1394: سال «ئیدیپلماسی» ایران
عباس پورخصالیان - بیانیه لوزان، مرحله و فرسنگساری تاریخی و دستاوردی مهم در فرایند دیپلماسی علم و فناوری کشور است. سال 1394 اما، به نظر میرسد سال ئیدیپلماسی (eDiplomacy) کشور باشد: با «اِپـِگ» (EPEG) که زیرساخت نوری ارتباطات تلفنی ثابت و همراه، دادهای و اینترنتی "اورآسیا" و پـُلی نوری است که از سرزمین ایران میگذرد و جمهوری آذربایجان را به قطب ارتباطی آسیای مرکزی و کشورهای منطقه تبدیل کرده است، اکنون نوبت ایران است که ئیدیپلماسی (eDiplomacy) خود را که مدتی است توسط دولت در شبکههای اجتماعی فعال شده، در جهان نیز اِعمال و برای اعتلای کشور مثمر به ثمر کند.
واعظی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات میتوانند هدایت کننده دیپلماسی فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) و نه تنها راهبر این دیپلماسی، بلکه با ابزار EPEG، اِعمال کننده فشار در مقابل فشارهای بیگانگان علیه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، و پاسدار منافع و مصالح کشور شود.
ویژگیهای EPEG
«اِپـِگ» (Europe-Persia Express Gateway) یا "دروازه فوق سریع اروپا-پرشیا"، سامانه نوری انتقال درونقارهای جمهوری آذربایجان و روسیه و زیرساخت نوری میانقاره ای اتحادیه اروپا است که ابتدای آن شهر فرانکفورت (در غرب آلمان) و انتهای آن، بندر برکه (در شمال عمان) است.
به عبارت دیگر: «اِپـِگ»، از آذربایجانِ دورافتاده از آبهای آزاد جهان، یک قطب ارتباطی مهم به وجود میآوَرد و از این طریق، دو قطب ارتباطی را به یکدیگر متصل میکند: 1) قطب ارتباطی فرانکفورت در مرکز آلمان و کانون اتحادیه اروپا؛ 2) قطب ارتباطی برکه در عمان، اقیانوس هند و خلیج فارس.
قطب ارتباطی جمهوری آذربایجان، در کانون مخابراتی/اینترنتی دو قطب فرانکفورت و برکه قرار دارد و آسیای مرکزی و روسیه را قابل دسترسی برای سایر مناطق جهان؛ و بالعکس، سایر مناطق جهان را از مسیری امن: "پـُل نوری ایران"، قابل دسترسی به آسیای مرکزی و روسیه میکند.
از برکه به بعد، سامانه زیردریایی«آی.می.وی» ( India- Middle East- West Europe Submarine Cable ) اِپـِگ را به سایر کشورهای آسیایی متصل میگرداند.
کل طول اِپـِگ، بدون احتساب مسیرهای مضاعف و حفاظتی، و بدون در نظر گرفتن سامانه زیردریایی«آی.می.وی»، حدود ده هزار کیلومتر است که حدود دوسوم آن، از سرزمین ایران عبور میکند.
سامانه نوری اِپـِگ از فرانکفورت تا اوکراین دارای دو مسیر حفاظتی، از لحاظ جغرافیایی جداگانه است که یک مسیر حفاظتی از اتریش و مجارستان میگذرد؛ و دومی از جمهوری چک و اسلوواکی عبور میکند.
مسیر اوکراین تا بلگراد در روسیه و از آنجا تا جمهوری آذربایجان، فاقد کابل مضاعف حفاظتی است.
ادامه این سامانه در ایران، از آستارا تا جاسک، دارای مسیر مضاعف و حفاظتی است که یکی از تهران عبور میکند و دومی از کناره دریای مازندران و شرق کشور کشیده شده است و هردو مسیر در جاسک (هرمزگان) به هم میرسند.
در نهایت مسیر جاسک و برکه، فاقد کابل مضاعف حفاظتی است.
سرعت انتقال و ظرفیت نهایی طراحی شده برای اِپـِگ، 3.2 ترابیت بر ثانیه (Tbps) معادل هزار گیگابیت برثانیه است که در آغاز با 540 گیگابیت برثانیه بهره برداری شده است.
با احتساب مسیر عبوری از دریای سیاه و خلیج فارس، تنها 5 درصد از کل طول اِپـِگ، از زیردریا کشیده شده است.
حداقل پهنای باند قابل واگذاری به مصرف کنندگان اِپـِگ، ده گیگابیت برثانیه است که به دو طریق واگذار میشود: به طریق IRU (حق استفاده برگشتناپذیر: Indefeasible Right of Use)؛ و به صورت استیجاری استاندارد (Standard Lease).
ایران اگرچه یکی از "کوزه گران" و البته مهمترین "کوزه گر" اِپـِگ است، هنوز فاقد کوزه ای (بخوان: دسترسی) برای استفاده از اِپـِگ است.
این سامانه با سرمایهگذاری شرکتهای ارتباطات زیرساخت ایران، "دلتا تله کام" آذربایجان، روس تله کام ، "کیبل اند وایرلس" (C&W) انگلستان به همراه شرکت "عمان تله کام" تأمین مالی شده است و میشود. از همین رو، در بودجه سال 94 دولت یازدهم، بودجه ای نیز برای توسعه اِپـِگ اختصاص یافته است.
به این ترتیب، شرکت ارتباطات زیرساخت، از طریق تخصیص پهنای باند زیرساخت ملی ارتباطات و توسعه تدریجی آن، نقش بی-بدیل «پل نوری» میان شرق و غرب شبکههای جهانی اینترنت، تلفن ثابت و همراه را برای جمهوری آذربایجان بعلاوه سایر کشورهای آسیای مرکزی و روسیه و اروپای واحد ایفا میکند، بدون آن که خود سودی بجز دریافت حق عبور و دریافت هزینه خدماتِ active sharing ببرد.
×× ئی دیپلماسی یا دیپلماسی دیجیتالی
دیپلماسی، سـُنتاً، هنر و اقدام مدبرانه برقراری ارتباط گفتمانی و برگذاری مذاکره میان هیأتهای نمایندگی رسمیکشورها و شرکتهای رقیب، بر سر مسائل فنی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی، نظامی، زیست محیطی و حقوق بشری است. اما در عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات، دیپلماسی، با ابعادی گسترده تر از پیش مطرح شده و به هنر و اقدام مدبرانه برقراری ارتباط سیاستمداران و مدیران با عموم مردم از هر نژاد و هر کشور، تبدیل شده است. لذا، بخاطر استفاده ایشان از شبکههای اجتماعی، دیپلماسی توئیتری (twiplomacy) و دیپلماسی فیس بوکی هم ضرب شده اند که به همه انواع مختلف دیپلماسی شبکه ای، دیپلماسی دیجیتالی گفته میشود. برای مثال، دولت یازدهم و وزارت ارشاد تحت سرپرستی جنتی را میتوان، به درستی، مدافع عملی دیپلماسی دیجیتالی و ئیدیپلماسی قلمداد کرد.
×× غرضی و معضل فقدان دیپلماسی فناوری
غرضی، وزیر پست و تلگراف و تلفن در اوج دوران جنگ تحمیلی تا آخر دولت ششم، فناوری ارتباطات را سیاسی نمیدانست. وی در سخنرانیهای خود، همواره تأکید میکرد که فناوری ارتباطات، سیاسی نیست، زیرا در شرایط جنگ تحمیلی هم، آمریکا و اروپا به علاوه کره جنوبی و ژاپن، مدرن ترین دستاوردهای فناوری ارتباطات خود را به وی میفروختند.
با باور سیاسی نبودن ارتباطات، وی مرتکب دو خطا شد: 1) در شرایطی که هیچ کشورِ در حال جنگی، اقدام به توسعه ارتباطات پشت جبهههای جنگ نکرده و نمیکند، زیرا همواره ترس از «ستون پنجم»، واقعی است، غرضی با اخذ ودایع مردمی به توسعه نمائی ارتباطات و مخابرات در پشت جبهه، در شهرها و روستاهای کشور در تمام طول دوران اوج گیری جنگ تحمیلی پرداخت؛
2) با باور به غیر سیاسی بودن فناوری ارتباطات، نه خود آگاهانه به دیپلماسی فناوری پرداخت نه مدیرانی را برای این دیپلماسی جدید تربیت کرد. این در حالی بود که همزمان با ورود او به وزارت پست و تلگراف و تلفن کشور، در جهان ارتباطات، انقلاب دیجیتالی بزرگی رخ داده و اغلب کشورها با درک ابعاد این انقلاب فناورانه، خود را برای حفاظت از امواج اجتماعی و فنی و امنیتی آن، آماده کردند و در مواجهه با انقلاب موبایل، انقلاب اینترنت، انقلاب پهنای باند و شوک اسمارت فون که عمدتاً در دهه نخست سده بیست و یکم، یکی پس از دیگری رخ دادند، سوار موج فناوری شدند، جهش کردند و بر سرانه ناخالص داخلی خود افزودند. در صورتی که پول باد آورده ودایع مردمی و خلسه نفت، خواص و عوام ما را خام و خواب کرد و ما، به رغم داشتن عده و عـُده، از جامعه جهانی عقب افتادیم، از انقلابهای مذکور ضربه خوردیم و هرچند فرداً سود برده باشیم، در مجموع ضرر کردیم.
در آغاز دوران طولانی وزارت غرضی در بخش ارتباطات کشور، اتحادیه بین المللی مخابرات، از نهادی مشورتی در زمینه استانداردسازی مخابرات به نهاد دیپلماسی ارتباطات جهانی و بازوی دیپلماتیک سازمان ملل در عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات متحول شد و ما، این تحول را درک نکردیم و با آن همگام نشدیم. غرضی خیلی دیر و دور، در اواخر وزارتش و با حضور یافتن در ژنو و مقر اتحادیه بین المللی مخابرات، درک کرد که عملکرد معاونت بین المللی اش در اتحادیه بین المللی مخابرات مسؤولانه نبوده و نیست. پاسخ وی به این عملکرد نامطلوب، میگویند، نواختن زیر گوش مسؤول بیچاره بود. همین!
×× آغاز ئی دیپلماسی در دولتهای هفتم و هشتم
جهانگرد و شورای عالی اطلاع رسانی اش را باید آغازگر دیپلماسی عملگرا در عرصه فاوا در کشور دانست، اما اعتلای دیپلماسی فناوری نیاز به نظریه پردازی و نظریه آزمایی آکادمیک نیز دارد و آکادمیسینهای وقت در دانشگاهها و مراکز تحقیق و توسعه کشور، هنوز نتوانسته بودند community و جماعت علمی منسجمی را تشکیل دهند و در وزارت علوم، وزارت امور خارجه و سایر وزارتخانههای زیربنایی، لانه کنند و به تقویت دیپلماسی علم و فناوری بپردازند و به یاری هم و به کمک جهانگرد بشتابند. بخشی از عقب افتادن ما از کاروان دیجیتالی جهان، به دلیل کج فهمیهای آنها است.
×× پژمردن نونهال دیپلماسی علم و فناوری و رویش دوباره آن
بجای آن جماعت منسجم، نفاق و دلواپسیهای ندانم کارانه دست به دست هم دادند و تجربه دیپلماسی فناوری را به ضد خود بدل کردند. اوج گیری تحریمهایی که دوسوم آنها از جنس فناوری بودند، هستند و از سوی نهادهای دیپلماسی استکبار فن سالار، تجویز و از طرف مجامع سیاسی آنها تصویب میشدند، مزید بر علت شدند و ما را به کم کاری و غفلت کشاندند. آنچه در این دوران فراموش شد، توصیه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران بود که در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی به فن سالاران آن زمان فرموده بودند: شما میتوانید. مقام رهبری نیز بارها تأکید کرده اند که ما میتوانیم. برخلاف این توصیهها، تحریمها، توجیهی شدند برای پوشاندن کم کاریها و غفلت از دیپلماسی علم و فناوری. اما در بهار 1391، نخستین Workshop یا کارسوق دیپلماسی علم و فناوری از 13 تا 15 می2012 در تهران برگزار و دبیرخانه آن در وزارت علوم تأسیس شد ولی نهادینه نشد.
×× واعظی و ئی دیپلماسی
تیم روحانی، احیاءکننده پیشینه کم دوام و گسسته دیپلماسی علم و فناوری ایرانیان و کوشش برای نهادینه کردن آن است. این تیم، در نمونه واعظی، خیلی زود، یعنی در زمستان 1391، زمانی که واعظی هنوز وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نشده بود، با بیان این که «علم و فناوری را میتوان ابزار دیپلماسی دانست»، در زمینه اهمیت دیپلماسی علم و فناوری، آگاهانه ابراز عقیده کرد: «دیپلماسی علم و فناوری به اَشکال گوناگون میتواند در پیشبرد اهداف سیاست خارجی موثر باشد». (techdiplomacy.ir) وی در آن زمان به درستی به این واقعیت اشاره کرد که «محور اصلی تحریمهای وضع شده علیه جمهوری اسلامی ایران، تحریم فناوریهای مختلف است» (همانجا).
اکنون، در سال 1394، مذاکرات هسته ای 5+1 با ایران بیان عملی و موفقیت آمیز دیپلماسی علم و فناوری ایرانیان است که باید به دست واعظی و مشاورانش، به دیپلماسی فاوا تسری یابد.
×× ایران و جمهوری آذربایجان
آذربایجان، واژه ای پارسی و جزء اول آن: "آذر" به معنای آتش و جزء دوم آن: "بایجان"، در اصل "بایگان" است. علت این نام گذاری (آذربایگان) این بوده است که در گذشتههای دور نیز، منابع نفت سیاه این منطقه، بدون تلاش و شگردی خاص، دردسترس همگان بود و مردم از قیر و نفت خام به دست آمده، به راحتی بهره مند میشدند و به همین علت، مناطق مربوط را "ذخیره آتش" مینامیدند. بنابراین، ایران و جمهوری آذربایجان، بدون شک دارای پیوندهای تاریخی قوی با یکدیگرند.
جمهوری آذربایجان اکنون حدود دو دهه است که به استقلال دست یافته و از هنگامیکه از روسیه شوروی جدا شده، به یمن وجود ذخایر نفتی غنی، در مد نظر و تحت حمایت مالی و فنی اتحادیه اروپا (و چین) قرار داشته و دارد. به همین خاطر، اروپائیان پیش دستی کرده و حدود یک دهه پیش، جمهوری آذربایجان را به عضویت شورای اروپا و ناتو درآوردند، واقعیتی که در زمان امضای توفق نامه EPEG در دولت دهم، از نظر بسیاری از نخبگان کشور شاید پنهان مانده بود.
جمعیت این کشور به ده میلیون نفر نمیرسد و سرانه ناخالص داخلی اش در سالهای اخیر، بیش از سه برابر سرانه ناخالص داخلی ما شده است.
بیست سال پیش، متخصصان شرکت مخابرات (دولتی) ایران، نخستین کسانی بودند که برای جمهوری آذربایجان، کابل نوری کشیدند و این کشور منزوی در آسیای مرکزی را از طریق سامانه نوری "تی.اِی.ئی" (TAE: Trans-Asia Europe) که ایران در آن سرمایه گذاری کرده بود، به سایر کشورهای جهان متصل کردند.
اکنون وضع جمهوری آذربایجان از لحاظ شاخصهای مربوط به ارتباطات و فناوری اطلاعات، از وضع ما بهتر شده است: کشوری به کوچکی جمهوری آذربایجان دارای ماهواره ای ملی است.
شرکت گوگل، سرورهای خدمات جویشگری، "جیمیل" و سایر سرویسهایش را در دیتاسنترهای "دلتا تله کام" جمهوری آذربایجان مستقر کرده است.
علاوه بر سامانه نوری اِپـِگ، سامانه نوری قدیمی"تی.اِی.ئی" که در اواخر سده بیستم با سرمایهگذاری شرکت ارتباطات زیرساخت و دیگران اجرا شد، هنوز تاحدود کمی فعال است. این سامانه، در ایران نیز اندک فعالیتی تنها در حد چند E1 دارد.
علاوه بر دو سامانه نوری تی.اِی.ئی و اِپـِگ، بنا است دو سامانه دیگر، یکی به نام "تسیم" (TASIM: Trans-Eurasian Information Super) در منطقه دایر شود و رابطه نوری اروپا و آسیا را محکم تر کند؛ و دیگری به نام «سیرینگ» (C-Ring) در حال اجرا است که حلقهای نوری، گرداگرد دریای مازندران است و کنسرسیومی مخابراتی/حاکمیتی در بخش خصوصی ایران، سرمایه لازم برای احداث آن را تأمین میکند. این در حالی است کنسرسیومهای مخابراتی/حاکمیتی که در بخش خصوصی ایران شکل گرفته اند، میتوانند در ایجاد شبکه نوری شرکت «ایرانیان نت» که خود سهام آن را دارند، سرمایه گذاری کنند، ولی کنسرسیومهای مخابراتی ما، شاید به دلیل شکل نگرفتن دیپلماسی خانگی در کمیسیون و سازمان تنظیم مقررات ارتباطات، ترجیح میدهند در شبکه نوری همسایه ای که مرغش به نظر میرسد غاز است، سرمایه گذاری کنند!
به گفته یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت ارتباطات سیار:«همراه اول، (نیز) اینترنت مورد نیاز نسل سومش را از یک ISP مستقر در جمهوری آذربایجان خریداری کرده است».
شرکت آذرسل که از لحاظ تعداد مشترکان، بزرگترین بهرهبردار تلفن همراه در جمهوری آذربایجان است، چند سال است که موفق به راهاندازی و واگذاری خدمات "صوت روی التیای" (VoLTE) نیز شده است ولی اُپراتورهای همراه ما، هنوز در زمینه خدمات صوت روی التیای، اندر خم یک کوچه اند. این شرکت، شبکه نسل 4 خود را پس از باکو، پایتخت آذربایجان به شبهجزیره آبشوران گسترش داده و شبکه "التیای" خود را در ماه مه 2012 در باند بسامد 1800 مگاهرتز راهاندازی کرده و یک ماه بعد، در ژوئن 2012، خدمات فراخباند سیار را به صورت تجاری عرضه نمود.
شبکه "التیایِ" آذرسل در آغاز، تنها مرکز شهر باکو را میپوشاند ولی اکنون سایر نقاط ازجمله بوستان ملی کنار دریا را پوشش میدهد.
با اجرایی شدن و بهرهبرداری از پروژه اِپـِگ، ماهانه حق عبوری معین، به دلار، به شرکت ارتباطات زیرساخت ایران پرداخت میشود.
نتیجه ناخوش قصه اِپـِگ، این است که: سالها ست ما مدعی قطب ارتباطی شدن و بودن در منطقه را داشتیم و داریم، در حالی که اکنون باید به تلخی مشاهده کنیم که دیگران و رقبای منطقه ای ما به دست خود ما، قطب ارتباطی منطقه میشوند!
×× معنی و چرایی نام گذاری "دروازه فوق سریع اروپا- پرشیا"
نقشی که متولیان اِپـِگ به ما داده اند، در حد "ترابـُرد" (بیتکشی، بر وزن مسافرکشی) برای جمهوری آذربایجان است و بس! ولی برای گول زدن ما، در نام این پروژه، "پرشیا" را گنجانده اند، نامی باستانی در متون یونانی به معنای "پارس آباد" که به امپراتوری هخامنشیان اطلاق میشد ولی در ایران هیچگاه رسمی نشده و به کار نرفته، اما به مذاق نوستالژیک بسیاری از معاصران، خوشایند است.
این که چرا چنین پروژه ای، طراحی شده و با امضای توافق نامه آن در تهران در سال 1391، راه اندازی میشود، نیز روشن است: نخست به این دلیل که اروپا برای رهایی از سامانههای نوری ناامن شده فلاگ، فالکون، سی.می.وی و امثالهم که همگی از کانال سوئز، جیبوتی و و باب المندب میگذرند و گاه و بی گاه توسط تروریستها قطع میشوند، تلاش میکند؛ و سپس: به دلیل سرمایه گذاری کلان بانکهای اروپا در چاههای نفتی و صنعت گردشگری جمهوری آذربایجان و در بازار کار چین.
×× پیشنهادهایی به وزیر محترم ارتباطات و فناوری اطلاعات
1- وضعیت اینترنت در ایران، پاشیده و آشوبناک نیست، "پاشان" است؛ یعنی گرچه پراکنده و نامنسجم است، ساخت نایافته است اما. ما حدود دوهزار فراهم آور شبکه و دسترسی به اینترنت داریم ولی آنها، فراهم آور خدمات اینترنتی و Internet Service Provider در رده و مقیاس جهانی (Tier-1 ISP، Tier-2 ISP، Tier-3 ISP) نیستند. تا موقعی که چنین است، ایران قطب ارتباطی نیست و نمیشود و شرکت ارتباطات زیرساخت فقط میتواند نقش ترابـُرد و "بیتکشی" را ایفا کند. حتی پروانههای جدید FCP نیز قادر نخواهند بود، فراهم آور خدمات اینترنتی در رده و مقیاس جهانی برای ما بیافرینند. آیا واعظی و جهانگرد به کمک دولت تدبیر و امید میتوانند در دهه دوم افق چشم انداز بیست ساله، ایران را به قطب ارتباطی منطقه تبدیل کنند؟ به عقیده من، با تبدیل عزم سازمانی به عزم بخشی و ارتقاء عزم بخشی به عزم ملی، آری میشود! اما اگر به عللی، تحقق عزم ملی به تعویق بیفتد، خیر!
2- با سابقه کاری و دانشی که واعظی دارد، باید بکوشد دیپلماسی فاوا را در دولت یازدهم اشاعه و در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز مشاورانی را پرورش دهد که در کسوت "دیپلمات فاوا" در مجامع منطقه ای، بین المللی و جهانی ظاهر شوند.
3- اِپـِگ، شریان حیاتی جهان ارتباطات نوین است و ابزار مناسبی در دست واعظی و اخلافش برای تخفیف تهدیدها (و زدودن تحریمهای علیه ما) و وسیله مناسبی برای تهدید کردن دشمنان و اِعمال فشار از طرف ما علیه آنها، و در هر صورت وسیله خوبی برای سهم خواهی از جهان و بخصوص از اتحادیه اروپا و ناتو، "در هر زمینه" است و نه تنها در زمینه فاوا. برای مثال، اگر ما به "آنها" اجازه میدهیم ارتباطات خود را از خاک ایران برقرار کنند، باید به ایران اجازه دهند، قطب نفتی یا گازی منطقه شود و نباید مانع کشیدن یک خط انتقال نفت از پاکستان به هندوستان؛ یا از ترکیه به اروپا شوند.
4- توسعه فاوا نباید شرطی و به دوران پساتوافق صددرصدی موعود، موکول شود. شرطی شدن توسعه در ذهن و برنامههای ما، بزرگ ترین ضربه مهلکی است که مذاکرات هسته ای میتواند به ما بزند. دوران پساتوافق صددرصدی موعود را هدف گیری کنیم اما توسعه را شرطی نکنیم!
5- اخباری شبیه به این خبرها: «وزیر ارتباطات: سفر رئیس جمهور ایران به آذربایجان گام جدی و رو به جلو جهت توسعه روابط با کشورهای همسایه است»؛ «سفر وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران به باکو»؛ «واعظی: ایران و آذربایجان همکاریهای خود را در زمینه نفت و گاز و انرژی افزایش میدهند»؛ «واعظی: به دنبال تقویت همکاریهای اقتصادی با باکو هستیم» و «اینترنت ایران به آلمان وصل شد»، حاکی از تعمیق روابط ایران و جمهوری آذربایجان و اروپا است، اما من امیدوارم گویای آگاهی راهبردی بلند مدت ما نیز باشد.
6- در تبصره 12 بند ب ماده واحده بودجه 94، همچون سالهای گذشته، تصویب شده است که: «به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اجازه داده می شود از طریق شرکت ارتباطات زیرساخت نسبت به مشارکت و سرمایهگذاری در پروژههای فیبرنوری و بینالمللی و کسب سهم مناسب از بازار پهنای باند منطقه اقدام نماید». در همین راستا، برای افزایش هفتصد هزارE1 ، توسعه شبکه انتقال کشور و تامین امنیت آن، نزدیک به 300 میلیارد تومان در سال 1393 به شرکت ارتباطات زیرساخت ابلاغ شده است و به احتمال قوی مبالغی دیگر در سال 94 به توسعه زیرساختهای نوری کشور اختصاص خواهد یافت. این گونه مصوبات نیز حاکی از آن است که دیپلماسی فاوای ما، پرچم دار توسعه علم و فناوری کشور شده اما سیاستمداران و فن سالاران ما هنوز "معصومانه" فکر و عمل میکند.
7- بدیهی است که یکی از دستاوردهای ماده واحده مذکور، مشارکت شرکت ارتباطات زیرساخت در پروژه EPEG است ولی عجیب است که در کنار آن معمولاً از پروژه دیگری با اختصارِ SDI نیز نام برده میشود. صورت باز این اختصار اخیر Spatial Data Infrastructure به معنای «زیرساخت دادههای مکانی» است. همیافت "زیرساخت دادههای مکانی" گویای پروژه ای است اجرایی، شامل ایجاد چارچوبی برای دادههای جغرافیایی، فرادادهها یا متادیتا، به علاوه کاربرانی مجاز و مجهز به ابزارهای لازم برای غنی سازی این زیرساخت یا استفاده آسان و انعطاف پذیر از آن. دیپلماتهای فاوای ما باید از پیوند زدن SDI به EPEG به شدت پرهیز کنند! و گول جنبش جهانی ایجاد شده برای جهانی سازی SDI و global SDI را نخورند. (منبع:عصرارتباط)
- ۹۴/۰۱/۲۶