ایرانیها پارسال کدام بازیها را پسندیدند
یاسر مستجابالدعوه - سال 1394 با سرعتی حتی بیشتر از سرعت لوکسترین اتومبیلهای جنون سرعت بهپایان خود رسید؛ سالی که بهاری به زیبایی گرافیک و محیط چشمنواز ویچر3 داشت، تابستانی به گرمی گیمپلی متالگیر سالید5، پاییزی به دلانگیزی هیلو5 و زمستانی غیرقابل پیشبینی همچون داستان خیزش مهاجم مقبره. سال 94، سال پرباری برای بازیکنندهها بود؛ سالی که با عنوانی برجسته و فراموشنشدنی همچون بلادبورن آغاز شد و با اثری تحسینشده و بینظیر با نام خیزش مهاجم مقبره به انتها رسید. در سوم فرودین و با ورود به گیمپلی سخت و طاقتفرسای بلادبورن بهخوبی خود را برای استقبال از ویچر3 آماده کردیم و پس از اتمام گیمپلی طولانی این عنوان نوبت به ورود تا طلوع رسید تا اینکه کمی آدرنالین خون خود را افزایش داده و پرهیجان برای استقبال از مستر چیف در هیلو5 آماده شویم. به فاصله اندکی از عرضه هیلو5، آخرین اثر کوجیما و احتمالا آخرین عنوان متالگیر سالید نیز روانه بازار شد تا تابستان 94 داغتر شود. پس از پایان غمانگیز متالگیر سالید5، بلیزارد نیز آخرین عنوان از سهگانه استارکرافت2 را روانه بازار کرد تا برگ زرین دیگری در تاریخ بازیهای ویدیویی قرار بگیرد. در حالی که عملیات سیاه3 جز نام ننگی برای ندای وظیفه نبود، مایکروسافت با خیزش مهاجم مقبره وارد شد تا در ناامیدی ناشی از عملکرد ضعیف عملیات سیاه3 نور امید در دل بازیکننده روشن شود و سال 94 به خوبی و خوشی بهپایان برسد. اینها هفتسینی هستند که طراحان خلاق بازیهای ویدیویی برای ما بازیکنندهها چیدند تا پای آن بنشینیم، عکس بگیریم و در آلبوم عکسهای خود تا پایان عمر نگه داریم.
بلادبورن (Bloodborne)
از قدیم گفتهاند سالی که نکو است از بهارش پیدا است، بهار 94 با عرضه یکی از بهترین عناوین این سال یعنی بلادبورن آغاز شد تا نوید سالی پربار برای بازیکنندهها را بدهد. شرکت From Software پس از عرضه ارواح شیطانی روی پلیاستیشن3 سبک جدیدی در بازیهای ویدیویی ایجاد کرد؛ شاخهای در ژانر نقشآفرینی که بر پایه گیمپلی سخت و طاقتفرسا استوار شد تا تنها بازیکنندههای دوآتشه را جذب خود کند. پس از ارواح شیطانی و به منظور بهرهمند کردن دیگر پلتفرمها از این سبک منحصربهفرد، دو عنوان ارواح تاریک روانه بازار شدند تا راه موفق ارواح شیطانی ادامه پیدا کند. پس از مدتها شایعه سرانجام سونی کنسول جدید خود را روانه بازار کرد و برای هر چه موفقتر شدن محصول جدید دست به دامان From Software هموطن شد و به این ترتیب بلادبورن بهعنوان وارث شایسته ارواح شیطانی و تاریک پا به میدان گذاشت. گیمپلی بازی به همان سختی مورد انتظار از این سری بازیها است تا حداقل تا یک ماه یا بیشتر سرگرم این اثر فراموشنشدنی باشید. عنوانی همچون ندای وظیفه را هر کسی با هر سطحی از مهارت میتواند به اتمام برساند، به معنای بهتر اگر تمام کردن ندای وظیفه را معادل گرفتن مدرک سیکل بدانیم، بهپایان رساندن بلادبورن معادل گرفتن دکترا است. تا پیش از عرضه بلادبورن تنها ایرادی که میشد بر آثار From Software گرفت، گرافیک نهچندان بالای آنها بود که این مشکل با وجود قدرت پردازشی پلیاستیشن4 در بلادبورن کاملا برطرف شد و این عنوان از گرافیکی چشمنواز در کنار گیمپلی جذاب بهره میبرد. در بلادبورن نه نقشهای برای پیدا کردن مسیر وجود دارد و نه راهنمایی برای نحوه به پایان رساندن بازی. در حقیقت با ورود به این عنوان تنها باید روی پای خود بایستید و نشان دهید که چند مرده حلاج هستید. بازی از رمز و رازهای فراوان پرشده است تا بتوان ساعتها در محیط آن جستوجو کرد و رازهای جدید کشف کرد، رازهایی که پیدا کردن آنها به سختی بهپایان رساندن بازی خواهد بود. خوشبختانه در صورت برخورد به یک دشمن شکستناپذیر امکان کمک گرفتن از دوستان در قالب Co-op وجود دارد؛ هرچند تعداد دفعات استفاده از این امکان محدود است. پس از اتمام بازی نیز میتوان یکبار دیگر و با استفاده از New Game Plus و در کنار حفظ تمام امکانات و پیشرفتهای بهدستآمده در تلاش پیشین به محیط بلادبورن بازگشت؛ هرچند اینبار با گیمپلی و نبردهایی بسیار سختتر از تلاش نخست مواجه خواهید شد. اگر شما هم از جمله کسانی هستید که بلادبورن را در سال 94 بهپایان رساندهاند، مدال آن را همچون مدال افتخار بر سینه بیاویزید و در کنار سفره هفتسین با آن عکس بگیرید.
ویچر3 (The Witcher 3: Wild Hunt)
پس از مدتها بهتاخیر افتادن تاریخ انتشار بازی، سرانجام ویچر3 بهعنوان یکی از مورد انتظارترین عناوین سال 94 در اواخر اردیبهشت روانه بازار شد تا خداحافظی با زیباترین ماه سال حداقل برای بازیکنندهها چندان تلخ و ناراحتکننده نباشد. عنوانی از ژانر نقشآفرینی با محیطی بزرگ که طراحان آن وعده داده بودند، حداقل 100 ساعت گیمپلی جذاب در خود جای خواهد داد. گرالت قهرمان سفید موی سری بازیهای ویچر اینبار بهدنبال یافتن دخترخوانده خود با نام سیری وارد ماجراجویی جدیدی شده و در مسیر این ماجراجویی با دشمنی قدرتمند با نام Wild Hunt روبهرو میشود. سیری قدرتی مرموز در وجود خود دارد که Wild Hunt برای رسیدن به هدف شومش به آن نیاز خواهد داشت و این موضوع به جنگی هولناک میان گرالت و یارانش و این دشمن خونخوار منجر میشود. گیمپلی بازی به همان جذابیت و گستردگی است که طراحان قول داده بودند و باید گفت با ورود به محیط ویچر3، دل کندن از این عنوان، سخت و حتی غیرممکن است. نبرد با غولهای بسیار جذاب، انباری پر از زرهها و اسلحههای مختلف، سیستم پیشرفت گسترده با شاخ و برگهای فراوان و نیاز مبرم برای انتخاب استراتژی و تاکتیک جنگی پیش از ورود به هر نبرد، از جمله ویژگیهای مثبت گیمپلی ویچر3 محسوب میشوند. در کنار گیمپلی، اثر جدید Cd Projekt از داستانی جذاب و تاثیرگذار بهره میبرد که هر گام آن از اتفاقات هیجانانگیز پر شده است. وجود کاراکترهای فراوان و از همه مهمتر جایگرفتن آنها در ذهن و خاطره بازیکنندهها به لطف شخصیتپردازی قدرتمند از جمله ویژگیهای مثبت ویچر3 بهشمار میآید، کاراکترهایی مانند سیری، ینیفر یا تریس که میتوان گفت هر کدام در حد گرالت محبوبیت داشته و خواهند داشت. شرکتCD Projekt پس از عرضه ویچر3 بهتدریج محتواهای اضافهشونده زیادی برای اثر خود روانه بازار کرد تا اثر تحسینشده این شرکت پس از ماهها همچنان تازه و جذاب باقی بماند. گل سرسبد این محتواهای اضافهشونده بدون شک قلبهای سنگی بود که مهر ماه روانه بازار شد و شخصیت و صورتی کاملا جدید و متفاوت از گرالت به بازیکنندهها نشان داد. میتوان گفت داستان قلبهای سنگی حتی بهتر از داستان اصلی ویچر3 است و در این محتوای اضافهشونده صحنههایی وجود دارد که میتوانند در صدر فهرست برگزیدهترین صحنههای بازیهای ویدیویی در سال94 قرار بگیرند.
تا طلوع (Until Dawn)
نمایش خیرهکننده تاطلوع در نمایشگاه E3 و در اواخر بهار انتظار برای انتشار این عنوان انحصاری پلیاستیشن4 را بسیار سخت کرده بود، اما سرانجام ماه شهریور از راه رسید و همزمان با این ماه یکی از بهترین آثار پلیاستیشن4 نیز طلوع کرد. تا پیش از عرضه این عنوان، بازیکنندهها سبک تعاملی را با آثار دیوید کیج و شرکت متبوعش یعنی Quantic Dream با انتشار آثاری همچون رگبار باران یا ماوراءالطبیعه میشناختند، اما اینبارSupermassive Games بود که با حمایت سونی، بخت خود را در این عرصه آزمایش میکرد. در کنار سبک منحصربهفرد، چیزی که در نمایشگاه E3و سایر نمایشهای تا طلوع خودنمایی میکرد، گرافیک فوقالعاده زیبای این اثر بود. گرافیک بازی بسیار به واقعیت نزدیک بوده، بهگونهای که خیلیها ممکن است آن را با یک فیلمسینمایی با هنرپیشههای واقعی اشتباه بگیرند. در منوی بازی، فیلمی با حضور مدلهای واقعی کاراکترهای تا طلوع وجود دارد که با دیدن آن کاملا متوجه میشوید تا چه اندازه مدلهای مجازی و واقعی به یکدیگر نزدیک هستند. چند جوان که برای گذراندن تعطیلات خود به محلهای دورافتاده و کلبهای خوفناک رفتهاند، با شوخی آزاردهندهای موجب مرگ دو نفر از دوستان خود میشوند؛ مرگی که سرآغاز داستانی ترسناک و مرموز خواهد بود. در کنار سرگرم کردن بازیکنندهها، هدف طراحان تاطلوع ترساندن بازیکنندهها بوده است و باید گفت در برخی از صحنهها به بهترین شکل ممکن به هدف خود رسیدهاند. سختترین و ترسناکترین صحنههای بازی، صحنههایی است که باید کنترلر در حال لرزش پلیاستیشن4 را ثابت و بدون حرکت در دست خود نگه دارید و یک حرکت نابهجا موجب مرگ کاراکتر و ادامه یافتن داستان بدون وی میشود. سرنوشت داستان تاطلوع به تصمیمات گرفتهشده توسط بازیکننده بستگی دارد، بهگونهای که ممکن است در پاپان داستان تنها یک نفر از جوانهای گرفتار شده زنده بماند یا همگی آنها. با توجه به این مطلب میتوان اثر منحصربهفرد Supermassive را چند بار به پایان برد و در هر مرتبه با داستان و پایانی متفاوت از قبل روبهرو شد.
متالگیر سالید5: شبح درد (Metal Gear Solid V: Phantom Pain)
پس از پایان وحشت بهوجود آمده در تا طلوع و برای آرامشبخشیدن به بازیکنندهها نوبت به ورود یکی از برجستهترین عناوین 94 یعنی متالگیر سالید رسید. با انتشار بسیار موفق عنوان چهارم از این سری بازیها روی پلیاستیشن3، کونامی تصمیم گرفت دیگر پلتفرمها را نیز از این اثر جاویدان کوجیما بهرهمند کرده و با ارایه کلکسیون متالگیر روی ایکسباکس360 زمینه را برای ورود عنوان پنجم به پلتفرمهای جدید و قدیمی و البته PC آماده کند. پیش از انتشار رسمی این عنوان، خبرهای ناراحتکنندهای از بروز مشکلاتی میان کوجیما و شرکت کونامی مطرح شده بود که بهشدت موجب نگرانی بازیکنندهها از تاثیر احتمالی این مشکلات بر روند ساخت متالگیر سالید5 شبح درد شد. به هر ترتیب این مشکلات تا پس از انتشار بازی مخفی نگه داشته شدند و خوشبختانه تاثیر زیادی بر ساخت آخرین اثر کوجیما در همکاری با کونامی نگذاشتند. پیش از عرضه رسمی شبح درد این طراح خلاق برای هر چه بیشتر کردن اشتیاق بازیکنندهها از ترفندی جدید استفاده کرد و آن انتشار مقدمه بازی با عنوان Ground Zeores در تقریبا یکسال پیش از انتشار عنوان اصلی بود؛ ترفندی که به حق به ثمر نشست. سرانجام در نخستین روزهای شهریور، اسنیک یکبار دیگر به زندگی بازیکنندهها قدم گذاشت تا هنر مثالزدنی خلاقترین طراح بازیهای ویدیویی را به رخ همگان بکشد. متالگیر سالید5 شبح درد دقیقا همان چیزی شده بود که انتظار میرفت باشد؛ یعنی یک عنوان کامل و بدون نقص با داستان قدرتمند، گیمپلی متفاوت و منحصربهفرد و البته گرافیکی چشمنواز. کوجیما در این اثر همانند سایر آثار خود شخصیتهای آشنا و تازهواردی را به بازیکنندهها معرفی کرد که تا مدتها در ذهن و خاطر آنها باقی خواهند ماند. بازی مملو از صحنههای تاثیرگذار است که اوج آنها در صحنه پایانی داستان جای گرفته؛ صحنهای که دیدن آن بدون شک اشک طرفداران اسنیک و سری بازیهای متالگیر را جاری خواهد کرد. شبح درد از سه پایان متفاوت برخوردار است که به دست آوردن یکی از آنها، یعنی پایانی که در آن به خلع سلاح هستهای دنیا منجر میشود، به انجام کارهای خاصی توسط تمامی بازیکنندهها نهتنها یک نفر از آنها بستگی خواهد داشت. این ویژگی تنها از طراحی همچون کوجیما و یاران خلاقش برمیآید. جدایی کوجیما از کونامی پس از انتشار این اثر و اعلام کونامی مبنی بر عدم ساخت عناوین بزرگ بهجز PES در آینده موجب شد متالگیر سالید5 حداقل تا به حال بهعنوان برگ آخر کتاب خواندنی متالگیر شناخته شود و بیش از پیش بر اهمیت آن بیفزاید.
هیلو5 (Halo 5)
در حالیکه سونی و پلیاستیشن4 با عناوین انحصاری خود مانند بلادبورن و تا طلوع در بازار کنسولهای خانگی یکهتازی میکردند، سرانجام مسترچیف و سری بازیهای هیلو به داد مایکروسافت و ایکسباکسوان رسیدند و هیلو5 بهعنوان نخستین اثر انحصاری و باارزش ایکسوان روانه بازار شد. پس از اتفاق غمانگیزی که برای کورتانا به عنوان نزدیکترین یار مسترچیف در هیلو4 رخ داد، کورتانای از مرگ برگشته با وضعیت و حال و هوای جدیدی با یار قدیمی خود ارتباط برقرار میکند. مستر چیف که هرگز کسی را پشت سر خود رها نکرده، ثانیهای را برای رسیدن به نزدیکترین یارش از دست نمیدهد و از فرمان بازگشت به پایگاه سرپیچی میکند. این تصمیم، تیم بلو متشکل از مسترچیف و یارانش را در مقابل فرماندهان خود قرار میدهد و به این ترتیب تیمی از سربازان با نام اسیریس مامور دستگیری قهرمان سابق اسپارتانها میشوند. در بازی در هر دو نقش مسترچیف و فرمانده اسیریس قرار میگیرید تا هم در نقش شکار باشید و هم شکارچی. پیگیری گام به گام نحوه رسیدن دو تیم بلو و اسیریس به یکدیگر و اتفاقاتی که در این مسیر برای هر دو تیم رخ میدهد، از جمله ویژگیهای مثبت هیلو5 محسوب میشود. جریان داستان در هر چند دقیقه با اتفاقی جدید داغتر میشود تا انتظار برای پیبردن به راز زنده شدن کورتانا و اطلاع از سرنوشت دو تیم اسیریس و بلو سختتر و سختتر شود. نبردهای بازی به همان هیجان و سرعتی است که از سری بازیهای هیلو انتظار میرود و با وجود تنوع بالای اسلحهها باید گفت این نبردها از جمله بهترین نمونههایی هستند که میتوان در ژانر تیراندازی اولشخص تجربه کرد. این عنوان بهترین اثر ایکسباکسوان از نظر گرافیک محسوب نمیشود و پستی و بلندیهای زیادی در گرافیک آن دیده میشود، اما این موضوع کاملا تحت تاثیر گیمپلی و داستان جذاب بازی قرار گرفته و خیلی به چشم نخواهد آمد. با وجود امکان انجام بازی در قالب Co-op میتوان در کنار دوستان خود به میدان نبرد این اثر با ارزش وارد شد و بیش از پیش لذت برد؛ ضمن اینکه پس از اتمام مد داستانی روی درجههای سختی مختلف، انبوهی از مدهای مولتیپلیر جذاب وجود دارد تا با وجود آنها مدت زمان زیادی هیلو5 از برنامه روزانه بازیکنندهها خارج نشود. انتشار جدیدترین عنوان از سری بازیهای هیلو همانطور که انتظار میرفت بر فروش ایکسباکسوان تاثیر بسزایی گذاشت و فاصله کنسول نسل هشتم مایکروسافت را با پلیاستیشن4 کمتر کرد.
استارکرافت2: میراث پوچ (StarCraft II: Legacy of Void)
زمانی که بلیزارد اعلام میکند در تاریخ مشخصی قصد دارد عنوانی از شاخه استراتژیک خود عرضه کند، دیگر شرکتهای سازنده آثار مشابه سعی میکنند حداقل تا چند ماه پس از انتشار اثر بلیزارد حرفی از آثار خود به میان نیاورند و عرصه را برای جولان دادن محصول رقیب باز بگذارند. محصولات بلیزارد همواره آنچنان قدرتمند و با وسواس خاص این شرکت طراحی شدهاند که کسی نمیتواند ذرهای خرده بر آنها بگیرد و دیگر آثار مشابه نیز معمولا به احترام این اثر و شاید ترس از قدرت و محبوبیت آن پا به عرصه رقابت نمیگذارند. در سال 2010 بلیزارد پس از مدتها وقفه در انتشار یک اثر استراتژیک، سرانجام استارکرافت2 را روانه بازار کرد و خبر خوب برای طرفدران بلیزارد این بود که استارکرافت2 یک سهگانه است. پس از عرضه موفق نخستین عنوان از این سهگانه با نام بالهای آزادی (Wings of Liberty) در سال 2013، اینبار با ارایه در قلب کندو (Heart of Swarm) داستان جذاب استارکرافت2 ادامه یافت و سرانجام در سال 94 نوبت به عرضه آخرین اثر از این سهگانه با نام میراث پوچ رسید. پس از انسانها و زرگها اینبار نوبت به پروتاسها رسیده تا داستان سرنوشت خود را در استارکرافت2 روایت کنند و در اتحاد با زرگها و انسانها، بر دشمن نوظهور جهان هستی با نام امین غلبه کنند. میراث پوچ همانطور که از بلیزارد انتظار میرفت، درجه انتظار از ژانر استراتژی را چند مرتبه بالاتر برد و با تجربه این اثر کار برای دیگر شرکتهای فعال در این شاخه از بازیهای ویدیویی سختتر خواهد شد. در کنار لذتی که با تجربه میراث پوچ به شما دست خواهد داد، این غم و اندوه وجود شما را فرا میگیرد که با پایان سهگانه استارکرافت2 احتمالا باید تا سالها منتظر انتشار اثر بعدی بلیزارد در ژانر استراتژیک ماند. میراث پوچ با تمام ویژگیهای مثبتی که دارد، بهترین پایانی بود که میشد بر استارکرافت2 نوشت و بلیزارد با عرضه این اثر یکبار دیگر ثابت کرد استاد بلامنازع ساخت بازیهای استراتژیک است. گیمپلی متنوع، داستان فراموشنشدنی و پر از لحظات تاثیرگذار، صداگذاری فوقالعاده، کاتسینهای هیجانانگیز، دموهای CG بینظیر و البته یک مد بازی چندنفره سریع و بدون وقفه حتی با استفاده از اینترنت ایران، همگی در کنار هم میراث پوچ را به نگین درخشان تاج پادشاهی استارکرافت2 برای حکومت بر ژانر استراتژی مبدل کردهاند؛ حکومتی که تا مدتها بهنظر نمیرسد حاکم شایسته دیگری پیدا کند.
خیزش مهاجم مقبره (Rise of Tomb Raider)
شرکت Crystal Dynamics با بازسازی سری بازیهای مهاجم مقبره در سال 2013 فصلی جدید در تاریخچه این اثر قدیمی باز کرد؛ فصلی خواندنی که با استقبال گرم و بینظیری از سوی بازیکنندهها مواجه شد. از سوی دیگر، مایکروسافت از زمان عرضه ایکسباکس360 هیچگاه نتوانست رقیبی برای سرزمین ناشناخته سونی و پلیاستیشن روی پلتفرمهای خود عرضه کند و همواره کفه ترازو به سمت سونی سنگینی میکرد. با عرضه ایکسباکسوان و باز هم برتری محسوس پلیاستیشن4 از نظر عناوین انحصاری بر این کنسول، مایکروسافت سرانجام دست به کار شد و امتیاز عنوان جدید مهاجم مقبره را از Crystal Dynamics خریداری کرد تا حداقل تا یکسال اجازه ندهد این عنوان باارزش روی کنسولهای ساخت سونی منتشر شود. خیزش مهاجم مقبره در ماه آبان همزمان روی ایکسباکس360 و ایکسباکسوان روانه بازار شد و هماطور که انتظار میرفت، فریاد تشویق کارشناسان و بازیکنندهها از هر گوشه و کنار کره خاکی شنیده شد. مایکروسافت در ماه بهمن اجازه داد این عنوان بسیار باارزش روی دیگر پلتفرم این شرکت یعنی ویندوز نیز عرضه شود تا طیف گستردهتری از بازیکنندهها از آن بهرهمند شوند و البته انتظار برای دارندگان پلیاستیشن4 تا حداقل پاییز سال آینده سخت و سختتر شود. لارا کرافت بهعنوان ماجراجوی خستگیناپذیر سری بازیهای مهاجم مقبره به دنبال کشف راز جاودانگی و شیء اسرارآمیزی به نام منبع الهی به ماجراجویی جدیدی قدم میگذارد؛ راهی که پیش از وی پدرش نیمی از آن را رفته است. بازی با نمایش خیرهکننده و هیجانانگیز لارا در سرزمین خشن سیبری آغاز میشود و تا پایان با همین هیجان مثالزدنی ادامه مییابد. داستان بازی پر از صحنههای غافلگیرکننده بوده و گیمپلی بسیار متنوع است در کنار این دو ویژگی نیز نباید از معماها و بخش پیدا کردن راز مقبرههای قدیمی گذشت که حل کردن آنها به تامل نیاز خواهد داشت. در کنار گیمپلی، گرافیک خیزش مهاجم مقبره نیز بهمراتب بهتر از نسخه پیشین شده است و این ویژگی به خصوص روی پلتفرم PC خودنمایی میکند. خیزش مهاجم مقبره خیزش بلند و موفق این سری از بازیها به سمت رسیدن به قلههای تکامل محسوب میشود و باید گفت سالی که با بلادبورن آغاز شد، انتظار میرفت با عنوانی برجسته همچون خیزش مهاجم مقبره بهپایان برسد و خوشبختانه این اتفاق افتاد. خیزش مهاجم مقبره به احتمال فراوان در سال 95 روی پلیاستیشن4 نیز روانه بازار میشود و از همین حالا میتوان حدس زد که این عنوان در فهرست برترین عناوین سال 95 کنسول سونی نیز قرار خواهد گرفت.
- ۹۵/۰۱/۰۶