برندهای ناشناخته موبایل با چه امیدی به ایران میآیند؟
تولید تلفنهای هوشمند، تجارت پر سودی است که بازیگران زیادی را به این عرصه کشانده است، اما شانس همه آنها برای دستیابی به موفقیت به یک اندازه نیست. برخی ازآنها مانند اپل و سامسونگ موفق میشوند به فروش جهانی دست یابند و به سبب شهرت کافی، کاربران از سرتاسرجهان به پیگیری اخبار مربوط به آنها و محصولات جدیدشان از منابع مختلف میپردازند.
در این میان برخی دیگر از این کمپانیها تنها شهرت منطقهای به دست میآورند و یا به دلیل ارائه امکانات ویژه، مشتریان خاص خود را هر چند اندک در اقصی نقاط جهان پیدا کردهاند و از این طریق به کشورهای آنها راه مییابند، نمونه بارز و موفق این قبیل کمپانیهای گوشیساز بلک بری است.
اما در این بین شرکتهایی نیز وجود دارند که نه تنها در سطح جهان بلکه در کشورخود نیز با موفقیت چشمگیری در زمینه فروش رو به رو نشدهاند با این حال قصد دارند شانس خود را در سایر کشورهای مصرف کننده امتحان کنند. اما بازارکشورهایی چون ایران، چگونه و درچه سطحی از محصولات کمپانیهای ناشناخته و یا به اصطلاح "متفرقه" استقبال میکند؟
ایران از جمله کشورهایی است که نزدیک به صد درصد نیاز خود در زمینه گوشیهای هوشمند را از آن سوی مرزها تامین میکند، با این وجود فقط تعداد اندکی از برندهایی که پای خود را به مملکت ما بازکردهاند، درایران نمایندگی دارند و به ارائه خدمات و انجام تبلیغات میپردازند. اگرچه نحوه خدمت رسانی و تبلیغات همین نمایندگیها نیز جای نقد بسیار دارد و برخی از آنها منابع دلاری شرکتهای مادر صرف اموری خاص کرد و به هدر میدهند با این وجود هنوز اطمینان به این قبیل برندها برای کاربران ایرانی در اولویت قرار دارد.
البته این بدان معنا نیست که برندهایی که درکشور ما تبلیغات ندارند و یا متولی مورد تاییدی برای آنها وجود ندارد، از کیفیت کافی برخوردار نیستند. برای نمونه آیفونهای اپل در این دسته جای میگیرند و شهرت جهانی، آنها را از تحمل هزینه بازاریابی، تبلیغات و ایجاد نمایندگیهای مجاز، بی نیاز کرده است! اما برندهای ناشناخته چه؟ آنها با تکیه بر کدام ویژگی بازار ایران را برای فروش انتخاب میکنند؟
وقتی یک خریدار بلقوه نام برندی به گوششان نخورده و در حقیقت از وجود آن بی اطلاع است، مسلما نمیتواند از بین طیف گسترده محصولات دست به انتخاب بزند. به این ترتیب در این حال دو راه برای معرفی متفرقهها باقی میماند، اول تبلیغات و دوم معرفی توسط فروشنده.
به گزارش عصر ارتباط در مورد تبلیغات باید گفت که با توجه به این که غالب مصرفکنندگان ایرانی به شکل سنتی مخاطب رسانههایی چون رادیو و تلویزیون هستند، اطلاع رسانی از طریق این رسانهها میتواند تاثیر بالایی بر فروش آنها داشته باشد، که متاسفانه به دلیل برخی مشکلات از جمله هزینههای هنگفت تبلیغات در این بخشها اطلاعات کافی از این طریق به کاربر منتقل نمیشود. در این حال آخرین راه باقی مانده، توضیحات و تاکیدات فروشنده است که معمولا در آخرین حلقه این چرخه قراردارد که شانس موفقیت از این طریق چندان قابل توجه نیست، به طوری که نمیتوان بر افزایش میزان فروش از این طریق حساب کرد.
علت این امر آن است که معمولا خریداران محصولی همچون گوشی قبل از اقدام به خرید، یک یا چند گوشی را برای انتخاب کاندید میکنند و در هنگام خرید نیز ذهن خود را بر همین گزینهها متمرکز میکنند و احتمال این که پیشنهاد فروشنده را در لحظه خرید بپذیرند بسیار اندک است، مگراین که محصول مورد نظر از قیمت بسیار مناسبی برخوردار باشد. به عبارت دیگر در مورد گوشی، خریداران همچون خرید پوشاک عمل نمیکنند که با مراجعه به مراکز فروش از میان چندین لباس و قیمت و رنگ، ناگهان جذب یک کالای خاص شوند.
جالب آنکه تجربه نشان داده است که کاربران ایرانی به خرید گوشیهای "کپی از اصل" که چین سردمدار تولید آنهاست، علاقه بیشتری از خود نشان میدهند تا برندهای ناشناخته. به عبارتی دیگر ایرانیها نسخه کپی محصولات شناخته شده را به برندهای ناشناخته اصل، ترجیح میدهند. راز توفیق گوشیهای کپی را میتوان در تبلیغات گسترده آنها در شبکههای ارزانقیمت ماهوارهای دید که شبانه روز در حال تبلیغات هستند که با خرید یک آیفون 6 یک گوشی گلکسی 6 سامسونگ هم میتوانند به عنوان هدیه دریافت کنند!
بماند که بخش عمدهای از خریداران گوشیهای کپی نیز بعد از مدت بسیار کوتاهی متوجه اشتباه خود در خرید این گوشیها شده و قبل از آنکه این گوشیهای در ظاهر چشمنواز و در باطن کودکانه کارایی خود را از دست بدهند، آن را به گوشهای از خانه خود میاندازند و سراغ یک گوشی واقعی میروند.
اما تجربه کمپانیهایی چون هوواوی، لنوو یا ZTE، حاکی از آن است که کسب موفقیت در بازار پرسودی چون ایران، نیاز به برنامهریزی، اتخاذ استراتژیهای مناسب و تداوم فعالیت در آن را دارد. کمااینکه طبق ادعای مدیر فروش و بازاریابی هوواوی، این شرکت توانسته پس از چین، بیشترین میزان فروش را در ایران به دست آورد و تنها در سال 93، پنج میلیون گوشی در کشورمان به فروش رسانده است.
با وجود این به دلیل عدم دسترسی به میزان فروش برندهای موبایلی ناشناخته و کمتر شناخته شده در ایران همچون Flythunder ،Caterpillar، leagoo و سایر شرکتهایی از این دست، به درستی نمیتوان هدف این کمپانیها و یا وارد کنندگان این محصولات را از حضور در بازاری چون ایران تحلیل کرد.
در این میان اما به نظر میرسد که این گونه کمپانیها هدف دراز مدتی را در کشور ما دنبال نمیکنند. برخی از این کمپانیها اگرچه تبلیغات محدودی دارند، اما همچنان فعالان رسانهای و بازاری، در روالی مشابه برندهای شناخته شده در ایران، چندان در جریان شیوه عمل و فعالیت آنها قرار ندارند.
از این رو اطلاعاتی از مراکز فروش، قدرت گارانتی و خدمات پس از فروش آنها که مکمل و ضامن موفقیت یک برند موبایل در ایران است، وجود ندارد.
در چنین مواردی فروشندگان و توزیعکنندگان بزرگ نیز ریسک خرید و تلاش برای فروش این برندها را به عهده نگرفته و قید کار با این برندها را میزنند. البته این موضوع در مورد سایتهای فروش آنلاین کمی متفاوت است و تلاش برای فروش امانی کالاها از طریق آنها ادامه دارد.
اما در چنین صورتی نیز با فرض توفیق در فروش نسبی از طریق برخی فروشندگان و سایتهای اینترنتی، همچنان ریسک خریداران این برندها برای دریافت خدمات پس از فروش در صورت وقوع مشکل پابرجا میماند.
کما اینکه چندی پیش و به گفته یکی از خریداران گوشی بلکبری، به علت ضربدیدگی و شکستن صفحه نمایش گوشی گرانقیمت خود، نتوانسته بود در ایران جایی را برای تعمیر و تعویض صفحه نمایش این گوشی بیابد. موضوع وقتی جالب شد که این فرد در دوبی هم نتوانست با مراجعه به نمایندگی بلکبری مشکل خود را حل کند و با این پاسخ مواجه شد که به علت جدید بودن گوشی و کمبود قطعات، نمایشگر گوشی مذکور را ندارند.
ادامه این ماجرا نیز روشن است و انتظار نمیرود این گوشی برای تعمیر به کانادا یعنی کشور سازنده بلکبری ارسال شود!
به هر حال با توجه به کوچک بودن محدوده عمل برندهای ناشناخته و کمترشناخته شده موبایل در ایران از یک سو و در دسترس نبودن اطلاعات و عاملان عرضه این محصولات از دیگر سو، علت و روش بازاریابی و موفقیت برندهای مذکور در ایران روشن نیست.
- ۹۴/۰۹/۱۶