اعتیاد به فضاى مجازى
مترجمان: دکتر نادر صادقى لواسانى نیا، حنانه زینلى - امروزه بحث داغى در بین روانشناسان درگرفته و شور و شوق بسیار براى اینترنت، برخى افراد را کمى هیجان زده کرده است، برخى افراد زمان زیادى را با آن مى گذرانند. آیا این شکل دیگرى از اعتیاد است که روح انسان را مورد تاخت و تاز قرار داده است؟
روانشناسان هنوز مطمئن نیستند که این پدیده را چگونه نامگذارى کنند؟ برخى به آن برچسب «اختلال اعتیاد به اینترنت» مى زنند، اما افراد زیادى بسیار زودتر از زمانى که اینترنت وارد زندگى آنها شود، به کامپیوترهاى خودشان معتاد بوده اند. برخى دیگر به شدت به کامپیوترهایشان وابسته هستند و هیچ تمایلى به اینترنت ندارند. شاید ما باید این پدیده را «اعتیاد به کامپیوتر»بنامیم. همچنین نباید اعتیاد پیش پا افتاده و اغلب پذیرفته شده اى را که برخى افراد به بازیهاى ویدیویى دارند، فراموش کنیم. بازیهاى تصویرى نیز کامپیوترند یا کامپیوترهایى هستند که نیازمند به پشتکار بسیار زیاد دارند اما با این حال کامپیوتر هستند. در مورد تلفن نیز همین طور است، مردم به تلفن هم معتاد مى شوند و این امر فقط مربوط به کشورهاى غربى نیست. درست مثل کامپیوترها، تلفن ها نیز به لحاظ تکنولوژیکى از ارتباطات گسترش یافته اند و شاید بتوان آنها را در مقوله ارتباطات کامپیوترمحور طبقه بندى کرد (که با عنوان cmc شناخته مى شوند) و محققان آن را به فعالیتهاى اینترنتى ترجمه کرده اند. در آینده اى نه چندان دور، کامپیوتر، تلفن و تکنولوژى تصویرى ممکن است همگى با هم ترکیب شده و شاید به شدت اعتیادآور شوند.
شاید، در یک سطح گسترده، پذیرفتنى است که در مورد «اعتیاد به فضاى مجازى»۵ گفت وگو کرد. برخى از اعتیادهاى فضاى مجازى، بازى و رقابت محورند، برخى دیگر احتیاجات اجتماعى را برآورده مى کنند و برخى فقط از اعتیاد به کار ناشى مى شوند. پس این تفاوتها ممکن است ظاهرى باشد.
نه افراد زیادى در مورد اعتیاد به بازى و کار، مشتهاى خود را در هوا گره کرده اند و نه روزنامه هاى زیادى نیز در مورد این مقولات مقاله نوشته اند. این موضوعات از مد افتاده اند. اینکه رسانه ها توجه خود را به سمت اعتیادهاى اینترنتى و فضاى مجازى برگردانده اند منعکس کننده موضوع داغ و جدیدى به نام اینترنت است. این امر همچنین اضطراب مردمى را نشان مى دهد که واقعاً نمى دانند اینترنت چیست، هرچند همه درباره این موضوع حرف مى زنند.
با وجود این برخى افراد مسلماً با اعتیاد به کامپیوترها و فضاى مجازى به خودشان آسیب مى رسانند. گاهى به خاطر اعتیاد به این فضاها افراد شغل خودشان را از دست داده و یا از مدرسه به دلیل نمرات بد اخراج مى شوند و یا به این دلیل که نمى توانند در مقابل وقف کردن تمام وقت خود به فضاهاى مجازى مقاومت کنند، از همسرانشان جدا مى شوند. در این صورت آنها به لحاظ بیمارى شناسى، معتاد محسوب مى شوند و همانند تمام اعتیادها، مشکل این است که کجا باید خطى میان شور و شوق «طبیعى» و اشتغال فکرى «نابهنجار» کشید؟
«اعتیادها» را مى توان به صورت خیلى سطحى «سالم»، «ناسالم» و یا ترکیبى از هر دو تعریف کرد. اگر شما شیفته یک سرگرمى شده اید و احساس مى کنید وقف آن هستید و مى خواهید تا زمانى که امکان دارد به آن بپردازید این مى تواند راهى براى یادگیرى، خلاقیت و یا ابراز وجود باشد. حتى در برخى اعتیادهاى ناسالم شما مى توانید این ویژگى هاى مثبت را پیدا کنید، اما در اعتیادهاى واقعاً بیمارگونه، درجات استفاده به سمت بالا مى روند، معایب بر مزایا مى چربند و منجر به اختلال جدى در توانایى هاى فرد در زندگى «واقعى» مى شوند. تقریباً هر چیزى مى تواند هدف اعتیاد بیمارگون باشد، مثل موادمخدر، تمرین ورزشى، قماربازى، رابطه جنسى، ولخرجى، کار و غیره. با نگاهى به این مشکلات از یک چشم انداز بالینى متوجه مى شویم که معمولاً این اعتیادهاى بیمارگو ریشه در زندگى گذشته فرد دارند که مى توان آنها را از تضادها و محرومیت هاى معنادارى در زندگى فرد پیدا کرد. آنها ممکن است تلاشى براى کنترل افسردگى و اضطراب و شاید منعکس کننده ناامنى هاى عمیق و احساسى از تهى بودن درونى باشند.
تاکنون، تشخیص روانپزشکى رسمى در مورد اعتیاد به «اینترنت» و یا «کامپیوتر» وجود نداشته است. آخرین ویراست (چهارمین) از راهنماى تشخیصى و آمارى اختلال هاى روانى (که همچنین با عنوان DSM - IV شناخته مى شود) که استانداردهایى براى طبقه بندى انواع بیماریهاى روانى ارائه مى کنند، هیچ طبقه بندى را براى اعتیاد به اینترنت معرفى نکرده است.
باید منتظر ماند که آیا این شکل از اعتیاد روزى در این راهنما گنجانده خواهد شد یا خیر. همانند بسیارى از تشخیص هاى رسمى، براى «اختلال اعتیاد به اینترنت» و یا هر تشخیص پیشنهادى دیگر، باید تا بیشتر شدن تحقیقات گسترده دیگر صبر کرد و دو حوزه اساسى را در نظر گرفت. اول اینکه آیا مجموعه اى تشخیصى از نشانه هاى بادوام و قابل اطمینان وجود دارد که این اختلال را تشکیل مى دهد؟ دوم، آیا تشخیص با هر چیز دیگر از قبیل عوامل مشابه در گذشته فرد، شخصیت و ویژگى پیش آگهى افرادى که مورد تشخیص قرار مى گیرند در رابطه است؟ اگر جواب منفى بود، جار و جنجال براى چیست؟ این تنها یک برچسب بدون اعتبار خارجى است.
تا اینجا، محققان فقط توانسته اند بر حوزه اول متمرکز شوند و سعى کنند تا مجموعه اى از نشانه هایى را مشخص کنند که اعتیاد کامپیوترى و یا اینترنتى را تشکیل مى دهند.
خانم کیمرلى، اس . یونگ روانشناس در مرکز اعتیاد روى خط، افرادى را به عنوان وابسته به اینترنت طبقه بندى مى کند که طى سال گذشته تعداد چهار یا بیشتر موارد زیر را داشته باشند. البته ، وى به طور خاص بر روى اعتیاد به اینترنت و نه بر طبقه گسترده ترى از اعتیاد به کامپیوتر تمرکز کرده است:
آیا شما هنگامى که خارج از خط هستید به اینترنت و یا خدمات روى خط فکر کرده و اشتغال ذهنى دارید؟
آیا شما احساس مى کنید که احتیاج به گذراندن زمان بیشترى روى خط دارید تا همان میزان از رضایت را به دست آورید؟
آیا شما قادر نیستید استفاده روى خط خود را کنترل کنید؟
آیا شما به هنگام قطع و یا کم کردن استفاده روى خط خود احساس بدخلقى یا ناراحتى مى کنید؟
آیا شما بیشتر از زمانى که معمولاً قصد داشتید روى خط مى مانید؟
ایوان گولدبرگ بیشتر به عنوان شوخى مجموعه اى از نشانه هایى را معرفى کرده که وى آن را استفاده «بیمارگون از کامپیوتر» مى نامید. سایر روانشناسان درباره سایر نشانه هاى احتمالى اعتیاد به اینترنت و یا نشانه هایى که اندکى از معیارهاى یونگ و یامعیارهاى طنزگونه گولدبرگ را داشته باشد، هنوز بحث مى کنند.
این نشانه ها شامل موارد زیر هستند:
تغییرات شدید در سبک زندگى به منظور گذراندن زمان بیشترى در شبکه
کاهش کلى فعالیت هاى بدنى
بى توجهى به سلامت فردى در نتیجه فعالیت اینترنتى
اجتناب از فعالیت هاى مهم زندگى به منظور گذراندن زمان بیشترى در شبکه
کمبود خواب و یا تغییر الگوهاى خواب براى گذراندن زمان بیشترى در شبکه
کاهش معاشرت و در نتیجه از دست دادن دوستان
غفلت از خانواده و دوستان
به هیچ وجه نمى خواهند زمان زیادى را در خارج از شبکه بگذرانند
نیاز شدید به گذراندن زمان بیشترى با کامپیوتر
بى توجهى به مسؤولیتهاى شغلى و شخصى خانم لین روبرتز، در یک فهرست راهنما براى روانشناسى مجازى، به تشریح پیامدهاى احتمالى جسمانى ناشى از استفاده بسیار از اینترنت پرداخته است، اگرچه وى این واکنشها را با اعتیاد بیمارگون الزماً یکسان نمى داند.
یک پاسخ شرطى شده (افزایش ضربان قلب و فشارخون) هنگام اتصال مودم
یک «حالت دگرگون شده ازخودآگاهى» درطى مدتهاى طولانى از تعامل گروهى دوطرفه/ کوچک (تمرکز کامل و خیره شدن به صفحه نمایش، مشابه با حالت خلسه و یا مراقبه)
رؤیاهایى که درمتن طومارى شکل ظاهر مى شوند (مشابه با انجام بازیهاى متنى مثل مو)
زودرنجى بسیار شدید به هنگامى که فرد در فضاى مجازى غوطه ور است از سوى افراد بامسائل زندگى واقعى.
جان سولر در مقاله خود با عنوان «اعتیاد به بازى قلعه» که یک محیط گپ زنى/ مو گرافیکى است به معیارهایى اشاره مى کند که اغلب روانشناسان در تعریف همه اشکال اعتیاد استفاده مى کنند.
واضح است که تلاش براى تعریف اعتیاد به اینترنت و کامپیوتر از این الگوها مشتق شده است که شاید براى تمام انواع اعتیاد مشترک باشند. به عبارتى دیگر به الگوهایى اشاره مى کنند که شاید به علتهاى عمیق تر و جهانى اعتیاد مربوط باشند:
آیا شما به دلیل این رفتار از امور مهم زندگى خود غفلت مى کنند؟
آیا این رفتار باعث مختل شدن روابط شما یا ایجاد اختلال در روابط شما با نزدیکانتان شده است؟
آیا نزدیکان شما درمورد این رفتار شما ناراحت و یا دلخور شده اند؟
آیا هنگامى که دیگران از این رفتارانتقاد مى کنند، حالت دفاعى گرفته و یا رنجیده مى شوید؟
آیا شما درمورد آنچه که انجام مى دهید احساس گناه یا اضطراب مى کنید؟
آیا شما تاکنون متوجه شده اید که در حال پنهان کارى و یا «مخفى کردن» این رفتار هستید؟
آیا تاکنون سعى کرده اید عکس العمل خود را کاهش داده، اما قادر به انجام آن نشده اید؟
اگر با خودتان صادق هستید، آیا احساس مى کنید که یک نیاز پنهان دیگرى است که باعث انجام این رفتار مى شود؟
اگر شما تا اندازه اى از این سؤالها آشفته شده و یا ازپا درآمده اید قابل درک است. این دقیقاً معضلى است که پیش روى روانشناسان در فرایند تعریف و تأیید یک مقوله شناختى جدید قراردارد.
به شکلى ساده تر، برخى از کوششهاى فکاهى براى تعریف اعتیاد به اینترنت را درنظر بگیرد. در پایین، فهرستى از سازمان مرکزى معتادان گمنام به اینترنت ارائه شده است. اگرچه بیشتر قصد شوخى درکار بوده است به برخى مشابهت هاى برجسته، باید برخى موارد با معیارهاى تشخیصى جدى توجه کرد، حتى در یک شوخى نیز ریشه اى از حقیقت وجوددارد.
ده علامتى که نشان مى دهد شما معتاد به اینترنت هستید:
۱- شما ساعت ۳ صبح بیدار مى شوید تا به دستشویى بروید، مى ایستید و پست الکترونیک خود را در راه برگشتن به تختخواب بازرسى مى کنید.
۲- شما برروى بدن خود اینگونه خالکوبى مى کنید: «این هیکل با نرم افزار نت اسکیپ Netscape Navigator
۳- کودکان خود را با نام هاى Eudora، Mozilla یا Doctom صدا مى کنید.
۴- شما مودم خود را خاموش مى کنید ویک احساس وحشتناک از تهى بودن به شما دست مى دهد، انگار که شما از معشوق خود دور مى شوید.
۵ - شما نیمى از زمان مسافرت هوایى خود را درحالى مى گذرانیدکه کامپیوتر لب تاپ خود را روى زانو و فرزندتان را در قفسه بالاى سر گذاشته اید.
۶ - شما تصمیم مى گیرید که فقط به دلیل دسترسى رایگان به اینترنت براى یک یا دوسال بیشتر در دانشگاه بمانید.
۷- شما با مودم ۲۴۰۰ بایت در ثانیه مردم را تمسخر مى کنید.
۸ - شما درنامه هاى پستى خود هم از شکلکهاى خنده دار استفاده مى کنید.
۹ - آخرین رفیقى که شما داشتید یک TPEG بوده است.
۱۰ - سخت دیسک شما خراب شده است، شما دو ساعت است که به اینترنت وصل نشده اید. شروع به راه رفتن مى کنید. تلفن را برداشته و شماره دسترسى ISP خود را به صورت دستى مى گیرید. شما سعى مى کنید تا به شکل انسانى با مودم ارتباط برقرارکنید.
شما موفق شدید.
همچنین یک معضل شناخت شناسى کنجکاوى برانگیز موردتوجه محققانى است که اعتیادهاى فضاى مجازى را بررسى مى کنند. آیا خود آنها نیز معتادند؟ آیا اگر آنها نیز درواقع تاحدى با کامپیوترهایشان اشتغال ذهنى دارند، آیا این موضوع آنها را کمتر قادر مى سازد تا عینى باشند و بدین ترتیب نتایج کار آنها دقیق تر است؟ و یا مشغول شدن آنها با کامپیوتر به آنها نگرشهاى ارزشمندى درنتیجه تحقیق مشاهده اى مشارکتى مى دهد؟ به این سؤال نمى توان براحتى پاسخ داد.
نتیجه: هنگامى که زندگى واقعى شما از زندگى فضاى مجازى جدامى شود، این یک مشکل است. هنگامى که زندگى واقعى شما با زندگى فضاى مجازى شما ترکیب مى شود، خوب است.
هنگامى که مردم به اینترنت معتاد مى شوند و یا به شکلى بیمارگون در فضاى مجازى، هیجان خود را تخلیه مى کنند آنها از زندگى واقعى خود جداشده اند. فعالیت فضاى مجازى آنها خودش تبدیل به یک دنیا مى شود. آنها با افراد زندگى روزمره خود دراین باره گفت وگو نمى کنند. این یک جانشین انتخابى و یا گریز از زندگیشان است. فضاى مجازى اغلب یک بخش گسسته از ذهن خود آنهاست. به عبارت دیگر یک ناحیه مسدودشده درون روح آنها که تضادها و خیال پردازیها درآن تخلیه هیجانى مى شوند.
بازسازى این گسست یک بخش از تکنیکهاى کمک به افرادى است که معتاد به اینترنت هستند.
ازطرف دیگر، استفاده سالم از اینترنت به معنى تلفیق دنیاى روزمره و فضاى مجازى است. شما با دوستان و خانواده در «زندگى واقعى» خود درباره زندگى روى خط حرف مى زنید. شما هویت، علایق و مهارتهاى واقعى خود را به درون اجتماع روى خط مى آورید. شما به افرادى که روى خط مى شناسید تلفن زده و یا آنها را حضورى ملاقات مى کنید و ازطرف دیگر شما با افرادى که در دنیاى واقعى مى شناسید نیز ازطریق پست الکترونیک یا چت تماس برقرارمى کنید. اصل اساسى براى کمک به کسانى که به صورت اعتیادآورى در دنیاى مجازى گیر افتاده اند این است که آنها را به «دنیاى واقعى» بازگرداند و این امر همچنین یک ابزار قدرتمند براى مصاحبه با کسانى است که به سوءرفتار در فضاى مجازى معتادشده اند. (مثل پیشنهادهاى بى شرمانه Snerts). چگونه شما نوجوانى را که پشت گمنامى فضاى مجازى مخفى شده است مى خواهید معالجه کنید؟
۱- او را با نام واقعى اش صداکنید.
۲- علایق دنیاى واقعى وى را کشف کرده، دراین باره با او حرف بزنید و اگر تمام این موارد شکست خورد؛
۳ - با والدینش تماس بگیرید.
اکنون اجازه بدهید که من به قضیه اصلى برگردم، «هنگامى که این موضوع مشکل ساز است که زندگى شخصى فرد از زندگى مجازى او جداشود.» من فکرمى کنم زیبایى این قضیه دراین است که همچنین سناریوى تصویر آینه اى را نیز موردتوجه قرارمى دهد. برخى افراد به اینترنت تهمت مى زنند. آنها نمى خواهند هیچ کارى با آن داشته باشند. این نیز شکلى از جدایى و ناتوانى در تلفیق اینترنت با زندگى واقعى است که آن نیز مشکل ساز است.
منبع:ایران
- ۸۴/۰۶/۰۸