ایران در کشاکش "جنگ سرد سایبری"
عباس پورخصالیان - پس از افشاگریهای ادوارد اسنودن درباره شنود جهانی "آژانس ملی امنیت" ی NSA این بزرگترین سازمان اطلاعات و ضد اطلاعات جهان در آمریکا و یورش استاکسنت به تاسیسات نطنز، همه کنشگران سایبری و کاربران اینترنت باز (Open Internet) به هوشیاریِ بهموقع چینیها آفرین گفتند.
چینیها از مدتها پیش از افشاگریهای ادوارد اسنودن، ابعاد و احتمال خطر حملات اینترنتی از سوی آمریکاییها را فهمیده و محاسبه کرده و "اینترنت ملی" خود را به کمک «پروژه سپر زرین» (به چینی: 金盾工程 با تلفظِ Pinyin jīndùn gōngchéng معروف به Great Firewall یا "سپرواره بزرگ") بنیان نهاده بودند.
آنها "اینترنت ملی" خود را درون اینترنت جهانی طوری مرزبندی کرده بودند که نه چین ایزوله شود و نه اینترانتهای چین از اینترنت جهانی جدا شوند! «پروژه سپر زرین» در واقع نقش گمرک و پلیس مرزی چین سایبری را ایفا میکند.
برخی از دولتهای ملی، با حسرت به اینترنت ملی چین که «چینترنت» (Chinternet) مینامندش، نگاه میکنند. بسیاری از دولتمردان تازه پس از رسانهای شدن یورش استاکسنت، درس بزرگ خود را آموختند: جنگ سرد سایبری (cyberCold War) مدتهاست که روی اینترنت درگرفته است!
پس در این اوضاع و احوال نابرابر و ناجور باید برای تحقق «حاکمیت سایبری ملی» (National Cyber Sovereignty) به هر نحو ممکن کوشید! نتیجه این کوشش هرچه بود، هرچه هست و در آینده هرچه باشد، معلوم است: فرآورده جنگ سرد سایبری و حاکمیت سایبری ملی همانا یکی است: ایجاد Splinternet! یا بالکانیزاسیون سایبری (Cyber Balkanization) **یعنی تحلیل رفتن تدریجی اینترنت باز و تبدیل شدنش به مجمعالجزایر "اینترنتهای ملی"، "ملل مجازی" و "قبایل دیجیتالی**" (Digital Tribes)! این همان خاری است که به چشم ISoc (جامعه اینترنت)، آیکن (ICANN) و دیگر نهادهای کنترلکننده اینترنت، خلیده است.
توضیح اینکه: Splinternetاز ترکیب to splint به معنی تکهپاره شدن و تفکیک کردن + Internet درست شده وBalkanization هم اصطلاحی است سیاسی، مشتق از "بالکان" شبهجزیرهای کوهستانی در جنوب اروپا که از شمال، محدود به رود دانوب و دو رود دیگر؛ از مشرق، محدود به دریای سیاه و دریای اژه؛ از جنوب، محدود به دریای مدیترانه و از مغرب، محدود به دریای آدریاتیک، منطقه وسیعی که دارای تنوع بزرگی از مذاهب، زبانها، عشایر، اقوام و ملل مختلف است!
اکنون باید پرسید: موقعیت کنونی ایران در این جنگ سرد سایبری چیست؟
امان از کمسوادی سایبری و ناباوری عمومی فانویسان!
اگر برای پاسخ دادن به پرسش مذکور: «موقعیت کنونی ایران در این جنگ سرد سایبری چیست؟»، "کنون" و "حال" را مقطعی و لحظهای نبینیم، بلکه همچون زِنبودیستها، از آن، "حالِ گستردهمان" را درک کنیم، میتوانیم بگوییم: ما ایرانیها، بیش از 15 سال آزگار است که داریم به ایجاد اینترنت ملی فکر میکنیم! یعنی به ایجاد همان شبکهای که عبدالمجید ریاضی، «فرد نخست آیتی کشور در سال 1384» مطرحش کرد ولی نتوانست آن را برای روزنامهنگاران و همکارانش در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات جا بیندازد و در عمل هم نتوانست اجرایش کند. سپس حدود هشت، نُه سال پیش، آقای باقریاصل، در مرکز پژوهشهای مجلس، همان همیافت اینترنت ملی را "شبکه ملی اطلاعات" نامید و در برنامه پنجساله پنجم توسعه، ذیل ماده 46 قانون برنامه، تعریفش کرد.
بالاخره در اواخر سال 1391 و اوایل 1392، مرزبندی ترافیکی شبکه ملی اطلاعات از وب جهانگستر، با اقدامی فنی/اقتصادی کلید خورد و پروژههای همتاسازی (Peering)، ایجاد مرکز تبادل دادههای اینترنتی (IXP) و در نهایت: ایجاد شبکه تحویل محتوا (CDN) برای اپراتورهای بومی و پیامرسان اجتماعی تلگرام در داخل کشور، یکی پس از دیگری به اجرا در آمدند. اما این اقدامات، گامکهایی کودکانه و معصومانه بودند مهم، لیکن قادر نبودند و قادر نیستند، «ایراننت» به معنی "اینترنت ملی ایران" را آگاهانه بسازند. با این وجود، با رواج زیرجلدی فناوری اسپلینترنت، پنهان از انظار، دارد «ایراننت» هایی درون شبکه ملی اطلاعات ما شکل میگیرند.
فضای سایبر تکهپاره شده با فناوری "اسپلینترنت"
تا چندی پیش، صنایع و فناوران اینترنت در جهان، پیرو استانداردها و خط مشیهای واحدی بودند که از سوی IETF (گروه مکلف به مهندسی اینترنت مستقر در ISoc یا جامعه اینترنت، "سمن"ی به ظاهر بینالمللی اما در واقع وابسته به حکومت آمریکا) تعیین میشدند. اما مدتی است که سختافزارهایی حاوی مجموعهای از استانداردهای خودآیین به بازار میآیند که قادر به برقراری ارتباط متقابل با یکدیگرند و در نتیجه، پیکربندی و شبکهسازی آنها باهم درون اینترنت جهانی، زیرشبکههایی اختصاصی را به وجود میآورد موسوم به "اسپلینترنت".
پس، چه مدیران و دستاندرکاران بخش اینترنت کشور آگاه باشند یا نباشند، به مرور زمان در همه جا، و در ایران نیز، دارد اسپلینترنتهایی شکل میگیرد. یک ویژگی این "خردهاینترنتها" این است که (برای مثال) گوگل نمیتواند به درون آنها وارد شود و در آنها به جستوجو بپردازد. از این منظر، روز به روز دارد بر حجم "شبکه تاریک" (Dark Net) یا وب کدر (Dark Web) در وب جهانگستر افزوده میشود. زیرساختهای منبعث از صنایع اسپلینترنتی، خواهی نخواهی باعث و بانی تشکیل conundrumیا «چیستاننت»هایی درون شبکه ملی اطلاعات ما میشوند که کاربر را مجبور به ماندن و درجازدن در اکوسیستمی منحصر به فرد میکنند.
به این ترتیب، از فعالیت کاربران در اینترنت باز، دارد "قبایلی دیجیتالی" به وجود میآید و عصر جدیدی دارد آغاز میشود: عصر "گجتها" یا ماسماسکهایی که حاوی یک دستورکار پنهان (hidden agenda) در اکوسیستمی با محتواهای اختصاصی هستند، بهطوری که با فروریختن دیوارهای ارتباطی توسط دسترسی موبایلی به اینترنت، دیوارهای ارتباطی جدیدی برپا میشوند، دیوارهایی مبتنی بر گوشیهای تلفن همراهی جدید، یک گذرواژه شخصی به علاوه رژیم مسدودسازی دسترسی عمومی، بهخصوص در کشورهایی دارای سیاست تحریم درونزا.
چنین است وضعیت ایران در کشاکش "جنگ سرد سایبری" و گذار به "قبایل دیجیتالی":
شورایعالی فضای مجازی و مرکز ملی آن،
• در پی احراز هویتی سایبری برای ایران الکترونیکی و صیانت از آن، از طریق ساماندهی فعالیت اپراتورهای پیامرسانهای داخلی و خارجی هستند، بدون آنکه ایرانیان نسبت به حاکمیت سایبری خود درکی آگاهانه و واحد پیدا کرده باشند.
• آنها با حسرت به اینترنت ملی چین یا «چینترنت» (Chinternet) نگاه میکنند و میدانند دیر به فکر ایجاد اینترنت ملی خود افتادهاند.
• اما آنچه ناخودآگاه در شرف رخ دادن است، چهل تکه شدن اینترنت کشور توسط ماسماسکهایی است که وارد شبکه ملی اطلاعات کشور میشوند و آهسته و پیوسته به مرور زمان، "خرج خود را از بقیه جدا میکنند".
• به این ترتیب: اگر به فکر نباشیم، آینده فضای سایبر ملی کشور، مجمعالجزایر «چیستاننت»های پرشمار است.
(منبع:عصرارتباط)