنت اشیاء“ معادل Internet of Things نیست ولی در اکثر رسانهها رایج میشود چون برای برخی روزنامهنگاران ”چیز“ بی معناست. در حالی که فرهنگستان، ”اینترنت چیزها“ را برای Internet of Things تصویب کرده، اکثر روزنامهنگاران به آن، اینترنت اشیاء میگویند در حالی که اینترنت اشیاء معادل Internet of Objects است.
6. تأثیر خط فارسی بر تلفظ نادرست واژههای مصوب فرهنگستان
تلفظ «ارزشِ افزوده» برایValue-added جا افتاده است؛ در حالی که برای Value-added ”ارزش-افزوده“ تصویب شده و همین طور نرخ-افزوده” برای premium rate ولی "نرخِ افزوده" تلفظ میشود.
7. چند معادل مختلف برای یک اصطلاح بیگانه
سیستم، سامانه، دستگاه، منظومه، جهاز، نظام و ... همه معادلهای فرهنگستانی برای system هستند.
نقش، وظیفه، تابع و کارکرد هم معادل function هستند.
تقرب، رویکرد و رهیافت معادل approach هستند.
مفهوم و همیافت نیز معادل Concept هستند.
8. به کاربردن یک اصطلاح فارسی، معادل چند واژه مختلف در انگلیسی
مشارکت الکترونیکی، دارای 4 معادل است:
e-participation، e-inclusion،e-partnership و e-share که هریک، معنا و کاربردی متفاوت از دیگری دارد.
9. نارسایی معادل واژههای تخصصی رایج در میان مردم برای بیان علمی
دهها سال است که برای call معادلهای متعددی در فارسی وجود دارد و رایج هستند مثل زنگ زدن، تماس و تماس گرفتن، شمارهگیری و شمارهگیری کردن، تلفن و تلفن زدن، مکالمه و مکالمه کردن و ... ولی هیچ کدام علمی نیستند. پس فرهنگستان، ”برخوانی“ و ”برخواندن“ را برای call در حوزه مخابرات برگزید و ”فراخوان“ را برای حوزه عمومی تصویب کرد.
10. رواج صورت اختصاری در زبان مرجع و رواج صورت باز آن در فارسی
واژه MP3 (آری واژه!) در انگلیسی اختصاری است برای استاندارد فشردهسازی صوت که 20 سال پیش توسط یکی از گروههای مطالعاتی اتحادیه بین المللی مخابرات در آن زمان وضع شد. چون شماره این گروه، 3 و موضوع مطالعه آن مربوط به فشردهسازی صوت در Moving Picture بود، نام الگوریتم ابداعی این گروه MP3 شد. اکنون معادل فرهنگستانی «آوا 3» جا نیفتاده و جا نخواهد افتاد.
11. قانون ممنوعیت بکارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه
به منظور حفظ قوت و اصالت زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان هویت ملی ایران و زبان دوم عالم اسلام و معارف و فرهنگ اسلامی، دستگاههای قانونگذاری، اجرایی و قضایی کشور و سازمانها، شرکتها و موسسات دولتی و کلیه شرکتهایی که شمول قوانین و مقررات عمومی بر آنها مستلزم ذکر نام است و تمامی شرکتها، سازمانها و نهادهای مذکور در بند د تبصره 22 قانون برنامه دوم توسعه موظفند از بکار بردن کلمات و واژههای بیگانه در گزارشها و مکاتبات، سخنرانیها مصاحبههای رسمی خودداری کنند و همچنین استفاده از این واژهها روی کلیه تولیدات داخلی اعم از بخشهای دولتی و غیر دولتی که در داخل کشور عرضه میشود ممنوع است.
اکنون آیا میتوان گفت: هیچ آدابی و ترتیبی مجو، هرچه میخواهد دل تنگت بگو؟
12. بهره وری اندک و هزینه بالای هر واژه مصوب
واژه درست و واژگان درست، ممکن است برای اهل فن قابل فهم باشد؛ اما برای عموم قابل درک نباشد؛ اما واژه درست و قابل فهم؛ واژگان درست و قابل فهم، بهرهوری و اثربخشی هر کارشناس، مدیر، سازمان، فروشگاه الکترونیکی و به ویژه: دولت الکترونیکی را بالا میبرد.
به رغم اهمیتِ "واژه بعنوان واحد بهرهوری"، سازمانها از فرهنگستان کم استفاده می کنند یا استفاده نمیکنند.
13. فارسی، زبان پایاننامههای دکتری است
در عربستان، پاکستان و ترکیه، زبان پایاننامههای دکتری انگلیسی است و در کشورهای آسیای میانه، روسی است؛ زبان پایاننامههای دکتری در ایران، فارسی است. پس بجای معادلهای انگلیسی هر یک از اصطلاحات زیر، باید واژه مصوب فرهنگستان را بکار برد، مثلِ: تپ، بسامدِ تپ، طیفِ بسامد، واپایشِ دسترسی، واد، خط-شنود، پویشگرِ درگاه، همتا-به-همتا، خدمات پیشخوان، خدمات پسخوان، دولت همراه، دولت همه جاگاه و ...
اکنون (پائیز 94) فرهنگستان مشغول واژهگزینی برای این خوشه-واژه است که همه مربوط به گوشی تلفن همراه هوشمند هستند:
Device Awareness, Context-aware, Time-aware, Locations-aware, People-aware, Queries-aware, Interest-aware, Opportunities-aware, Schedule-aware, Choices-aware, Adds & Alerts-aware
چگونه میتوان این واژهها را فارسیسازی نکرد و عین انگلیسی شان را بکار برد؟ اما چگونه میتوان این واژهها را فارسیسازی کرد؟ به طوری که معادلها مورد پسند کاربران واقع و رایج شوند؟
کـُندی حرکت ما و سرعت ضرب و رواج اصطلاحات جدید باعث عقب افتادگی فزاینده فرهنگستان شده.
نبود نهادی برای اشاعه همین فعالیت کـُند فرهنگستان و نبود "تزاروس" یا گنجواژهای در زمینه اصطلاحات فاوا، به علاوه نبود ”میان رشتهای“ ترکیب یافته از مهندسی فاوا، ادب فارسی و علم زبان شناسی، باعث کندی فعالیت واژهگزینی تخصصی هستند که باید رفع شوند.
جمعبندی کوتاه
موفقیت کسب و کارهای الکترونیکی، دولت الکترونیکی و سایر زمینهها و خدمات فضای سایبری، در گرو موفقیت ما در عرصه واژهگزینی تخصصی است. فرهنگستان را نباید در این عرصه تنها گذاشت! وظیفه دانشگاهها، نهادهای بخشهای عمومی و خصوصی، خودیاری در این زمینه و همیاری با فرهنگستان است. شورای عالی و مرکز ملی فضای مجازی، شورای عالی فناوری اطلاعات و سایر شوراها و البته روزنامهنگاران باید بیش از این به واژهگزینی تخصصی در حوزه فاوا اهمیت بدهند و به این مقوله، رویکردی نظاممند داشته باشند.(منبع:عصرارتباط)
- ۹۴/۱۰/۰۱
لطفا از مطالب وبلاگ ما نیز دیدن فرمایید.
با تشکر
http://hamedannews.blog.ir