بستر مخابراتی کشور گذشته، حال، آینده
تکفا- گفتوگو با حمیدرضا خدابنده ـ کارشناس مرکز تحقیقات مخابرات - بخش ارتباطات امور دیتا در شرکت مخابرات ایران، از کلیدیترین سازمانهای تصمیمساز در امور ارتباطات کشور است.
این نوشتار، بخشی از فعالیتهای این مجموعه را - در گفتوگو با یکی از مسوولان باسابقه آن - معرفی میکند.
بستر مخابراتی کشور : گذشته، حال، آینده
هماکنون شالوده زیرساخت مخابراتی در کشور ما توسط امور ارتباطات دیتا ارایه میشود، که در برنامه پنج ساله دوم، مبتنی بر شبکه X.25 بود و امروزه یک شبکه کهنه و ناکارآمد است و پاسخگوی نیازها نیست.
در برنامه سوم، توسعه و تحول گستردهای آغاز شد که من در سالهای 78 تا 79 بهعنوان طراح و برنامهریز با امور دیتا همکاری داشتم. در سال 81 و 82 هم طرحهای مصوب جامع و تفضیلی توسعه شبکه از طرف مرکز تحقیقات برای توسعه شبکه دیتای کشور انجام شد و هنوز هم ادامه دارد.
از امسال نام وزارتخانه به وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات تبدیل شد و بنابراین در مرکز تحقیقات و معاونت فناوری اطلاعات وزنههای فناوری اطلاعات سنگینتر میشود.
برنامه پنجساله سوم
طبق برنامه پنجساله سوم، تصمیمات استراتژیکی گرفته شد تا هر بخشی از جامعه که در زمینه دیتا و اینترنت و IT درگیر هستند، نقش خودشان را بازی کنند و بهطور مشخص تفکیک وظایف انجام شود.
اولین تفکیکی که انجام شد، این بود که امور دیتا بهعنوان زیرمجموعهای از شرکت مخابرات معرفی شد تا متولی ایجاد ارتباطات داخل کشور و بینالمللی باشد و دو کار عمده و بزرگش را از آن موقع به بخش خصوصی واگذار کرد؛ در حالی که در موبایل و تلفن ثابت این کار انجام نشده بود.
البته در برنامه پنجساله سوم، تهیه ارتباطات با کاربر انتهایی را به بخش خصوصی و ISPها واگذار کردیم و مجوز دادیم و یک مقرراتی هم گذاشتیم. تا در یک محیط رقابتی این سرویسها داده شود. بنابراین شرکت مخابرات ایران و شرکتهای دولتی دیگر، در حیطه عرضه خدمات کاربر انتهایی نقشی ندارد. و این یک اتفاق خوب بود و آن انحصار و بحث دولتی بودن از میان رفت.
از سال 79، چندین ISP سرویس عرضه میکردند و برخی هم با ماهواره ارتباط مستقیم برقرار میکردند و از طریق شبکه شمارهگیر عرضه سرویس میکردند. وقتی که شبکه دیتا ارتباط بینالمللیاش و عرضه خدمات را برقرار کرد، از همان موقع، قرارداد بستن با این شرکتهای خصوصی را آغاز کرد.
یک اتفاق دیگر که در تصمیمات کلان گرفته شد این بود که در زمینه شبکه اینترنت و دیتا هر گونه کاربردهای ارزشافزوده - مانند پست الکترونیکی، چت، ویدیوکنفرانس - به بخش خصوصی واگذار شد. بنابراین وظیفه امور دیتا، بهطور مشخص ایجاد ارتباط بین زیرساخت اصلی شبکه دیتا و ارتباطات بینالملل بود.
برنامههای کلان برنامه پنج ساله سوم در دو فاز اصلی بود تا یکی اینکه بتواند برای حدود 15 میلیون کاربر اینترنتی ظرفیت ایجاد کند و بخش خصوصی کارهای اینترنتی آنرا انجام دهد؛ نه اینکه خودش 15 میلیون کاربر داشته باشد.
دیگر اینکه تمام شهرهایی که جمعیت نزدیک به 5000 تن دارند، تحت پوشش شبکهاش قرار بدهد؛ یعنی حدود 60000 هزار پورت پرسرعت و 520 مرکز مخابراتی داشته باشد و آنها را در داخل 5 شهر اصلی کشور - تهران، مشهد، شیراز، تبریز و اصفهان - پوشش دهد. اصفهان شبکه متروپلیتن یا شبکه شهری پرسرعت - با ظرفیت چند گیگابایت - داشته باشد تا بتواند سرویسهای ویدیویی و تصویری زنده را برقرار کند. همچنین، طبق طرح ارتباطات بینالملل حداقل دو تا مسیر فیبرنوری ارتباط با جهان و 8 تا 30 ارتباط ماهوارهای - بهعنوان پشتیبان - داشته باشد که در حال حاضر یک مسیر آن برقرار است و مسیر دوم در حال راهاندازی است.
از دیگر مشخصات برنامه سوم این بود که تنوع سرویسهایش محدود، اما بسیار مهم و اساسی بوده است. یکی توزیع پرظرفیت اینترنت برای مصرفکنندگان تجاری یا ISPها، که مصرفکنندگان تجاری، ادارات و شرکتهایی هستند که میخواهند خودشان ارتباط برقرار کنند و ممکن است هزاران کاربر داشته باشند و ارتباط یا ظرفیت شبکه دیتا میگیرد تا بین کارمندان و کارکنان خودش توزیع کند.
این وظیفه اول شبکه دیتا بود، اما مهمترین وظیفه و پرحجمترین کارش، ایجاد بستر لازم برای شبکههای خصوصی مجازی بود که الان این سرویس را تازه شروع کرده، تا سازمانها و ارگانها و موسسات تجاری، شبکههای کامپیوتری خودشان را از طریق شبکه دیتا به یکدیگر متصل کنند و یک شبکه اینترانت در سطح ملی بهوجود آورند.
بخش عمدهای از تجهیزات این کار خریداری شده و مقداری ملزومات نرمافزاری و مدیریت شبکهایاش مانده است. وزارتخانهها، شرکتهای خصوصی و بانکهای کشور میتوانند روی بستر این شبکه با شعبههایشان ارتباط برقرار کنند و هر کسی که میخواهد در سطح مملکت چند نقطه را به هم متصل کند و ارتباط دیتا و کامپیوتری برقرار کند، از طریق این شبکه میتواند. خدمات دیگری هم - مانند سرویسهای صوتی و تصویری زنده - بر این بستر ارایه میشود.
جایگاه فیبرنوری
فیبرنوری بستر بسیار پرظرفیتی را برای ارتباطات برقرار میکند و هماکنون در دنیا بیشتر بهعنوان زیرساخت یا هسته مرکزی شبکه مطرح است و شبکه دیتا هم - چه در داخل شهر، چه بین شهر - بیشتر متکی به فیبرنوری است؛ منتها یک تفکیک وظایف انجام شده و قرار است که بهصورت چند شرکت مستقل انجام شود و تمام مصوباتش هم گرفته شده و فکر میکنم که تا آخر سال هم اجرا شود.
بنابراین شرکت مخابرات ایران به یک شرکت تخصصی مادر تبدیل میشود که نقش سیاستگذاری را برعهده دارد. بهغیر از آن، یک شرکت زیرساختی هم خواهیم داشت که ارتباطات سطح پایین شبکه زیرساخت را بهوجود میآورد و متولی فیبرنوری درون و بین شهری شبکه خواهد بود. این شبکه زیرساخت بستری برای شبکههای تلفنی برای شبکههای موبایل، شبکه دیتا و شبکههای خصوصی دیگر خواهد شد و متولی ایجاد این شبکه، همین شرکت زیرساخت خواهد بود که بیشتر تکیهاش هم روی فیبرنوری است و فیبرنوری برای ارتباط بین مراکز و نقاط اصلی شبکه بهکار میرود.
اما درباره دسترسی مشتری، از میان سه روش دسترسی بیسیم، DSL - که روی سیم مسی است - و روش فیبرنوری، در دنیا بالاترین آمار روی خطوط DSL است. فیبر نوری بالاترین سرعت را بهما میدهد، ولی بسیار هزینهبر و گران است و برای مشتریان خانگی صرفه ندارد. با سیم مسی یا همان سیمهای تلفنی هم بهطور متوسط میتوانیم تا 4 مگاهرتز بهصورت متقارن ارتباط برقرار کنیم. بیسیم هم مزیتهای بسیار دارد و سرمایهگذاری کمی میخواهد و جابهجایی و نصبش آسان است.
بنا بر تصمیمات اتخاذ شده، تمام زیرساخت و هسته مرکزی شبکه دیتا روی فیبرنوری خواهد بود. بخش هسته قرار شد به بخش خصوصی واگذار شود. آن تکههایی که خود دیتا به مشتریان تجاریاش میدهد، الان متکی بر DSL است، اما برای مشتریان پرظرفیتش چند هزار فیبرنوری (100 پورت) در نظر گرفته شده است. این مشتریان بزرگ 1000 تا برآورد شدهاند. بقیه، ارتباطاتشان روی سیم مسی بهصورت DSL با سرعت 2 تا 4 مگابیت است و در برخی جاها که شبکه مسی وجود ندارد، با بیسیم بهطور موازی ارتباط برقرار میشود.
تصمیمات تازه
اتفاق دیگری که در خصوصیسازی و رقابتیکردن افتاد، این بود که با آییننامه PAP و تامینکنندههای دسترسی خصوصی - که به آن ندا هم میگویند - وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات به بخش خصوصی اجازه میدهد که آخرین مرحله ارتباط یک شبکه با کاربر انتهایی را عرضه کند.
با آییننامه PAP صورت کلان کار مشخص میشود، اما روش عرضه خدمات برعهده بخش خصوصی است که بهحسب نوع بازار، تقاضا، عرضه و رقابت، ممکن است روی فیبرنوری باشد.
دقیقا چه کسی آییننامه را مشخص میکند؟
هماکنون معاونت مخابراتی وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات، مسوول اصلی تنظیم آیین نامهها است. در آغاز پیشنویس هر آییننامه در امور ارتباطات دیتا تهیه شده است و با همکاری مشاوران و مشارکت مرکز تحقیقات و مدیریت کارشناسی گردیده و سرانجام، در مراحل بالاتر، در وزارتخانه و شورایعالی اطلاعرسانی تایید و نهایی شده است.
البته در گذشته ساختاری برای تنظیم آیین نامهها و مقررات پیشبینی نشده بود، اما با دگرگونی ساختار، بخشی بهنام سازمان تنظیم مقررات (Regulatory Body) - که در تمام شرکتهای مخابراتی و توسعه IT دنیا وجود دارد - افزوده شده است. این کار با همکاری شورای عالی اطلاعرسانی انجام میشود، اما مجریاش معاونت مخابراتی خواهد بود.
چرا X.25 آمد، چرا رفت؟
ده سال پیش که این تکنولوژی برای کشور برگزیده شد، به نقطه اشباع رسیده بوده و روی به افت داشت و شبکهها و پروتکل IP جای آنرا میگرفت، اما بهخاطر اینکه در ایران اینگونه ارتباطات پیشینهای نداشتهاند، توسط مسوولان آن زمان آنرا یک تکنولوژی نو دانستند و شاید اگر همان موقع هم در زمان کوتاهی آنرا خریداری و نصب میکردند و خدمات میدادند، باز سودمند میافتاد و بسیاری از مشکلات کشور حل میشد؛ اما به یک دلیل خیلی ساده این اتفاق نیفتاد و شاید بههمین دلیل بتوان گفت که مقصر اصلی مسوولان آن زمان نبودهاند: ابزارهایی که خریده شد، از دو شرکت مختلف بود.
شرکت طرف قرارداد اروپایی بود، اما بخش عمده محصولش آمریکایی بود و همان موقع، تحریمهای آمریکا علیه ایران تشدید شد و این کمپانی - که قرار بود بیشترین ظرفیت را ایجاد کند - با اینکه تجهیزاتش را به ایران آورده بود، در همان مرحله کارش را قطع کرد. یعنی تحریم آمریکا باعث شد که آن دانش فنی که باید برای نصب و راهاندازی ابزارها به ایران میآمد، وارد نشود. همینطور تجهیزات و روشهای تکمیلی هم نیامد و تنها، بدنه دستگاهها - آنهم بهطور ناقص وارد شد. لطمهای که به X.25 خورد از اینجا بود.
بههر حال کارشناسان امور دیتا در آن زمان با سعی و خطا توانستند این سیستمها را راهاندازی کنند، اما شبکه هیچگاه نتوانست شکل واقعی خودش را بگیرد؛ یعنی هم زمان زیادی طول کشید تا فعال شود و هم آن کیفیت لازم را نداشت تا بتواند به مشتری سرویس بدهد. با این حال مشتریان بسیاری به آن وصل شدهاند، اما دیگر برای کاربردهای امروزی توان ندارد و از آنجا که در دنیا بهعنوان تکنولوژی منسوخی بهشمار میرود، بهروز هم نمیشود و تجهیزات یدکی آن از تجهیزات مدرن و پرظرفیت امروزی خیلی گرانتر درمیآید.
کسانی که از گذشته از این سیستم سرویس میگرفتهاند، هنوز هم سرویس میگیرند، اما توسعهاش متوقف شده است؛ یعنی تا پایان برنامه پنجساله سوم هرچه شبکه ایجاد شده بود را سعی کردند سر پا نگه دارند، ولی هیچگونه توسعهای در برنامه سوم توسعه به آن داده نشد. درست هم نبود که روی یک تکنولوژی مرده سرمایهگذاری کنند.
امروزه روی فناوری IP این سرمایهگذاری میشود، زیرا IP جهانی شده و حرف اول را میزند. البته پروتکل IP ضعفهایی داشت و آن عدم توانایی تضمین کیفیت در شبکههای خصوصی بود. برای رفع این نقصها، یک پروتکل الحاقی بهنام پروتکل MPLS به آن افزودند. الان مدرنترین تکنولوژی که در جهان وجود دارد IPMPLS یا در حقیقت IP+MPLS است که خوشبختانه شبکه دیتای کشور یا شبکه ملی دیتا هم این تکنولوژی را بهطور کامل دارد. یعنی هم IP دارد و هم MPLS و میتواند تمام نیازهای موجود را پاسخ دهد و اگر مشکلی وجود داشته باشد، مشکلات اجرایی و مدیریتی است.
بهترین گزینههای فناوری برای کشور
در لایه دسترسی به شبکه، گزینههای ما همان سه شبکه فیبرنوری، بیسیم و سیم مسی - با تکنولوژی DSL است. از آنجا که فیبرنوری ارزان و پرسرعت است، برای شبکههای درون شهری یا محیط متروپلیتن مناسبتر است چون در این محیط کاربردها خیلی خاص است و در تمام مراکز فیبرنوری وجود دارد؛ فاصلهها هم کم است و نیاز به تقویتکننده ندارد. پس تجهیزات شبکه میتوانند بهطور مستقیم روی فیبرنوری بیایند و با هم ارتباط برقرار کنند. حداکثر فاصله میان مراکز در یک شهر، 7-8 کیلومتر است و ما در این فاصله میتوانیم دستگاهها را - بدون تقویتکننده - مستقیم به فیبرنوری وصل کنیم.
در بخش هسته مرکزی شبکه، بهترین تکنولوژی، تکنولوژی IP مبتنی بر MPLS است و بهنظر من، فناوریهای دیگر، منسوخشده و از رده خارج هستند.
در سویچینگ برای شبکههای شهری نیز دو تکنولوژی رقیب وجود دارد : یکی گیگا اترنت با ظرفیت 10 گیگابیت در ثانیه است، که همان شبکههای اترنت داخلی را گسترش میدهد، تکنولوژی بسیار خوب، آشنا و ارزانی و قابل توسعهای است. دیگری هم تکنولوژی RPR که بسیار جدید است و آن هم توانایی زیادی دارد، اما هنوز جا نیفتاده است.
مشکلات مخابراتی و ارتباطی
مشکلات مخابراتی و دسترسی، خاص ایران نیست، در سراسر جهان وجود دارد. حتی در خود آمریکا که در - دنیا پیشرفتهترین است - بیش از 80 درصد کاربران اینترنت از طریق خطوط تلفنی شمارهگیر به شبکه متصل میشوند. برخی هم با موبایلهای تکنولوژی نسل سوم وصل میشوند.
سقف و حداکثر ظرفیت یک خط ارتباطی تلفنی (بنابر قاعده شنون) 56 کیلوبیت در ثانیه است؛ تازه اگر خطوط هیچ اشکالی نداشته و طولانی نباشند. این سرعت در مقیاس جهانی، سرعت کمی است، اما برای بیشتر کاربران کافی است و کاربردهای معمولی را پوشش میدهد. منتها برخی از کشورها - مانند کرهجنوبی - از آغاز بر روی ارتباطات پهنباند (Broad Band) سرمایهگذاری کردند. اینها ارتباطات پرسرعت خانگی هستند که سرعت 64 کیلو تا 2 مگابایت دارند. تعداد مشترکان ارتباط پهنباند بهسرعت رو به افزایش است و هماکنون به 20 درصد میرسد. برای نمونه کرهجنوبی، تا سال گذشته حدود 6 میلیون و امسال حدود 10 میلیون کاربر داشته است و بهنظر من، بهترین راه برای سرویس با کیفیت خوب، همین روش ارتباطی است.
در برنامه پنجساله سوم بنا بود، که امور دیتا تنها به مشترکان تجاری سرویس بدهد و سرویسهای خانگی به بخش خصوصی واگذار شود. محاسبات متقاضیان آییننامه PAP برای هزینه ارتباطات پهنباند، چیزی حدود 5 تا 10 میلیون ریال در ماه بوده است. این کار تنها توسط بخش خصوصی عملی است، چون نیاز به سرمایهگذاری و پویایی خاص دارد.
مشکل اصلی
ما مشکلات اجرایی بسیاری داشتهایم، اما بزرگترین مشکل ما خود ساختار دولتی بوده است. ساختار دولتی کشور - بهویژه در بخش مخابرات - آن نرمشپذیری لازم را ندارد که بتواند فناوریهای بسیار رشدیابندهای مانند اینترنت و دیتا را تاب آورد. آنقدر قوانین، مقررات و ساختارهای پیچیده و طولانی دارد، که از این کار باز میماند. برای نمونه، در سال 79، ما دویست هزار کاربر اینترنتی در کشور داشتهایم؛ اما در سال 82، این تعداد به 5/4 میلیون کاربر رسیده؛ یعنی 2-3 هزار درصد در سال رشد کرده است. بنابراین، این مجموعه به یک سیستم پویا نیاز دارد که همواره بتواند خودش را با شرایط نوین تطبیق دهد
مشکل دیگر ما شاید عدم رقابت بوده باشد. وقتی رقابت نباشد، بحث درآمد و سود و زیان برای مدیران مطرح نیست و بحث سود و زیان هم هنگامی خودش را در جایی نشان میدهد که رقابت باشد و مدیر، مسوول سهامداران شرکتش باشد.
یک مشکل بزرگ دیگر هم همان مساله تحریم بوده است، زیرا بهخاطر تحریمها امکان ارتباط مستقیم با تامینکنندگان تجهیزات سرویس را نداشتهایم و بیشتر، از طریق واسطه با ما ارتباط برقرار میشود و این حق که یک مشتری تجهیزاتی را میخرد و اینکه آن تجهیزات پشتیبانی و آموزش داشته باشد و مشکلاتش را رفع کند، از ما سلب شده است.
بسیاری از مشکلات شبکه موبایل هم شاید از همینجا ریشه گرفته است. سختافزار این فناوری آمده، اما دانش، تجربه و پیامدها و پشتیبانیهایش را نداشته است و کارشناسان ایرانی - با وجود این شرایط و تحریمها - توانستند این شبکه را راه بیاندازند و باید به آنها آفرین گفت.
نیازمندیهای کشور
اما در کشور ما مشکل فقط نبود شبکه نیست؛ چند چیز دیگر هم وجود ندارد. الان اگر شبکه کشور کامل برقرار باشد، باز هم نمیتوانیم بگوییم که وارد عصر ارتباطات شدهایم. از نیازمندیهای فناوری اطلاعات، یکی زیرساخت شبکه است، اما به نیروی انسانی روالهای داخل ادارات، قوانین، نرمافزار و امنیت هم باید توجه شود. و پیش از هر چیز باید فرهنگ اینکار وجود داشته باشد.
البته برای فرهنگسازی برنامههایی داریم و طرح تکفا هم آنرا از نظر مالی تغذیه میکند. آموزش و پرورش و دانشگاهها هم برنامهای دارند، اما بههر حال اینها باید اجرا شود و این فرهنگ در میان مردم پذیرفته گردد. از مدیران و مجریان تا دانشآموزان و خانمهای خانهدار باید با فناوری اطلاعات، اینترنت، محیط الکترونیکی، تجارت الکترونیکی و انواع خدماتی که در حوزه فناوری اطلاعات است، آشنا شوند.
در زمینه قوانین هم نقصها و کاستیهایی وجود دارد. قوانین موجود باید اصلاح شود و قوانین لازم تازه بهوجود بیاید. قانون در چند حوزه لازم است: یکی جرایم اینترنتی یا جرایم الکترونیکی است. خود جرمش تعریف شود تا مجازاتش تعیین گردد. دیگری، بحث حقوق پدیدآورندگان در محیط شبکه است، که امکان کپیبرداری و مسایل قانونیاش باید روشن شود. همچنین در بحث تجارت الکترونیکی و تعیین وضعیت شرکتهای خصوصی و شرکتهای مخابراتی و حوزه فعالیتهایشان باید روشن شود؛ که البته اینها در دست تهیه هستند.
امروزه ما هرچه قانون داریم، مربوط به تلفن و تلگراف است، راجع به ارتباطات الکترونیکی، مجله الکترونیکی، کتاب الکترونیک و هزاران کاربرد در آن چیزی نداریم.
مساله دیگر، ساختار است. باید ساختارهای دولتی - تا آنجا که میشود - شکسته شود و بهسوی خصوصیسازی برود. خود خصوصیشدن نیز باید از حالت تکقطبی بهسوی رقابتی برود و تا آنجا که ممکن است، سرمایهگذاران خارجی جذب گردند، زیرا این بستر تنها در یک محیط رقابتی خصوصی و غیردولتی میتواند رشد کند.
بیگمان فناوری اطلاعات مسالهای فراوزارتخانهای و حتی فرادولتی است و تمام قوا و سطوح مختلف مردم درگیر آن هستند و نمیتوانند از هم جدا شوند.
برای ارتباط با آقای خدابنده میتوانید بهنشانی khodaban@itrc.ac.ir نامه بنویسید.
- ۸۴/۰۲/۱۲