ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

چند کلام درد و دل

| يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۸۵، ۰۶:۵۸ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی - روزی دوستی می گفت چرا شما بیشتر به اخبار منفی و نقاط ضعف در جاهایی که کار می کنی بها می دهی. اگرچه پیش از این نیز این موضوع به من گفته شده بود منتها چون عمدتاً به نقل از کسانی گفته می شد که به نوعی به نقد و انتقاد از ایشان پرداخته بودم چندان نیازی به توضیح موضوع نمی دیدم. اما دوستی که اخیراً به مساله مورد نظر اشاره کرده بود اصولاً در این حوزه و کار نیز مشغول به کار نبود و مرا وادار کرد تا به چند نکته اشاره کنم.

اگرچه من این موضوع را که فقط روی اخبار منفی آن هم به شکل مطلق کار می کنم نمی پذیرم و برای حرف خودم نیز دلایل به اندازه کافی دارم.

اما چند نکته. واقعیت این است که تصور می کنم به عنوان یک خبرنگار همیشه با این چالش که خب البته تقریباً اکثر همکاران نیز با آن برخورد کرده اند مواجه بودم که به محض این که شما از طرحی، شخصی یا مجموعه ای خوش بگویید سریعاً به این متهم می شوید که آقا از شما بعیده تو که این کاره نبودی! به عبارت صریح تر ته منظور این است که حتماً چیزی رسیده که به قولی به موضوع مثبت پرداختی. البته این مانع تقدیر و با اهمیت جلوه دادن خدمات خوب و معرفی طرح ها، اشخاص یا نهاد های موفق نیست کما این که به شکل آشکار یا غیر آشکار هر روزنامه نگاری موضع خود را نسبت به مساله مثبتی نشان می دهد و پس از چندی شاید هر کس بداند که موضع فلان خبرنگار در مورد فلان موضوع یا بهمان موضوع چیست.

نکته دیگر آن که اصولاً مجموعه ها و اشخاصی که در پیشبرد امور کشور و مردم درست گام برمی دارند در حقیقت به وظیفه اصلی خود عمل می کنند و لزومی هم ندارد که دائماً گفته شود که فلانی یا فلان مجموعه کار خود را بلد است و جا دارد از ایشان تقدیر شود. اگرچه این هم به معنی عدم سپاسگذاری و انعکاس زحمات هیچ کس نیست.

سومین مساله این که یک روزنامه نگار همواره در تلاش برای گشودن گره ها، شناسایی نقاط ضعف و در عین حال کمک به رفع آنها است. یک روزنامه نگار وظیفه مهم هشدار به کج روی از آرمان ها و وظایف خطیر یک نهاد را دارد. یک روزنامه نگار می بایست به تاریک خانه هایی که برای کشور مشغول به کار هستند نور بتاباند تا تصویر بهتری ار فضای درون آن مجموعه هویدا شود تا در صورت مشاهده نقاط ضعف، رخوت، یا کندی در اجرای امور، امکان بهتری برای ارزیابی فراهم شود.

یک روزنامه نگار می بایست با کشیدن طرح ها، نهادها و اشخاص به میان افکار عمومی زمینه را برای کمک به بهبود حرکت های بعدی و اتخاذ بهترین تصمیم ممکن با استفاده از عقل جمعی فراهم کند. اگرچه در این خصوص گاه زیاده روی هایی نیز می شود و این سوء تعبیر را ایجاد می کند که هدف تخریب است تا اصلاح. این ایراد در برخی موارد صدق و در برخی موارد نیز صدق نمی کند.

یک روزنامه نگار هر از چندگاهی می بایست مروری بر شرح وظایف دستگاه ها داشته باشد و به تطبیق نحوه عملکرد ایشان با وظایف محوله بپردازد تا بازهم زمینه برای کمک به پیشرفت هرچه بهتر فراهم شود.

اگر به سطور بالا نگاه کنید درخواهید یافت که چنانچه فردی به معنای واقعی کلمه بخواهد یک روزنامه نگار باشد و به همان وظایفی که به شکلی اجمالی (و ناقص) به آنها اشاره شد، عمل کند مجبور خواهد بود که با دوست و به قولی غیر دوست خواسته یا ناخواسته درگیر شود. کما این که اگر غیر از این باشد شاید نتوان بر وی عنوان روزنامه نگار اطلاق کرد. این طبیعت کار روزنامه نگاری است که هر جا از گفتن و نوشتن دلسرد و خسته شود بهتر آن که به دنبال شغلی با حواشی کمتر و آرام تر برود.

این شغل باز هم تاکید می کنم برای کسی که قصد دارد به عنوان یک روزنامه نگار به معنای واقعی کلمه کار کند، شغلی بسیار پر استرس و با جذابیت های خاص خود است. اگرچه کم نیستند افرادی که در مطبوعات مشغول به کار هستند و واژه مسوولیت و به تبع آن استرس برای ایشان بی معنی است. این دسته صبح از خانه خارج می شوند و شب ها بی آن که بود و نبودشان تاثیری در این شغل داشته باشد به خانه باز می گردند.

اینجاست که حرفه روزنامه نگاری (به معنای واقعی کلمه) از جمله مشاغل سخت و زیان آور به شمار می رود. کار حرفه ای و سنگین، درگیری ها و تهدیدهای حرفه ای و سنگین را نیز به همراه خود می آورد و تو اگر می خواهی بمانی باید تاوان آن را نیز بپردازی تا وجدان تو آسوده باشد.

اینجاست که روزنامه نگار مو سفید پا به سن گذاشته انگشت شمارند و بعد از مدتی کار حرفه ای یا به شغل دیگری هجرت می کنند و یا ترجیح می دهند به حاشیه بروند تا جوان تر ها به صف مقدم بیایند.
این موضوع را برای برخی از دوستان گفته ام روزی غیر مستقیم به خود من گفته شد فکر می کنی دیه تو چقدر می شود؟ گفتم فکر کنم 20 میلیون تومان.

گفت در ماه حرام دیه ات چقدر می شود؟ گفتم فکر کنم دو برابر یعنی 40 میلیون تومان.

طرف گفت می خواهی بدهم با 5 میلیون تومان یک ... تو را بکشد!

یا یک بار دیگر که با یکی از دوستان مطبوعاتی روی یک موضوع کار می کردیم به او زنگ زدند و گفتند می خواهی یک روز خواهر کوچکت دیگر از مدرسه به خانه برنگردد؟ می خواهی یک شب که به خانه برگشتی ببینی که خانه ات آتش گرفته و می خواهی ... می خواهی ... و می خواهی...

این ها را نگفتم که به شوخی بگویید خدا قوت و منتی در کار باشد و از این حرف ها،نه، این ها را گفتم که بدانید این دست حرف ها و تهدیدها مال فیلم ها و تنها بابت در گیری با مافیای ایتالیا نیست.

اینجاست که به نظر می رسد یک روزنامه نگار با همه سر جنگ دارد و غافل از این که ریالی هم بابت شنیدن انواع تهدیدها و تهمت ها و کمک به بهبود امری هرچند کوچک نصیب وی نمی شود و خوب هیچ لذتی برای یک روزنامه نگار بالاتر از این نیست که با چشمان خود ببیند که توانسته یک راه یا رویه ناصواب را صواب کند.

و بالاخره این که آیا این لذت بخش نیست که روزی غیر مستقیم بشنوید فردی در گوشه ای کناری از ترس یا از سر هر چیز دیگری به علت حضور فعال و مثمر ثمر روزنامه نگاران از چاپیدن اموال مردم گذشته است؟ آن هم فقط به خاطر نگرانی از مطبوعات؟

  • ۸۵/۰۶/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">